سه شنبه ۲۹ اسفند (حوت) ۱۴۰۲ هجری شمسی برابر با ۸ رمضان ۱۴۴۵ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 مقاله‌ی جدید: مقاله‌ی «ولایت فقیه؛ آخرین حربه‌ی شیطان» نوشته‌ی «فرهاد گلستان» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. پرسش جدید: لطفاً درباره‌ی سفیانی توضیحات کامل و مستندی ارائه فرمایید. در روایات اسلامی، چه ویژگی‌ها و اطلاعاتی درباره‌ی او وارد شده است؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. گفتار جدید: مناجاتی از آن جناب که در آن راه‌های موجود پیش روی مؤمنان را یاد می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ احادیث صحیحی از پیامبر که بر این دلالت دارند؛ حدیث ۱۸. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نقد جدید: در روایتی از امام محمّد باقر عليه‌ السلام آمده است که فرمود: «گویا من گروهی را می‌بینم که در مشرق خروج کرده‌اند و حق را می‌طلبند... کشتگانشان شهیدند. آگاه باشید که من اگر آن زمان را درک می‌کردم، جانم را برای صاحب این امر نگاه می‌داشتم». لطفاً بفرمایید که آیا این حدیث معتبر است؟ برخی از کسانی که یاری خراسانی موعود را واجب نمی‌دانند، به این فراز استناد می‌کنند. برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading
پرسش و پاسخ
 

آیا بستن موی سر برای مردان اشکالی دارد؟

بستن یا بافتن موی سر برای مردان اشکالی ندارد؛ به دلیل اصل اباحه و به دلیل اینکه منع ثابتی از آن در شرع نرسیده است، مگر در حالت نماز؛ با توجّه به اینکه روایات فراوانی از پیامبر، اهل بیت او و اصحابش در نهی از نماز گزاردن با موی بسته یا بافته رسیده است؛ مانند روایت ابن عبّاس که در آن آمده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: أُمِرْتُ أَنْ أَسْجُدَ عَلَى سَبْعٍ، وَلَا أَكْفِتَ الشَّعْرَ وَلَا الثِّيَابَ»[۱]؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: به من امر شده است که (در نماز) بر روی هفت جا سجده کنم و موی سر یا لباس خود را جمع نکنم» و روایت أبو رافع که در آن آمده است: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ أَنْ يُصَلِّيَ الرَّجُلُ وَرَأْسُهُ مَعْقُوصٌ»[۲]؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نهی فرمود از اینکه مرد به نماز بایستد در حالی که موی سرش بافته و بسته است» و روایت دیگر او که در آن آمده است: «مَرَّ بِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا سَاجِدٌ وَقَدْ عَقَدْتُ -أَوْ عَقَصْتُ- شَعْرِي فَأَطْلَقَهُ»[۳]؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بر من گذشت در حالی که در سجده بودم و موی سرم را بسته یا بافته بودم، پس آن را گشود» و روایت دیگر او که در آن آمده است: «أَنَّهُ مَرَّ بِالحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَهُوَ يُصَلِّي، وَقَدْ عَقَصَ ضَفِرَتَهُ فِي قَفَاهُ، فَحَلَّهَا أَبُو رَافِعٍ، فَالْتَفَتَ حَسَنٌ إِلَيْهِ مُغْضَبًا فَقَالَ أَبُو رَافِعٍ: أَقْبِلْ عَلَى صَلَاتِكَ وَلَا تَغْضَبْ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: ذَلِكَ كِفْلُ الشَّيْطَانِ -يَعْنِي مَغْرَزَ ضَفْرِهِ»[۴]؛ «او (یعنی أبو رافع) بر حسن بن علي گذشت که به نماز ایستاده بود در حالی که مویش را در پشت سرش بافته و بسته بود، پس ابو رافع آن را باز کرد، پس حسن با خشم به او نگریست، پس ابو رافع گفت: حواست به نمازت باشد و خشمگین نشو؛ چراکه من شنیدم رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرماید: آن نشیمنگاه شیطان است، یعنی جایی که موی سر بسته شده است»[۵] و مانند روایت عبد الله بن عبّاس که در آن آمده است: «أَنَّهُ مَرَّ بِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ أَبِي رَبِيعَةَ وَهُوَ يُصَلِّي مَضْفُورَ الرَّأْسِ، مَعْقُودًا مِنْ وَرَائِهِ، فَوَقَفَ عَلَيْهِ، فَلَمْ يَبْرَحْ يَحُلُّ عُقَدَ رَأْسِهِ، فَأَقَرَّ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَارِثِ حَتَّى فَرَغَ مِنْ حَلِّهِ، ثُمَّ جَلَسَ، فَلَمَّا فَرَغَ ابْنُ الْحَارِثِ مِنَ الصَّلَاةِ، أَتَاهُ، فَقَالَ: مَا لَكَ وَرَأْسِي؟ قَالَ: إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: مَثَلُ الَّذِي يُصَلِّي وَرَأْسُهُ مَعْقُودٌ مِنْ وَرَائِهِ، كَمَثَلِ الَّذِي يُصَلِّي مَكْتُوفًا»[۶]؛ «او بر عبد الله بن حارث بن أبي ربیعة گذشت در حالی که او به نماز ایستاده بود و موی سرش را بافته و در پشت سرش بسته بود، پس ابن عبّاس نزد او ایستاد و گره‌های مویش را یکی یکی باز کرد و عبد الله بن حارث هم تکان نخورد تا او از باز کردن فارغ شد و نشست، پس چون ابن حارث از نماز فارغ شد گفت: با سر من چه کار داری؟! ابن عبّاس گفت: شنیدم رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرماید: مثل مردی که با موی بسته در پشت سرش به نماز می‌ایستد مثل کسی است که با دست بسته در پشت سرش به نماز می‌ایستد» و مانند روایت عبد الله بن مسعود که در آن آمده است: «أَنَّهُ مَرَّ عَلَى رَجُلٍ سَاجِدٍ وَرَأْسُهُ مَعْقُوصٌ، فَحَلَّهُ، فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ: إِذَا صَلَّيْتُ فَلَا تَعْقِصْ شَعْرَكَ، فَإِنَّ شَعْرَكَ يَسْجُدُ مَعَكَ، وَلَكَ بِكُلِّ شَعْرَةٍ أَجْرٌ، قَالَ: إِنَّمَا عَقَصْتُهُ لِكَيْ لَا يَتَتَرَّبَ، قَالَ: أَنْ يَتَتَرَّبَ خَيْرٌ لَكَ»[۷]؛ «او بر مردی گذشت که در سجده بود در حالی که مویش را بافته و بسته بود، پس آن را گشود، پس چون مرد از نماز فارغ شد، عبد الله به او گفت: هنگامی که نماز می‌گزاری مویت را نباف و نبند؛ چراکه مویت هم با تو سجده می‌کند و برای تو به ازاء هر تار مویی اجری است، مرد گفت: آن را برای این بستم که خاک‌آلود نشود، عبد الله گفت: اگر خاک‌آلود شود برایت بهتر است» و مانند روایت عمر که در آن آمده است: «أَنَّهُ مَرَّ عَلَى ابْنٍ لَهُ وَهُوَ يُصَلِّي وَرَأْسُهُ مَعْقُوصٌ فَجَبَذَهُ حَتَّى صَرَعَهُ»[۸]؛ «او بر پسرش گذشت که به نماز ایستاده بود در حالی که مویش را بافته و بسته بود، پس مویش را کشید تا اینکه او را بر زمین انداخت» و مانند روایت حذیفة که در آن آمده است: «أَنَّهُ مَرَّ بِابْنِهِ وَهُوَ يُصَلِّي، وَلَهُ ضَفْرَتَانِ قَدْ عَقَصَهُمَا، فَدَعَا بِشَفْرَةٍ فَقَطَعَ إِحْدَاهُمَا، ثُمَّ قَالَ: إِنْ شِئْتَ فَاصْنَعِ الْأُخْرَى كَذَا، وَإِنْ شِئْتَ فَدَعْهَا»[۹]؛ «او بر پسرش گذشت که به نماز ایستاده بود در حالی که دو دسته مو داشت و آن دو را بافته بود، پس حذیفة چاقویی طلبید و یکی از آن دو را برید، سپس گفت: اگر می‌خواهی با دیگری نیز همین کار را کن و اگر می‌خواهی بگذار همین طور باشد» و روایات دیگری با این مضمون که از عثمان، جابر، ابن عمر، أبو موسی، أبو هریرة و أمّ سلمة رسیده است. همچنین، از علي علیه السلام روایت شده است: «قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: يَا عَلِيُّ، إِنِّي