سه شنبه ۲۹ اسفند (حوت) ۱۴۰۲ هجری شمسی برابر با ۸ رمضان ۱۴۴۵ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 مقاله‌ی جدید: مقاله‌ی «ولایت فقیه؛ آخرین حربه‌ی شیطان» نوشته‌ی «فرهاد گلستان» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. پرسش جدید: لطفاً درباره‌ی سفیانی توضیحات کامل و مستندی ارائه فرمایید. در روایات اسلامی، چه ویژگی‌ها و اطلاعاتی درباره‌ی او وارد شده است؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. گفتار جدید: مناجاتی از آن جناب که در آن راه‌های موجود پیش روی مؤمنان را یاد می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ احادیث صحیحی از پیامبر که بر این دلالت دارند؛ حدیث ۱۸. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نقد جدید: در روایتی از امام محمّد باقر عليه‌ السلام آمده است که فرمود: «گویا من گروهی را می‌بینم که در مشرق خروج کرده‌اند و حق را می‌طلبند... کشتگانشان شهیدند. آگاه باشید که من اگر آن زمان را درک می‌کردم، جانم را برای صاحب این امر نگاه می‌داشتم». لطفاً بفرمایید که آیا این حدیث معتبر است؟ برخی از کسانی که یاری خراسانی موعود را واجب نمی‌دانند، به این فراز استناد می‌کنند. برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading
پرسش و پاسخ
 

نظر علامه منصور هاشمی خراسانی درباره حلاج و انا الحق گفتن او چیست؟

حسین بن منصور حلاج بیضاوی (د.۳۰۹ق) یکی از مشاهیر صوفیّه است که با برخی بزرگان آنان مانند جُنید بغدادی (د.۲۹۷ق) مصاحبت داشت و پس از دعوت اهل مذاهب به سوی خود و اظهار برخی عقاید غالیانه، توسّط عبّاسیان به اتّهام کفر و زندقه اعدام شد. ابن ندیم بغدادی (د.۴۳۸ق) در فهرست خود[۱] کتاب‌های فراوانی را به او نسبت داده که عمدتاً مشابه کتاب‌های غالیان و حاکی از گرایش‌های باطنی در اوست؛ مانند «الجوهر الأکبر»، «الذاریات ذرواً»، «الشجرة الزیتونة النّوریة»، «الطواسین» که به چاپ رسیده است، «الکبریت الأحمر»، «کید الشیطان»، «النجم إذا هوی»، «نور النور»، «شخص الظلمات»، «الوجود الاول»، «الوجود الثانی»، «الکیفیّة و الحقیقة»، «المتجلّیات»، «الیقین» و غیره. با این حال، درباره‌ی او میان مسلمانان اختلاف نظر وجود دارد؛ به این ترتیب که بیشتر عالمان اهل سنّت و اهل تشیّع او را با استناد به ظاهر سخنانش از مدّعیان دروغین مهدویّت یا نیابت یا نبوّت یا حتّی الوهیّت دانسته‌اند و به جادوگری، تردستی و ارتباط با اجنّه برای فریب عوام متّهم کرده‌اند و شماری چند از آنان که غالباً خود اهل تصوّف و متّهم به گرایش‌های غالیانه هستند، از او دفاع کرده‌اند و سخنانش را نمادین و از نوع شطحیّات عارفان در حال «سُکر» و ناشی از شدّت وجد و استغراق در خداوند دانسته‌اند و معجزات و کرامات بسیاری را به او نسبت داده‌اند.

