دو شنبه ۱۹ شهریور (سنبله) ۱۴۰۳ هجری شمسی برابر با ۵ ربیع الأوّل ۱۴۴۶ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 گفتار جدید: دو گفتار از آن جناب در بیان اینکه پیامبر و جانشینان او دارای ولایت تکوینی یا تشریعی نیستند و ولایت تکوینی و تشریعی تنها برای خداوند است. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. پرسش جدید: لطفاً درباره‌ی آیات نشوز و شقاق توضیح کامل دهید. تکلیف زن و شوهر، هنگامی که زندگی آن دو متشنج و پرتنش می‌شود، چیست؟ حدود و حکمت ضرب زنان ناشزه پس از موعظه و دوری از هم‌خوابگی چیست؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. نکته‌ی جدید: نکته‌ی «عید منتظران» نوشته‌ی «حسنا منتظر المهدی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ احادیث صحیحی از پیامبر در این باره؛ حدیث ۲۱. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. نقد جدید: حضرت علامه در نامه‌ی شماره‌ی ۶ فرموده‌اند: «هر چیزی غیر خدا که شما را به خود مشغول کند، شیطان است». می‌خواستم منظور ایشان از این جمله را بدانم. مثلاً اگر درگیر شغلی بودیم برای امرار معاش خود و خانواده باز هم شیطان است؟ برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading
پرسش و پاسخ
 

لطفاً درباره‌ی آیات نشوز توضیح کامل دهید. تکلیف زن و شوهر، هنگامی که زندگی آن دو متشنج و پرتنش می‌شود، چیست؟

در قرآن، همان طور که صراحتاً به حسن معاشرت با زن امر شده، به ضرب زنان ناشزه پس از موعظه و دوری از هم‌خوابگی اشاره شده است. حدود و حکمت آن چیست و سیره‌ی پیامبر و اهل بیت در مواجهه با آن چگونه بوده است؟

در صورت امکان، درباره‌ی شقاق که وضعیّتی ورای نشوز است هم توضیح دهید.

لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:

۱ . بنا بر قرآن و سنّت، وظیفه‌ی زن در قبال شوهر، «تمکین» و «اطاعت» است؛ به این معنا که باید امکان رابطه‌ی جنسی مناسب را برای شوهر فراهم کند و خواسته‌ی مشروع او را بر خواسته‌ی خود مقدّم دارد و وظیفه‌ی شوهر در قبال زن، «تأمین نفقه» و «حسن معاشرت» است؛ به این معنا که باید نیازهای متعارف زن را تأمین کند و با او به عدالت و إحسان رفتار نماید.

۲ . «نشوز» در اصطلاح، هنگامی تحقّق می‌یابد که یکی از زن و شوهر، وظیفه‌ی خود در قبال دیگری را انجام ندهد و «شقاق» در اصطلاح، هنگامی تحقّق می‌یابد که هیچ یک از زن و شوهر، وظیفه‌ی خود در قبال دیگری را انجام ندهند. در این هنگام است که محبّت جای خود را به نفرت و آرامش جای خود را به تنش می‌دهد و زندگی مشترک به کام هر دو تلخ می‌شود و هر دو از آن زیان می‌بینند. بنابراین، بر هر دو واجب است که با انجام وظیفه‌ی خود، از تحقّق نشوز و شقاق پیشگیری کنند.