أُحِبُّ لَكَ مَا أَحَبُّ لِنَفْسِي، وَأَكْرَهُ لَكَ مَا أَكْرَهُ لِنَفْسِي، لَا تُصَلِّ وَأَنْتَ عَاقِصٌ شَعْرَكَ، فَإِنَّهُ كِفْلُ الشَّيْطَانِ»[۱۰]؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به من فرمود: ای علي، من هر چه برای خودم می‌پسندم برای تو هم می‌پسندم و هر چه برای خودم نمی‌پسندم برای تو هم نمی‌پسندم، در حالی به نماز نایست که مویت را بافته و بسته‌ای؛ چراکه آن نشیمنگاه شیطان است» و در روایت دیگری از او آمده است: «يُكْرَهُ أَنْ يُصَلِّيَ الرَّجُلُ وَرَأْسُهُ مَعْقُوصٌ»[۱۱]؛ «کراهت دارد که مرد به نماز بایستد در حالی که مویش بافته و بسته است» و از جعفر بن محمّد علیهما السلام روایت شده است: «فِي رَجُلٍ صَلَّى فَرِيضَةً وهُوَ مَعْقُوصُ الشَّعْرِ، قَالَ: يُعِيدُ صَلَاتَهُ»[۱۲]؛ «درباره‌ی مردی که نماز فریضه را به جای آورده در حالی که مویش بافته و بسته بوده است، فرمود: نمازش را إعاده می‌کند» و این قول برخی از شیعه مانند أبو جعفر طوسی است، در حالی که اکثر شیعه و سایر مسلمانان إعاده‌ی نماز را واجب نمی‌دانند و حق با آنان است؛ چراکه این روایت، خبر واحد و ضعیفی است و سایر روایات نیز چیزی بیش از کراهت نماز با موی بافته یا بسته را اثبات نمی‌کنند و انجام کار مکروه در نماز آن را باطل نمی‌سازد تا إعاده‌اش واجب باشد.

آری، اگر بافتن یا بستن موی سر برای مرد عملی غیر متعارف باشد، به نحوی که او را در میان مردم انگشت‌نما سازد، جایز نیست؛ چراکه به منزله‌ی لباس شهرت است و با مروّت منافات دارد، هر چند در این صورت نیز نمی‌توان آن را مبطل نماز دانست؛ چراکه هیچ یک از شروط نماز را نقض نمی‌کند و مانع هیچ یک از اعمال آن نمی‌شود.

↑[۱] . مسند أبي حنيفة رواية الحصكفي، کتاب الصلاة، حدیث ۳۰؛ أحاديث إسماعيل بن جعفر، ص۳۱۵؛ مصنف عبد الرزاق، ج۲، ص۱۷۹؛ مصنف ابن أبي شيبة، ج۲، ص۱۹۴؛ مسند أحمد، ج۴، ص۱۴۹؛ مسند الدارمي، ج۲، ص۸۳۲؛ صحيح البخاري، ج۱، ص۱۶۳؛ صحيح مسلم، ج۱، ص۳۵۵؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۸۶؛ سنن أبي داود، ج۱، ص۲۳۵؛ سنن النسائي، ج۲، ص۲۱۵؛ مستخرج أبي عوانة، ج۱، ص۴۰۹؛ السنن الكبرى للبيهقي، ج۲، ص۱۴۸
↑[۲] . المدوّنة لمالك بن أنس، ج۱، ص۱۸۷؛ مصنف عبد الرزاق، ج۲، ص۱۸۳؛ مسند أحمد، ج۳۹، ص۲۷۹؛ المعجم الكبير للطبراني، ج۱، ص۳۳۱
↑[۳] . مسند أبي داود الطيالسي، ج۲، ص۲۷۷؛ مصنف ابن أبي شيبة، ج۲، ص۱۹۴؛ مسند الدارمي، ج۲، ص۸۶۸؛ مسند الروياني، ج۱، ص۴۵۷؛ المعجم الكبير للطبراني، ج۱، ص۳۳۱
↑[۴] . مصنف عبد الرزاق، ج۲، ص۱۸۳؛ الطبقات الكبرى لابن سعد (متمم الصحابة، الطبقة الخامسة)، ج۱، ص۳۰۹؛ مسند أحمد، ج۳۹، ص۳۰۴؛ السنن المأثورة للشافعي رواية المزني، ص۱۱۵؛ سنن أبي داود، ج۱، ص۱۷۴؛ سنن الترمذي، ج۲، ص۲۲۳؛ مسند الروياني، ج۱، ص۴۶۶؛ صحيح ابن خزيمة، ج۲، ص۵۸؛ المستدرك على الصحيحين للحاكم، ج۱، ص۳۹۳؛ السنن الكبرى للبيهقي، ج۲، ص۱۵۶
↑[۵] . اهل حدیث پنداشته‌اند که مراد از حسن بن علي در این روایت، حسن بن علي بن أبي طالب علیه السلام است، در حالی که مراد از او حسن بن علي بن أبي رافع است که از جدّ خود حدیث شنیده است و با این وصف، أبو رافع نوه‌ی خود را پند داده است، نه حسن بن علي بن أبي طالب علیه السلام را که از او با سنّت جدّش رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آشناتر بوده است، هر چند ابو رافع قدیم الموت بوده و ممکن است که حسن بن علي بن أبي طالب علیه السلام را در وقت کودکی او دیده باشد.
