آیا دیهی زن سرپرست خانوار میتواند با دیهی مرد برابر باشد؟
آیات و روایاتی که دیهی زن را نصف دیهی مرد میدانند مطلقند و شامل زن سرپرست خانوار هم میشوند و این از آن جهت است که وجود چنین زنی در حکومت اسلامی قابل قبول نیست و پیشبینی نشده است؛ چراکه در حکومت اسلامی، یا زمینه برای ازدواج او فراهم میشود و یا هزینهی زندگیاش از بیت المال پرداخت میشود و با این وصف، زن سرپرست خانوار وجود نخواهد داشت تا دیهاش با دیهی مرد برابر باشد و این از باب سالبهی به انتفاء موضوع است. آری، زن سرپرست خانوار در حکومت طاغوت وجود دارد، ولی اسلام حکمی را برای اجرا در حکومت طاغوت وضع نکرده؛ چراکه این به رسمیّت شناختن حکومت طاغوت است و با این وصف، راه حلّ مشکل تغییر احکام خداوند برای سازگار شدن با حکومت طاغوت نیست، بلکه تغییر حکومت طاغوت برای سازگار شدن با احکام خداوند است؛ چنانکه علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی به این نکتهی بسیار مهم و بنیادین اشاره کرده و فرموده است:
«اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ هَذَا الدِّينَ نِظَامٌ كَنِظَامِ الْخَرَزِ، يَتْبَعُ بَعْضُهُ بَعْضًا، وَلَا يَكْمُلُ بَعْضُهُ إِلَّا بِبَعْضٍ، أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمَّا أَقَامَ وَلِيَّهُ قَالَ: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾[۱]؟! فَوَاللَّهِ مَا كَانَ الدِّينُ كَامِلًا وَلَا الْإِسْلَامُ مَرْضِيًّا حَتَّى أَقَامَ اللَّهُ وَلِيَّهُ، فَلَمَّا خَرَجَ النَّاسُ مِنْ وِلَايَتِهِ انْتَقَصَ دِينُهُمْ وَعَادَ الْإِسْلَامُ كَمَا كَانَ غَيْرَ مَرْضِيٍّ، وَهُوَ الْيَوْمَ كَذَلِكَ، أَلَا وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَنْ يَكْمُلَ الدِّينُ أَبَدًا وَلَنْ يُغْنِيَ الْإِسْلَامُ شَيْئًا إِلَّا بِوِلَايَةِ وَلِيٍّ أَقَامَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ، فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ يُدَانُ بِدُونِ وِلَايَةِ وَلِيِّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا، ثُمَّ قَالَ: اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ هَذَا الدِّينَ سِلْسِلَةٌ يَتَعَلَّقُ بَعْضُهَا بِبَعْضٍ، فَإِذَا انْتَقَصَ مِنْهَا جُزْءٌ وَاحِدٌ انْتَقَصَ سَائِرُ الْأَجْزَاءِ، وَلَا تَزِيدُكَ حِينَئِذٍ إِلَّا خَسَارًا، ... مَا جَعَلَ اللَّهُ دِينًا إِلَّا وَجَعَلَ لَهُ مَنْ أَدْرَكَ كُلَّهُ! فَإِنْ عَجَزُوا عَنْ إِدْرَاكِ كُلِّهِ فَلْيَذْهَبُوا وَلْيَأْتِ مَنْ يَقْدِرُ عَلَى ذَلِكَ، لِأَنَّهُ لَا يُغْنِي إِلَّا كُلُّهُ، وَلَا يَزِيدُهُمْ جُزْئُهُ غَيْرَ تَخْسِيرٍ! ... إِنَّ حُدُودَ اللَّهِ لَا يُجْرِيهَا غَيْرُ وَلِيِّهِ، فَلَا بُدَّ مِنْ أَنْ يُحَكِّمُوهُ، وَذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَا جَعَلَ حَدًّا إِلَّا بِاعْتِبَارِ دَوْلَةِ الْعَدْلِ، وَأَمَّا دَوْلَةُ الْجَوْرِ فَلَيْسَ لَهَا أَنْ تُجْرِيَ حَدًّا، بَلْ لِلَّهِ عَلَيْهَا حُدُودٌ سَوْفَ تُجْرَى عَلَيْهَا»[۲]؛ «بدان ای فرزندم که این دین نظامی مانند نظام مهرههاست که برخی از آن تابع برخی دیگر است و برخی از آن جز با برخی دیگر کامل نمیشود. آیا ندیدی که خداوند بلندمرتبه هنگامی که ولیّ خود را گماشت فرمود: <امروز دینتان را برایتان کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را برایتان به عنوان دین پسندیدم>؟! پس به خدا سوگند دین کامل و اسلام پسندیده نبود تا آن گاه که خداوند ولیّ خود را گماشت، پس هنگامی که مردم از ولایت او خارج شدند، دینشان نقصان پذیرفت و اسلام به همان حالتی بازگشت که هنوز پسندیده نبود و امروز نیز بر همان حالت است. آگاه باش به خدایی که جانم به دست اوست سوگند که دین هرگز کامل نمیشود و اسلام از چیزی کفایت نمیکند مگر با ولایت ولیّی که خداوند عزّ وجلّ او را گماشته است، پس هر کس گمان کند که خداوند بدون ولایت ولیّش دینداری میشود، به گمراهی بسیار دوری دچار شده است. سپس فرمود: بدان ای فرزندم که این دین زنجیرهای است که برخی از آن به برخی دیگر وابسته است، پس چون جزئی از آن کاسته شود اجزاء دیگرش نیز کاستی میپذیرد و آن گاه جز بر زیان تو نمیافزاید! ... خداوند دینی را قرار نداده مگر اینکه برای آن کسی را قرار داده است که همهی آن را به دست آورد! پس اگر آنها از به دست آوردن همهی آن ناتوانند باید بروند و کسی بیاید که توانایی این کار را دارد؛ چراکه آن جز همهاش کفایت نمیکند و یک جزئش به تنهایی تنها بر زیان آنها میافزاید! ... هرآینه حدود خداوند را جز ولیّ او جاری نمیکند، پس چارهای نیست جز آنکه او را حاکم سازند و این از آن جهت است که خداوند حدّی را قرار نداده است مگر با لحاظ دولت عدل و امّا دولت ظلم را نمیرسد که حدّی را جاری کند، بل برای خداوند بر آن حدودی است که به زودی بر آن جاری خواهد شد».