لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:
۱ . شکّی نیست که احترام به آیات و اسماء خداوند، واجب است. بنابراین، باید از هر کاری که بیاحترامی به آنها محسوب میشود، اجتناب کرد و اگر بر روی کاغذی نوشته شدهاند که نگاه داشتن آن عسر و حرج دارد، باید آن را به محترمانهترین شیوهی ممکن از بین برد و محترمانهترین شیوهی ممکن برای از بین بردن آن، شستن آن است؛ چنانکه در روایتی از اهل بیت آمده است: «اغْسِلْهَا»؛ «آن را بشوی» و در روایتی از عبد الله بن مسعود آمده است: «إِنَّ رَجُلًا جَاءَهُ بِكِتَابٍ، فَنَظَرَ فِيهِ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ بِاتِّبَاعِهِمُ الْكُتُبَ وَتَرْكِهِمْ كِتَابَهُمْ، ثُمَّ دَعَا بِطَسْتٍ فِيهِ مَاءٌ، فَمَاثَهُ فِيهِ»؛ «مردی برای او کتابی آورد، پس او به آن نگاه کرد و گفت: کسانی که پیش از شما بودند، با پیروی از کتابهای مختلف و ترک کتاب خداوند هلاک شدند. سپس تشت آبی طلبید و آن را در آن حل کرد»؛ هر چند در روایتی دیگر آمده است: «قَالَ حُذَيْفَةُ: أَهْلُ الْبَصْرَةِ يَقْرَءُونَ قِرَاءَةَ أَبِي مُوسَى، وَأَهْلُ الْكُوفَةِ يَقْرَءُونَ قِرَاءَةَ عَبْدِ اللَّهِ، أَمَا وَاللَّهِ أَنْ لَوْ قَدْ أَتَيْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَقَدْ أَمَرْتُهُ بِغَرَقِ هَذِهِ الْمَصَاحِفِ، فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ: إِذًا تَغْرَقُ فِي غَيْرِ مَاءٍ»؛ «حذیفه گفت: اهل بصره طبق قرائت ابو موسی قرائت میکنند و اهل کوفه طبق قرائت عبد الله بن مسعود! به خدا سوگند اگر به نزد امیر المؤمنین (یعنی عثمان) بروم، از او میخواهم که این مصحفها را (در آب) غرق کند، پس عبد الله گفت: آن گاه در غیر آب غرق خواهی شد»، ولی این به معنای مخالفت عبد الله با از بین بردن مصحفها از طریق شستن آنها نیست، بلکه او با اصل از بین بردن مصحفها مخالف بود و میپنداشت که اگر بنا بر وحدت قرائتها باشد، قرائت او از قرائت دیگران سزاوارتر است. بنابراین، در جواز شستن کاغذی که حاوی آیات و اسماء خداوند است، اختلافی نیست و همچنین است در جواز دفن کردن آن؛ چراکه روایت شده است: «دَفَنَ عُثْمَانُ الْمَصَاحِفَ بَيْنَ الْقَبْرِ وَالْمِنْبَرِ»؛ «عثمان مصحفها را بین قبر و منبر (پیامبر) دفن کرد» و مخالفتی با او در این کار روایت نشده است؛ بر خلاف سوزاندن که او آن را جایز میدانست و از این رو، مصحفها را گرد آورد و آتش زد، تا جلوی اختلاف قرائتها را بگیرد، ولی بسیاری با او مخالف بودند، تا جایی که او را به خاطر این کار، «حَرَّاقُ الْمَصَاحِفِ»؛ «سوزانندهی مصحفها» لقب دادند و در روایتی از حذیفه آمده است که پیش از این کار میگفت: «أَرَأَيْتَكُمْ لَوْ حَدَّثْتُكُمْ أَنَّكُمْ تَأْخُذُونَ مَصَاحِفَكُمْ فَتَحْرِقُونَهَا صَدَّقْتُمُونِي؟!»؛ «آیا اگر بگویم که شما مصحفهای خود را خواهید گرفت و خواهید سوزاند، باورتان میشود؟!» پس مردم پاسخ میدادند: «سُبْحَانَ اللَّهِ، وَيَكُونُ هَذَا؟!»؛ «سبحان الله، مگر این ممکن است؟!» و بر خلاف پاره کردن و ریز ریز کردن که به نظر میرسد عثمان آن را نیز جایز میدانست، ولی برخی با او مخالف بودند؛ چنانکه از عبد الملك بن أبي ذر روایت شده است: «لَقِيَنِي عَلِيٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ يَوْمَ مَزَّقَ عُثْمَانُ الْمَصَاحِفَ، فَقَالَ: ادْعُ لِي أَبَاكَ، فَجَاءَ إِلَيْهِ مُسْرِعًا، فَقَالَ: يَا أَبَا ذَرٍّ، أَتَى الْيَوْمَ فِي الْإِسْلَامِ أَمْرٌ عَظِيمٌ، مُزِّقَ كِتَابُ اللَّهِ وَوُضِعَ فِيهِ الْحَدِيدُ، وَحَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يُسَلِّطَ الْحَدِيدَ عَلَى مَنْ مَزَّقَ كِتَابَ اللَّهِ بِالْحَدِيدِ»؛ «علی علیه السلام در روزی که عثمان مصحفها را پاره کرد من را دید و فرمود: به پدرت بگو نزد من بیاید، پس با شتاب به نزد او رفت، پس فرمود: ای ابو ذر، امروز رخداد عظیمی در اسلام رخ داد، کتاب خداوند پاره شد و بر آن تیغ نهاده شد و بر خداوند حقّ است که تیغ را مسلّط کند بر هر کسی که کتاب خداوند را با تیغ پاره کرد».
