لطفاً بفرمایید که آیا در حکومت اسلامی با حاکمیّت خلیفهی خداوند، زندان وجود دارد؟ چه جرایمی منجر به زندان میشوند؟ آیا بدهکار مالی را میتوان زندانی کرد؟ زندان باید چه شرایطی داشته باشد و حقوق زندانیان چیست؟
سپاسگزارم از پاسخگویی شما اساتید محترم.
لطفاً بفرمایید که آیا در حکومت اسلامی با حاکمیّت خلیفهی خداوند، زندان وجود دارد؟ چه جرایمی منجر به زندان میشوند؟ آیا بدهکار مالی را میتوان زندانی کرد؟ زندان باید چه شرایطی داشته باشد و حقوق زندانیان چیست؟
سپاسگزارم از پاسخگویی شما اساتید محترم.
لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:
أ. حبس در اسلام، یک مجازات رایج نیست؛ چراکه سلب آزادی فرد، به ندرت سبب اصلاح او و عبرت دیگران میشود، در حالی که مفاسد بسیاری برای او و بستگانش دارد و از این رو، در اسلام جز برای برخی موارد معدود تجویز نشده است؛ بر خلاف قوانین رایج بشری که از هیچ مجازاتی به اندازهی حبس کار نمیگیرند و از این رو، در هر کشوری زندانهایی بزرگ و متعدّد پدید آوردهاند و آنها را از انواع مجرمان و متّهمان پر کردهاند؛ به شیوهی آل فرعون که خداوند از کاربرد فراوان زندان در حکومت آنان خبر داده و به عنوان نمونه، فرموده است: ﴿قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ﴾[۱]؛ «(فرعون) گفت: اگر خدایی جز من بگیری، حتماً تو را از زندانیان قرار خواهم داد» و فرموده است: ﴿قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۲]؛ «(زن عزیز مصر) گفت: مجازات کسی که قصد بدی نسبت به خانوادهات داشته چیست جز اینکه زندانی شود یا شکنجهای دردناک بیند» و فرموده است: ﴿ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْـآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ﴾[۳]؛ «سپس بعد از آنکه شرایط را دیدند، تصمیم گرفتند که او را تا مدّتی زندانی کنند» و فرموده است: ﴿وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ﴾[۴]؛ «و دو جوان دیگر هم با او به زندان افتادند». این نکتهی مهم و بدیعی است که علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی آن را خاطرنشان فرموده است؛ چنانکه یکی از یارانش ما را خبر داد، گفت:
«سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ يَقُولُ لِبَعْضِ الْقُضَاةِ: اتَّقُوا سَجْنَ النَّاسِ مَا اسْتَطَعْتُمْ، فَإِنَّهُ مِنْ دَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ، ﴿قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ﴾، ﴿ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْـآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ﴾، وَلَمْ يَكُنْ لِلنَّبِيِّ سِجْنٌ»[۵]؛ «شنیدم منصور به برخی از قضات میفرماید: تا جایی که میتوانید از زندانی کردن مردم بپرهیزید؛ چراکه آن از شیوهی آل فرعون است، <گفت: اگر خدایی جز من بگیری، حتماً تو را از زندانیان قرار خواهم داد>، <سپس بعد از آنکه شرایط را دیدند، تصمیم گرفتند که او را تا مدّتی زندانی کنند> و برای پیامبر زندانی وجود نداشت».
ب. حبس در اسلام، بیشتر یک اقدام احتیاطی است و در مواردی تجویز شده که برای جلوگیری از فرار متّهم یا ارتکاب جرمی مهم ضروری است. اسلام از حبس به عنوان یک مجازات استفاده نمیکند، مگر در موارد خاصّی که حبس متناسب با جرمِ انجامشده است؛ مانند حبس کسی که دیگری را حبس کرده است تا کشته شود، یا حبس کسی که محبوسی محکوم به قصاص را فراری داده است. در غیر این موارد، حبس در اسلام به عنوان یک اقدام احتیاطی برای جلوگیری از فرار متّهم به جنایت، یا حفاظت از مردم در برابر مجرمی که آزادی او برای آنان خطرناک است، استفاده میشود و البته در هیچ یک از موارد، با مجازاتی که خداوند تعیین کرده است، مغایرت ندارد؛ زیرا مجازات به گونهای مغایر با مجازاتی که خداوند تعیین کرده، عملی کافرانه، ظالمانه و فاسقانه محسوب شده است[۶]. بنابراین، مثلاً حبس دزد و زناکار در اسلام مشروع نیست؛ زیرا با مجازاتی که خداوند برای آن دو تعیین کرده است، یعنی بریدن دست و صد تازیانه، مغایرت دارد، مگر اینکه آن دو عادت به دزدی و زنا داشته باشند و حبس آن دو برای حفاظت از مردم در برابر جرمشان ضرورت داشته باشد.