در مجموع به نظر می‌رسد که او را باید از غالیان شیعه یا اسماعیلیّه دانست، هر چند غالباً او را از اهل سنّت دانسته‌اند. از عبارات مشهور او این است که می‌گفت: «أَنَا الْحَقُّ»؛ «من حق (به معنای خداوند) هستم» و «لَيْسَ فِي جُبَّتِي إِلَّا اللَّهُ»؛ «در پیراهن من جز خداوند نیست» و «أَنَا مُغْرِقُ قَوْمِ نُوحٍ وَمُهْلِكُ عَادٍ وَثَمُودَ»؛ «من غرق کننده‌ی قوم نوح و هلاک کننده‌ی عاد و ثمود هستم»! همچنین، مشهور است که خود را شبیه به مسیح علیه السلام می‌دانست و از برخی گزاره‌های مسیحی اقتباس می‌جست و با نگرشی نزدیک به تناسخیّه روح انبیا را در پیکر برخی مریدان خود تصوّر می‌کرد و آنان را نوح، موسی و محمّد می‌خواند! البته این قبیل رویکردهای وهم‌آلود و عبارات شبهه‌انگیز که امروز نیز عیناً از برخی مدّعیان دروغین مهدویّت یا نیابت دیده و شنیده می‌شود[۲]، همواره در میان غالیان شیعه و اسماعیلیّه وجود داشته و مصداق سخن خداوند بوده که فرموده است: ﴿كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ ۘ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ[۳]؛ «همین گونه کسانی که پیش از آنان بودند مانند سخن آنان را گفتند، دل‌هاشان شبیه هم است» و فرموده است: ﴿أَتَوَاصَوْا بِهِ ۚ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ[۴]؛ «آیا یکدیگر را به آن سفارش کردند؟! (نه) بلکه گروهی سرکش بودند». چنانکه به عنوان نمونه، در برخی روایات ساختگی آنان، به ابو جعفر باقر نسبت داده شده که خطاب به جابر جعفی گفته است: «يَا نُوحُ! غَرَّقْتَهُمْ أَوَّلًا بِالْمَاءِ وَغَرَّقْتَهُمْ آخِرًا بِالْعِلْمِ فَإِذَا کَسَرْتَ فَاجْبُرْ»[۵]؛ «ای نوح! اول آنان را با آب غرق کردی و آخر آنان را با علم غرق کردی! پس چون شکستی درست کن!!» و نیز در برخی کتاب‌های کفرآمیز آنان به مفضّل بن عمر نسبت داده شده که گفته است: «أَدْخَلَنَا [أبو الخطّابِ] عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَنَحْنُ اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا، فَجَعَلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يُسَلِّمُ عَلَى رَجُلٍ رَجُلٍ مِنَّا وَيُسَمِّي كُلَّ رَجُلٍ مِنَّا بِاسْمِ نَبِيٍّ وَقَالَ لِبَعْضِنَا: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا نُوحُ وَقَالَ لِبَعْضِنَا: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا إِبْرَاهِيمَ وَكَانَ آخِرُ مَنْ سَلَّمَ عَلَيْهِ وَقَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا يُونُسُ»[۶]؛ «(ابو الخطاب غالی معروف که از قضا مانند حلاج اعدام شد) ما را به نزد ابو عبد الله (صادق) علیه السلام داخل کرد در حالی که ما دوازده نفر بودیم، پس ابو عبد الله (صادق) علیه السلام شروع کرد به سلام دادن بر هر یک از ما و هر یک از ما را با نام پیامبری می‌نامید و به برخی از ما می‌گفت: سلام بر تو ای نوح و به برخی از ما می‌گفت: سلام بر تو ای ابراهیم و به آخرین کسی که بر او سلام داد گفت: سلام بر تو ای یونس»!! در حالی که امامان اهل بیت همواره از چنین رویکردهای وهم‌آلود و عبارات شبهه‌انگیزی برائت جسته‌اند و به تکذیب و لعن اهل آن‌ها تحت عنوان «غُلاة» و «مفوّضة» پرداخته‌اند[۷]؛ زیرا چنین رویکردهای وهم‌آلود و عبارات شبهه‌انگیزی در هر حال با عقل سازگاری ندارند و اعتباری برای شرع باقی نمی‌گذارند و مصداق بارز «غلو» و «انحراف» محسوب می‌شوند، اگرچه از نوع شطحیّات عارفان در حال «سُکر» و ناشی از شدّت وجد و استغراق در خداوند پنداشته شوند؛ چراکه از یک سو شطحیّات عارفان در حال «سُکر» اصلی در اسلام ندارند، بل از بدعت‌های صوفیّه و مصداق ﴿زُخْرُفَ الْقَوْلِ[۸] هستند که تنها با القاء شیاطین بر زبان می‌آیند و از سوی دیگر شدّت وجد و استغراق در خداوند اگر به معنای قرب به اوست مسلّماً برای پیامبران خداوند بیشتر از حلاج وجود داشته، در حالی که چنین سخنانی از آنان شنیده نشده است؛ خصوصاً با توجّه به آنکه چنین سخنانی -حتّی اگر قابل تأویل باشد- از یک سو شبیه به سخنان کافران است؛ مانند سخن فرعون که گفت: ﴿أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى[۹]؛ «من پروردگار برترتان هستم» و مانند سخن کسانی که گفتند: ﴿إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ[۱۰]؛ «هرآینه خداوند مسیح پسر مریم است»، در حالی که خداوند از سخنانی شبیه به سخنان کافران نهی کرده و فرموده است: ﴿ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ ۖ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۚ أَنَّى يُؤْفَكُونَ[۱۱]؛ «این سخن آنان با دهان‌هاشان است، شبیه به سخن کسانی را می‌گویند که از پیش کافر شدند، خداوند آنان را بکشد، به کجا انحراف می‌یابند؟!» و از سوی دیگر به وقوع مسلمانان در اشتباه و اختلاف می‌انجامد و از این حیث، إغراء به جهل و حرام است و مرتکب حرام نمی‌تواند شخصیّتی قابل ستایش باشد؛ خصوصاً اگر بر خلاف ضروریّات اسلام و با ارائه‌ی تأویلاتی باطنی و سخیف، به دفاع از ابلیس و فرعون پرداخته و آن دو را استاد خود و سرآمد جوانمردان و پاک‌بازان عالم دانسته باشد[۱۲]!

