آیا بستن موی سر برای مردان اشکالی دارد؟
بستن یا بافتن موی سر برای مردان اشکالی ندارد؛ به دلیل اصل اباحه و به دلیل اینکه منع ثابتی از آن در شرع نرسیده است، مگر در حالت نماز؛ با توجّه به اینکه روایات فراوانی از پیامبر، اهل بیت او و اصحابش در نهی از نماز گزاردن با موی بسته یا بافته رسیده است؛ مانند روایت ابن عبّاس که در آن آمده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: أُمِرْتُ أَنْ أَسْجُدَ عَلَى سَبْعٍ، وَلَا أَكْفِتَ الشَّعْرَ وَلَا الثِّيَابَ»[۱]؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: به من امر شده است که (در نماز) بر روی هفت جا سجده کنم و موی سر یا لباس خود را جمع نکنم» و روایت أبو رافع که در آن آمده است: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ أَنْ يُصَلِّيَ الرَّجُلُ وَرَأْسُهُ مَعْقُوصٌ»[۲]؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نهی فرمود از اینکه مرد به نماز بایستد در حالی که موی سرش بافته و بسته است» و روایت دیگر او که در آن آمده است: «مَرَّ بِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا سَاجِدٌ وَقَدْ عَقَدْتُ -أَوْ عَقَصْتُ- شَعْرِي فَأَطْلَقَهُ»[۳]؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بر من گذشت در حالی که در سجده بودم و موی سرم را بسته یا بافته بودم، پس آن را گشود» و روایت دیگر او که در آن آمده است: «أَنَّهُ مَرَّ بِالحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَهُوَ يُصَلِّي، وَقَدْ عَقَصَ ضَفِرَتَهُ فِي قَفَاهُ، فَحَلَّهَا أَبُو رَافِعٍ، فَالْتَفَتَ حَسَنٌ إِلَيْهِ مُغْضَبًا فَقَالَ أَبُو رَافِعٍ: أَقْبِلْ عَلَى صَلَاتِكَ وَلَا تَغْضَبْ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: ذَلِكَ كِفْلُ الشَّيْطَانِ -يَعْنِي مَغْرَزَ ضَفْرِهِ»[۴]؛ «او (یعنی أبو رافع) بر حسن بن علي گذشت که به نماز ایستاده بود در حالی که مویش را در پشت سرش بافته و بسته بود، پس ابو رافع آن را باز کرد، پس حسن با خشم به او نگریست، پس ابو رافع گفت: حواست به نمازت باشد و خشمگین نشو؛ چراکه من شنیدم رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم میفرماید: آن نشیمنگاه شیطان است، یعنی جایی که موی سر بسته شده است»[۵] و مانند روایت عبد الله بن عبّاس که در آن آمده است: «أَنَّهُ مَرَّ بِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ أَبِي رَبِيعَةَ وَهُوَ يُصَلِّي مَضْفُورَ الرَّأْسِ، مَعْقُودًا مِنْ وَرَائِهِ، فَوَقَفَ عَلَيْهِ، فَلَمْ يَبْرَحْ يَحُلُّ عُقَدَ رَأْسِهِ، فَأَقَرَّ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَارِثِ حَتَّى فَرَغَ مِنْ حَلِّهِ، ثُمَّ جَلَسَ، فَلَمَّا فَرَغَ ابْنُ الْحَارِثِ مِنَ الصَّلَاةِ، أَتَاهُ، فَقَالَ: مَا لَكَ وَرَأْسِي؟ قَالَ: إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: مَثَلُ الَّذِي يُصَلِّي وَرَأْسُهُ مَعْقُودٌ مِنْ وَرَائِهِ، كَمَثَلِ الَّذِي يُصَلِّي مَكْتُوفًا»[۶]؛ «او بر عبد الله بن حارث بن أبي ربیعة گذشت در حالی که او به نماز ایستاده بود و موی سرش را بافته و در پشت سرش بسته بود، پس ابن عبّاس نزد او ایستاد و گرههای مویش را یکی یکی باز کرد و عبد الله بن حارث هم تکان نخورد تا او از باز کردن فارغ شد و نشست، پس چون ابن حارث از نماز فارغ شد گفت: با سر من چه کار داری؟! ابن عبّاس گفت: شنیدم رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم میفرماید: مثل مردی که با موی بسته در پشت سرش به نماز میایستد مثل کسی است که با دست بسته در پشت سرش به نماز میایستد» و مانند