ج. در قرآن، تنها یک حبس مقرّر شده و آن حبس زنانی است که مرتکب فحشا میشوند؛ چنانکه در آیهی ۱۵ سورهی نساء آمده است: ﴿وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا﴾؛ «و بر کسانی از زنانتان که مرتکب فحشا میشوند چهار تن از خود را شاهد بگیرید، پس اگر شهادت دادند، آنان را در خانهها حبس کنید تا مرگشان فرا رسد، یا خداوند برایشان راهی قرار دهد»، ولی نظر مشهور مفسّران آن است که این حکم، با حکم صد تازیانه در آیهی ۲ سورهی نور و حکم سنگسار نسخ شده؛ چنانکه در روایتی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آمده است: «خُذُوا عَنِّي، خُذُوا عَنِّي، قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا: الْبِكْرُ بِالْبِكْرِ جَلْدُ مِائَةٍ وَنَفْيُ سَنَةٍ، وَالثَّيِّبُ بِالثَّيِّبِ جَلْدُ مِائَةٍ، وَالرَّجْمُ»[۷]؛ «از من بگیرید، از من بگیرید، خداوند برای آن زنان راهی قرار داده است: مجرّد با مجرّد صد تازیانه و یک سال تبعید و متأهّل با متأهّل صد تازیانه و سنگسار». با این حال، ممکن است که حکم مذکور نسخ نشده باشد؛ زیرا آن میتواند برای زنانی باشد که پس از صد تازیانه، دست از زنا بر نمیدارند، یا از دوستی و رفت و آمد پنهانی با مردان خودداری نمیکنند بدون اینکه زنای آنان عیناً و تفصیلاً ثابت باشد؛ چنانکه روایت شده است: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: إِنَّ أُمِّي لَا تَدْفَعُ يَدَ لَامِسٍ، قَالَ: فَاحْبِسْهَا، قَالَ: قَدْ فَعَلْتُ، قَالَ: فَامْنَعْ مَنْ يَدْخُلُ عَلَيْهَا، قَالَ: قَدْ فَعَلْتُ، قَالَ: فَقَيِّدْهَا، فَإِنَّكَ لَا تَبَرُّهَا بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَنْ تَمْنَعَهَا مِنْ مَحَارِمِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ»[۸]؛ «مردی به نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آمد و گفت: مادرم دست هیچ لمس کنندهای را پس نمیزند، فرمود: او را (در خانه) حبس کن، گفت: این کار را کردهام، فرمود: پس نگذار مردی به نزد او بیاید، گفت: این کار را کردهام، فرمود: پس او را ببند؛ زیرا بهترین نیکی تو با او این است که او را از محرّمات خداوند باز داری».
