اوقات نماز و هنگام قضا شدن آن را چگونه تشخیص دهیم؟ در ایران زمان اذان اهل تشیّع و اهل سنّت دقایقی با هم اختلاف دارد. آیا نماز خواندن با اذانی که رسانهها پخش میکنند صحیح است؟
خداوند ﴿مَطْلَعِ الْفَجْرِ﴾[۱]؛ «هنگام طلوع فجر» را اوّل وقت ﴿صَلَاةِ الْفَجْرِ﴾[۲]؛ «نماز فجر» قرار داده و فرموده است: ﴿وَقُرْآنَ الْفَجْرِ ۖ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا﴾[۳]؛ «و قرآن فجر را، هرآینه قرآن فجر مشهود است» و آن با دمیدن سپیده در افق شناخته میشود که وقت امساک روزهدار است؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ﴾[۴]؛ «و بخورید و بیاشامید تا آن گاه که خطّ سپید فجر برایتان از خطّ سیاه پدیدار شود» و آخر وقت نماز فجر را طلوع آفتاب قرار داده که سر زدن قرص خورشید از افق است؛ چنانکه فرموده است: ﴿وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ﴾[۵]؛ «و به ستایش پروردگارت تسبیح گوی پیش از طلوع آفتاب». همچنین، زوال آفتاب را اوّل وقت نماز ظهر و عصر قرار داده و فرموده است: ﴿أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ﴾[۶]؛ «نماز را به هنگام زوال آفتاب بر پا دار» و آن هنگامی است که سایهی هر چیزی پس از رسیدن به کوتاهترین حدّ خود در روز، شروع به بلند شدن میکند؛ چنانکه فرموده است: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا﴾[۷]؛ «آیا ندیدی که پروردگارت چگونه سایه را بلند میگرداند و اگر میخواست آن را ساکن قرار میداد، سپس خورشید را دلیلی بر آن قرار دادیم» و آخر وقت نماز ظهر و عصر را غروب آفتاب قرار داده و فرموده است: ﴿وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ﴾[۸]؛ «و به ستایش پروردگارت تسبیح گوی پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب» و آن هنگامی است که قرص خورشید در افق پنهان میشود؛ چنانکه فرموده است: ﴿فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ﴾[۹]؛ «پس (سلیمان) گفت: من دوستی اسب را بر یاد پروردگارم پسندیدم تا آنکه (خورشید) در حجاب پنهان شد». همچنین، آغاز شب را اوّل وقت نماز مغرب و عشاء قرار داده و فرموده است: ﴿وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ﴾[۱۰]؛ «و نماز را در دو طرف روز و آغازی از شب اقامه کن» و آن هنگامی است که قرص خورشید در افق پنهان میشود و آخر وقت نماز مغرب و عشاء را اوج تاریکی شب قرار داده که نیمهی شب است؛ چنانکه فرموده است: ﴿أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ﴾[۱۱]؛ «نماز را به هنگام زوال آفتاب تا اوج تاریکی شب اقامه کن»، هر چند بنا بر سنّت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و سیرهی اهل بیت و صحابهی او و رویّهی غالب مسلمانان، نماز عصر -جز به ندرت یا ضرورت یا هنگام سفر- در وقت عصر بر پا داشته میشود و آن هنگامی است که نیمی از وقت نماز ظهر و عصر گذشته است؛ به این صورت که مثلاً اگر زوال آفتاب ساعت ۱۲ و غروب آفتاب ساعت ۱۹ است، نماز عصر در ساعت ۱۵:۳۰ بر پا داشته میشود و نماز مغرب -جز به ندرت یا ضرورت یا هنگام سفر- پیش از زوال سرخی مغرب بر پا داشته میشود و نماز عشاء -جز به ندرت یا ضرورت یا هنگام سفر- در وقت خفتن بر پا داشته میشود و آن هنگامی است که نیمی از وقت نماز مغرب و عشاء گذشته است؛ به این صورت که مثلاً اگر غروب آفتاب ساعت ۱۹ و نیمهی شب ساعت ۲۳ است، نماز عشاء در ساعت ۲۱ بر پا داشته میشود[۱۲].