از اینجا دانسته می‌شود که با هیچ یک از موازین اسلامی نمی‌توان حلاج را شخصیّتی بر حق دانست و کسانی که او را شخصیّتی بر حق دانسته‌اند موازین دیگری را به کار گرفته‌اند؛ زیرا دلیل بر حق بودن یک شخصیّت در اسلام نه تعداد کتاب‌های او با اسامی عجیب و دعاوی غریب است و نه معجزات و کرامات نسبت داده شده به او بدون قطعیّت صدور یا دلالت، بل مطابقت گفته‌ها و کرده‌های او با ظاهر کتاب خداوند و سنّت پیامبر در پرتو عقل سلیم است که اگر در کسی وجود نداشته باشد، با هیچ کتاب و معجزه‌ای جبران نمی‌شود؛ خصوصاً با توجّه به اینکه معجزه از سویی با «سحر» و از سوی دیگر با «فتنه» تشابه دارد و وجه تمایز آن، امکان عقلی و شرعی ادّعایی است که با استناد به آن إظهار می‌شود. از این رو، علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی در خطبه‌ای بسیار مهم، از اجابت دعوت دجّالانی که با ادّعای معجزه خود را امامی جز مهدی می‌شمارند بر حذر داشته و فرموده است:

پس اینک هوشیار باشید؛ زیرا شیطان که پدرتان را از بهشت درآورد، شما را با یک امام نمی‌گذارد تا بر او گرد آیید، بل دجّالانی از ذرّیّه‌ی خود را به میانتان می‌فرستد تا بگویند که ما امامانی برای شما جز مهدی هستیم. پس هنگامی که شما را فرا می‌خوانند و می‌گویند که خواب‌های بسیار دیده‌ایم و روایت‌های درست شنیده‌ایم و نکته‌های نغز گفته‌ایم تا ما را امامی جز مهدی بگیرید، آنان را اجابت نکنید؛ چراکه شما را جز مهدی امامی نیست و آنان لعبت‌های شیطانند که شما را با آنان بازی می‌دهد، تا شما را با آنان سرگرم سازد و از امامتان بازدارد؛ بلکه اگر از آنان معجزاتی شنیدید یا با چشم‌های خود دیدید و گفتند که ما امامی جز مهدی هستیم تا از ما مانند او اطاعت کنید، سخن آنان را نشنوید و بر رویشان خاک بپاشید؛ چراکه خداوند -پروردگارتان- آنان را فتنه‌ای برایتان قرار می‌دهد، تا شما را با آنان بیازماید و ببیند که آیا به عهد او وفا می‌کنید یا آن را می‌شکنید، در حالی که هر کس به عهد او وفا کند، به سود خودش وفا کرده و هر کس عهد او را بشکند، به زیان خودش شکسته و او را عذابی عظیم است. پس به عهد او وفادار مانید و جز مهدی امامی نگیرید، اگرچه سخنان آراسته گویند و کارهای شگفت‌انگیز کنند و شما را بترسانند که اگر به آنان نگروید به عذاب خداوند دچار خواهید شد؛ چراکه سخنان آنان از روی فریب و کارهای آنان از سر جادوست و عذاب خداوند به آنان نزدیک‌تر است؛ هنگامی که ادّعاهای گزاف می‌کنند و روایت‌های نادرست می‌خوانند و خواب‌های پریشان می‌بینند و از ارواح خبیث مدد می‌گیرند و سخنان وسوسه‌انگیز می‌گویند، تا دل‌های سست را بلرزانند و خِرَدهای کم را بلغزانند و به سوی این کفر بکشانند که امامانی از جانب خداوند هستند، در حالی که امامانی از جانب خداوند نیستند و عهد او با آنان نیست. پس زنهار آنان را امام نخوانید؛ چراکه خداوند آنان را امام نخوانده و حجّتی برایشان نازل نکرده است.[۱۳]

