پنج شنبه ۹ فروردین (حمل) ۱۴۰۳ هجری شمسی برابر با ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 نکته‌ی جدید: شعر «آوار خویشتن» سروده‌ی «زینب شریعتی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. پرسش جدید: لطفاً درباره‌ی سفیانی توضیحات کامل و مستندی ارائه فرمایید. در روایات اسلامی، چه ویژگی‌ها و اطلاعاتی درباره‌ی او وارد شده است؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. گفتار جدید: مناجاتی از آن جناب که در آن راه‌های موجود پیش روی مؤمنان را یاد می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ احادیث صحیحی از پیامبر که بر این دلالت دارند؛ حدیث ۱۸. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نقد جدید: در روایتی از امام محمّد باقر عليه‌ السلام آمده است که فرمود: «گویا من گروهی را می‌بینم که در مشرق خروج کرده‌اند و حق را می‌طلبند... کشتگانشان شهیدند. آگاه باشید که من اگر آن زمان را درک می‌کردم، جانم را برای صاحب این امر نگاه می‌داشتم». لطفاً بفرمایید که آیا این حدیث معتبر است؟ برخی از کسانی که یاری خراسانی موعود را واجب نمی‌دانند، به این فراز استناد می‌کنند. برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading
پرسش و پاسخ
 

سؤالی از محضر شما اساتید بزرگوار دارم. با توجّه به اهمّیّت «کظم غیظ» یعنی «فرو بردن خشم» که در آیه‌ی ۱۳۴ سوره‌ی آل عمران بیان شده است، لطفاً چگونگی آن را روشن کنید و همچنین بفرمایید که در چه مواردی باید خشم خود را بروز داد و فرو نبرد. در این زمینه، باید به چه اصولی پایبند بود؟ پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگزارم.

لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:

۱ . خشم، یک احساس طبیعی نیرومند و محرّک در انسان است که اگر توسّط عقل او مهار و مدیریت نشود، می‌تواند بسیار مخرّب باشد و تبعات جبران‌ناپذیری به بار آورد. از این رو، در کتاب خداوند و سنّت پیامبرش، تأکید بسیاری بر لزوم مهار و مدیریت آن شده است؛ چنانکه به عنوان نمونه، در کتاب خداوند آمده است: ﴿الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ[۱]؛ «کسانی که در خوشی و ناخوشی انفاق می‌کنند و خشم خود را فرو می‌برند و از مردم گذشت می‌نمایند و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» و آمده است: ﴿وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ[۲]؛ «و کسانی که از گناهان بزرگ و کارهای زشت می‌پرهیزند و چون به خشم می‌آیند، گذشت می‌کنند» و در روایتی آمده است: «إِنَّ رَجُلًا قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: أَوْصِنِي، وَلَا تُكْثِرْ فَأَنْسَى، فَقَالَ: لَا تَغْضَبْ، فَسَأَلَهُ مِرَارًا، كُلُّ ذَلِكَ يَقُولُ لَهُ: لَا تَغْضَبْ»[۳]؛ «مردی به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم گفت: من را نصیحت کن، ولی زیاد نگو که فراموش می‌کنم، پس فرمود: خشم نگیر، پس مرد چند بار دیگر درخواست کرد، ولی هر بار تنها به او فرمود: خشم نگیر» و در روایتی دیگر آمده است که مرد گفت: «فَفَكَّرْتُ حِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ مَا قَالَ، فَإِذَا الْغَضَبُ يَجْمَعُ الشَّرَّ كُلَّهُ»[۴]؛ «وقتی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم این طور فرمود به فکر فرو رفتم، پس دیدم که خشم هر شرّی را به دنبال می‌آورد» و در روایتی دیگر آمده است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «لَيْسَ الشَّدِيدُ بِالصُّرَعَةِ، إِنَّمَا الشَّدِيدُ الَّذِي يَمْلِكُ نَفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ»[۵]؛ «پهلوان کسی نیست که خوب کشتی می‌گیرد، پهلوان کسی است که خود را به هنگام خشم کنترل می‌کند» و در روایتی دیگر آمده است که فرمود: «إِنَّ خَيْرَ الرِّجَالِ مَنْ كَانَ بَطِيءَ الْغَضَبِ، سَرِيعَ الْفَيْءِ، وَشِرَارَ الرِّجَالِ مَنْ كَانَ سَرِيعَ الْغَضَبِ، بَطِيءَ الْفَيْءِ»[۶]؛ «بهترین مردم کسی است که دیرتر به خشم می‌آید و زودتر آرام می‌شود و بدترین مردم کسی است که زودتر به خشم می‌آید و دیرتر آرام می‌شود». بر همین اساس، در نامه‌ای از علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی آمده است: «خشم نگیر، مگر اینکه آن را فرو دهی؛ چراکه خشم دروازه‌ای از دروازه‌های دوزخ است»[۷].

