نظر اسلام دربارهی عشق میان مرد و زن چیست؟ این دلبستگیهای شدیدی که خارج از چارچوب ازدواج پیش میآید را چه باید کرد؟ آیا اظهار علاقه به نامحرم حرام است؟ درمان دلی که از یک رابطهی عاطفی نافرجام شکسته چیست؟ با فکری که مشغول مانده است چه باید کرد؟ با تشکر
«عشق» گونهای دلبستگی شدیدِ برخاسته از نیاز عاطفی و جنسی است که عقل را ضعیف میکند و از شناخت صحیح و کامل باز میدارد و از این رو، در اسلام جایی ندارد. چیزی که در اسلام پذیرفته شده، «حُبّ» است، هرگاه برآمده از «ایمان» و شاخهای از «حُبّ اللّه» باشد؛ چنانکه فرموده است: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ﴾[۱]؛ «برخی از مردم انبازانی جز خداوند میگیرند که آنان را چون خداوند دوست میدارند، در حالی که مؤمنان خداوند را از هر چیزی بیشتر دوست میدارند» و فرموده است: ﴿قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ﴾[۲]؛ «بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و خویشاوندانتان و اموالی که گرد آوردهاید و کسبوکاری که از کسادش میترسید و خانههایی که خوش میدارید را از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش دوستتر میدارید، پس منتظر باشید تا خداوند عذابش را بیاورد و خداوند گروه فاسقان را هدایت نمیکند» و از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است: «إِنَّ أَوْثَقَ عُرَى الْإِيمَانِ أَنْ تُحِبَّ فِي اللَّهِ وَتُبْغِضَ فِي اللَّهِ»[۳]؛ «محکمترین گره ایمان آن است که برای خداوند دوست بداری و برای خداوند دشمن بداری» و روایت شده است: «مَنْ أَعْطَى لِلَّهِ، وَمَنَعَ لِلَّهِ، وَأَحَبَّ لِلَّهِ، وَأَبْغَضَ لِلَّهِ، وَأَنْكَحَ لِلَّهِ، فَقَدِ اسْتَكْمَلَ إِيمَانَهُ»[۴]؛ «هر کس برای خداوند عطا کند و برای خداوند باز دارد و برای خداوند دوست دارد و برای خداوند دشمن دارد و برای خداوند ازدواج کند، ایمانش را کامل کرده است».
از اینجا دانسته میشود که عشق در قلب مؤمنان جایی ندارد و تنها قلب کسانی را تسخیر میکند که عقلی ضعیف و ایمانی اندک دارند و از هوای نفس پیروی میکنند؛ خصوصاً هرگاه آنان را به سوی چیزی جز ازدواج بکشاند؛ چراکه عشق، مصداق ظلمات است و هرگاه به سوی روابطی پنهان و غیر شرعی بکشاند، مصداق سخن خداوند است که فرموده است: ﴿ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ﴾[۵]؛ «ظلماتی بر روی ظلماتی دیگر است» و تبعاً راه نجات از آن نیز تقویت عقل با دوری جُستن از موانع شناخت و افزایش ایمان با روی آوردن به تقوا و اشتغال به ذکر خداوند است که قلب را نورانی میکند.
آری، حُبّ یک زن با توجّه به عقل، ایمان و تقوای او بیش از جمال ظاهر یا حُسن معاشرتش، اشکالی ندارد و تبعاً اظهار آن به او نیز جایز است؛ مشروط به اینکه از یک سو مانعی شرعی برای ازدواج با او وجود نداشته باشد و از سوی دیگر در قالب خواستگاری از او برای ازدواج انجام شود؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ﴾[۶]؛ «برای ازدواج، نه برای زنا و نه برای گرفتن دوستی پنهان». بنابراین، جایز است که مثلاً به او بگوید: «عقل، ایمان و تقوای تو، من را به تو علاقهمند ساخته است؛ تا حدّی که گمان میکنم زندگی با تو من را به خداوند نزدیکتر و از شیطان دورتر خواهد ساخت. از این رو، مایلم که با تو ازدواج کنم، هرگاه خودت و پدرت راضی باشید». پس اگر راضی بودند، شروط آن دو را جویا شود و در صورت توافق، برای ازدواج اقدام کند و اگر راضی نبودند، زن را فراموش کند و از خداوند بخواهد که زنی عاقلتر، مؤمنتر و باتقواتر از او نصیبش گرداند؛ چراکه خداوند بسیار بخشاینده و مهربان است و بر هر کاری تواناست.