از اینجا آشکار میشود که اوقات نماز با علم به موقعیّت خورشید در آسمان معلوم میشود و آن، از سه طریق به دست میآید:
۱ . مشاهدهی موقعیّت خورشید در آسمان با چشم خود که جز در دقایق نخستین فجر، طلوع، زوال و غروب کار دشواری نیست؛ با توجّه به سخن خداوند که فرموده است: ﴿حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ﴾[۱۳]؛ «تا آن گاه که خطّ سپید فجر برایتان از خطّ سیاه پدیدار شود».
۲ . شنیدن اذان شهر هرگاه بنا بر عادت یا قرائن معلوم باشد که بدون علم به آن گفته نمیشود؛ با توجّه به سخن خداوند که فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ﴾[۱۴]؛ «ای کسانی که ایمان آوردید! هرگاه برای نماز روز جمعه ندا داده شد، پس به سوی ذکر خداوند بشتابید» و فرموده است: ﴿وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ۚ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ﴾[۱۵]؛ «و هنگامی که به سوی نماز ندا میدهید، آن را به سخره و بازی میگیرند، آن از این روست که آنان گروهی هستند که عقل را به کار نمیبرند» و با توجّه به سخن مشهور پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم که فرموده است: «إِنَّ بِلَالًا يُؤَذِّنُ بِلَيْلٍ فَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يُنَادِيَ ابْنُ أُمِّ مَكْتُومٍ»[۱۶]؛ «هرآینه بلال در شب اذان میگوید، پس بخورید و بیاشامید تا آن گاه که ابن امّ مکتوم ندا دهد»، هر چند در روایات اهل بیت، نام بلال و ابن امّ مکتوم به جای یکدیگر آمده است[۱۷].
۳ . محاسبهی ستارهشناسان مسلمان هرگاه میان مسلمانان متداول باشد و مورد اختلاف یا بر خلاف قرائن نباشد؛ با توجّه به اینکه عقلا در چنین هنگامی با آن یقین پیدا میکنند و خداوند فرموده است: ﴿إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾[۱۸]؛ «تنها عقلا متذکّر میشوند».
آری، اگر مشاهدهی موقعیّت خورشید با چشم خود به سبب ابری بودن آسمان یا سببی دیگر میسّر نباشد و اذان شهر و محاسبهی ستارهشناسان مسلمان، به سبب اختلاف یا سببی دیگر موجب یقین به فرا رسیدن وقت نشود، بر پا داشتن نماز جایز نیست، بلکه واجب است تا یقین به فرا رسیدن وقت صبر شود؛ فارغ از آنکه در هر حال اندکی صبر برای احتیاط بهتر است؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«رَأَيْتُ الْمَنْصُورَ إِذَا يَسْمَعُ أَذَانَ الْفَجْرِ يَمْكُثُ رُبْعَ سَاعَةٍ ثُمَّ يُصَلِّي، وَإِذَا يَسْمَعُ أَذَانَ الظُّهْرِ يَمْكُثُ نِصْفَ سَاعَةٍ ثُمَّ يُصَلِّي، وَإِذَا يَسْمَعُ أَذَانَ الْمَغْرِبِ يَمْكُثُ عَشْرَ دَقَائِقَ ثُمَّ يُصَلِّي، وَلَا يَعْبَأُ بِأَذَانِ الْعَصْرِ وَلَا أَذَانِ الْعِشَاءِ -يَعْنِي إِنْ شَاءَ قَدَّمَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ شَاءَ أَخَّرَ»[۱۹]؛ «منصور را دیدم که چون اذان صبح را میشنید، ربعِ ساعت درنگ میکرد و سپس نماز میگزارد و چون اذان ظهر را میشنید، نصفِ ساعت درنگ میکرد و سپس نماز میگزارد و چون اذان مغرب را میشنید، ده دقیقه درنگ میکرد و سپس نماز میگزارد و به اذان عصر و اذان عشاء اعتنایی نمیکرد -یعنی اگر میخواست بر آن دو مقدّم میداشت و اگر میخواست مؤخّر».