د. حبس در سنّت تنها برای مجرمان یا متّهمان زیر مقرّر شده است:
۱ . متّهم به قتل، هرگاه بیّنهی مدّعی حاضر نباشد؛ چراکه او سه تا شش روز حبس میشود تا مدّعی بتواند بیّنهی خود را حاضر کند؛ چنانکه روایت شده است: «إِنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ حَبَسَ رَجُلًا فِي تُهْمَةٍ فِي دَمٍ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ، ثُمَّ خَلَّى عَنْهُ»[۹]؛ «پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم مردی را در اتّهام به قتل سه روز حبس و سپس آزاد کرد» و روایت شده است: «إِنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ كَانَ يَحْبِسُ فِي تُهَمَةِ الدَّمِ سِتَّةَ أَيَّامٍ، فَإِنْ جَاءَ أَوْلِيَاءُ الْمَقْتُولِ بِبَيِّنَةٍ وَإِلَّا خَلَّى سَبِيلَهُ»[۱۰]؛ «پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم متّهم به قتل را شش روز حبس میکرد، پس اگر اولیاء مقتول بیّنهای آوردند (که هیچ)، وگرنه او را آزاد میکرد». هر چند اگر مدّعی اظهار کند که بیّنه دارد، ولی برای حاضر کردن آن به فرصت بیشتری نیازمند است، بعید نیست که تمدید حبس جایز باشد، هرگاه عذر او برای تأخیر موجّه و جلوگیری از فرار متّهم بدون حبس غیر ممکن باشد. متّهم به قتل، تنها متّهمی است که حبس او در سنّت جایز دانسته شده؛ چنانکه در روایتی آمده است: «لَا حَبْسَ فِي تُهْمَةٍ إِلَّا فِي دَمٍ، وَالْحَبْسُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ الْحَقِّ ظُلْمٌ»[۱۱]؛ «حبس هیچ متّهمی روا نیست مگر در رابطه با قتل و حبس بعد آگاهی از حقیقت ظلم است»؛ چراکه اگر حقیقت، قاتل بودن متّهم باشد، باید قصاص شود یا دیه بپردازد و اگر حقیقت، قاتل نبودن او باشد، باید فوراً آزاد شود و در هر حال، ادامهی حبس او جایز نیست.
۲ . کسی که مقتول را برای قاتل نگاه داشته است تا او را بکشد؛ چراکه او متقابلاً در حبس نگاه داشته میشود تا بمیرد؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾[۱۲]؛ «و کیفر کار بد، کار بدی مانند آن است» و روایت شده است: «قَضَى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فِي رَجُلٍ أَمْسَكَ رَجُلًا وَقَتَلَهُ آخَرُ، أَنْ يُقْتَلَ الْقَاتِلُ وَيُحْبَسَ الْمُمْسِكُ»[۱۳]؛ «رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم دربارهی مردی که کسی را نگاه داشت و دیگری او را کشت قضاوت فرمود که قاتل کشته و نگاهدارنده حبس شود» و روایت شده است: «قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي رَجُلَيْنِ أَمْسَكَ أَحَدُهُمَا وَقَتَلَ الْـآخَرُ قَالَ: يُقْتَلُ الْقَاتِلُ وَيُحْبَسُ الْـآخَرُ حَتَّى يَمُوتَ غَمًّا كَمَا كَانَ حَبَسَهُ عَلَيْهِ حَتَّى مَاتَ غَمًّا»[۱۴]؛ «امیر المؤمنین علیه السلام دربارهی دو مرد که یکی نگاه داشته و دیگری کشته است قضاوت فرمود که قاتل کشته شود و دیگری حبس شود تا در غصّه بمیرد، همان طور که او را حبس کرد تا در غصّه مرد». همچنین، بنا بر روایتی، کسی که به قتل مقتول فتوا یا فرمان داده نیز مانند کسی است که او را برای قاتل نگاه داشته است تا او را بکشد و از این رو، مجازات یکسانی دارد[۱۵].
