برادر مؤمن!
پزشکی به معنای شناخت، پیشگیری و درمان بیماریها، حرفهای بسیار سودمند است که از دیرباز در جهان وجود داشته؛ جز آنکه در گذشته غالباً مبتنی بر روشها، ابزارها و داروهای طبیعی بوده و هماکنون غالباً مبتنی بر روشها، ابزارها و داروهای غیر طبیعی است که توسّط کارخانههای بزرگ صنعتی و با اهداف اقتصادی تولید میشود؛ تا حدّی که میتوان گفت پزشکی جدید در مجموع به یک تجارت تبدیل شده؛ تجارتی که بیش از هر چیز برآمده از جهانبینی مادّی و نظام سرمایهداری جدید است و عمدهی گردانندگان آن، بیشتر از سلامت انسانها به درآمد و سود بیشتر میاندیشند و این چیزی است که اعتبار آن را تا حدّ زیادی زیر سؤال میبرد؛ خصوصاً با توجّه به اینکه پزشکی جدید نوعاً مبتنی بر تغییر آفرینش خداوند و بر هم زدن نظم طبیعی بدن است و این به ذات خود یک کار شیطانی محسوب میشود؛ چنانکه خداوند از شیطان نقل کرده است که گفت: ﴿وَلَـآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ﴾؛ «و هرآینه آنان را امر میکنم، پس آفرینش خداوند را تغییر میدهند». با توجّه به این نکته، عجیب نیست که نماد پزشکی و داروسازی جدید، ماری است که به گرد عصا و جامی پیچیده، در حالی که مار از نظر ادیان الهی نماد شیطان است و با این وصف، چنین نمادی میتواند اشارهای دانسته یا نادانسته به سیطرهی شیطان بر پزشکی و داروسازی جدید باشد!
البته هنوز نمیتوان با اطمینان گفت که شیطان با هدف نابودی نسل انسان و تضعیف بُنیه و قوای جسمانی او، به تأسیس و ترویج پزشکی جدید اقدام کرده است، یا أیادی او در این حوزه با هدف کسب درآمد و سود بیشتر، عمداً به افزایش بیماریها و کاهش مقاومت انسانها از یک سو و افزایش کمّی داروها و کاهش کیفی آنها از سوی دیگر اقدام کردهاند؛ چراکه هنوز دلایل و شواهد کافی برای اثبات چنین نظریّهای وجود ندارد، ولی میتوان با اطمینان گفت که پزشکی جدید با نگرش اقتصادی و سودجویانه به دارو و درمان و تمرکز بر روی معلول بیماریها به جای علّت آنها و استفادهی بیرویّه از ترکیبات شیمیایی مضرّ به جای موادّ طبیعی سالم، عملاً در راستای اهداف شیطان حرکت کرده و در حال نابود کردن نسل انسان به تدریج و در درازمدّت است. هر چند پزشکی جدید در این جنایت تنها نیست و تغذیهی ناسالم از یک سو و موادّ صنعتی مضرّ که مستقیماً یا از طریق آب، هوا و خاک به بدن انسان انتقال مییابند از سوی دیگر، شرکاء جرم آن هستند، تا با معاونت یکدیگر چرخهی طبیعت را بر هم زنند و انسان را به موجودی بیمار و دیوانه تبدیل کنند.
با این اوصاف، تردیدی نیست که در مجموع پزشکی سنّتی از جهات مختلفی پاکیزهتر، سالمتر، ارزانتر و قابل اعتمادتر است و برای مسلمانان بهتر است که حتّی الإمکان به آن بسنده کنند تا از عوارض و هزینههای روشها، ابزارها و داروهای غیر طبیعی جدید در امان مانند؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ أَيَّدَهُ اللَّهُ تَعَالَى يَقُولُ لِأَصْحَابِهِ: مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمْ أَنْ لَا يَعْتَلَّ فَلَا يَعْتَلَّ، وَمَنِ اعْتَلَّ مِنْكُمْ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا يَتَدَاوَى فَلَا يَتَدَاوَى، وَمَنْ تَدَاوَى مِنْكُمْ فَلْيَحْتَسِبْ بِمَا خَلَقَ اللَّهُ، قُلْتُ: وَمَا تُرِيدُ بِمَا خَلَقَ اللَّهُ؟! قَالَ: الشَّمْسُ وَالْمَاءُ وَالرِّيحُ وَالْأَرْضُ وَمَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمَا يَرْتَعُ فِيهَا، فَإِنِّي سَمِعْتُ أَنَّ اللَّهَ مَا خَلَقَ دَاءً إِلَّا وَخَلَقَ لَهُ دَوَاءً، وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ، قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، إِنِّي أَصَابَتْنِي عِلَّةٌ، فَأَكَلْتُ مِنْ نَبَاتِ الْأَرْضِ فَلَمْ يَنْفَعْنِي، ثُمَّ أَكَلْتُ مِنْ هَذِهِ الْأَدْوِيَةِ فَنَفَعَنِي! قَالَ: صَدَقْتَ، إِنَّ هَذِهِ الْأَبْدَانَ مُعْتَادَةٌ»؛ «شنیدم منصور أیّده الله تعالی به یاران خود میفرماید: هر کس از شما که میتواند بیمار نشود، پس بیمار نشود (یعنی از بیماری پیشگیری کند) و هر کس از شما که بیمار میشود، اگر میتواند که دارو مصرف نکند، پس دارو مصرف نکند (تا به صورت طبیعی درمان شود) و هر کس از شما که دارو مصرف میکند، باید به چیزی که خداوند آفریده است (یعنی داروهای طبیعی) بسنده کند، گفتم: منظورت از چیزی که خداوند آفریده، چیست؟ فرمود: آفتاب و آب و باد و زمین و چیزی که از زمین میروید و چیزی که در آن میچرد؛ چراکه من شنیدهام خداوند هیچ دردی را نیافریده مگر اینکه داروی آن را آفریده است، ولی بیشتر مردم نمیدانند، گفتم: فدایت شوم، من بیمار شدم، پس از رُستنیهای زمین (یعنی داروهای گیاهی) خوردم، ولی به من سودی نرساند، سپس از این داروها (یعنی داروهای صنعتی) خوردم، پس به من سود رساند! فرمود: راست میگویی، هرآینه این بدنها معتادند».
اما «روایاتی که در کتابهایی همچون طبّ الرّسول المصطفی (ص) و طبّ الرّضا (ع) و سایر کتب در مورد خواصّ درمانی خوراکیها و درمان بیماریها به پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) نسبت داده میشود»، مانند سایر روایات اسلامی هستند؛ به این معنا که باید هر یک از آنها را به صورت جداگانه بررسی کرد و در ترازوی قرآن و عقل قرار داد تا از میزان اعتبار آنها آگاهی یافت.
پایگاه اطّلاعرسانی دفتر منصور هاشمی خراسانی
بخش پاسخگویی به پرسشها