به موجب قاعدهی حرمت تنفیر از دین، انجام هر عملی که موجب بیزاری و نفرت مردم از دین شود، حرام است. آیا آن عمل میتواند حکمی شرعی مانند رجم و حدّ سرقت (قطع ید) باشد؟ یعنی آیا میتوان به موجب این قاعده، مانع از اجرای حد شد؟ آیا اساساً چنین قاعدهای مورد قبول شارع است و اگر مورد قبول است، مبنای این تجویز خود شرع است، یا اینکه بر اساس مبانی عقلی و امضای آن توسط شارع قابلیت اجرا دارد؟ در صورت امکان، این موضوع را تبیین و تشریح فرمایید.
حرمت تنفیر از دین، به معنای حرمت هر عملی است که به ذات خود مباح است، ولی در زمان یا مکانی خاص، باعث نفرت مردم از دین میشود و به این دلیل، در آن زمان و مکان، حکمی ثانوی پیدا میکند و حرام یا مانند حرام میگردد. بنابراین، دامنهی آن محدود به مباحات است و شامل واجبات و محرّمات نمیشود؛ چراکه اگر شامل واجبات و محرّمات میشد، چیزی از دین باقی نمیماند؛ با توجّه به اینکه کمتر واجب یا حرامی یافت میشود که بر خلاف اهواء گروهی از مردم نباشد و بسیاری از واجبات و محرّمات، باعث نفرت کافران، منافقان و فاسقان از دین میشود، در حالی که مسلّماً نمیتوان برای خشنودی آنان، تعطیلشان کرد یا تغییرشان داد. این مبنایی واضح و ضروری است که خداوند به انحاء مختلف بر آن تأکید نموده؛ چنانکه فرموده است: ﴿فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا﴾[۱]؛ «پس چه بسا از چیزی کراهت داشته باشید و خداوند در آن خیر بسیاری قرار داده باشد» و فرموده است: ﴿وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾[۲]؛ «و چه بسا از چیزی کراهت دارید و آن خیری برای شماست و چه بسا چیزی را میپسندید و آن شرّی برای شماست و خداوند میداند و شما نمیدانید» و فرموده است: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[۳]؛ «او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر هر دینی پیروز گرداند، اگرچه مشرکان کراهت داشته باشند» و فرموده است: ﴿وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ﴾[۴]؛ «و خداوند کاملکنندهی نور خود است، اگرچه کافران کراهت داشته باشند» و فرموده است: ﴿لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ﴾[۵]؛ «تا حق را محقّق و باطل را ابطال کند، اگرچه گناهکاران کراهت داشته باشند» و فرموده است: ﴿فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ﴾[۶]؛ «پس خداوند را با خالص کردن دین برایش بخوانید، اگرچه کافران کراهت داشته باشند» و فرموده است: ﴿وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْـآخِرَةِ ۖ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ﴾[۷]؛ «و چون تنها خداوند یاد شود، دلهای کسانی که به آخرت ایمان ندارند مشمئز میشود و چون کسانی که غیر او هستند یاد میشوند، آن گاه آنان شادمان میگردند» و فرموده است: ﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنْكَرَ ۖ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا﴾[۸]؛ «و چون آیات روشنمان بر آنان خوانده میشود، در روی کسانی که کافر شدند انکار را میبینی، نزدیک است به کسانی که آیاتمان را بر آنان میخوانند حمله کنند» و فرموده است: ﴿وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى ۗ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ۙ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ﴾[۹]؛ «و هرگز یهودیان و مسیحیان از تو راضی نخواهند شد تا آن گاه که از کیش آنان پیروی کنی، بگو هدایت خداوند است که هدایت است و اگر پس از علمی که برایت آمد از اهواء آنان پیروی کنی، از جانب خداوند هیچ پشتیبان و یاوری نخواهی داشت» و فرموده است: ﴿وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ۙ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۱۰]؛ «و اگر پس از علمی که برایت آمد از اهواء آنان پیروی کنی، تو آن گاه از ظالمان خواهی