۳ . کسی که قاتل را پس از دستگیری و محکومیّت به قصاص، فراری داده است؛ چراکه او به جای قاتل حبس میشود تا قاتل را بازگرداند؛ چنانکه از حریز بن عبد الله روایت شده است: «سَأَلْتُهُ -يَعْنِي الصَّادِقَ عَلَيْهِ السَّلَامُ- عَنْ رَجُلٍ قَتَلَ رَجُلًا عَمْدًا، فَرُفِعَ إِلَى الْوَالِي فَدَفَعَهُ الْوَالِي إِلَى أَوْلِيَاءِ الْمَقْتُولِ لِيَقْتُلُوهُ، فَوَثَبَ عَلَيْهِمْ قَوْمٌ فَخَلَّصُوا الْقَاتِلَ مِنْ أَيْدِي الْأَوْلِيَاءِ، فَقَالَ: أَرَى أَنْ يُحْبَسَ الَّذِينَ خَلَّصُوا الْقَاتِلَ مِنْ أَيْدِي الْأَوْلِيَاءِ حَتَّى يَأْتُوا بِالْقَاتِلِ، قِيلَ: فَإِنْ مَاتَ الْقَاتِلُ وَهُمْ فِي السِّجْنِ؟ قَالَ: فَإِنْ مَاتَ فَعَلَيْهِمُ الدِّيَةُ يُؤَدُّونَهَا جَمِيعًا إِلَى أَوْلِيَاءِ الْمَقْتُولِ»[۱۶]؛ «از او یعنی امام صادق علیه السلام دربارهی مردی پرسیدم که کسی را عمداً کشته است، پس او را به نزد والی بردهاند و والی او را به اولیاء مقتول سپرده است تا او را بکشند، پس گروهی به آنان حمله کردهاند و قاتل را از چنگ اولیاء مقتول رهایی دادهاند، پس فرمود: به نظر من کسانی که قاتل را از چنگ اولیاء مقتول رهایی دادهاند حبس شوند تا قاتل را تحویل دهند، گفته شد: اگر قاتل از دنیا رفت در حالی که آنان در زندان هستند تکلیف چیست؟ فرمود: اگر او از دنیا رفت، دیه بر عهدهی آنان است و باید با هم آن را به اولیاء مقتول بدهند».
۴ . کسی که اقدام به جنایتی کرده، ولی هنوز نتیجهی نهایی اقدامش معلوم نشده است؛ پس ناگزیر حبس میشود تا نتیجهی نهایی اقدامش معلوم شود؛ مانند کسی که اقدام به قتل کسی کرده، ولی او را به قتل نرسانده، بلکه مجروح یا مضروب ساخته است، به نحوی که احتمال مرگ و زنده ماندن او میرود، پس ناگزیر حبس میشود تا او بمیرد یا بهبود یابد؛ چنانکه علی علیه السلام پس از ضربت خوردن، به حبس ضارب خود حکم کرد و فرمود: «احْبِسُوا هَذَا الْأَسِيرَ، وَأَطْعِمُوهُ وَاسْقُوهُ، وَأَحْسِنُوا إِسَارَهُ، فَإِنْ عِشْتُ فَأَنَا وَلِيُّ دَمِي، أَعْفُو إِنْ شِئْتُ، وَإِنْ شِئْتُ اسْتَقَدْتُ، وَإِنْ مُتُّ فَقَتَلْتُمُوهُ، فَلَا تُمَثِّلُوا»[۱۷]؛ «این اسیر را حبس کنید و غذا و آب بدهید و با او به نیکی رفتار کنید، پس هرگاه زنده ماندم، خودم ولیّ دمم هستم، اگر بخواهم میبخشم و اگر بخواهم قصاص میکنم و هرگاه مُردم و او را کشتید، پس مثلهاش نکنید» و مانند کسی که موی سر زنی را کنده یا تراشیده است، هرگاه معلوم نباشد که دوباره میروید یا نه؛ پس حبس میشود تا معلوم شود؛ چنانکه از عبد الله بن سنان روایت شده است: «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: فَمَا عَلَى الرَّجُلِ الَّذِي وَثَبَ عَلَى امْرَأَةٍ، فَحَلَقَ رَأْسَهَا؟ قَالَ: يُضْرَبُ ضَرْبًا وَجِيعًا، وَيُحْبَسُ فِي سِجْنِ الْمُسْلِمِينَ حَتَّى يُسْتَبْرَأَ شَعْرُهَا، فَإِنْ نَبَتَ أُخِذَ مِنْهُ مَهْرُ نِسَائِهَا، وَإِنْ لَمْ يَنْبُتْ أُخِذَتْ مِنْهُ الدِّيَةُ كَامِلَةً خَمْسَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ»[۱۸]؛ «به ابو عبد الله (امام صادق) علیه السلام گفتم: مجازات مردی که به زنی حمله کرده و سر او را تراشیده، چیست؟ فرمود: به سختی زده میشود و در زندان مسلمانان حبس میشود تا وقتی که وضعیّت موی زن معلوم شود، پس اگر دوباره رویید، معادل مهر المثل زن از او گرفته میشود و اگر دیگر نرویید، دیهی کامل یعنی پنج هزار درهم از او گرفته میشود».