۳ . خداوند در کتاب خود فرموده است: ﴿وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ ۖ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا[۱]؛ «زنانی که از نشوزشان می‌ترسید، آن‌ها را پند دهید و در بسترها از آن‌ها دوری کنید و آن‌ها را بزنید، پس اگر مطیع‌تان شدند، راهی بر آنان نجویید». بنابراین، هرگاه زن وظیفه‌ی خود در قبال شوهر را انجام ندهد، شوهر باید او را پند دهد و آن در سه مرحله قابل انجام است: نخست با احترام و گفتار نرم، عیب کارش را برایش توضیح دهد و تبعات آن در دنیا یا آخرت را برایش بیان کند، تا اگر جاهل است آگاه شود و اگر غافل است متذکّر. پس اگر سودی نداشت، با گفتار سخت و درشت او را پند دهد، بدون اینکه دشنام دهد یا تهمت زند. پس اگر سودی نداشت، از محرمی که احتمال می‌دهد پندش مؤثر باشد بخواهد تا او را پند دهد. پس اگر سودی نداشت، می‌تواند در بستر از او دوری نماید و آن در دو مرحله قابل انجام است: نخست داخل خانه، با حالت قهر، در بستری جدا بخوابد، تا او به ناراحتی و خشمش پی ببرد و پندش را جدّی بگیرد؛ چنانکه روایت شده است: «لَا تَهْجُرْ إِلَّا فِي الْبَيْتِ»[۲]؛ «جز در خانه دوری نکن». پس اگر سودی نداشت، در بستری جدا بیرون از خانه بخوابد؛ زیرا روایت شده است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم ۲۹ روز از همسران خود دوری کرد و در جایی بیرون از خانه خوابید[۳]. پس اگر باز هم سودی نداشت، می‌تواند او را به صورتی که منجر به شکستگی، زخم یا کبودی نشود بزند؛ چراکه مجرم است و مستحقّ تعزیر محسوب می‌شود، هر چند بهتر است که این کار را نکند؛ چراکه روایت شده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: لَا تَضْرِبُوا إِمَاءَ اللَّهِ، فَتَرَكُوا الضَّرْبَ، فَجَاءَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، ذَئِرَ النِّسَاءُ عَلَى أَزْوَاجِهِنَّ، فَأَذِنَ فِي ضَرْبِهِنَّ، فَأَطَافَ بِآلِ مُحَمَّدٍ نِسَاءٌ كَثِيرٌ كُلُّهُنَّ يَشْكِينَ أَزْوَاجَهُنَّ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: لَقَدْ أَطَافَ بِآلِ مُحَمَّدٍ نِسَاءٌ كَثِيرٌ كُلُّهُنَّ يَشْكِينَ أَزْوَاجَهُنَّ، وَلَا تَجِدُونَ أُولَئِكَ خِيَارَكُمْ»[۴]؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: کنیزان خدا (یعنی زنان) را نزنید! پس مردم زدن آن‌ها را ترک کردند، تا اینکه عمر بن خطاب آمد و گفت: ای رسول خدا، زنان بر شوهران خود دلیر شده‌اند! پس اذن داد که آن‌ها را بزنند، پس زنان بسیاری به نزد خانواده‌ی پیامبر آمدند و از شوهران خود شکایت کردند (که آن‌ها را زده‌اند)، پس رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: زنان بسیاری به نزد خانواده‌ی من آمدند و از شوهران خود شکایت کردند (که آن‌ها را زده‌اند)، شوهران آن‌ها را از خوبان خود نمی‌یابید» و روایت شده است: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ اسْتُؤْذِنَ فِي ضَرْبِ النِّسَاءِ، فَقَالَ: اضْرِبُوا، وَلَنْ يَضْرِبَ خِيَارُكُمْ»[۵]؛ «از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم اذن خواستند که زنان خود را (در وقت نشوز) بزنند، پس فرمود: می‌توانید بزنید، ولی خوبانتان نمی‌زنند». پس اگر زدن هم سودی نداشت، از دو حالت خارج نیست: یا نافرمانی زن در ارتباط با شوهر و کارهای خانه است، یا در ارتباط با دین و واجبات و محرّمات. در حالت نخست، برای مرد بهتر است که بر نافرمانی زن صبر کند؛ چراکه روایت شده است: «مَنْ صَبَرَ عَلَى سُوءِ خُلُقِ امْرَأَتِهِ وَاحْتَسَبَ الْأَجْرَ مِنَ اللَّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا أَعْطَى أَيُّوبَ عَلَى بَلَائِهِ»[۶]؛ «هر کس بر اخلاق بدِ زنش صبر کند و اجر خود را از خداوند بخواهد، خداوند به او ثوابی مانند ثواب ایّوب در بلایش عطا می‌فرماید» و روایت شده است: «إِنَّ الْمَرْأَةَ كَالضِّلْعِ، إِنْ أَقَمْتَهَا كَسَرْتَهَا، وَإِنْ تَرَكْتَهَا اسْتَمْتَعْتَ بِهَا وَفِيهَا عِوَجٌ»[۷]؛ «مثل زن، مثل دنده است که اگر بخواهی راستش کنی آن را می‌شکنی و اگر به حال خودش بگذاری از آن بهره‌مند می‌شوی در حالی که کج است»، ولی در حالت دیگر، برای مرد بهتر است که زن را طلاق دهد؛ چراکه زندگی با زنی که از خداوند و روز قیامت نمی‌ترسد، مفاسد بسیاری دارد و اگر منکر یکی از ضروریّات باشد، جدا شدن از او واجب است؛ چراکه خداوند فرموده است: ﴿لَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ[۸]؛ «پیوند با زنان کافر را نگاه ندارید».

