لطفاً بفرمایید که چرا خداوند در آیهی ۱۵ سورهی احقاف، مجموع دوران بارداری و شیردهی را ۳۰ ماه بیان کرده، در حالی که دوران شیردهی کامل و طبیعی در قرآن ۲ سال اعلام شده است که با ۹ ماه بارداری کامل و طبیعی، باید ۳۳ ماه باشد. برخی میگویند با توجّه به اینکه آیه در حال توصیف یک بارداری عادی و طبیعی است، نمیتوان آن را با زایمانهای زودرس یا شیردهی ناکامل توجیه کرد.
این ادّعا که «آیه در حال توصیف یک بارداری عادی و طبیعی است و نمیتوان آن را با زایمانهای زودرس یا شیردهی ناکامل توجیه کرد»، از عجیبترین شبهات کافرانی است که کمترین بهرهای از عقلانیّت و انصاف ندارند و تنها در پی استهزاء اسلام هستند؛ زیرا مدّت بارداری عادی، چیز پوشیدهای نیست، بلکه هر صغیر و کبیری در جهان از آن آگاهی داشته است و از این رو، کسی که کمترین بهرهای از عقلانیّت و انصاف دارد، احتمال نمیدهد که پیامبر اسلام از چنین چیزی آگاهی نداشته است، حتّی اگر معتقد به پیامبری او نباشد و تبعاً میفهمد که آیه ناظر به مجموع بارداری و شیردهی عادی نیست. بنابراین، واضح و مسلّم است که آیه مجموع بارداری و شیردهی عادی را بیان نمیکند و از این رو، میتوان استنباط کرد که یا در حال بیان حدّاقلّ مدّت بارداری است و یا در حال بیان حدّاقلّ مدّت شیردهی و یا در حال بیان هر دو که علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی به زیبایی و ظرافت آن را استنباط و تبیین فرموده است؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«سَأَلْتُ الْمَنْصُورَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا﴾[۱]، فَقَالَ: أَقَلُّ الْحَمْلِ سِتَّةُ أَشْهُرٍ وَأَقَلُّ الرَّضَاعِ أَحَدٌ وَعِشْرُونَ شَهْرًا، قُلْتُ: أَلَمْ يَقُلِ اللَّهُ تَعَالَى: ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ﴾[۲]؟ قَالَ: بَلَى، وَلَكِنَّهُ ﴿لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ﴾[۳]، قُلْتُ: وَمَا يَكُونُ إِذَا كَانَ الرَّضَاعُ أَقَلَّ مِنْ أَحَدٍ وَعِشْرِينَ شَهْرًا؟ قَالَ: ذَلِكَ نَقْصٌ وَضَرَرٌ بِالْوَلَدِ»[۴]؛ «از منصور دربارهی سخن خداوند بلندمرتبه پرسیدم که میفرماید: <حمل او و از شیر گرفتنش سی ماه است>، پس فرمود: حدّاقلّ حمل، شش ماه و حدّاقلّ شیردهی، بیست و یک ماه است، گفتم آیا خداوند بلندمرتبه نفرموده است: <مادران فرزندانشان را دو سال کامل شیر میدهند>؟ فرمود: آری، ولی <آن برای کسی است که بخواهد شیردهی را کامل کند>، گفتم: چه میشود اگر شیردهی کمتر از بیست و یک ماه باشد؟ فرمود: آن نقص و ضرری برای فرزند است».
به عبارت دیگر، میتوان گفت که آیه در حال بیان مدّت کافی برای مجموع بارداری و شیردهی است؛ به این معنا که کافی است مجموع بارداری و شیردهی کودک، از سی ماه بیشتر یا کمتر نشود؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«ذُكِرَ عِنْدَ الْمَنْصُورِ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا﴾، فَقَالَ: كَانَ ابْنُ عَبَّاسٍ رَجُلًا فَقِيهًا، وَكَانَ يَقُولُ: إِذَا وَضَعَتِ الْمَرْأَةُ لِتِسْعَةِ أَشْهُرٍ كَفَاهُ مِنَ الرَّضَاعِ أَحَدٌ وَعِشْرُونَ شَهْرًا، وَإِذَا وَضَعَتْهُ لِسَبْعَةِ أَشْهُرٍ كَفَاهُ مِنَ الرَّضَاعِ ثَلَاثَةٌ وَعِشْرُونَ شَهْرًا، وَإِذَا وَضَعَتْهُ لِسِتَّةِ أَشْهُرٍ فَحَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ؛ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ: ﴿وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا﴾، ثُمَّ قَالَ الْمَنْصُورُ: لَا أَرَاهُ إِلَّا قَدْ أَصَابَ»[۵]؛ «نزد منصور از سخن خداوند بلندمرتبه یاد شد که فرموده است: <حمل او و از شیر گرفتنش سی ماه است>، پس فرمود: ابن عبّاس مردی فقیه بود، میگفت که هرگاه زن فرزندش را نهماهه بزاید، بیست و یک ماه شیردهی برای او کافی است و هرگاه او را هفتماهه بزاید، بیست و سه ماه شیردهی برای او کافی است و هرگاه او را ششماهه بزاید، دو سال کامل؛ چراکه خداوند بلندمرتبه میفرماید: <حمل او و از شیر گرفتنش سی ماه است>. سپس منصور فرمود: جز این نمیبینم که درست گفته است».