۵ . کسی که پس از دو بار سرقت و مجازات، برای بار سوم سرقت کرده است؛ چراکه او حبس میشود تا بمیرد، یا به راستی توبه کند؛ چنانکه روایت شده است: «قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي السَّارِقِ إِذَا سَرَقَ قَطَعْتُ يَمِينَهُ، وَإِذَا سَرَقَ مَرَّةً أُخْرَى قَطَعْتُ رِجْلَهُ الْيُسْرَى، ثُمَّ إِذَا سَرَقَ مَرَّةً أُخْرَى سَجَنْتُهُ وَتَرَكْتُ رِجْلَهُ الْيُمْنَى يَمْشِي عَلَيْهَا إِلَى الْغَائِطِ وَيَدَهُ الْيُسْرَى يَأْكُلُ بِهَا وَيَسْتَنْجِي بِهَا، وَقَالَ: إِنِّي لَأَسْتَحْيِي مِنَ اللَّهِ أَنْ أَتْرُكَهُ لَا يَنْتَفِعُ بِشَيْءٍ، وَلَكِنِّي أَسْجُنُهُ حَتَّى يَمُوتَ فِي السِّجْنِ»[۱۹]؛ «امیر المؤمنین علیه السلام دربارهی سارق قضاوت فرمود که هرگاه (برای بار نخست) دزدی کرد، دست راستش را میبرم و هرگاه برای بار دوم دزدی کرد، پای چپش را میبرم و هرگاه برای بار سوم دزدی کرد، او را به زندان میاندازم و پای راستش را باقی میگذارم تا با آن به مستراح برود و دست چپش را باقی میگذارم تا با آن غذا بخورد و استنجا کند و فرمود: من از خداوند شرم میدارم که او را در حالی واگذارم که نمیتواند از چیزی بهره ببرد، بلکه او را حبس میکنم تا در زندان بمیرد» و این با کتاب خداوند منافاتی ندارد؛ چراکه بریدن دست راست او در بار نخست، بنا بر آیهی حدّ سرقت انجام میشود و بریدن پای چپ او در بار دوم، بنا بر آیهی حدّ محاربه و افساد في الأرض انجام میشود و انداختن او به زندان در بار سوم، بنا بر ضرورت انجام میشود تا جلوی ضرر رساندن او به جامعه گرفته شود.
۶ . زنی که از اسلام مرتد شده است؛ زیرا از او، پس از پاسخگویی به شبهاتش، خواسته میشود که توبه کند، پس اگر از این کار خودداری کرد، حبس میشود تا بمیرد یا توبه کند؛ چنانکه روایت شده است: «الْمُرْتَدُّ يُسْتَتَابُ، فَإِنْ تَابَ وَإِلَّا قُتِلَ، وَالْمَرْأَةُ إِذَا ارْتَدَّتْ عَنِ الْإِسْلَامِ اسْتُتِيبَتْ، فَإِنْ تَابَتْ وَرَجَعَتْ وَإِلَّا خُلِّدَتْ فِي السِّجْنِ وَضُيِّقَ عَلَيْهَا فِي حَبْسِهَا»[۲۰]؛ «مرد مرتد دعوت به توبه میشود، پس اگر توبه نکرد، کشته میشود و زن مرتد دعوت به توبه میشود، پس اگر توبه نکرد و برنگشت، تا ابد به زندان انداخته و در زندان بر او سخت گرفته میشود»[۲۱].
۷ . مردی که سوگند خورده است با زنش نزدیکی نکند، هرگاه پس از چهار ماه حاضر به نزدیکی یا طلاق نباشد؛ چراکه چارهای جز اجبار او به یکی از دو کار نیست و اجبار او میتواند با حبس انجام شود؛ چنانکه دربارهی او روایت شده است: «إِذَا مَضَتِ الْأَرْبَعَةُ فَإِنَّهُ يُحْبَسُ حَتَّى يَفِيءَ أَوْ يُطَلِّقَ»[۲۲]؛ «هرگاه چهار ماه گذشت حبس میشود تا آن گاه که بازگردد یا طلاق دهد»[۲۳].
۸ . کفیل هرگاه در موعد مقرّر کسی که کفالتش کرده است را حاضر نکند؛ زیرا او حبس میشود تا وقتی که وی را حاضر کند؛ چنانکه روایت شده است: «أُتِيَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ بِرَجُلٍ تَكَفَّلَ بِنَفْسِ رَجُلٍ، فَحَبَسَهُ فَقَالَ: اطْلُبْ صَاحِبَكَ»[۲۴]؛ «مردی را به نزد امیر المؤمنین علیه السلام آوردند که کفالت کسی را کرده بود، پس او را حبس کرد و فرمود: رفیقت را طلب کن».
۹ . بدهکاری که از دادن حقّ طلبکار سر باز میزند، هرگاه عدم استطاعتش معلوم نباشد؛ زیرا او حبس میشود تا وقتی که حقّ طلبکار را بدهد، یا عدم استطاعتش معلوم شود؛ چنانکه روایت شده است: «إِنَّ عَلِيًّا عَلَيْهِ السَّلَامُ كَانَ يَحْبِسُ فِي الدَّيْنِ، فَإِذَا تَبَيَّنَ لَهُ إِفْلَاسٌ وَحَاجَةٌ خَلَّى سَبِيلَهُ حَتَّى يَسْتَفِيدَ مَالًا»[۲۵]؛ «علی علیه السلام بدهکار را حبس میکرد، پس هرگاه برایش معلوم میشد که او درمانده و نیازمند است، آزادش میکرد تا مالی به دست آورد». همچنین، با مردی که از دادن نفقه به همسرش خودداری میکند، به همین صورت عمل میشود؛ زیرا او نیز مانند بدهکاری است که از دادن حقّ طلبکار سر باز میزند[۲۶]. همچنین، روایت شده است: «كَانَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ لَا يَحْبِسُ فِي السِّجْنِ إِلَّا ثَلَاثَةً: الْغَاصِبَ، وَمَنْ أَكَلَ مَالَ يَتِيمٍ ظُلْمًا، وَمَنِ ائْتُمِنَ عَلَى أَمَانَةٍ فَذَهَبَ بِهَا»[۲۷]؛ «علی علیه السلام جز سه کس را در زندان محبوس نمیکرد: غاصب و کسی که مال یتیمی را از روی ظلم خورده و کسی که امانتی به او سپرده شده، پس آن را برده است». این نیز ظاهراً به حبس بدهکاری باز میگردد که از دادن حقّ طلبکار سر باز میزند تا آن گاه که حقّ او را بپردازد یا عدم استطاعتش معلوم شود.
اینها کسانی هستند که روایات معتبری از پیامبر یا اهل بیت او دربارهی حبسشان رسیده است و قاعدتاً باید به حبس آنها بسنده کرد. هر چند خلیفهی خداوند در زمین، به اعتبار عدالت و ولایت خود، میتواند به حبس هر کس دیگری که حبس او را صلاح بداند، اقدام کند؛ چنانکه مثلاً رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم مردی از مشرکان را در برابر دو مرد از مسلمانان اسیر کرد تا آن دو را مبادله کنند[۲۸] و در برخی روایات آمده است که علی علیه السلام کارگزاران فاسد را حبس میکرد[۲۹] و به حبس عالمان فاسق و پزشکان جاهل امر میفرمود[۳۰].
هـ. تأمین نفقهی زندانی شامل آب، غذا، لباس، دارو و اثاث لازم برای زندگی، واجب است، ولی نه به گونهای که آرزو کند هرگز آزاد نشود؛ چراکه این نقض غرض است، بل در حدّی که نمیرد یا بیمار نشود و این مقصود روایتی است که در آن آمده است: «أَحْسِنُوا إِسَارَهُ»[۳۱]؛ «با او به نیکی رفتار کنید» و روایتی که در آن آمده است: «أَطِيبُوا طَعَامَهُ وَأَلِينُوا فِرَاشَهُ»[۳۲]؛ «به او غذای خوب و بستر نرمی بدهید». همچنین، اهانت به زندانی جایز نیست. به علاوه، روایت شده است: «عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يُخْرِجَ الْمَحْبُوسِينَ فِي الدَّيْنِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَةِ، وَيَوْمَ الْعِيدِ إِلَى الْعِيدِ، فَيُرْسِلُ مَعَهُمْ، فَإِذَا قَضَوُا الصَّلَاةَ وَالْعِيدَ رَدَّهُمْ إِلَى السِّجْنِ»[۳۳]؛ «بر امام است که زندانیان مربوط به بدهکاری را در روز جمعه به نماز جمعه و در روز عید به نماز عید بیاورد و کسانی را (برای نگهبانی) همراهشان بفرستد، پس چون نماز جمعه و عید را به جای آوردند، آنان را به زندان بازگرداند».