۴ . هرگاه شوهر وظیفه‌ی خود در قبال زن را انجام ندهد، زن باید او را پند دهد، مگر اینکه بترسد به او آسیبی برساند؛ چراکه امر به معروف و نهی از منکر بر او نیز واجب است؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ[۹]؛ «مردان و زنان مؤمن، اولیاء یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند» و آن به این ترتیب قابل انجام است که زن، با احترام و گفتار نرم، عیب کار شوهر را برایش توضیح دهد و تبعات آن در دنیا یا آخرت را برایش بیان کند، تا اگر جاهل است آگاه شود و اگر غافل است متذکّر و اگر سودی نداشت، از محرمی که احتمال می‌دهد پندش مؤثر باشد بخواهد تا او را پند دهد. پس اگر آن هم سودی نداشت، از دو حال خارج نیست: یا کوتاهی شوهر در ارتباط با زن و زندگی زناشویی است، یا در ارتباط با دین و واجبات و محرّمات. در حالت نخست، برای زن بهتر است که با شوهر سازش کند؛ به این صورت که از برخی حقوق خود چشم بپوشد تا شوهر او را طلاق ندهد؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا ۚ وَالصُّلْحُ خَيْرٌ ۗ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ ۚ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا[۱۰]؛ «اگر زنی از نشوز یا رویگردانی شوهرش بترسد، اشکالی ندارد که با یکدیگر صلح کنند و صلح بهتر است و نفس‌ها قرین خودخواهی شده‌اند و اگر احسان کنید و تقوا پیش گیرید، خداوند به کاری که می‌کنید آگاه است» و در شأن نزول آن روایت شده است: «إِنَّ رَافِعَ بْنَ خَدِيجٍ تَزَوَّجَ جَارِيَةً شَابَّةً وَعِنْدَهُ بِنْتُ مُحَمَّدِ بْنِ سَلَمَةَ، وَكَانَتْ جَلَّتْ، فَآثَرَ الشَّابَّةَ، فَأَشَارَتْ عَلَيْهِ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: يَا رَافِعُ، اعْدِلْ بَيْنَهُمَا، وَلَا تُفَارِقْهَا، فَقَالَ لَهَا رَافِعٌ فِي آخِرِ ذَلِكَ: إِنْ أَحْبَبْتِ أَنْ تَقَرِّي عَلَى مَا أَنْتِ عَلَيْهِ مِنَ الْأَثَرَةِ قَرَرْتِ، وَإِنْ أَحْبَبْتِ أَنْ أُفَارِقَكِ فَارَقْتُكِ، فَنَزَلَ الْقُرْآنُ: ﴿وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا، فَرَضِيَتْ بِذَلِكَ الصُّلْحِ، وَقَرَّتْ مَعَهُ»[۱۱]؛ «رافع بن خدیج با دختر جوانی ازدواج کرد، در حالی که دختر محمّد بن سلمة همسرش بود و سنّش بالا رفته بود، پس او به دختر جوان بیشتر می‌پرداخت، پس رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به او تذکّر داد و فرمود: ای رافع، میان دو زنت عدالت کن و زن قبلی‌ات را رها نکن، پس رافع در نهایت به زن قبلی‌اش گفت: اگر دوست داری با همین وضعیّت که به او بیشتر از تو بپردازم همسرم بمانی بمان و اگر دوست داری طلاقت دهم طلاقت می‌دهم، پس این آیه نازل شد: <اگر زنی از نشوز یا رویگردانی شوهرش بترسد>، پس زن قبلی‌اش به صلح راضی شد و همسرش ماند»، ولی در حالت دیگر، برای زن بهتر است که از شوهر جدا شود؛ به این صورت که بخشی از مهر خود یا همه‌ی آن یا حتّی مالی بیشتر را به او ببخشد در ازای اینکه او را طلاق دهد؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ ۖ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ ۗ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ ۗ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا ۚ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۱۲]؛ «طلاق دو بار است، پس (در هر بار) یا به شایستگی نگاه دارید و یا به نیکی رها سازید و برای شما حلال نیست که چیزی از آنچه به زنان داده‌اید را بگیرید، مگر اینکه زن و شوهر بترسند که حدود خداوند را رعایت نکنند، پس اگر ترسیدید که حدود خداوند را رعایت نکنند، گناهی بر آن دو نیست که زن (برای طلاق) فدیه‌ای بپردازد، آن حدود خداوند است، پس از آن نگذرید و هر کس از حدود خداوند بگذرد، آنان همانا ظالمانند».

