بابت پرسشهای پی در پی خود، عذرخواهی میکنم؛ چراکه پایگاه اطلاعرسانی دفتر علامه منصور هاشمی خراسانی، تنها پایگاهی است که جواب درست را به ما میرساند. خداوند شما را پیروز گرداند.
پایگاه اطلاعرسانی دفتر علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، به همهی سؤالات اهل ایمان پاسخ میدهد، ولی باید توجّه داشت که «کثرت سؤال» در اسلام کار خوبی محسوب نمیشود؛ چنانکه به تواتر از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است: «إِيَّاكُمْ وَكَثْرَةَ السُّؤَالِ، وَإِضَاعَةَ الْمَالِ، وَقِيلَ وَقَالَ»؛ «از کثرت سؤال و هدر دادن مال و قیل و قال بپرهیزید»[۱] و مراد از کثرت سؤال، چهار چیز است:
۱ . پرسیدن سؤالی که ممکن است پاسخ آن برای سؤالکننده قابل قبول یا عمل نباشد، یا باعث بروز فتنه و اختلاف شود؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ ... قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِهَا كَافِرِينَ﴾[۲]؛ «ای کسانی که ایمان آوردید! دربارهی چیزهایی سؤال نکنید که اگر برایتان آشکار شود، شما را بد میآید ... پیش از شما گروهی دربارهی آنها سؤال کردند و سپس به آنها کافر شدند».
۲ . پرسیدن سؤال دربارهی چیزی فرضی و انتزاعی، یا چیزی که به سؤالکننده مربوط نمیشود، یا در عمل مورد نیاز و ابتلای او نیست و با این اوصاف، اهمّیّت و اولویّتی ندارد؛ چنانکه روایت شده است: «سَلْ عَمَّا يَعْنِيكَ، وَلَا تَسْأَلْ عَمَّا لَا يَعْنِيكَ»[۳]؛ «دربارهی چیزی سؤال کن که به تو مربوط میشود و به آن نیاز داری و دربارهی چیزی سؤال نکن که به تو مربوط نمیشود و به آن نیاز نداری» و روایت شده است: «مِنْ حُسْنِ إِسْلَامِ الْمَرْءِ تَرْكُهُ مَا لَا يَعْنِيهِ»[۴]؛ «از حُسن دینداری انسان، واگذاشتن چیزی است که برای او لازم نیست و به کارش نمیآید».
۳ . پرسیدن سؤال برای «تعنّت»، یعنی برای جدل با عالم، یا عاجز کردن و گیر انداختن او، یا کشیدن چیزی که مایل به گفتن آن نیست از زیر زبان او، یا واداشتن او به گفتن چیزی که بتوان از آن بر ضدّ او سوء استفاده کرد، یا منحرف کردن و بازداشتن او از پرداختن به موضوعی مهمتر، یا هر مقصود دیگری جز کسب علم و معرفت؛ چنانکه روایت شده است: «سَلْ تَفَقُّهًا، وَلَا تَسْأَلْ تَعَنُّتًا»[۵]؛ «برای تفقّه سؤال کن و برای تعنّت سؤال نکن».
۴ . پرسیدن سؤالی بسیار کلّی که فروع و شقوق فراوانی دارد و پاسخ مفصّل و مطوّلی را اقتضا میکند، یا سؤالی بسیار ریز که پاسخ آن به سادگی از عمومات معلوم است و نیازی به پاسخ جداگانه ندارد، یا سؤالی تکراری که پیشتر پاسخ داده شده است، یا سؤالی جدید پیش از آنکه سؤال قبلی پاسخ داده شود، یا سؤالی جدید پیش از آنکه به پاسخِ دادهشده به سؤال قبلی عمل شود، یا سؤالاتی پی در پی بدون رعایت فواصل مناسب؛ چنانکه خداوند در داستان گاو بنی اسرائیل، سؤالات متعدّد و ریز آنان را نکوهش کرده و سبب سختتر شدن کار برای آنان دانسته[۶] و در داستان موسی و خضر علیهما السلام فرموده است: ﴿قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا﴾[۷]؛ «گفت: اگر از من پیروی کنی، نباید از من دربارهی چیزی بپرسی تا آن گاه که خودم دربارهی آن برایت سخن بگویم» و از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است: «ذَرُونِي مَا تَرَكْتُكُمْ، فَإِنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ بِكَثْرَةِ سُؤَالِهِمْ وَاخْتِلَافِهِمْ عَلَى أَنْبِيَائِهِمْ، فَمَا أَمَرْتُكُمْ بِهِ مِنْ شَيْءٍ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ، وَمَا نَهَيْتُكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»[۸]؛ «تا وقتی که خودم به شما چیزی نگفتهام من را واگذارید؛ زیرا کسانی که پیش از شما بودند، به خاطر کثرت سؤالشان و رجوع پی در پی به پیامبرانشان هلاک شدند، پس به هر چیزی که خودم شما را به آن امر کردم، تا حدّ توانتان عمل کنید و از هر چیزی که خودم شما را از آن نهی کردم، بپرهیزید» و از اهل بیت روایت شده است: «إِنَّ مِنْ حَقِّ الْعَالِمِ أَنْ لَا تُكْثِرَ عَلَيْهِ السُّؤَالَ، فَإِنَّمَا مَثَلُ الْعَالِمِ مَثَلُ النَّخْلَةِ تَنْتَظِرُهَا حَتَّى يَسْقُطَ عَلَيْكَ مِنْهَا شَيْءٌ»[۹]؛ «از حقوق عالم این است که بسیار از او سؤال نکنی؛ زیرا عالم مانند درخت خرماست که باید منتظر بمانی تا چیزی از آن برایت بیفتد» و روایت شده است: «لَا تَطْلُبُوا عِلْمَ مَا لَا تَعْلَمُونَ وَلَمَّا تَعْمَلُوا بِمَا عَلِمْتُمْ، فَإِنَّ الْعِلْمَ إِذَا لَمْ يُعْمَلْ بِهِ لَمْ يَزْدَدْ صَاحِبُهُ إِلَّا كُفْرًا، وَلَمْ يَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْدًا»[۱۰]؛ «به دنبال دانستن چیزی که نمیدانید نباشید در حالی که هنوز به آنچه دانستهاید عمل نکردهاید؛ چراکه علم، هرگاه به آن عمل نشود، تنها بر کفر صاحبش و دوری او از خداوند میافزاید».
