۱ . أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الطَّالَقَانِيُّ، قَالَ: سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ الْهَاشِمِيَّ الْخُرَاسَانِيَّ يَقُولُ: لَا تُعِينُوا الْحُكَّامَ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِذْ يَخْتَصِمُونَ، فَإِنَّكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَكْثَرُ لَكُمْ نَفْعًا وَإِلَى مَا يَصِيرُ أَمْرُهُمْ، وَلَا تَتَعَصَّبُوا لِأَحَدِهِمْ تَعَصُّبَ الْجَاهِلِيَّةِ، تَقُولُوا: هُوَ مِنْ قَوْمِي وَمَذْهَبِي، فَإِنَّ الظَّالِمَ لَا قَوْمَ لَهُ وَلَا مَذْهَبَ، وَلَا تَخْرُجُوا عَلَى أَحَدِهِمْ حَتَّى يَجْعَلَ اللَّهُ لَكُمْ إِلَى الْمَهْدِيِّ سَبِيلًا.
ترجمهی گفتار:
احمد بن عبد الرحمن طالقانی ما را خبر داد، گفت: شنیدم منصور هاشمی خراسانی میفرماید: برخی حاکمان را در برابر برخی دیگر یاری نرسانید هنگامی که با هم نزاع میکنند؛ زیرا نمیدانید که کدامشان برای شما سودمندترند و کارشان به کجا میانجامد و برای یکی از آنان تعصّب جاهلی نورزید که بگویید: او از قوم من و مذهب من است؛ چراکه ظالم را قوم و مذهبی نیست و بر هیچ یک از آنان خروج نکنید تا آن گاه که خداوند برایتان راهی به مهدی قرار دهد.
شرح گفتار:
سخن آن جناب که فرمود: «ظالم را قوم و مذهبی نیست» بدین معناست که ظالم به قوم و مذهب خود اهمّیّتی نمیدهد و تنها به دنبال مال و قدرت است، اگرچه با فدا کردن قوم و مذهبش، یا بدین معناست که ظالم قوم و مذهبی که او را از خواری دنیا و عذاب آخرت نجات دهد ندارد؛ مانند سخن خداوند که فرموده است: ﴿وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ﴾[۱]؛ «برای ظالمان هیچ یاوری نیست»، یا بدین معناست که ظالم قوم و مذهب خود را به نابودی میکشاند، اگرچه آن دو را دوست داشته باشد؛ مانند سخن خداوند که فرموده است: ﴿يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ ۖ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ﴾[۲]؛ «قوم خود را در روز قیامت پیش میبرد، پس به آتش میرساند که بد جایی برای رسیدن است» و فرموده است: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ﴾[۳]؛ «آیا ندیدی کسانی را که نعمت خداوند را با ناسپاسی دگرگون کردند و قوم خود را به سرای نابودی رساندند؟» و فرموده است: ﴿الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا﴾[۴]؛ «کسانی که دین خود را به بازی گرفتند و زندگی دنیا آنان را فریب داد».
۲ . أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الشِّيرَازِيُّ، قَالَ: سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ يَقُولُ: إِذَا رَأَيْتُمْ جَبَّارَيْنِ يَقْتَتِلَانِ بِرَمْلٍ فَذَرُوهُمَا يَحْثُو أَحَدُهُمَا عَلَى الْآخَرِ حَتَّى يَهْلِكَ الْأَعْجَزُ! قُلْتُ: أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ أَحَدُهُمَا مِنَ الشِّيعَةِ وَالْآخَرُ مِنَ السُّنَّةِ؟ قَالَ: ذَرُوهُمَا، قُلْتُ: أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ أَحَدُهُمَا مُسْلِمًا وَالْآخَرُ يَهُودِيًّا؟ قَالَ: إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَأَعِينُوا الْمُسْلِمَ، لِكَيْ لَا يَغْلِبَ عَلَيْكُمُ الْيَهُودِيُّ فَيَسُبَّ نَبِيَّكُمْ، وَيُحْرِقَ كِتَابَكُمْ، وَيَهْدِمَ مَسَاجِدَكُمْ.
ترجمهی گفتار:
محمّد بن ابراهیم شیرازی ما را خبر داد، گفت: شنیدم منصور میفرماید: هرگاه دو جبّار را بر خاک دیدید که با هم میستیزند، رهاشان کنید که یکی بر روی دیگری بریزد، تا آن گاه که هر کدام ناتوانتر است نابود شود! (یعنی دخالت نکنید.) گفتم: چه میگویی اگر یکی از آن دو شیعه و دیگری اهل سنّت بود؟ فرمود: رهاشان کنید، گفتم: چه میگویی اگر یکی از آن دو مسلمان و دیگری یهودی بود؟ فرمود: اگر این گونه بود مسلمان را یاری کنید تا یهودی بر شما چیره نشود که به پیامبرتان اهانت کند و کتابتان را آتش زند و مساجدتان را ویران نماید.
شرح گفتار:
از اینجا دانسته میشود که یاری رساندن به یک ظالم مسلمان بر ضدّ ظالم مسلمان دیگر جایز نیست، خواه شیعه باشد و خواه اهل سنّت و خواه حاکم کشوری باشد که انسان در آن سکونت دارد و خواه حاکم کشوری دیگر، بل تنها میتوان به ظالم مسلمان در برابر کافر یاری رساند، هرگاه بر ظالم مسلمان تعدّی کند تا بر مسلمانان سلطه یابد و ظالم مسلمان نیروی کافی برای دفع او را نداشته باشد؛ به دلیل سخن خداوند که فرموده است: ﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾[۵]؛ «و خداوند هرگز برای کافران بر ضدّ مسلمانان راهی قرار نخواهد داد».