۲ . خشمی که در کتاب خداوند و سنّت پیامبرش نکوهش شده، خشم از کاری مشروع، یا سخنی حق، یا پیش‌آمدی دنیوی، یا لغزشی غیر عمدی، یا آزاری از روی سفاهت است، ولی خشم از کفر یا گناه نکوهیده نیست؛ چراکه کفر و گناه، خداوند را به خشم می‌آورد و خشمی که با خشم خداوند هماهنگ است، نیکوست؛ مانند خشم موسی علیه السلام بر بنی اسرائیل هنگامی که در غیبت او گوساله‌ی زرین را پرستیدند؛ چنانکه فرموده است: ﴿فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا ۚ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا ۚ أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي[۸]؛ «پس موسی با خشم و اندوه به سوی قومش بازگشت، گفت: ای قوم من! آیا پروردگارتان به شما وعده‌ای نیکو نداد؟! آیا پس زمان زیادی بر شما گذشت یا خواستید که خشمی از پروردگارتان بر شما فرود آید که با من خلف وعده کردید؟!» و فرموده است: ﴿وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي ۖ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ ۖ وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ ۚ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ[۹]؛ «و چون موسی با خشم و اندوه به نزد قومش بازگشت گفت: در نبود من چه بد جانشینانی برایم بودید!  آیا در کار پروردگارتان عجله کردید؟! و الواح (تورات) را انداخت و (موی) سر برادرش را گرفت و به سوی خود کشید! (هارون) گفت: ای پسر مادرم! مردم من را ناتوان کردند و نزدیک بود من را بکشند، پس دشمنان را درباره‌ی من شاد نکن و من را با قوم ظالمان قرار نده»، یا مانند خشم رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم که درباره‌اش روایت شده است: «كَانَ لَا تُغْضِبُهُ الدُّنْيَا وَمَا كَانَ لَهَا، فَإِذَا تُعُوطِيَ الْحَقَّ لَمْ يَعْرِفْهُ أَحَدٌ، وَلَمْ يَقُمْ لِغَضَبِهِ شَيْءٌ حَتَّى يَنْتَصِرَ لَهُ، وَلَا يَغْضَبُ لِنَفْسِهِ، وَلَا يَنْتَصِرُ لَهَا»[۱۰]؛ «دنیا و چیزی که برای دنیا بود او را به خشم نمی‌آورد، ولی هرگاه حق زیر پا گذاشته می‌شد، کسی او را نمی‌شناخت و چیزی جلودار خشمش نبود تا آن گاه که آن را بازستاند و برای خودش به خشم نمی‌آمد و انتقام نمی‌گرفت». از این رو، خداوند کسانی که بر کافران و گناه‌کاران خشمگین هستند را ستایش کرده و به عنوان نمونه فرموده است: ﴿مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ[۱۱]؛ «محمّد فرستاده‌ی خداوند است و کسانی که با او هستند در رابطه با کافران خشن و میان خود مهربانند» و فرموده است: ﴿أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ[۱۲]؛ «بر مؤمنان فروتن و بر کافران سرسختند» و فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً[۱۳]؛ «ای کسانی که ایمان آوردید! با کافرانی که به شما نزدیکند بجنگید و بایسته است که در شما درشتی ببینند». بیهوده نیست که در روایات اسلامی، از یاران مهدی با عنوان «جَیْشُ الْغَضَبِ»؛ «سپاهیان خشم» یاد شده است؛ چراکه آنان برای خداوند خشمگینند[۱۴].