روایت عبد الله بن مسعود که در آن آمده است: «أَنَّهُ مَرَّ عَلَى رَجُلٍ سَاجِدٍ وَرَأْسُهُ مَعْقُوصٌ، فَحَلَّهُ، فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ: إِذَا صَلَّيْتُ فَلَا تَعْقِصْ شَعْرَكَ، فَإِنَّ شَعْرَكَ يَسْجُدُ مَعَكَ، وَلَكَ بِكُلِّ شَعْرَةٍ أَجْرٌ، قَالَ: إِنَّمَا عَقَصْتُهُ لِكَيْ لَا يَتَتَرَّبَ، قَالَ: أَنْ يَتَتَرَّبَ خَيْرٌ لَكَ»[۷]؛ «او بر مردی گذشت که در سجده بود در حالی که مویش را بافته و بسته بود، پس آن را گشود، پس چون مرد از نماز فارغ شد، عبد الله به او گفت: هنگامی که نماز میگزاری مویت را نباف و نبند؛ چراکه مویت هم با تو سجده میکند و برای تو به ازاء هر تار مویی اجری است، مرد گفت: آن را برای این بستم که خاکآلود نشود، عبد الله گفت: اگر خاکآلود شود برایت بهتر است» و مانند روایت عمر که در آن آمده است: «أَنَّهُ مَرَّ عَلَى ابْنٍ لَهُ وَهُوَ يُصَلِّي وَرَأْسُهُ مَعْقُوصٌ فَجَبَذَهُ حَتَّى صَرَعَهُ»[۸]؛ «او بر پسرش گذشت که به نماز ایستاده بود در حالی که مویش را بافته و بسته بود، پس مویش را کشید تا اینکه او را بر زمین انداخت» و مانند روایت حذیفة که در آن آمده است: «أَنَّهُ مَرَّ بِابْنِهِ وَهُوَ يُصَلِّي، وَلَهُ ضَفْرَتَانِ قَدْ عَقَصَهُمَا، فَدَعَا بِشَفْرَةٍ فَقَطَعَ إِحْدَاهُمَا، ثُمَّ قَالَ: إِنْ شِئْتَ فَاصْنَعِ الْأُخْرَى كَذَا، وَإِنْ شِئْتَ فَدَعْهَا»[۹]؛ «او بر پسرش گذشت که به نماز ایستاده بود در حالی که دو دسته مو داشت و آن دو را بافته بود، پس حذیفة چاقویی طلبید و یکی از آن دو را برید، سپس گفت: اگر میخواهی با دیگری نیز همین کار را کن و اگر میخواهی بگذار همین طور باشد» و روایات دیگری با این مضمون که از عثمان، جابر، ابن عمر، أبو موسی، أبو هریرة و أمّ سلمة رسیده است. همچنین، از علي علیه السلام روایت شده است: «قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: يَا عَلِيُّ، إِنِّي أُحِبُّ لَكَ مَا أَحَبُّ لِنَفْسِي، وَأَكْرَهُ لَكَ مَا أَكْرَهُ لِنَفْسِي، لَا تُصَلِّ وَأَنْتَ عَاقِصٌ شَعْرَكَ، فَإِنَّهُ كِفْلُ الشَّيْطَانِ»[۱۰]؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به من فرمود: ای علي، من هر چه برای خودم میپسندم برای تو هم میپسندم و هر چه برای خودم نمیپسندم برای تو هم نمیپسندم، در حالی به نماز نایست که مویت را بافته و بستهای؛ چراکه آن نشیمنگاه شیطان است» و در روایت دیگری از او آمده است: «يُكْرَهُ أَنْ يُصَلِّيَ الرَّجُلُ وَرَأْسُهُ مَعْقُوصٌ»[۱۱]؛ «کراهت دارد که مرد به نماز بایستد در حالی که مویش بافته و بسته است» و از جعفر بن محمّد علیهما السلام روایت شده است: «فِي رَجُلٍ صَلَّى فَرِيضَةً وهُوَ مَعْقُوصُ الشَّعْرِ، قَالَ: يُعِيدُ صَلَاتَهُ»[۱۲]؛ «دربارهی مردی که نماز فریضه را به جای آورده در حالی که مویش بافته و بسته بوده است، فرمود: نمازش را إعاده میکند» و این قول برخی از شیعه مانند أبو جعفر طوسی است، در حالی که اکثر شیعه و سایر مسلمانان إعادهی نماز را واجب نمیدانند و حق با آنان است؛ چراکه این روایت، خبر واحد و ضعیفی است و سایر روایات نیز چیزی بیش از کراهت نماز با موی بافته یا بسته را اثبات نمیکنند و انجام کار مکروه در نماز آن را باطل نمیسازد تا إعادهاش واجب باشد.
آری، اگر بافتن یا بستن موی سر برای مرد عملی غیر متعارف باشد، به نحوی که او را در میان مردم انگشتنما سازد، جایز نیست؛ چراکه به منزلهی لباس شهرت است و با مروّت منافات دارد، هر چند در این صورت نیز نمیتوان آن را مبطل نماز دانست؛ چراکه هیچ یک از شروط نماز را نقض نمیکند و مانع هیچ یک از اعمال آن نمیشود.