۵ . خداوند در کتاب خود فرموده است: ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا[۱۳]؛ «پس چون از شقاق میان آن دو ترسیدید، داوری از خانواده‌ی مرد و داوری از خانواده‌ی زن برانگیزید، اگر بخواهند آشتی دهند خداوند به توافق آن دو کمک می‌کند». بنابراین، هرگاه زن و شوهر به حاکم شرع مراجعه کنند، در حالی که هر یک دیگری را متّهم به کوتاهی و خود را از آن تبرئه می‌کند، بر حاکم شرع واجب است که داوری از خانواده‌ی مرد و داوری از خانواده‌ی زن برانگیزد، تا میان آن دو داوری کنند. پس اگر هر دو داور به این نتیجه رسیدند که مرد مقصّر است، حاکم شرع او را مجبور می‌کند که یا وظیفه‌اش در قبال زن را انجام دهد یا او را طلاق دهد و اگر هر دو داور به این نتیجه رسیدند که زن مقصّر است، حاکم شرع او را مجبور می‌کند که یا وظیفه‌اش در قبال شوهر را انجام دهد یا او را با دادن فدیه راضی به طلاق کند و اگر هر دو داور به این نتیجه رسیدند که ادامه‌ی زندگی آن دو به مصلحت نیست، حاکم شرع مرد را مجبور به طلاق می‌کند و گفته شده است که دو داور، هرگاه مصلحت را در جدایی آن دو از هم ببینند، خود می‌توانند آن دو را از هم جدا کنند، ولی این در صورتی قابل قبول است که پیش از داوری، با آن دو شرط کرده باشند و از آن دو وکالت گرفته باشند؛ چنانکه از اهل بیت روایت شده است: «لَيْسَ لِلْحَكَمَيْنِ أَنْ يُفَرِّقَا حَتَّى يَسْتَأْمِرَا الرَّجُلَ وَالْمَرْأَةَ وَيَشْتَرِطَا عَلَيْهِمَا إِنْ شِئْنَا جَمَعْنَا وَإِنْ شِئْنَا فَرَّقْنَا، فَإِنْ جَمَعَا فَجَائِزٌ، وَإِنْ فَرَّقَا فَجَائِزٌ»[۱۴]؛ «دو داور نمی‌توانند زن و شوهر را از هم جدا کنند، مگر اینکه از آن دو اذن گرفته باشند و با آن دو شرط کرده باشند که اگر خواستیم به نزد هم برگردانیم و اگر خواستیم از هم جدا کنیم، در این صورت اگر به نزد هم برگردانند، جایز است و اگر از هم جدا کنند، جایز است».