۳ . خشمی که برای خداوند باشد، نیکوست، مشروط به اینکه موجب عبور از مرزهای عدالت نشود؛ چنانکه فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى[۱۵]؛ «ای کسانی که ایمان آوردید! بر پا دارندگان برای خداوند و گواهی دهندگان به عدالت باشید و دشمن داشتن گروهی شما را وا ندارد به اینکه عدالت نورزید، عدالت ورزید که آن به تقوا نزدیک‌تر است». از همین رو، روایت شده است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در حال خشم، چیزی جز حق نمی‌فرمود؛ چنانکه یکی از یارانش روایت کرده است: «قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَكْتُبُ مَا أَسْمَعُ مِنْكَ؟ قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: فِي الْغَضَبِ وَالرِّضَا؟ قَالَ: نَعَمْ، فَإِنِّي لَا أَقُولُ فِيهِمَا إِلَّا حَقًّا»[۱۶]؛ «گفتم: ای رسول خدا! آیا هر چه از تو می‌شنوم را بنویسم؟ فرمود: آری، گفتم: در حال خشم و رضایت؟ فرمود: آری؛ چراکه من در هر دو حال، جز حق نمی‌گویم». از اینجا دانسته می‌شود که اعتقاد برخی غالیان شیعه به جواز بهتان به اهل بدعت، تا چه اندازه با قرآن و سنّت ضدّیت دارد؛ زیرا بهتان به آنان، از مصادیق بارز بی‌عدالتی و دروغگویی درباره‌ی آنان است که به وضوح با سخن خداوند و سیره‌ی پیامبرش در تعارض است.

۴ . خشم نابجا، ناشی از برخی رذائل نفسانی مانند تکبّر، تعصّب و اهمّیّت دادنِ بیش از حد به دنیاست و از این رو، اصلاح آن‌ها می‌تواند به جلوگیری از آن بینجامد؛ چنانکه روایت شده است: «إِنَّ يَحْيَى بْنَ زَكَرِيَّا لَقِيَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ، فَقَالَ: أَخْبِرْنِي بِمَا يُقَرِّبُ مِنْ رِضَا اللَّهِ، وَمَا يُبْعِدُ مِنْ سَخَطِ اللَّهِ، فَقَالَ: لَا تَغْضَبْ، قَالَ: الْغَضَبُ مَا يُبْدِئُهُ، وَمَا يُعِيدُهُ؟ قَالَ: التَّعَزُّزُ، وَالْحَمِيَّةُ، وَالْكِبْرِيَاءُ، وَالْعَظَمَةُ»[۱۷]؛ «یحیی بن زکریّا با عیسی بن مریم ملاقات کرد، پس به او گفت: من را از چیزی خبر بده که به رضای خداوند نزدیک و از خشم او دور می‌کند، پس فرمود: خشم نگیر، گفت: خشم از چه چیزی آغاز می‌شود و با چه چیزی برمی‌گردد؟ فرمود: خودپسندی، تعصّب، تکبّر و خودبزرگ‌بینی». علاوه بر این، بهترین عامل بازدارنده از خشم نابجا، یاد خداوند است؛ چراکه یاد خداوند، ظرفیّت انسان را افزایش می‌دهد و او را در برابر حق متواضع می‌کند و از اهمّیّت دادنِ بیش از حد به دنیا و رفتار و گفتار اهلش باز می‌دارد و بدین سان، زمینه‌ی خشم نابجا را در او از بین می‌برد، تا حدّی که می‌توان گفت خشم نابجا، تنها در حال غفلت از یاد خداوند پدید می‌آید و تبعاً با یاد خداوند و پناه بردن به او از شرّ شیطان فروکش می‌کند؛ چنانکه روایت شده است: «اسْتَبَّ رَجُلَانِ عِنْدَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، فَغَضِبَ أَحَدُهُمَا غَضَبًا شَدِيدًا وَاحْمَرَّ وَجْهُهُ، فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: إِنِّي لَأَعْلَمُ كَلِمَةً لَوْ قَالَهَا لَذَهَبَ عَنْهُ مَا يَجِدُ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ»[۱۸]؛ «دو مرد نزد پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به یکدیگر دشنام دادند، پس یکی از آن دو سخت به خشم آمد و رویش سرخ شد، پس پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: من کلمه‌ای را می‌شناسم که اگر آن را بگوید، این حالتش از بین می‌رود: از شیطان رانده‌شده به خداوند پناه می‌برم». علاوه بر این، نشستن، تکیه دادن، وضو گرفتن و سکوت کردن در هنگام خشم نابجا نیز می‌تواند به از بین رفتن آن کمک کند؛ چنانکه از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است که فرمود: «إِنَّ الْغَضَبَ جَمْرَةٌ تُوقَدُ فِي قَلْبِ ابْنِ آدَمَ، أَلَمْ تَرَوْا إِلَى انْتِفَاخِ أَوْدَاجِهِ وَإِلَى احْمِرَارِ عَيْنَيْهِ، فَإِذَا وَجَدَ أَحَدُكُمْ ذَلِكَ، فَإِنْ كَانَ قَائِمًا فَلْيَقْعُدْ، وَإِنْ كَانَ قَاعِدًا فَلْيَتَّكِ»[۱۹]؛ «خشم آتشی است که در قلب فرزند آدم شعله‌ور می‌شود، آیا نمی‌بینید که چطور رگ‌های گردنش باد می‌کند و چشمانش سرخ می‌شود؟! پس هرگاه یکی از شما به آن دچار شد، اگر ایستاده است بنشیند و اگر نشسته است تکیه دهد» و فرمود: «إِذَا غَضِبْتَ فَاسْكُتْ»[۲۰]؛ «هرگاه خشمگین شدی، سکوت کن» و فرمود: «إِنَّ الْغَضَبَ مِنَ الشَّيْطَانِ، وَإِنَّ الشَّيْطَانَ خُلِقَ مِنَ النَّارِ، وَإِنَّمَا تُطْفَأُ النَّارُ بِالْمَاءِ، فَإِذَا غَضِبَ أَحَدُكُمْ فَلْيَتَوَضَّأْ»[۲۱]؛ «خشم از شیطان است و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش با آب خاموش می‌شود. پس هرگاه یکی از شما خشمگین شد، وضو بگیرد».

خداوند به همه‌ی مؤمنان توفیق دهد که برای هیچ کس و هیچ چیز جز خداوند و دین او خشم نگیرند و هرگاه خشم گرفتند، خشم خود را فرو برند، پیش از اینکه در آن، سخنی ناراست گویند یا کاری نادرست کنند.