این چهار گونه، سؤالاتی است که پاسخ دادن به آنها واجب نیست، بلکه گاه مفاسد آشکار یا پنهانی دارد و از این رو، اگر عالمی که معمولاً پاسخگوی سؤالات مردم است، از پاسخ دادن به آنها خودداری کند، نباید او را متّهم و نکوهش کرد یا از او دلگیر و آزرده شد، بلکه باید به خود نگریست؛ چنانکه از عمر بن خطاب روایت شده است: «كُنْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ، فَسَأَلْتُهُ عَنْ شَيْءٍ فَلَمْ يُجِبْنِي، ثُمَّ سَأَلْتُهُ فَلَمْ يُجِبْنِي، ثُمَّ سَأَلْتُهُ فَلَمْ يُجِبْنِي، فَقُلْتُ: ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ یَا عُمَرُ! نَزَرْتَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، كُلَّ ذَلِكَ لَا يُجِيبُكَ، فَحَرَّكْتُ بَعِيرِي، وَصِرْتُ فِي أُخْرَيَاتِ النَّاسِ، وَخَشِيتُ أَنْ يُنْزَلَ فِيَّ قُرْآنٌ»[۱۱]؛ «در برخی سفرهای رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به همراه او بودم، پس دربارهی چیزی از او سؤال کردم، ولی جوابم را نداد، بار دیگر سؤال کردم، ولی جوابم را نداد، بار دیگر سؤال کردم، ولی جوابم را نداد، پس با خود گفتم: مادرت به عزایت بنشیند ای عمر! سه بار مزاحم رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم شدی و هر بار جوابت را نداد! پس شترم را به حرکت درآوردم و به پشت سر مسلمانان رفتم و ترسیدم که دربارهام (به خاطر این کار ناپسند) آیهای نازل شود»! بنابراین، هرگاه عالمی که معمولاً پاسخگوی سؤالات مردم است، عمداً از پاسخ دادن به سؤالی خودداری کرد، نباید به او اعتراض نمود، بلکه باید در صدد اصلاح نگرش و رفتار خود برآمد و از خداوند طلب مغفرت و توفیق کرد و روشن است که تشخیص سؤالات بهجا از سؤالات چهارگانهای که نیازی به پاسخ ندارند، بر عهدهی عالم است، نه بر عهدهی سؤالکننده؛ چراکه همهی سؤالات از نظر سؤالکنندگان آنها، بهجا و نیازمند پاسخ هستند و این مراد اهل بیت از احادیثی است که در آنها فرمودهاند: «عَلَیْكُمْ أَنْ تَسْأَلُونَا، وَلَيْسَ عَلَيْنَا الْجَوَابُ، إِنْ شِئْنَا أَجَبْنَا وَإِنْ شِئْنَا أَمْسَكْنَا»؛ «بر عهدهی شماست که از ما سؤال کنید و بر عهدهی ما نیست که جواب بدهیم، اگر بخواهیم جواب میدهیم و اگر بخواهیم خودداری میکنیم»[۱۲] و وصیّت ابن عباس به یکی از علما که در آن گفته است: «مَنْ سَأَلَكَ عَمَّا يَعْنِيهِ فَأَفْتِهِ، وَمَنْ سَأَلَكَ عَمَّا لَا يَعْنِيهِ فَلَا تُفْتِهِ»[۱۳]؛ «هر کس از تو دربارهی چیزی پرسید که برایش لازم است، جوابش را بده و هر کس از تو دربارهی چیزی پرسید که برایش لازم نیست، جوابش را نده».