سه شنبه ۲۹ اسفند (حوت) ۱۴۰۲ هجری شمسی برابر با ۸ رمضان ۱۴۴۵ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 مقاله‌ی جدید: مقاله‌ی «ولایت فقیه؛ آخرین حربه‌ی شیطان» نوشته‌ی «فرهاد گلستان» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. پرسش جدید: لطفاً درباره‌ی سفیانی توضیحات کامل و مستندی ارائه فرمایید. در روایات اسلامی، چه ویژگی‌ها و اطلاعاتی درباره‌ی او وارد شده است؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. گفتار جدید: مناجاتی از آن جناب که در آن راه‌های موجود پیش روی مؤمنان را یاد می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ احادیث صحیحی از پیامبر که بر این دلالت دارند؛ حدیث ۱۸. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نقد جدید: در روایتی از امام محمّد باقر عليه‌ السلام آمده است که فرمود: «گویا من گروهی را می‌بینم که در مشرق خروج کرده‌اند و حق را می‌طلبند... کشتگانشان شهیدند. آگاه باشید که من اگر آن زمان را درک می‌کردم، جانم را برای صاحب این امر نگاه می‌داشتم». لطفاً بفرمایید که آیا این حدیث معتبر است؟ برخی از کسانی که یاری خراسانی موعود را واجب نمی‌دانند، به این فراز استناد می‌کنند. برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading
پرسش و پاسخ
 

رابطه‌ی نیّت با عمل چگونه است؟ آیا نیّت خوب می‌تواند عمل بد را موجّه گرداند؟ مانند کسی که با نیّت جهاد في سبیل الله یا دفاع از هم‌نوع، در سپاه طاغوت می‌جنگد.

نیّت به معنای قصد تقرّب به خداوند، برای قبول عمل نزد او لازم است، ولی کافی نیست. لازم است به این دلیل که عمل -هر اندازه نیکو باشد- بدون قصد تقرّب به خداوند، برای او انجام نمی‌شود تا شایسته‌ی پاداشی از جانب او باشد؛ مانند غسلی که برای نظافت انجام می‌شود یا روزه‌ای که برای سلامت گرفته می‌شود یا نمازی که برای ریا گزارده می‌شود یا جهادی که برای غنیمت برپا می‌شود یا علمی که برای شهرت اندوخته می‌شود، نه برای خداوند؛ با توجّه به اینکه توقّع پاداش از کسی، بابت کاری که برای او انجام نشده است، عاقلانه نیست. از این رو، خداوند بر لزوم خالص کردن دین برای او تأکید کرده و فرموده است: ﴿فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ[۱]؛ «پس خداوند را در حالی عبادت کن که دین را برای او خالص کرده‌ای» و فرموده است: ﴿فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ[۲]؛ «پس خداوند را در حالی بخوانید که دین را برای او خالص کرده‌اید اگرچه کافران خوش نداشته باشند» و فرموده است: ﴿وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ ۚ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ[۳]؛ «و امر نشده‌اند مگر به اینکه خداوند را عبادت کنند در حالی که موحّدانه دین را برای او خالص کرده‌اند و نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند و این دین پابرجا است»؛ همچنانکه به عنوان قاعده فرموده است: ﴿وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا[۴]؛ «و هر کس این کار را برای خشنودی خداوند انجام دهد، به او پاداش بزرگی خواهیم داد»؛ همچنانکه از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است: «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّةِ وَإِنَّمَا لِامْرِئٍ مَا نَوَى، فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ فَهِجْرَتُهُ إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى دُنْيَا يُصِيبُهَا أَوِ امْرَأَةٍ يَتَزَوَّجُهَا فَهِجْرَتُهُ إِلَى مَا هَاجَرَ إِلَيْهِ»[۵]؛ «جز این نیست که اعمال به نیّت است و برای هر کسی چیزی است که قصد کرده است، پس هر کس برای خداوند و پیامبرش هجرت کرده، هجرتش به سوی خداوند و پیامبرش بوده و هر کس برای دنیایی که به دست آورد یا زنی که به همسری گیرد هجرت کرده، هجرتش به سوی چیزی بوده که برایش هجرت کرده است».