↑[۱] . آل عمران/ ۱۳۴
↑[۲] . الشّورى/ ۳۷
↑[۳] . موطأ مالك (رواية يحيى)، ج۲، ص۹۰۵؛ الجامع لابن وهب، ص۵۱۱؛ الأمثال للقاسم بن سلام، ص۱۵۱؛ الطبقات الكبرى لابن سعد، ج۷، ص۵۶؛ مصنف ابن أبي شيبة، ج۵، ص۲۱۶؛ مسند أحمد، ج۱۴، ص۳۵۷، ج۳۳، ص۴۶۸؛ الزهد لهناد بن السري، ج۲، ص۶۰۷؛ صحيح البخاري، ج۸، ص۲۸؛ سنن الترمذي، ج۴، ص۳۷۱؛ مسند أبي يعلى، ج۱۰، ص۵۱؛ مساوئ الأخلاق للخرائطي، ص۱۴۹
↑[۴] . الجامع لمعمر بن راشد، ج۱۱، ص۱۸۷؛ مسند أحمد، ج۳۸، ص۲۳۶؛ مساوئ الأخلاق للخرائطي، ص۱۵۰؛ معرفة الصحابة لأبي نعيم الأصبهاني، ج۶، ص۳۱۲۴؛ السنن الكبرى للبيهقي، ج۱۰، ص۱۸۰
↑[۵] . الجامع لمعمر بن راشد، ج۱۱، ص۱۸۸؛ موطأ مالك (رواية يحيى)، ج۲، ص۹۰۶؛ مصنف ابن أبي شيبة، ج۵، ص۲۱۶؛ مسند أحمد، ج۱۲، ص۱۵۳؛ صحيح البخاري، ج۸، ص۲۸؛ صحيح مسلم، ج۸، ص۳۰؛ السنن الكبرى للنسائي، ج۹، ص۱۵۲؛ أدب النفوس للآجري، ص۲۵۳؛ السنن الكبرى للبيهقي، ج۱۰، ص۳۹۷
↑[۶] . الجامع لمعمر بن راشد، ج۱۱، ص۳۴۶؛ مسند أبي داود الطيالسي، ج۳، ص۶۱۴؛ مسند أحمد، ج۱۷، ص۲۲۸؛ المنتخب من مسند عبد بن حميد، ج۲، ص۶۶؛ سنن الترمذي، ج۴، ص۴۸۳؛ مسند أبي يعلى، ج۲، ص۳۵۲؛ مساوئ الأخلاق للخرائطي، ص۱۴۸
↑[۸] . طه/ ۸۶
↑[۹] . الأعراف/ ۱۵۰
↑[۱۰] . الطبقات الكبرى لابن سعد، ج۱، ص۴۲۲؛ الأخبار الموفقيات للزبير بن بكار، ص۱۳۴؛ المعرفة والتاريخ للفسوي، ج۳، ص۲۸۵؛ الشمائل المحمّديّة للترمذي، ص۱۸۴؛ صفة النبيّ لابن شعيب، ص۱۲؛ السيرة النبوية وأخبار الخلفاء لابن حبان، ج۱، ص۴۱۱؛ الأحاديث الطوال للطبراني، ص۲۴۵؛ أخلاق النبيّ لأبي الشيخ الأصبهاني، ج۲، ص۹؛ دلائل النبوة لأبي نعيم الأصبهاني، ص۶۲۷؛ دلائل النبوة للبيهقي، ج۱، ص۲۸۸
↑[۱۱] . الفتح/ ۲۹
↑[۱۲] . المائدة/ ۵۴
↑[۱۳] . التّوبة/ ۱۲۳
↑[۱۴] . بنگرید به: الغيبة للنعماني، ص۳۲۵.