پایگاه اطلاعرسانی دفتر علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، یک پایگاه اینترنتی بسیار غنی با محتوای علمی و تربیتی است که با هدف دعوت به سوی خیر و امر به معروف و نهی از منکر از طریق معرّفی، ترویج و تبیین آثار و اندیشههای اسلامی این عالم بزرگوار و پاسخگویی به نقدها و پرسشهای مردم دربارهی آنها راهاندازی شده است. این پایگاه اسلامی با اذن خاصّ این عالم مجاهد، توسّط گروهی از شاگردان مبرّز و متعهّد ایشان، زیر نظر مسؤول دفترشان استاد معظّم جناب آقای دکتر ذاکر معروف، اداره میشود و بر پایهی آشنایی کامل با اندیشهها و آموزههای ایشان و نصوص و دروس مکتوب و مضبوطی که از ایشان در اختیار دارد و نیز مراجعه به ایشان در موارد لزوم، پاسخگوی پرسشها و نقدهای مردم است.
در این پایگاه اسلامی به برکت آموزههای نورانی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، ... بسیاری از معارف و احکام واقعی اسلام در ابواب مختلف پس از قرنها کتمان یا ابهام آشکار گشته و گرههای علمی بسیاری در حوزهی عقاید، اخلاق و فقه باز شده است، تا جایی که میتوان این پایگاه اینترنتی را دائرة المعارفی از اسلام ناب و گنجینهای بینظیر از حکمت و یقین دانست. (پرسش و پاسخ ۲۹۱)
این پایگاه اسلامی دارای بخشهای زیر است:
این بخش شامل برخی کتابهای نوشته شده توسّط حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی یا جمعآوری شده توسّط شاگردان ایشان و نیز نرمافزارهای مرتبط با آنها است. کتاب شریف «بازگشت به اسلام» تقریر درسهای منتشر شده از این عالم ربّانی است که به مبنای یک نهضت فرهنگی مبارک و شعار مسلمانان مستضعف و آزادیخواه در سراسر جهان تبدیل شده و مطالعهی آن برای هر مسلمانی ضروری است؛ همچنانکه کتاب بسیار مهم و ارزشمند «هندسهی عدالت»، اثر دیگری از آن جناب است که با متانت و إتقانی فوق العاده، استراتژی انقلاب جهانی را تبیین میکند و نقشهی راه زمینهسازی برای حاکمیّت مهدی را به تصویر میکشد و فرایند گذار از عصر تاریک ستم به دوران درخشان عدالت را مرحله به مرحله توضیح میدهد و از این جهات، مکمّل کتاب «بازگشت به اسلام» و طرحی جامع برای عملیاتی کردن آن محسوب میشود.
این بخش شامل برخی درسهای علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی با محوریّت قرآن و سنّت است که در برخی مجالس ایشان برای شاگردانشان املا شده و توسّط آنان به تقریر درآمده است و به تدریج منتشر میشود ان شاء الله. این درسها، نقش بسیار مهمّی در تبیین مبانی نظری نهضت زمینهسازی برای ظهور امام مهدی علیه السلام دارد و پشتوانهی قرآنی و حدیثی گفتمان بازگشت به اسلام محسوب میشود.
این بخش شامل برخی نامههای نوشته شده توسّط حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی برای یاران و شاگردان ایشان و نیز سایر مردم به منظور تعلیم و تربیت آنان است که به مرور زمان و به مناسبت، نامههای دیگری از آن بزرگوار را منتشر میکند ان شاء الله.
این بخش شامل برخی حکمتها، نکتهها، مثلها، اندرزها و پاسخهای شفاهی علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی است که به دو زبان عربی و فارسی از آن جناب صادر و توسّط یاران و شاگردان ایشان با دقّت حفظ و روایت شده و در چهار بخش «مقدّمات»، «عقاید»، «اخلاق» و «احکام» موضوعبندی و مرتّب گردیده است و به مرور زمان، تکمیل میشود ان شاء الله.