با این حال، قصد تقرّب به خداوند، برای عملی معنا دارد که تقرّب به خداوند از طریق آن ممکن است و آن عملی است که مورد نهی او نیست؛ زیرا عملی که مورد نهی اوست، ذاتاً قابل قبول نیست تا با قصد تقرّب به او قبول شود. از این رو، در تعریف «عبادت» روایت شده است: «حُسْنُ النِّيَّةِ بِالطَّاعَةِ»؛ «نیّت خوب با اطاعت» و روایت شده است: «حُسْنُ النِّيَّةِ بِالطَّاعَةِ مِنَ الْوَجْهِ الَّذِي أُمِرَ بِهِ»؛ «نیّت خوب با عمل به صورتی که به آن امر شده» و روایت شده است: «حُسْنُ النِّيَّةِ بِالطَّاعَةِ مِنَ الْوَجْهِ الَّذِي يُطاعُ اللَّهُ مِنْهُ»؛ «نیّت خوب با عمل به صورتی که خداوند با آن اطاعت می‌شود»[۶]، بل قصد تقرّب به خداوند با عملی که مبغوض اوست، گمراهی است و با این وصف، هرگز نمی‌تواند موجب تقرّب به او شود؛ چراکه گمراهی عذر نیست، بل گناهی بزرگ ناشی از کوتاهی در تحصیل علم است که به عذاب خداوند می‌انجامد؛ چنانکه فرموده است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ[۷]؛ «هرآینه کسانی که از راه خداوند گمراه می‌شوند برایشان عذاب شدیدی است به سبب اینکه روز حساب را از یاد بردند»؛ مانند عمل کسانی که درباره‌ی آنان فرموده است: ﴿وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا ۗ قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ ۖ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ[۸]؛ «و چون عمل زشتی انجام می‌دهند می‌گویند: پدرانمان را بر آن یافته‌ایم و خداوند ما را به آن امر کرده است، بگو خداوند به عمل زشت امر نمی‌کند، آیا بر خداوند چیزی می‌بندید که به آن علم ندارید؟!»؛ با توجّه به اینکه عمل زشت آنان با این توهّم بوده که خداوند آنان را به آن امر کرده، ولی خداوند این توهّم آنان را عذری بدتر از گناه دانسته است، یا مانند عمل کسانی که درباره‌ی آنان فرموده است: ﴿قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا ۝ الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا ۝ أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا[۹]؛ «بگو آیا شما را از زیان‌کارترین‌ها خبر بدهیم؟ کسانی که تلاششان در زندگی دنیا گمراهی بود، در حالی که می‌پنداشتند کار خوبی انجام می‌دهند! آنان کسانی هستند که به نشانه‌های پروردگارشان و دیدار او کافر شدند، پس اعمالشان نابود شد و در روز قیامت برایشان وزنی نمی‌گذاریم»؛ با توجّه به اینکه عمل بد آنان با نیّت خوب را زیان بزرگ‌تری برای آنان دانسته؛ چراکه به زیان آنان در دنیا و آخرت انجامیده است. بی‌گمان اگر نیّت خوب، عمل بد را جبران می‌کرد، خوارج زیان‌کار نبودند؛ چراکه خروج آنان بر علی علیه السلام، بنا بر شواهد فراوان، با قصد تقرّب به خداوند انجام شد، ولی به خواری آنان در دنیا و عذابشان در آخرت انجامید؛ چنانکه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم عبادت فراوانشان را بی‌فایده دانست و درباره‌ی‌شان فرمود: «يَقْرَءُونَ الْقُرْآنَ لَا يُجَاوِزُ تَرَاقِيَهُمْ»[۱۰]؛ «قرآن می‌خوانند، ولی از گلویشان بالاتر نمی‌رود» یعنی از آنان قبول نمی‌شود، بلکه اگر نیّت خوب، عمل بد را جبران می‌کرد، کمتر کسی در جهان زیان‌کار بود؛ زیرا کمتر کسی در جهان یافت می‌شود که توجیهی برای عمل بد خود نداشته باشد؛ همچنانکه بیشتر مظالم و مفاسد در جهان، بر پایه‌ی این اصل انجام می‌شود که هدف وسیله را توجیه می‌کند!