البته اذان مغرب در میان شیعه، به هنگام غروب آفتاب گفته نمیشود، بل حدود ۲۰ دقیقه پس از آن به هنگام زوال سرخی مشرق گفته میشود که تاریکی شب بالا میآید و ستارگان شروع به ظاهر شدن میکنند، در حالی که این کار بدعت است و توسّط یکی از فرقههای غالی شیعه رواج داده شده است؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«صَلَّى الْمَنْصُورُ صَلَاةَ الْمَغْرِبِ، ثُمَّ سَمِعَ أَذَانًا، فَقَالَ: مَا هَذَا؟! قُلْنَا: هَذَا أَذَانُ الشِّيعَةِ! لَا يُؤَذِّنُونَ حَتَّى يَرْتَفِعَ اللَّيْلُ! فَقَالَ: غَلَبَ عَلَيْهِمُ الْخَطَّابِيَّةُ»[۲۰]؛ «منصور نماز مغرب را گزارد، سپس اذانی را شنید، پس فرمود: این چیست؟! گفتیم: این اذان شیعه است! اذان نمیگویند تا آن گاه که شب بالا بیاید! پس فرمود: خطابیّه بر آنان چیره شدهاند».
همچنانکه برخی از مساجد اهل سنّت پیش از طلوع فجر اذان میگویند تا مردم را برای نماز بیدار کنند، در حالی که این کار شایسته نیست و چه بسا موجب اشتباه مردم میشود و بسیاری از آنها -خصوصاً در ظهر- با نظر به وقت اقامهی نماز جماعت و نه اوّل وقت نماز اذان میگویند، در حالی که این کار نیز شایسته نیست؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«سَمِعَ الْمَنْصُورُ أَذَانًا قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ، فَقَالَ: إِنَّ مِنَ الْمُؤَذِّنِينَ خُوَّانًا! قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، إِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُنَبِّهَ النَّاسَ لِلصَّلَاةِ، فَقَالَ: لَيْسَ لَهُ أَنْ يُؤَذِّنَ لِذَلِكَ وَلَكِنْ يُنَادِي الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ يَقُولُهَا مِرَارًا، قُلْتُ: هَلْ لَهُ أَنْ يُؤَخِّرَ الْأَذَانَ عَنِ الْوَقْتِ؟ قَالَ: لَيْسَ لَهُ أَنْ يَتَعَمَّدَ ذَلِكَ، قُلْتُ: إِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُؤَخِّرَهُ إِلَى الصَّلَاةِ، قَالَ: إِذَا كَانَ مُؤَذِّنًا لِنَفْسِهِ فَلَا بَأْسَ وَلَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يُؤَذِّنَ لِلنَّاسِ فَلَا يُؤَذِّنُ إِلَّا لِلْوَقْتِ، قُلْتُ: فَمَا بَالُ الشِّيعَةِ يُؤَخِّرُونَ الْأَذَانَ عَنِ الْمَغْرِبِ؟! قَالَ: إِنَّهُمْ مَا أُمِرُوا بِذَلِكَ وَلَكِنَّهُمْ أُمِرُوا بِتَأْخِيرِ الصَّلَاةِ قَلِيلًا إِنْ شَاؤُوا»[۲۱]؛ «منصور پیش از طلوع فجر اذانی را شنید، پس فرمود: هرآینه از مؤذّنان خائنانی هستند! گفتم: فدایت شوم، او میخواهد مردم را برای نماز بیدار کند، پس فرمود: او را نمیرسد که برای این منظور اذان بگوید، ولی ندا میدهد: نماز بهتر از خواب است و آن را چند بار تکرار میکند، گفتم: آیا او را میرسد که اذان را از وقتش به تأخیر بیندازد؟ فرمود: او را نمیرسد که عمداً این کار را انجام دهد، گفتم: او میخواهد آن را تا نماز به تأخیر بیندازد، فرمود: هرگاه برای خودش اذان میگوید اشکالی ندارد، ولی هرگاه میخواهد برای مردم اذان بگوید، جز به وقت اذان نمیگوید، گفتم: پس شیعیان را چه میشود که اذان را از مغرب به تأخیر میاندازند؟! فرمود: آنان به این کار امر نشدند، بل امر شدند که نماز را اندکی به تأخیر بیندازند اگر میخواهند».