از اینجا دانسته میشود که در صورت امکان باید به شستن یا دفن کردن کاغذهایی که حاوی آیات و اسماء خداوند هستند بسنده کرد و دفن کردن آنها باید در جای پاکی باشد که زیر پا قرار نمیگیرد و قرار دادن آنها در حفره یا شکافی در طبیعت و مسدود کردن آن بهتر است؛ چراکه با این شیوه، نیازی به ریختن خاک بر روی آنها نیست؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«سَأَلْتُ الْمَنْصُورَ عَنِ الْقَرَاطِيسِ فِيهَا أَسْمَاءُ اللَّهِ، هَلْ تُخْرَقُ وَتُحْرَقُ؟ فَقَالَ: أَكْرَهُ ذَلِكَ، قُلْتُ: فَمَا أَفْعَلُ بِهَا؟ قَالَ: اغْسِلْهَا حَتَّى تَنْمَحِيَ أَوْ تَصِيرَ عَجِينًا، قُلْتُ: ذَلِكَ يَشُقُّ عَلَيَّ، أَفَلَا أَدْفَنُهَا؟ قَالَ: أَرْجُو أَنْ لَا يَكُونَ بِهِ بَأْسٌ إِذَا كَانَ فِي مَعْزِلٍ نَقِيٍّ، ثُمَّ قَالَ: هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى خَيْرٍ مِنْ ذَلِكَ؟ اخْرُجْ بِهَا إِلَى الْجَبَلِ، وَاجْعَلْهَا فِي فَجْوَةٍ، وَسُدَّ عَلَيْهَا»؛ «از منصور دربارهی کاغذهایی پرسیدم که در آنها نامهای خداوند است، آیا پاره و سوزانده میشوند؟ فرمود: این را نمیپسندم، گفتم: پس با آنها چه کار کنم؟ فرمود: آنها را بشوی تا سفید یا خمیر شوند، گفتم: این کار برایم دشوار است، آیا آنها را دفن نکنم؟ فرمود: امیدوارم که اشکالی نداشته باشد اگر در کناری پاکیزه باشد، سپس فرمود: آیا تو را به کاری بهتر دلالت بکنم؟ آنها را به کوه ببر و در شکافی قرار بده و آن را مسدود کن».
۲ . پاره کردن، آتش زدن و لگدمال کردن پرچمها و نمادهای طواغیت که حاوی آیات و اسماء خداوند هستند، جایز نیست. بنابراین، کسی که قصد این کار را دارد، باید نخست آیات و اسماء خداوند را از آنها جدا کند؛ چنانکه روایت شده است: «كَتَبَتْ قُرَيْشٌ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ كِتَابًا وَخَتَمُوا عَلَيْهِ ثَلَاثَةَ خَوَاتِيمَ، فَأَرْسَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ عَلَى الصَّحِيفَةِ دَابَّةً، فَأَكَلَتْ كُلَّ شَيْءٍ إِلَّا اسْمَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ»؛ «قریش عهدنامهای برای حصر رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نوشتند و بر آن سه مُهر نهادند، پس خداوند موریانه را بر عهدنامهیشان فرستاد، پس هر چه در آن بود را خورد، مگر نام خداوند» و روایت شده است: «أَطْلَعَ اللَّهُ رَسُولَهُ عَلَى أَمْرِ صَحِيفَتِهِمْ وَأَنَّ الْأَرَضَةَ قَدْ أَكَلَتْ مَا كَانَ فِيهَا مِنْ جَوْرٍ وَظُلْمٍ، وَبَقِيَ مَا كَانَ فِيهَا مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ»؛ «خداوند پیامبرش را از سرنوشت عهدنامهیشان آگاه کرد که موریانه هر چه از ظلم و جور که در آن بود را خورده و هر چه از یاد خداوند که در آن بود را باقی گذاشته است».
 
                            
        
            پایگاه اطّلاعرسانی دفتر منصور هاشمی خراسانی
            بخش پاسخگویی به پرسشها