از اینجا دانسته می‌شود که هیچ عمل صالحی بدون نیّت و هیچ نیّتی بدون عمل صالح سودمند نیست و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند و این معنای حدیثی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم است که در آن آمده است: «لَا يَنْفَعُ قَوْلٌ إِلَّا بِعَمَلٍ وَلَا عَمَلٌ إِلَّا بِقَوْلٍ وَلَا قَوْلٌ وَعَمَلٌ إِلَّا بِنِيَّةٍ وَلَا نِيَّةٌ إِلَّا بِمُوَافَقَةِ السُّنَّةِ»[۱۱]؛ «هیچ اعتقادی جز با عمل و هیچ عملی جز با اعتقاد و هیچ اعتقاد و عملی جز با نیّت و هیچ نیّتی جز با انطباق بر سنّت (یعنی شریعت) سود نمی‌رساند» و با این وصف، عمل و نیّت مؤمن هر دو نیکوست، هر چند نیّت او از عملش نیکوتر است؛ چراکه او همیشه قصد عمل نیکوتری را دارد، در حالی که توانایی و امکاناتش محدود است؛ چنانکه از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است: «نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَنِيَّةُ الْكَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ وَكُلُّ عَامِلٍ يَعْمَلُ عَلَى نِيَّتِهِ»[۱۲]؛ «نیّت مؤمن از عمل او بهتر است و نیّت کافر از عمل او بدتر است و هر عمل کننده‌ای بر طبق نیّت خود عمل می‌کند» و در شرح آن از امام أبو جعفر باقر علیه السلام روایت شده است: «نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِهِ وَذَلِكَ لِأَنَّهُ يَنْوِي مِنَ الْخَيْرِ مَا لَا يُدْرِكُهُ وَنِيَّةُ الْكَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ وَذَلِكَ لِأَنَّ الْكَافِرَ يَنْوِي الشَّرَّ وَيَأْمُلُ مِنَ الشَّرِّ مَا لَا يُدْرِكُهُ»[۱۳]؛ «نیّت مؤمن از عمل او بهتر است؛ زیرا او کارهای نیکی را قصد می‌کند که نمی‌تواند انجام دهد و نیّت کافر از عمل او بدتر است؛ زیرا او کارهای بدی را قصد می‌کند و آرزو دارد که نمی‌تواند انجام دهد» و از امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است: «إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِي النَّارِ لِأَنَّ نِيَّاتِهِمْ كَانَتْ فِي الدُّنْيَا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِيهَا أَنْ يَعْصُوا اللَّهَ أَبَدًا وَإِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِي الْجَنَّةِ لِأَنَّ نِيَّاتِهِمْ كَانَتْ فِي الدُّنْيَا أَنْ لَوْ بَقُوا فِيهَا أَنْ يُطِيعُوا اللَّهَ أَبَدًا، فَبِالنِّيَّاتِ خُلِّدَ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ، ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَى: ﴿قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شاكِلَتِهِ قَالَ: عَلَى نِيَّتِهِ»[۱۴]؛ «اهل آتش به این دلیل در آتش جاودان می‌مانند که نیّت‌شان در دنیا این بود که اگر در آن جاودان بمانند، تا ابد خداوند را نافرمانی کنند و اهل بهشت به این دلیل در بهشت جاودان می‌مانند که نیّت‌شان در دنیا این بود که اگر در آن جاودان بمانند، تا ابد خداوند را فرمان‌برداری کنند، پس هر دو گروه با نیّت خود جاودان می‌مانند. سپس سخن خداوند را تلاوت کرد که می‌فرماید: <هر کسی بر ساختار خود عمل می‌کند> فرمود: یعنی بر نیّت خود».