از اینجا دانسته میشود که نشستن به انتظار اذان شیعیان در مغرب و اذان مساجد اهل سنّت خصوصاً در ظهر که بعضاً با توجّه به وقت اقامهی نماز جماعت و نه اوّل وقت نماز اذان میگویند، وجهی ندارد؛ هر چند به نظر میرسد که رسانههای هر دو گروه جز در مغرب همزمان اذان میگویند.
حضرت علامه در گفتاری، تأخیر در زمان اذان مغرب در میان شیعیان را انحرافی به دست فرقهی خطّابیه میدانند. لطفاً دلیل این موضوع را بفرمایید.
تأخیر اذان مغرب از وقت غروب آفتاب، حاکی از اعتقاد به عدم جواز نماز مغرب در وقت غروب آفتاب و وجوب تأخیر آن است که به اعتقاد ابو الخطّاب محمّد بن مقلاص أسدی کوفی از غالیان مشهور شیعه شباهت دارد و دلیل این موضوع روایات متعدّد و معتبری است که از اهل بیت رسیده است؛ مانند روایت ذریح محاربی که در آن آمده است: «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: إِنَّ أُنَاسًا مِنْ أَصْحَابِ أَبِي الْخَطَّابِ يَمُسُّونَ بِالْمَغْرِبِ حَتَّى تَشْتَبِكَ النُّجُومُ قَالَ: أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ مِمَّنْ فَعَلَ ذَلِكَ مُتَعَمِّدًا»[۱]؛ «به امام صادق علیه السلام گفتم: گروهی از اصحاب ابو الخطّاب نماز مغرب را قدری به تأخیر میاندازند تا ستارگان نمایان شوند، فرمود: من به سوی خداوند بیزاری میجویم از هر کسی که عمداً این کار را انجام دهد» و روایت زید شحام که در آن آمده است: «قَالَ رَجُلٌ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: أُؤَخِّرُ الْمَغْرِبَ حَتَّى تَسْتَبِينَ النُّجُومُ؟ قَالَ: فَقَالَ: خَطَّابِيَّةٌ؟ إِنَّ جَبْرَئِيلَ عَلَيْهِ السَّلَامُ نَزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ حِينَ سَقَطَ الْقُرْصُ»[۲]؛ «مردی به امام صادق علیه السلام گفت: آیا نماز مغرب را به تأخیر بیندازم تا ستارهها پدیدار شوند؟ فرمود: خطّابی هستی؟! همانا جبرئیل علیه السلام نماز مغرب را هنگامی بر محمّد صلّی الله علیه و آله نازل کرد که قرص خورشید فرو رفت» و روایت صباح بن سيابة و أبو أسامة که در آن آمده است: «سَأَلُوا الشَّيْخَ عَنِ الْمَغْرِبِ فَقَالَ بَعْضُهُمْ: جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ نَنْتَظِرُ حَتَّى يَطْلُعَ كَوْكَبٌ؟ فَقَالَ: خَطَّابِيَّةٌ؟! إِنَّ جَبْرَئِيلَ عَلَيْهِ السَّلَامُ نَزَلَ بِهَا عَلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ حِينَ سَقَطَ الْقُرْصُ»[۳]؛ «از امام دربارهی نماز مغرب پرسیدند، پس یکی از آنان گفت: خداوند من را به قربانت گرداند، آیا منتظر بمانیم تا یک ستاره طلوع کند؟ فرمود: خطّابی هستی؟! همانا جبرئیل علیه السلام نماز مغرب را هنگامی بر محمّد صلّی الله علیه و آله نازل کرد که قرص خورشید فرو رفت» و روایت زرارة که در آن آمده است: «قَالَ يَعْنِي أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: ... وَأَمَّا أَبُو الْخَطَّابِ: فَكَذَبَ عَلَيَّ وَقَالَ إِنِّي أَمَرْتُهُ أَنْ لَا يُصَلِّيَ هُوَ وَأَصْحَابُهُ الْمَغْرِبَ حَتَّى يَرَوْا كَوْكَبَ كَذَا يُقَالُ لَهُ: الْقَنْدَانِيُّ، وَاللَّهِ إِنَّ ذَلِكَ لَكَوْكَبٌ مَا أَعْرِفُهُ»[۴]؛ «امام صادق علیه السلام فرمود: ... و اما ابو الخطّاب بر من دروغ بست و گفت من او و اصحابش را امر کردهام که نماز مغرب را به جای نیاورند تا اینکه فلان ستاره که به آن قندانی گفته میشود را ببینند، در حالی که به خدا قسم من اصلاً آن ستاره را نمیشناسم» و روایت جارود که در آن آمده است: «قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: يَا جَارُودُ! يُنْصَحُونَ فَلَا يَقْبَلُونَ وَإِذَا سَمِعُوا بِشَيْءٍ نَادَوْا بِهِ أَوْ حُدِّثُوا بِشَيْءٍ أَذَاعُوهُ! قُلْتُ لَهُمْ مَسُّوا بِالْمَغْرِبِ قَلِيلًا فَتَرَكُوهَا حَتَّى اشْتَبَكَتِ النُّجُومُ، فَأَنَا الْـآنَ أُصَلِّيهَا إِذَا سَقَطَ الْقُرْصُ»[۵]؛ «امام صادق علیه السلام به من فرمود: ای جارود! نصیحت میشوند، ولی قبول نمیکنند و هرگاه چیزی به آنان گفته میشود منتشرش میکنند! به آنان گفتم که نماز مغرب را اندکی به تأخیر بیندازید، پس آن را ترک کردند تا اینکه ستارهها نمایان شدند، لذا من اکنون آن را هنگامی میگزارم که قرص خورشید فرو میرود» و روایاتی دیگر از این دست که همگی بر جواز نماز مغرب در وقت غروب آفتاب و عدم وجوب تأخیر آن دلالت دارند. البته تردیدی نیست که تأخیر نماز مغرب بدون اعتقاد به وجوب آن، اشکالی ندارد؛ چنانکه در گفتار علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی با اشاره به تأخیر اذان مغرب توسّط شیعه آمده است: «إِنَّهُمْ مَا أُمِرُوا بِذَلِكَ وَلَكِنَّهُمْ أُمِرُوا بِتَأْخِيرِ الصَّلَاةِ قَلِيلًا إِنْ شَاؤُوا»[۶]؛ «آنان به این کار امر نشدند، بل امر شدند که نماز را اندکی به تأخیر بیندازند اگر میخواهند»؛ همچنانکه خود آن جناب، بنا بر روایت برخی یارانش، ده دقیقه پس از غروب آفتاب به نماز میایستد و این احتیاطی مستحبّ محسوب میشود.
دربارهی اوقات نماز فرمودید که علامه خراسانی به اذان نماز عصر دقت نمیکنند، یعنی به نظرشان زیاد مهم نیست و از آن پیش میاندازند یا پس. وقت دقیق همین پس و پیش انداختن حدوداً چقدر میتواند باشد؟ مثلاً ۲۰ دقیقه، یک ساعت یا حتی دو ساعت اشکالی ندارد؟
عدم اهتمام علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی به اذان عصر و عشاء، ناشی از عدم اهتمام آن جناب به وقت فضیلت این دو نماز نیست؛ چراکه آن جناب به وقت فضیلت این دو نماز، مانند سایر نمازهای پنجگانه، اهتمام دارد، بل ناشی از آن است که از یک سو نماز عصر و عشاء، بر خلاف سایر نمازهای پنجگانه، قبل از اذان نیز جایز و صحیح هستند و از این رو، برای اقامهی آن دو نیازی به صبر کردن تا اذان نیست و از سوی دیگر دربارهی وقت اذان عصر و عشاء میان مذاهب اسلامی اختلاف است، به نحوی که برخی زودتر از وقت فضیلت آن دو و برخی دیرتر اذان میگویند، در حالی که مهم نزد علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی وقت فضیلت آن دو است، صرف نظر از اینکه قبل از اذان باشد یا بعد از آن. بنابراین، عدم اهتمام آن جناب به اذان عصر و عشاء، ناشی از اهتمام آن جناب به وقت فضیلت این دو نماز است که گاه پیش از اذان آن دو است و گاه پس از اذان آن دو.