↑[۱] . النّساء/ ۳۴
↑[۲] . مصنف عبد الرزاق، ج۷، ص۱۴۸؛ أدب النساء لعبد الملك بن حبيب، ص۲۵۰؛ مسند أحمد، ج۳۳، ص۲۱۳؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۵۹۳؛ سنن أبي داود، ج۲، ص۲۴۴؛ النفقة على العيال لابن أبي الدنيا، ج۲، ص۶۷۶؛ السنن الكبرى للنسائي، ج۸، ص۲۶۶
↑[۳] . بنگرید به: حديث علي بن حجر عن إسماعيل بن جعفر، ص۱۵۶؛ الطبقات الكبرى لابن سعد، ج۱۰، ص۱۷۶؛ مصنف ابن أبي شيبة، ج۲، ص۳۳۲؛ مسند أحمد، ج۲۰، ص۳۵۸؛ صحيح البخاري، ج۳، ص۲۷؛ سنن الترمذي، ج۳، ص۶۴؛ مسند البزار، ج۱، ص۳۲۱؛ سنن النسائي، ج۶، ص۱۶۷.
↑[۴] . مسند الشافعي، ص۲۶۱؛ مصنف عبد الرزاق، ج۹، ص۴۴۲؛ مسند الحميدي، ج۲، ص۱۲۵؛ أدب النساء لعبد الملك بن حبيب، ص۲۴۸؛ مسند الدارمي، ج۳، ص۱۴۲۴؛ سنن أبي داود، ج۲، ص۲۴۵؛ النفقة على العيال لابن أبي الدنيا، ج۲، ص۶۷۱؛ الآحاد والمثاني لابن أبي عاصم، ج۵، ص۱۸۴؛ السنن الكبرى للنسائي، ج۸، ص۲۶۳
↑[۵] . الأم للشافعي، ج۶، ص۱۵۶؛ مصنف ابن أبي شيبة، ج۵، ص۲۲۳؛ أدب النساء لعبد الملك بن حبيب، ص۲۴۸؛ النفقة على العيال لابن أبي الدنيا، ج۲، ص۶۷۹؛ المستدرك على الصحيحين للحاکم، ج۲، ص۲۰۸؛ السنن الكبرى للبيهقي، ج۷، ص۴۹۶
↑[۶] . مسند الحارث، ج۱، ص۳۰۹؛ ثواب الأعمال وعقاب الأعمال لابن بابويه، ص۲۸۷
↑[۷] . مصنف عبد الرزاق، ج۴، ص۳۰۱؛ حديث خالد بن مرداس السراج، ص۳۱؛ مصنف ابن أبي شيبة، ج۴، ص۱۹۷؛ مسند إسحاق بن راهويه، ج۲، ص۲۰۸؛ أدب النساء لعبد الملك بن حبيب، ص۲۵۲؛ مسند أحمد، ج۱۵، ص۳۲۱؛ مسند الدارمي، ج۳، ص۱۴۲۶؛ صحيح البخاري، ج۷، ص۲۶؛ صحيح مسلم، ج۴، ص۱۷۸؛ تاريخ المدينة لابن شبة، ج۳، ص۷۹۱؛ سنن الترمذي، ج۳، ص۴۸۵؛ النفقة على العيال لابن أبي الدنيا، ج۲، ص۶۵۵؛ مسند البزار، ج۹، ص۳۸۴؛ السنن الكبرى للنسائي، ج۸، ص۲۵۱؛ الکافي للکلیني، ج۵، ص۵۱۳؛ من لا یحضره الفقیه لابن بابویه، ج۳، ص۴۴۰
↑[۸] . الممتحنة/ ۱۰
↑[۹] . التّوبة/ ۷۱
↑[۱۰] . النّساء/ ۱۲۸
↑[۱۱] . المدونة لمالك بن أنس، ج۲، ص۲۴۱؛ مسند الشافعي، ص۲۶۰؛ تفسير عبد الرزاق، ج۱، ص۴۸۱؛ سنن سعيد بن منصور (بداية التفسير)، ج۴، ص۱۳۹۸؛ مصنف ابن أبي شيبة، ج۳، ص۵۰۱؛ تفسير الطبري، ج۹، ص۲۷۵؛ تفسير ابن أبي حاتم، ج۴، ص۱۰۸۱؛ المستدرك على الصحيحين للحاکم، ج۲، ص۳۳۸
↑[۱۲] . البقرة/ ۲۲۹
↑[۱۳] . النّساء/ ۳۵
↑[۱۴] . تفسیر العیاشي، ج۱، ص۲۴۱؛ الکافي للکلیني، ج۶، ص۱۴۶؛ من لا یحضره الفقیه لابن بابویه، ج۳، ص۵۲۱؛ تهذیب الأحکام للطوسي، ج۸، ص۱۰۳
پایگاه اطّلاع‌رسانی دفتر منصور هاشمی خراسانی بخش پاسخگویی به پرسش‌ها
هم‌رسانی
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک گذارید، تا به گسترش علم و معرفت دینی کمک کنید. شکرانه‌ی یاد گرفتن یک نکته‌ی جدید، یاد دادن آن به دیگران است‌.
رایانامه
تلگرام
فیسبوک
توییتر
اگر با زبان دیگری آشنایی دارید، می‌توانید این مطلب را به آن ترجمه کنید. [فرم ترجمه]
نوشتن پرسش
کاربر گرامی! شما می‌توانید پرسش‌های خود درباره‌ی آثار و اندیشه‌های علامه منصور هاشمی خراسانی را در فرم زیر بنویسید و برای ما ارسال کنید تا در این بخش پاسخ داده شود.
توجّه: ممکن است که نام شما به عنوان نویسنده‌ی پرسش، در پایگاه نمایش داده شود.
توجّه: از آنجا که پاسخ ما به پست الکترونیک شما ارسال می‌شود و لزوماً بر روی پایگاه قرار نمی‌گیرد، لازم است که آدرس خود را به درستی وارد کنید.
لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:
۱ . ممکن است که به پرسش شما در پایگاه پاسخ داده شده باشد. از این رو، بهتر است که پیش از نوشتن پرسش خود، پرسش‌ها و پاسخ‌های مرتبط را مرور یا از امکان جستجو در پایگاه استفاده کنید.
۲ . از ثبت و ارسال پرسش جدید پیش از دریافت پاسخ پرسش قبلی، خودداری کنید.
۳ . از ثبت و ارسال بیش از یک پرسش در هر نوبت، خودداری کنید.
۴ . اولویّت ما، پاسخگویی به پرسش‌های مرتبط با امام مهدی علیه السلام و زمینه‌سازی برای ظهور اوست؛ چراکه در حال حاضر، از هر چیزی مهم‌تر است.