آیا جناب منصور معتقد است که مهدی در حال حاضر وجود دارد و زنده است؟! اگر این طور است دلیلشان برای این اعتقاد چیست؟!

آیا جناب منصور معتقد است که مهدی در حال حاضر وجود دارد و زنده است؟! اگر این طور است دلیلشان برای این اعتقاد چیست؟!
جناب منصور هاشمی خراسانی بدون توجّه به فرقهها و مذاهب اسلامی و تنها با استناد به منابع اصلی و یقینی اسلام معتقد است که زمین در هیچ زمانی از «خلیفهی خداوند» خالی نیستمنصور هاشمی خراسانی معتقد است که زمین در هیچ زمانی از «خلیفهی خداوند» خالی نیست و دلیلش برای این اعتقاد از یک سو ضرورت عقلی وجود خلیفهی خداوند در زمین برای تعلیم کلّ اسلام و اقامهی آن به صورت خالص و کامل است، با توجّه به اینکه چنین تعلیم و اقامهای ضرورت دارد و بدون وجود چنین خلیفهای ممکن نیست و از سوی دیگر سخن خداوند است که به روشنی فرموده است: «بیگمان من در زمین خلیفهای را قرار دهندهام». و دلیلشان برای این اعتقاد از یک سو ضرورت عقلی وجود خلیفهی خداوند در زمین برای تعلیم کلّ اسلام و اقامهی آن به صورت خالص و کامل است با توجّه به اینکه چنین تعلیم و اقامهای ضرورت دارد و بدون وجود چنین خلیفهای ممکن نیست و از سوی دیگر سخن خداوند است که به روشنی فرموده است: ﴿إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ۖ﴾[۱]؛ «بیگمان من در زمین خلیفهای را قرار دهندهام» و این به مثابهی وعدهی اوست که تخلّف نمیپذیرد؛منصور هاشمی خراسانی معتقد است که زمین در هیچ زمانی از «خلیفهی خداوند» خالی نیست و دلیلش برای این اعتقاد از یک سو ضرورت عقلی وجود خلیفهی خداوند در زمین برای تعلیم کلّ اسلام و اقامهی آن به صورت خالص و کامل است، با توجّه به اینکه چنین تعلیم و اقامهای ضرورت دارد و بدون وجود چنین خلیفهای ممکن نیست و از سوی دیگر سخن خداوند است که به روشنی فرموده است: «بیگمان من در زمین خلیفهای را قرار دهندهام». چنانکه فرموده است: ﴿لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ﴾[۲]؛ «خداوند از وعدهی خود تخلّف نمیکند» و به مثابهی سنّت اوست که تغییر نمیپذیرد؛ چنانکه فرموده است: ﴿فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا ۖ﴾[۳]؛ «پس هرگز برای سنّت خداوند تغییری نمییابی». این در حالی است که تنها خلیفهی خداوند در آخر الزمان با توجّه به اخبار متواتر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم مهدی است و از این رو، یقین به خلافت کسی جز او بعد از سلف ممکن نیست، در حالی که جز یقین در اسلام کافی شمرده نمیشود و این به معنای عدم امکان خلافت کسی جز مهدی در حال حاضر است.تنها خلیفهی خداوند در آخر الزمان با توجّه به اخبار متواتر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم مهدی است و از این رو، یقین به خلافت کسی جز او بعد از سلف ممکن نیست، در حالی که جز یقین در اسلام کافی شمرده نمیشود و این به معنای عدم امکان خلافت کسی جز مهدی در حال حاضر است. بر این اساس، میتوان به وجود مهدی و زنده بودن او در حال حاضر اعتقاد داشت و این اعتقاد بر خلاف اسلام یا بر خلاف عقل شمرده نمیشود، اگرچه مستلزم اعتقاد به طول عمر او باشد؛ چراکه طول عمر خلیفهی خداوند در زمین امکان دارد و مسبوق به سابقه است؛ چنانکه خداوند دربارهی نوح علیه السّلام فرموده است: ﴿فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا﴾[۴]؛ «پس در میان آنان هزار سال پنجاه سال کم درنگ کرد» و روشن است که خداوند بر هر چیزی تواناست؛ چنانکه فرموده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۵].
با این حال، باید توجّه داشت که جناب منصور هاشمی خراسانی دعوت خود به سوی زمینهسازی برای ظهور مهدی را بر اعتقاد به وجود و حیات آن حضرت در حال حاضر مبتنی نساخته، بلکه در کتاب خود تصریح فرموده که زمینهسازی برای ظهور آن حضرت، حتی بنا بر عدم اعتقاد به وجود و حیاتش در حال حاضر، ضروری است؛ با توجّه به اینکه بنا بر این مبنا، وجود و حیات او اگرچه متوقّف بر فاعلیّت خداوند به معنای تکوین اوست، متوقّف بر قابلیّت مردم به معنای پذیرش و آمادگی آنان است و خداوند او را در زمانی خلق میکند که قادر به ظهور در آن برای آنان باشد. بنابراین، اگر او هماکنون وجود و حیات نداشته باشد، زمینهسازی برای وجود و حیات او مانند زمینهسازی برای ظهور او ضروری است و این مبتنی بر سخن خداوند است که فرموده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۗ﴾[۶]؛ «بیگمان خداوند چیزی که در قومی است را تغییر نمیدهد تا آن گاه که چیزی که در خودشان است را تغییر دهند».منصور هاشمی خراسانی دعوت خود به سوی زمینهسازی برای ظهور مهدی را بر اعتقاد به وجود و حیات آن حضرت در حال حاضر مبتنی نساخته، بلکه در کتاب خود تصریح فرموده که زمینهسازی برای ظهور آن حضرت، حتی بنا بر عدم اعتقاد به وجود و حیاتش در حال حاضر، ضروری است و مراد از آن، تحصیل مقدّمات لازم برای تأمین امنیّت او و تحقّق حاکمیّت اوست.
حاصل آنکه چه مهدی در حال حاضر موجود و زنده باشد و چه نباشد، زمینهسازی برای ظهور او بر عموم مسلمانان واجب است و مراد از آن، تحصیل مقدّمات لازم برای تأمین امنیّت او و تحقّق حاکمیّت اوست که جناب منصور تفصیل آن را در کتاب شریف «بازگشت به اسلام»[۷] تبیین فرموده است.