در اواخر سال گذشته و اوایل امسال، مصیبتی گریبانگیر هموطنان این جانب در ایران شده که تمام زندگیشان و داراییشان را سیل خراب و ویران کرده و از ترس جانشان اکثریت به کوهها پناه بردهاند و غذایی برای خوردن و سقفی برای زندگی ندارند. حال در این موقع وظیفهی دیگر مسلمانان نسبت به این بیچارگان چیست؟! و نظر حضرت علامه در مورد شدت گرفتن و سریع اتفاق افتادن این وقایع فجیع و خانمانسوز در ایران چیست؟!
کسانی که به خداوند ایمان ندارند یا از او غافل هستند همهی این بلایا را طبیعی و تصادفی میپندارند، ولی کسانی که به خداوند ایمان دارند و او را بسیار یاد میکنند میدانند که این بلایا کیفری از جانب خداوند برای گناهانی است که این مردم در پیش گرفتهاند؛ چراکه این مردم خداوند را فراموش کردهاند و به خلیفهاش پشت نمودهاند و پیرو شریران گشتهاند و چشم خود را بر ظلم، فساد و استبداد آنان بستهاند و ذلّت و مسکنت را پذیرفتهاند و در جهل، تقلید، تعصّب و خرافات فرو رفتهاند و به ندای منادی وقعی نمینهند که ندا میدهد:
هلا ای مردم! بیمناک باشید؛ چراکه شما بدون هدایتی از جانب خدا دینداری کردهاید و به راههایی ناشناخته گام نهادهاید و در گیر و دار دگرگونیهای زمان رنگ باختهاید و در کشاکش فتنههای جهان در هم شکستهاید و اکنون پیرو کسانی شدهاید که خداوند پیروی آنان را از شما نخواسته است؛ پس اولیائتان شما را از نور به تاریکی بیرون آوردهاند و برایتان در دین چیزی را تشریع کردهاند که خداوند به آن اذن نداده...[۱]
و ندا میدهد:
آخرت را از یاد بردهاید و در دریای پر تلاطم دنیا غرق شدهاید. دغدغههای زندگی، شما را مشغول کرده و افسونِ عصر جدید، شما را مسخ نموده است. دیگر به چیزی جز شکمهاتان نمیاندیشید و برای دینِ خود غصّه نمیخورید؛ دینی که عقاید آن را نمیشناسید و از احکام آن آگاه نیستید. همنشینان جهلاید و همسایگان بیخبری! از بزرگانتان تقلید میکنید و عقلِ خود را به کار نمیاندازید! هر روز در پیِ کسی میروید و خود را با چیزی سرگرم میسازید! مسلمان هستید و نیستید و ایمان دارید و ندارید! دیگر مشتاق بهشت نیستید و از دوزخ نمیهراسید! آرزوهاتان دراز شده، در حالی که عمرهاتان کوتاه گردیده است! ایمان شما سست و تقواتان اندک شده است. اخلاق شما پست گردیده و گناهانتان فزونی گرفته است. دلهاتان سنگ و سینههاتان تنگ شده است. راستی از زندگیهاتان رفته و دروغ به جای آن آمده است. محبّت از میان شما برخاسته و نفرت به جای آن نشسته است. کوچک شما به بزرگتان احترام نمیگذارد و بزرگ شما با کوچکتان مهر نمیورزد... پس اینک با آواز من هنگامی که فریاد میزنم بیدار شوید و با عصای من هنگامی که بر پهلوتان مینوازم به خود آیید؛ و گرنه این غفلت و ناآگاهی مانند آتشی سوزان که زبانههای ترسناکش غرش میکند و دود غلیظش، راه نفس را بر شما میبندد، زندگیتان را فرا میگیرد و روزتان را به شبی تاریک مبدّل میسازد![۲]
و ندا میدهد:
هان ای مردم! آگاه باشید که عذاب خداوند به شما نزدیک شده است؛ من آوایش را میشنوم و بویش را استشمام میکنم و سایهاش را میبینم، ولی بیشتر شما غافلید! اگر سر نجات دارید، من را با شما نصیحتی است: از پروردگارتان آمرزش بخواهید و به سوی او توبه کنید و از کسی فرمان برید که او تطهیرش کرده و هدایتش نموده است، همان که وصفش را در صحف پیامبران مییابید و نامش را در کتب گذشتگان میخوانید، نه از کسی که عقلی اندک و ادّعایی بسیار دارد و از هوای نفس پیروی میکند و بسیار مستبد و ستیزهجوست. آن گاه خواهید دید که زمین از عدالت پر میشود، چونان که از ظلم پر شده و عدالت از عسل شیرینتر و از کره نرمتر و از برف پاکیزهتر است. پس اگر إبا کردید بدانید که حکومتتان شما را از خداوند نجات نخواهد داد و ارتشها و سلاحهایتان شما را از او حفظ نخواهد کرد، همان گونه که حکومت گذشتگان آنان را از او نجات نداد و ارتشها و سلاحهایشان آنان را از او حفظ نکرد، هنگامی که خشمش بر آنان افروخته شد و عذابش بر آنان فرود آمد![۳]
و ندا میدهد:
پس دعوتم را اجابت کنید و به سوی مهدی بازگردید، تا گناهانتان آمرزیده شود و کارهاتان سامان یابد، پیش از آنکه روزی بر شما برسد که بر عاد و ثمود و قوم نوح رسید.[۴]
آری، بلایایی که این روزها ایران را فرا گرفته، تحقّق وعدهی منادی و طلیعهی عذابی بزرگتر است، ولی بیشتر مردم نمیدانند؛ چراکه از خداوند غافلند و مانند ملحدان، به اسباب غیر مادّی باور ندارند و در سخن خداوند تدبّر نمیکنند که فرموده است: ﴿وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ﴾[۵]؛ «و ما هرگز نابود کنندهی سرزمینها نیستیم مگر در حالی که اهل آنها ستمکار هستند» و فرموده است: ﴿وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ﴾[۶]؛ «و هرآینه آنان را از عذاب کوچکتر پیش از عذاب بزرگتر میچشانیم باشد که آنان بازگردند» و فرموده است: ﴿فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۷]؛ «پس چرا هنگامی که عذابمان آنان را آمد تضرّع نکردند؟ بلکه دلهاشان سخت شد و شیطان کاری که میکردند را برایشان آراست». بر این اساس، وظیفهی مسلمانان این است که از حال و روز آسیبدیدگان عبرت بگیرند و آن را از خود دور نپندارند و ضمن یاری رساندن به آنان که هنوز فرصت توبه و اصلاح دارند، خداوند را به یادشان بیاورند و ارتباطی که میان این بلایا و اعمال مردم است را برای آنان تبیین کنند، باشد که آنان پند بگیرند. بدون شک این کاری نیکو مبتنی بر نگرشی توحیدی و اسلامی است و با این وصف، کسانی که از آن باز میدارند و میکوشند که این بلایا را طبیعی و تصادفی نشان دهند تا از آنها عبرتی گرفته نشود، شیاطینی در جامهی انسان هستند. آنان کسانی هستند که اگر از آسمان سنگ ببارد نیز آن را به نحوی توجیه میکنند و میکوشند تا مانند ابلیس، جلوی ترس مردم از خداوند را بگیرند، در حالی که این بلایا برای ترساندن مردم از خداوند است، تا بدان از بدی خود دست بردارند و خوبان بر خوبی خود بیفزایند، پیش از آنکه عذابی بزرگتر بر آنان نازل شود[۸].