۱ . أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْهِرَوِيُّ، قَالَ: صَلَّى الْمَنْصُورُ صَلَاةَ الْمَغْرِبِ، ثُمَّ سَمِعَ أَذَانًا، فَقَالَ: مَا هَذَا؟! قُلْنَا: هَذَا أَذَانُ الشِّيعَةِ! لَا يُؤَذِّنُونَ حَتَّى يَرْتَفِعَ اللَّيْلُ! فَقَالَ: غَلَبَ عَلَيْهِمُ الْخَطَّابِيَّةُ!
ترجمهی گفتار:
محمّد بن عبد الرّحمن هروی ما را خبر داد، گفت: منصور نماز مغرب را گزارد، سپس اذانی را شنید، پس فرمود: این چیست؟! گفتیم: این اذان شیعه است! اذان نمیگویند تا آن گاه که شب بالا بیاید! پس فرمود: خطّابیّه بر آنان چیره شدهاند!
شرح گفتار:
خطّابیّه نام یکی از فرقههای غالی شیعه است که نماز مغرب را پیش از بالا آمدن شب روا نمیداشتند.
۲ . أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الطَّالِقَانِيُّ، قَالَ: سَمِعَ الْمَنْصُورُ أَذَانًا قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ، فَقَالَ: إِنَّ مِنَ الْمُؤَذِّنِينَ خُوَّانًا! قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، إِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُنَبِّهَ النَّاسَ لِلصَّلَاةِ، فَقَالَ: لَيْسَ لَهُ أَنْ يُؤَذِّنَ لِذَلِكَ وَلَكِنْ يُنَادِي الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ يَقُولُهَا مِرَارًا، قُلْتُ: هَلْ لَهُ أَنْ يُؤَخِّرَ الْأَذَانَ عَنِ الْوَقْتِ؟ قَالَ: لَيْسَ لَهُ أَنْ يَتَعَمَّدَ ذَلِكَ، قُلْتُ: إِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُؤَخِّرَهُ إِلَى الصَّلَاةِ، قَالَ: إِذَا كَانَ مُؤَذِّنًا لِنَفْسِهِ فَلَا بَأْسَ وَلَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يُؤَذِّنَ لِلنَّاسِ فَلَا يُؤَذِّنُ إِلَّا لِلْوَقْتِ، قُلْتُ: فَمَا بَالُ الشِّيعَةِ يُؤَخِّرُونَ الْأَذَانَ عَنِ الْمَغْرِبِ؟! قَالَ: إِنَّهُمْ مَا أُمِرُوا بِذَلِكَ وَلَكِنَّهُمْ أُمِرُوا بِتَأْخِيرِ الصَّلَاةِ قَلِيلًا إِنْ شَاؤُوا.
ترجمهی گفتار:
احمد بن عبد الرّحمن طالقانی ما را خبر داد، گفت: منصور پیش از طلوع فجر اذانی را شنید، پس فرمود: هرآینه از مؤذّنان خائنانی هستند! گفتم: فدایت شوم، او میخواهد مردم را برای نماز بیدار کند، پس فرمود: او را نمیرسد که برای این منظور اذان بگوید، ولی ندا میدهد: نماز بهتر از خواب است و آن را چند بار تکرار میکند، گفتم: آیا او را میرسد که اذان را از وقتش به تأخیر بیندازد؟ فرمود: او را نمیرسد که عمداً این کار را انجام دهد، گفتم: او میخواهد آن را تا نماز به تأخیر بیندازد، فرمود: هرگاه برای خودش اذان میگوید اشکالی ندارد، ولی هرگاه میخواهد برای مردم اذان بگوید، جز به وقت اذان نمیگوید، گفتم: پس شیعیان را چه میشود که اذان را از مغرب به تأخیر میاندازند؟! فرمود: آنان به این کار امر نشدند، بل امر شدند که نماز را اندکی به تأخیر بیندازند اگر میخواهند.
۳ . أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حَبِيبٍ الطَّبَرِيُّ، قَالَ: رَأَيْتُ الْمَنْصُورَ إِذَا يَسْمَعُ أَذَانَ الْفَجْرِ يَمْكُثُ رُبْعَ سَاعَةٍ ثُمَّ يُصَلِّي وَإِذَا يَسْمَعُ أَذَانَ الظُّهْرِ يَمْكُثُ نِصْفَ سَاعَةٍ ثُمَّ يُصَلِّي وَإِذَا يَسْمَعُ أَذَانَ الْمَغْرِبِ يَمْكُثُ عَشْرَ دَقَائِقَ ثُمَّ يُصَلِّي وَلَا يَعْبَأُ بِأَذَانِ الْعَصْرِ وَلَا أَذَانِ الْعِشَاءِ -يَعْنِي إِنْ شَاءَ قَدَّمَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ شَاءَ أَخَّرَ.
ترجمهی گفتار:
عبد الله بن حبیب طبری ما را خبر داد، گفت: منصور را دیدم که چون اذان صبح را میشنید، ربعِ ساعت درنگ میکرد و سپس نماز میگزارد و چون اذان ظهر را میشنید، نصفِ ساعت درنگ میکرد و سپس نماز میگزارد و چون اذان مغرب را میشنید، ده دقیقه درنگ میکرد و سپس نماز میگزارد و به اذان عصر و اذان عشاء اعتنایی نمیکرد -یعنی اگر میخواست بر آن دو مقدّم میداشت و اگر میخواست مؤخّر.
شرح گفتار:
برای خواندن شرح این گفتارهای نورانی و آگاهی از اوقات نمازها، به پرسش و پاسخ ۲۷۹ مراجعه کنید.