این بخش شامل پرسشهای مردم دربارهی آثار و اندیشههای علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی و نیز سایر موضوعات اعتقادی، اخلاقی و فقهی، به همراه پاسخهای علمی، مستدل و بسیار دقیق هیئتی از اساتید فاضل از شاگردان آن بزرگوار است که با نظر به تنوّع پرسشهای مردم، در چهار بخش «مقدّمات»، «عقاید»، «اخلاق» و «احکام» موضوعبندی و مرتّب شده است. در این بخش، امکان ثبت پرسش جدید توسّط مردم وجود دارد.
این بخش شامل نقدهای منتقدان بر مبانی، دیدگاهها و اقدامات علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، همراه با بررسیهای علمی، مستدل و بسیار دقیق آنها توسّط هیئتی از اساتید فاضل از شاگردان ایشان است که در سه بخش «مقدّمات»، «عقاید» و «احکام» موضوعبندی و مرتّب شده است. در این بخش، امکان ثبت نقد جدید توسّط مردم وجود دارد.
این بخش شامل مقالهها و نکتههای ارسال شده توسّط مردم برای این پایگاه اسلامی در پیوند با آثار و اندیشههای علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی است که با نظر به موضوع و سبک نگارش آنها در دو دستهی «مقالهها» و «نکتهها» دستهبندی شدهاند. «مقالهها» غالباً شامل دیدگاههای علمیتر و تحلیلیتر دربارهی موضوعاتی عمومی است و «نکتهها» غالباً شامل نظرها، خاطرهها و دلنوشتههایی است که بیشتر حالتی ادبی و موضوعاتی شخصیتر دارند. در این بخش، فرمی نیز برای نوشتن مقاله یا نکته توسّط مردم قرار داده شده است.
این بخش شامل سه دستهی «عکس»، «فیلم» و «صوت» است. دستهی «عکس» شامل پوسترهایی زیبا و هنری با موضوع «کتابها»، «گفتارها» و «متفرّقه» است که برای حفظ و تبلیغ فرازهای مهمّی از کتابها و گفتارهای حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی و برخی مطالب دیگر مفید هستند و دستهی «فیلم» شامل مجموعهای با عنوان «همراه با قرآن» حاوی فیلمهای کوتاهی از آیات برگزیدهی کتاب خداوند با قرائت زیبای قاریان برجسته و ترجمهی دقیق و روان علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی و مجموعهای با عنوان «همراه با نهضت بازگشت به اسلام» شامل فیلمهای کوتاهی دربارهی کتاب شریف «بازگشت به اسلام» و برخی نکات مطرح شده در آن و مجموعهای با عنوان «همراه با مردم» شامل فیلمهای کوتاه ارسال شده توسّط مردم به این پایگاه اسلامی است و دستهی «صوت» شامل «سخنرانیها» و «قطعات صوتی» زیبا و تأثیرگذاری است که به تبیین اندیشههای علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی میپردازد.
قدم اوّل برای پیوستن به نهضت زمینهسازی برای ظهور امام مهدی علیه السلام با رهبری علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، پر کردن «فرم پیوستن به نهضت» در این پایگاه اسلامی است که باب ارتباط، هماندیشی و همکاری با سایر اعضاء نهضت را باز میکند. بنابراین، کسانی که مایل به ارتباط، هماندیشی و همکاری با سایر اعضاء نهضت هستند، باید فرم پیوستن به نهضت را پر کنند. در این صورت، نام آنان در لیست زمینهسازان ظهور امام مهدی علیه السلام و یاران علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی ثبت و امکان بهرهمندی بیشتر از آموزهها و مشارکت در فعّالیتهای تبلیغی نهضت برایشان فراهم میشود ان شاء الله. برای کسانی که مایل به این پیوستن نیستند، بلکه تنها مایل به دریافت اخبار و مطالب جدید پایگاه هستند، کافی است که فرم «عضویّت در خبرنامه» را پر کنند تا اخبار و مطالب جدید پایگاه به صورت رایگان برایشان ارسال شود ان شاء الله.