بر این اساس، کسانی مانند داعشی‌ها، طالبان و جنود حاکمان مسلمان که ظاهراً به نیّت جهاد في سبیل الله با یکدیگر می‌جنگند، از نیّت خوب خود سودی نمی‌برند؛ چراکه جنگ آنان با یکدیگر به استقرار حکومت خداوند بر زمین نمی‌انجامد، بل به استقرار حکومت شیطانی از این گروه یا آن گروه می‌انجامد که در زمین ظلم می‌کند و فساد می‌انگیزد و این نتیجه‌ای است که مبغوض خداوند است و از این رو، تلاش برای حصول آن نزد او قابل قبول نیست. آری، هرگاه غیر مسلمانان به سرزمین مسلمانان حمله کنند، جنگیدن با آنان به نیّت دفاع از جان و مال و ناموس مسلمانان جایز است، اگرچه ناگزیر به همراه حاکم ظالم مسلمان باشد؛ چنانکه به سند صحیح از یونس بن عبد الرحمن روایت شده است: «قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلَامُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، إِنَّ رَجُلًا مِنْ مَوَالِيكَ بَلَغَهُ أَنَّ رَجُلًا يُعْطِي السَّيْفَ وَالْفَرَسَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، فَأَتَاهُ فَأَخَذَهُمَا مِنْهُ وَهُوَ جَاهِلٌ بِوَجْهِ السَّبِيلِ، ثُمَّ لَقِيَهُ أَصْحَابُهُ فَأَخْبَرُوهُ أَنَّ السَّبِيلَ مَعَ هَؤُلَاءِ لَا يَجُوزُ وَأَمَرُوهُ بِرَدِّهِمَا، فَقَالَ: فَلْيَفْعَلْ، قَالَ: قَدْ طَلَبَ الرَّجُلَ فَلَمْ يَجِدْهُ وَقِيلَ لَهُ قَدْ شَخَصَ الرَّجُلُ، قَالَ: فَلْيُرَابِطْ وَلَا يُقَاتِلْ، قَالَ: فَفِي مِثْلِ قَزْوِينَ وَالدَّيْلَمِ وعَسْقَلَانَ وَمَا أَشْبَهَ هَذِهِ الثُّغُورَ؟ فَقَالَ: نَعَمْ، فَقَالَ لَهُ: يُجَاهِدُ؟ قَالَ: لَا إِلَّا أَنْ يَخَافَ عَلَى ذَرَارِيِّ الْمُسْلِمِينَ، فَقَالَ: أَرَأَيْتَكَ لَوْ أَنَّ الرُّومَ دَخَلُوا عَلَى الْمُسْلِمِينَ لَمْ يَنْبَغِ لَهُمْ أَنْ يَمْنَعُوهُمْ؟ قَالَ: يُرَابِطُ وَلَا يُقَاتِلُ وَإِنْ خَافَ عَلَى بَيْضَةِ الْإِسْلَامِ وَالْمُسْلِمِينَ قَاتَلَ، فَيَكُونُ قِتَالُهُ لِنَفْسِهِ وَلَيْسَ لِلسُّلْطَانِ، قَالَ: قُلْتُ: فَإِنْ جَاءَ الْعَدُوُّ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي هُوَ فِيهِ مُرَابِطٌ كَيْفَ يَصْنَعُ؟ قَالَ: يُقَاتِلُ عَنْ بَيْضَةِ الْإِسْلَامِ لَا عَنْ هَؤُلَاءِ، لِأَنَّ فِي دُرُوسِ الْإِسْلَامِ دُرُوسَ دِينِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ»[۱۵]؛ «به أبو الحسن رضا علیه السلام گفتم: مردی از دوستداران تو مطّلع شد که مردی در راه خداوند شمشیر و اسب می‌دهد، پس به نزد او آمد و از او گرفت و به حکم جهاد آگاهی نداشت، سپس یارانش او را دیدند و آگاه کردند که جهاد به همراه این‌ها جایز نیست و از او خواستند که شمشیر و اسب را برگرداند، فرمود: همین کار را انجام دهد، گفتم: به دنبال آن مرد گشت، ولی او را نیافت و به او گفتند که راهی شده است، فرمود: پس مرزبانی کند و جنگ نکند، گفتم: در جایی مثل قزوین و دیلم و عسقلان و مرزهایی از این دست؟ فرمود: آری، گفتم: جهاد بکند؟ فرمود: نه، مگر اینکه بر نوامیس مسلمانان بترسد، گفتم: با این وصف، اگر رومیان به سرزمین مسلمانان داخل شوند برای آنان جایز نیست که جلویشان را بگیرند؟ فرمود: مرزبانی می‌کند و جنگ نمی‌کند، مگر اینکه بر کیان اسلام و مسلمانان بترسد و در این صورت برای خودش می‌جنگد، نه برای حکومت، گفتم: اگر دشمن به جایی آمد که او در آنجا مرزبانی می‌کند چه کند؟ فرمود: برای کیان اسلام بجنگد، نه برای این‌ها؛ چراکه در نابودی اسلام، نابودی دین محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم است» و این مراد علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی از گفتاری است که یکی از یارانمان ما را از آن خبر داد، گفت:

«سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ يَقُولُ: إِذَا رَأَيْتُمْ جَبَّارَيْنِ يَقْتَتِلَانِ بِرَمْلٍ فَذَرُوهُمَا يَحْثُو أَحَدُهُمَا عَلَى الْـآخَرِ حَتَّى يَهْلِكَ الْأَعْجَزُ! قُلْتُ: أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ أَحَدُهُمَا مِنَ الشِّيعَةِ وَالْـآخَرُ مِنَ السُّنَّةِ؟ قَالَ: ذَرُوهُمَا، قُلْتُ: أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ أَحَدُهُمَا مُسْلِمًا وَالْـآخَرُ يَهُودِيًّا؟ قَالَ: إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَأَعِينُوا الْمُسْلِمَ، لِكَيْ لَا يَغْلِبَ عَلَيْكُمُ الْيَهُودِيُّ فَيَسُبَّ نَبِيَّكُمْ، وَيُحْرِقَ كِتَابَكُمْ، وَيَهْدِمَ مَسَاجِدَكُمْ»[۱۶]؛ «شنیدم منصور می‌فرماید: هرگاه دو جبّار را بر خاک دیدید که با هم می‌ستیزند، رهاشان کنید که یکی بر روی دیگری بریزد، تا آن گاه که هر کدام ناتوان‌تر است نابود شود! (یعنی دخالت نکنید.) گفتم: چه می‌گویی اگر یکی از آن دو شیعه و دیگری اهل سنّت بود؟ فرمود: رهاشان کنید، گفتم: چه می‌گویی اگر یکی از آن دو مسلمان و دیگری یهودی بود؟ فرمود: اگر این گونه بود مسلمان را یاری کنید تا یهودی بر شما چیره نشود که به پیامبرتان اهانت کند و کتابتان را آتش زند و مساجدتان را ویران نماید».

↑[۱] . الزّمر/ ۲
↑[۲] . غافر/ ۱۴
↑[۳] . البیّنة/ ۵
↑[۴] . النّساء/ ۱۱۴
↑[۵] . مسائل علي بن جعفر، ص۳۴۶؛ صحيح البخاري، ج۱، ص۱۹؛ صحيح مسلم، ج۶، ص۴۸؛ الأمالي للطوسي، ص۶۱۸
↑[۶] . بنگرید به: المحاسن للبرقي، ج۱، ص۲۶۱؛ الكافي للكليني، ج۲، ص۸۳ و ۸۵؛ معاني الأخبار لابن بابويه، ص۲۴۰.