بود» و فرموده است: ﴿ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۱]؛ «سپس تو را بر شریعتی از امر (خود) قرار دادیم، پس از آن پیروی کن و از اهواء کسانی که نمیدانند پیروی نکن» و فرموده است: ﴿وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُوا وَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا نُفُورًا﴾[۱۲]؛ «و هرآینه در این قرآن هر گونه بیان آوردهایم تا متذکّر شوند و آنان را جز نفرت نمیافزاید» و فرموده است: ﴿وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ ۖ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا﴾[۱۳]؛ «و نزدیک بود تو را در رابطه با چیزی که به تو وحی کردیم بفریبند تا غیر آن را به ما نسبت دهی و آن گاه تو را دوست میگرفتند و اگر نه این بود که تو را ثابت نگاه داشتیم نزدیک بود که اندکی به آنان بگرایی. آن گاه تو را دو چندان در زندگی و دو چندان در مرگ (از عذاب) میچشاندیم و در برابر ما یاوری برای خود نمییافتی» و فرموده است: ﴿فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ﴾[۱۴]؛ «پس میان آنان بنا بر چیزی که خداوند نازل کرده است حکم کن و در رابطه با حقّی که به تو رسیده است از اهواء آنان پیروی نکن» و فرموده است: ﴿قُلْ لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ ۙ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ﴾[۱۵]؛ «بگو از اهواء شما پیروی نمیکنم، در آن صورت گمراه شدهام و از هدایتیافتگان نیستم» و فرموده است: ﴿وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ ۚ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ﴾[۱۶]؛ «و اگر حق از اهواء آنان پیروی میکرد، آسمانها و زمین و هر کس در آنهاست تباه میشد، بلکه مایهی تذکّرشان را برایشان آوردهایم، پس آنان از مایهی تذکّرشان رویگردانند» و فرموده است: ﴿فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ﴾[۱۷]؛ «پس آنان را چه میشود که از مایهی تذکّر رویگردانند؟! چنانکه گویی خرهایی رمکردهاند که از شیری گریختهاند» و فرموده است: ﴿بَلْ جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ﴾[۱۸]؛ «بلکه حق را برایشان آوردهایم و اکثر آنان از حق کراهت دارند» و فرموده است: ﴿ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ﴾[۱۹]؛ «این از آن روست که آنان از چیزی که خداوند نازل کرد کراهت داشتند، پس اعمالشان را نابود کرد». همهی این آیات، دالّ بر آن هستند که ناخشنودی کافران، منافقان و فاسقان از احکام خداوند، اهمّیّتی ندارد و نمیتواند موجب تعطیل یا تغییر آنها شود و مسلمانان نباید برای جلب رضایت آنان یا دوری از خشمشان، واجبی را ترک کنند یا حرامی را مرتکب شوند؛ چنانکه خداوند در وصف بندگان صالح خود فرموده است: ﴿يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ﴾[۲۰]؛ «در راه خداوند جهاد میکنند و از سرزنش سرزنشکنندهای نمیترسند». آری، اشکالی ندارد که برای مدارا با آنان و تشویقشان به اسلام، کاری غیر واجب ترک شود یا کاری غیر حرام انجام داده شود؛ چراکه ترک کار غیر واجب و انجام کار غیر حرام با انگیزههای مختلف اشکالی ندارد. بر این اساس، حدّ سرقت، هرگاه شرایط لازم برای اجرای آن وجود داشته باشد، برای جلب رضایت کافران، منافقان و فاسقان یا دوری از خشمشان، تعطیل نمیشود؛ چراکه اجرای آن واجب است، نه مباح، ولی در صورت صلاحدید امام، میتوان سنگسار را به اعدام با شیوهای دیگر یا قطع دست و پا از خلاف هم یا حتّی تبعید تبدیل کرد؛ چراکه بنا بر مبنای علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، سنگسار تنها مجازات مشروع برای زانی محصن نیست؛ با توجّه به اینکه زانی محصن، محارب و مفسد در زمین محسوب میشود و امام در برخورد با او، پس از زدن صد تازیانه، میان کشتن سخت، به دار آویختن، قطع دست و پا از خلاف هم و تبعید مخیّر است[۲۱].