از اینجا دانسته می‌شود که مخالفت بیشتر عالمان اهل سنّت و حتّی مشایخ صوفیّه[۱۴] و نیز بزرگان شیعه مانند اسماعیل بن علی نوبختی (د.۳۱۱ق)، حسین بن روح نوبختی (د.۳۲۶ق)، علیّ بن حسین بن بابویه (د.۳۲۹ق) و محمّد بن محمّد بن نعمان معروف به شیخ مفید (د.۴۱۳ق) با حلاج بدون دلیل نبوده است و با این وصف، نباید فریب چند شاعر را خورد که او را با خیال‌پردازی‌های صوفیانه‌ی خود به نماد توحید و عشق خداوند تبدیل کرده‌اند؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ[۱۵]؛ «شاعران را گمراهان پیروی می‌کنند».

قاضی تنوخی (د.۳۸۴ق) در نشوار المحاضرة و ابن مسکویه (د.۴۲۱ق) در تجارب الأمم[۱۶] و خطیب بغدادی (د.۴۶۳ق) در تاریخ بغداد[۱۷] اخبار حلاج را به تفصیل گرد آورده‌اند.

↑[۱] . ص۲۴۲
↑[۲] . برای نمونه، بنگرید به: پرسش و پاسخ ۴.
↑[۳] . البقرة/ ۱۱۸
↑[۴] . الذّاریات/ ۵۳
↑[۵] . رجال الكشي، ج۲، ص۴۴۸
↑[۶] . رجال الكشي، ج۲، ص۶۱۵
↑[۷] . به عنوان نمونه، بنگرید به: رجال الكشي، ج۲، ص۵۷۵ تا ۵۹۶.
↑[۸] . الأنعام/ ۱۱۲
↑[۹] . النّازعات/ ۲۴
↑[۱۰] . المائدة/ ۱۷
↑[۱۱] . التّوبة/ ۳۰
↑[۱۲] . بنگرید به: طاسين الأزل والإلتباس من كتاب الطواسين للحلاج، ص۱۹۰.
↑[۱۴] . طبقات الصوفية للسلمي، ص۳۷۰؛ الأنساب للسمعاني، ج۲، ص۲۹۲
↑[۱۵] . الشّعراء/ ۲۲۴
↑[۱۶] . ج۵، ص۱۳۲
↑[۱۷] . ج۸، ص۱۱۲
پایگاه اطّلاع‌رسانی دفتر منصور هاشمی خراسانی بخش پاسخگویی به پرسش‌ها
هم‌رسانی
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک گذارید، تا به گسترش علم و معرفت دینی کمک کنید. شکرانه‌ی یاد گرفتن یک نکته‌ی جدید، یاد دادن آن به دیگران است‌.
رایانامه
تلگرام
فیسبوک
توییتر
اگر با زبان دیگری آشنایی دارید، می‌توانید این مطلب را به آن ترجمه کنید. [فرم ترجمه]
نوشتن پرسش
کاربر گرامی! شما می‌توانید پرسش‌های خود درباره‌ی آثار و اندیشه‌های علامه منصور هاشمی خراسانی را در فرم زیر بنویسید و برای ما ارسال کنید تا در این بخش پاسخ داده شود.
توجّه: ممکن است که نام شما به عنوان نویسنده‌ی پرسش، در پایگاه نمایش داده شود.
توجّه: از آنجا که پاسخ ما به پست الکترونیک شما ارسال می‌شود و لزوماً بر روی پایگاه قرار نمی‌گیرد، لازم است که آدرس خود را به درستی وارد کنید.
لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:
۱ . ممکن است که به پرسش شما در پایگاه پاسخ داده شده باشد. از این رو، بهتر است که پیش از نوشتن پرسش خود، پرسش‌ها و پاسخ‌های مرتبط را مرور یا از امکان جستجو در پایگاه استفاده کنید.
۲ . از ثبت و ارسال پرسش جدید پیش از دریافت پاسخ پرسش قبلی، خودداری کنید.
۳ . از ثبت و ارسال بیش از یک پرسش در هر نوبت، خودداری کنید.
۴ . اولویّت ما، پاسخگویی به پرسش‌های مرتبط با امام مهدی علیه السلام و زمینه‌سازی برای ظهور اوست؛ چراکه در حال حاضر، از هر چیزی مهم‌تر است.