↑[۷] . ص/ ۲۶
↑[۸] . الأعراف/ ۲۸
↑[۹] . الکهف/ ۱۰۳-۱۰۵
↑[۱۰] . صحيح البخاري، ج۴، ص۱۷۹؛ صحيح مسلم، ج۳، ص۱۱۲
↑[۱۱] . المحاسن للبرقي، ج۱، ص۲۲۲؛ بصائر الدرجات للصفار، ص۳۱؛ الكافي للكليني، ج۱، ص۷۰؛ الشريعة للآجري، ج۲، ص۶۳۸؛ الإبانة الكبرى لابن بطة، ج۲، ص۸۰۳؛ الأمالي للطوسي، ص۳۳۷ و ۳۸۶؛ تخريج الأحاديث والآثار للزيلعي، ج۳، ص۱۴۹
↑[۱۲] . المحاسن للبرقي، ج۱، ص۲۶۰؛ الكافي للكليني، ج۲، ص۸۴؛ المعجم الكبير للطبراني، ج۶، ص۱۸۵؛ أمثال الحديث لأبي الشيخ الأصبهاني، ج۱، ص۳۳؛ مسند الشهاب لابن سلامة، ج۱، ص۱۱۹؛ شعب الإيمان للبيهقي، ج۵، ص۳۴۳؛ التمهيد لما في الموطأ من المعاني والأسانيد لابن عبد البر، ج۱۲، ص۲۶۵؛ تاريخ بغداد للخطيب البغدادي، ج۹، ص۲۳۶؛ الجامع الصغير للسيوطي، ج۲، ص۶۷۸
↑[۱۳] . علل الشرائع لابن بابويه، ج۲، ص۵۲۴
↑[۱۴] . المحاسن للبرقي، ج۲، ص۳۳۱؛ تفسير العيّاشي، ج۲، ص۳۱۶؛ الكافي للكليني، ج۲، ص۸۵؛ علل الشرائع لابن بابويه، ج۲، ص۵۲۳
↑[۱۵] . قرب الإسناد للحميري، ص۳۴۶ (با اختلاف)؛ الكافي للكليني، ج۵، ص۲۱؛ علل الشرائع لابن بابويه، ج۲، ص۶۰۳؛ تهذيب الأحكام للطوسي، ج۶، ص۱۲۵
↑[۱۶] . گفتار ۵۲، فقره‌ی ۲
پایگاه اطّلاع‌رسانی دفتر منصور هاشمی خراسانی بخش پاسخگویی به پرسش‌ها
هم‌رسانی
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک گذارید، تا به گسترش علم و معرفت دینی کمک کنید. شکرانه‌ی یاد گرفتن یک نکته‌ی جدید، یاد دادن آن به دیگران است‌.
رایانامه
تلگرام
فیسبوک
توییتر
اگر با زبان دیگری آشنایی دارید، می‌توانید این مطلب را به آن ترجمه کنید. [فرم ترجمه]
نوشتن پرسش
کاربر گرامی! شما می‌توانید پرسش‌های خود درباره‌ی آثار و اندیشه‌های علامه منصور هاشمی خراسانی را در فرم زیر بنویسید و برای ما ارسال کنید تا در این بخش پاسخ داده شود.
توجّه: ممکن است که نام شما به عنوان نویسنده‌ی پرسش، در پایگاه نمایش داده شود.
توجّه: از آنجا که پاسخ ما به پست الکترونیک شما ارسال می‌شود و لزوماً بر روی پایگاه قرار نمی‌گیرد، لازم است که آدرس خود را به درستی وارد کنید.
لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:
۱ . ممکن است که به پرسش شما در پایگاه پاسخ داده شده باشد. از این رو، بهتر است که پیش از نوشتن پرسش خود، پرسش‌ها و پاسخ‌های مرتبط را مرور یا از امکان جستجو در پایگاه استفاده کنید.
۲ . از ثبت و ارسال پرسش جدید پیش از دریافت پاسخ پرسش قبلی، خودداری کنید.
۳ . از ثبت و ارسال بیش از یک پرسش در هر نوبت، خودداری کنید.
۴ . اولویّت ما، پاسخگویی به پرسش‌های مرتبط با امام مهدی علیه السلام و زمینه‌سازی برای ظهور اوست؛ چراکه در حال حاضر، از هر چیزی مهم‌تر است.