↑[۶] . مسند أحمد، ج۵، ص۷۷؛ مسند الدارمي، ج۲، ص۸۶۹؛ صحيح مسلم، ج۱، ص۳۵۵؛ سنن أبي داود، ج۱، ص۱۷۴؛ سنن النسائي، ج۲، ص۲۱۵؛ صحيح ابن خزيمة، ج۲، ص۵۷؛ مستخرج أبي عوانة، ج۱، ص۴۰۹؛ صحيح ابن حبان، ج۶، ص۵۷؛ السنن الكبرى للبيهقي، ج۲، ص۱۵۶
↑[۷] . مصنف عبد الرزاق، ج۲، ص۱۸۴؛ مصنف ابن أبي شيبة، ج۲، ص۱۹۴؛ الأوسط في السنن والإجماع والاختلاف لابن المنذر، ج۳، ص۱۸۳؛ المعجم الكبير للطبراني، ج۹، ص۲۶۷
↑[۸] . مصنف عبد الرزاق، ج۲، ص۱۸۳
↑[۹] . مصنف عبد الرزاق، ج۲، ص۱۸۴؛ الأوسط في السنن والإجماع والاختلاف لابن المنذر، ج۳، ص۱۸۳
↑[۱۰] . مسند أبي داود الطيالسي، ج۱، ص۱۵۰؛ مصنف عبد الرزاق، ج۲، ص۱۴۴؛ مسند أحمد، ج۲، ص۴۰۲؛ المنتخب من مسند عبد بن حميد، ص۵۲؛ شرح مشكل الآثار للطحاوي، ج۱۲، ص۳۹۲؛ سنن الدارقطني، ج۱، ص۲۱۳؛ السنن الكبرى للبيهقي، ج۳، ص۳۰۱
↑[۱۱] . مصنف عبد الرزاق، ج۲، ص۱۸۴؛ الأوسط في السنن والإجماع والاختلاف لابن المنذر، ج۳، ص۱۸۳
↑[۱۲] . الكافي للكليني، ج۳، ص۴۰۹؛ تهذيب الأحكام للطوسي، ج۲، ص۲۳۳
پایگاه اطّلاع‌رسانی دفتر منصور هاشمی خراسانی بخش پاسخگویی به پرسش‌ها
هم‌رسانی
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک گذارید، تا به گسترش علم و معرفت دینی کمک کنید. شکرانه‌ی یاد گرفتن یک نکته‌ی جدید، یاد دادن آن به دیگران است‌.
رایانامه
تلگرام
فیسبوک
توییتر
اگر با زبان دیگری آشنایی دارید، می‌توانید این مطلب را به آن ترجمه کنید. [فرم ترجمه]
نوشتن پرسش
کاربر گرامی! شما می‌توانید پرسش‌های خود درباره‌ی آثار و اندیشه‌های علامه منصور هاشمی خراسانی را در فرم زیر بنویسید و برای ما ارسال کنید تا در این بخش پاسخ داده شود.
توجّه: ممکن است که نام شما به عنوان نویسنده‌ی پرسش، در پایگاه نمایش داده شود.
توجّه: از آنجا که پاسخ ما به پست الکترونیک شما ارسال می‌شود و لزوماً بر روی پایگاه قرار نمی‌گیرد، لازم است که آدرس خود را به درستی وارد کنید.
لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:
۱ . ممکن است که به پرسش شما در پایگاه پاسخ داده شده باشد. از این رو، بهتر است که پیش از نوشتن پرسش خود، پرسش‌ها و پاسخ‌های مرتبط را مرور یا از امکان جستجو در پایگاه استفاده کنید.
۲ . از ثبت و ارسال پرسش جدید پیش از دریافت پاسخ پرسش قبلی، خودداری کنید.
۳ . از ثبت و ارسال بیش از یک پرسش در هر نوبت، خودداری کنید.
۴ . اولویّت ما، پاسخگویی به پرسش‌های مرتبط با امام مهدی علیه السلام و زمینه‌سازی برای ظهور اوست؛ چراکه در حال حاضر، از هر چیزی مهم‌تر است.