↑[۱۵] . المائدة/ ۸
↑[۱۶] . مصنف ابن أبي شيبة، ج۵، ص۳۱۳؛ مسند أحمد، ج۱۱، ص۵۹۳؛ مسند الدارمي، ج۱، ص۴۲۹؛ سنن أبي داود، ج۳، ص۳۱۸؛ مسند البزار، ج۶، ص۴۳۷؛ صحيح ابن خزيمة، ج۴، ص۲۶
↑[۱۷] . الزهد والرقائق لابن المبارك، الملحق ۱۲؛ الجامع لابن وهب، ص۵۷۷؛ المنهيّات للحكيم الترمذي، ص۱۲۹
↑[۱۸] . مسند أبي داود الطيالسي، ج۱، ص۴۶۳؛ مصنف ابن أبي شيبة، ج۵، ص۲۱۶؛ مسند أحمد، ج۳۶، ص۴۰۵؛ الزهد لهناد بن السري، ج۲، ص۶۰۹؛ صحيح البخاري، ج۴، ص۱۲۴؛ صحيح مسلم، ج۸، ص۳۰؛ سنن أبي داود، ج۴، ص۲۴۹؛ سنن الترمذي، ج۵، ص۵۰۴؛ السنن الكبرى للنسائي، ج۹، ص۱۵۰
↑[۱۹] . الجامع لمعمر بن راشد، ج۱۱، ص۱۸۸؛ الجامع لابن وهب، ص۵۷۵؛ مسند أحمد، ج۱۸، ص۱۳۲؛ سنن أبي داود، ج۴، ص۲۴۹؛ صحيح ابن حبان، ج۲، ص۳۲۳؛ المعجم الأوسط للطبراني، ج۴، ص۱۴۰
↑[۲۰] . مصنف ابن أبي شيبة، ج۵، ص۲۱۶؛ مسند إسحاق بن راهويه (مسند ابن عباس)، حدیث ۷۶۰؛ مسند أحمد، ج۴، ص۳۳۸؛ الزهد لهناد بن السري، ج۲، ص۶۱۰؛ الأدب المفرد للبخاري، ص۴۴۷؛ مساوئ الأخلاق للخرائطي، ص۱۵۰
↑[۲۱] . مسند أحمد، ج۲۹، ص۵۰۵؛ سنن أبي داود، ج۴، ص۲۴۹؛ الآحاد والمثاني لابن أبي عاصم، ج۲، ص۴۶۴؛ مساوئ الأخلاق للخرائطي، ص۱۶۱
پایگاه اطّلاع‌رسانی دفتر منصور هاشمی خراسانی بخش پاسخگویی به پرسش‌ها
هم‌رسانی
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک گذارید، تا به گسترش علم و معرفت دینی کمک کنید. شکرانه‌ی یاد گرفتن یک نکته‌ی جدید، یاد دادن آن به دیگران است‌.
رایانامه
تلگرام
فیسبوک
توییتر
می‌توانید این مطلب را به زبان‌های زیر نیز مطالعه کنید:
اگر با زبان دیگری آشنایی دارید، می‌توانید این مطلب را به آن ترجمه کنید. [فرم ترجمه]
نوشتن پرسش
کاربر گرامی! شما می‌توانید پرسش‌های خود درباره‌ی آثار و اندیشه‌های علامه منصور هاشمی خراسانی را در فرم زیر بنویسید و برای ما ارسال کنید تا در این بخش پاسخ داده شود.
توجّه: ممکن است که نام شما به عنوان نویسنده‌ی پرسش، در پایگاه نمایش داده شود.
توجّه: از آنجا که پاسخ ما به پست الکترونیک شما ارسال می‌شود و لزوماً بر روی پایگاه قرار نمی‌گیرد، لازم است که آدرس خود را به درستی وارد کنید.
لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:
۱ . ممکن است که به پرسش شما در پایگاه پاسخ داده شده باشد. از این رو، بهتر است که پیش از نوشتن پرسش خود، پرسش‌ها و پاسخ‌های مرتبط را مرور یا از امکان جستجو در پایگاه استفاده کنید.
۲ . از ثبت و ارسال پرسش جدید پیش از دریافت پاسخ پرسش قبلی، خودداری کنید.
۳ . از ثبت و ارسال بیش از یک پرسش در هر نوبت، خودداری کنید.
۴ . اولویّت ما، پاسخگویی به پرسش‌های مرتبط با امام مهدی علیه السلام و زمینه‌سازی برای ظهور اوست؛ چراکه در حال حاضر، از هر چیزی مهم‌تر است.