برادر گرامی!
لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:
اولاً کسانی که با اعتماد به برخی دستاوردهای دانش تجربی، اخبار قطعی و صریح دین را انکار یا تأویل میکنند، کار درستی انجام نمیدهند؛ چراکه دانش تجربی به اقتضای اتّکائش بر تجارب محدود و متعارض دانشمندان، همواره ناقص و در معرض تحوّل بوده، در حالی که دین به اقتضای اتّکائش بر وحی، از کمال و ثبات کافی برخوردار است و با این وصف، اخبار قطعی و صریح دین به مراتب از دستاوردهای دانش تجربی قابل اعتمادتر است، مگر در نظر مادّهگرایان که وحی را باور ندارند یا از سنخ سایر تجارب بشری و بیارتباط با غیب میپندارند. اینجاست که فرق مسلمان و ملحد آشکار میشود؛ چراکه مسلمان وحی را معیار شناخت قرار میدهد و هر نظریّه را با آن میسنجد، تا اگر با آن موافق بود بپذیرد و اگر با آن موافق نبود نپذیرد، در حالی که ملحد حسّ و تجربه را معیار شناخت قرار میدهد و هر نظریّه را با آن میسنجد، تا اگر با آن موافق بود بپذیرد و اگر با آن موافق نبود نپذیرد و از این رو، عالَم غیب را انکار میکند و وجود خالق را نفی مینماید و همه چیز را برآمده از «انتخاب طبیعی» میشمارد؛ چراکه به دانش محدود و معیوب خود مغرور است و سادهلوحانه میپندارد که به همهی اسرار جهان پی برده و همهی قواعد و قوانین آن را کشف کرده است و از این رو، به خود جرأت میدهد که در برابر وحی قد علم کند و هر چیزی از آن که نمیپسندد را انکار یا تأویل نماید؛ چنانکه خداوند دربارهی امثال او فرموده است: ﴿فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ﴾؛ «پس چون پیامبرانشان با نشانههای روشن به نزدشان آمدند، به دانشی که نزدشان بود شادمان شدند و چیزی که به آن استهزاء میکردند بر سرشان آمد».
ثانیاً نظریهی داروین مبتنی بر آن است که آدم علیه السلام به عنوان نخستین انسان از گل آفریده نشده، بل از پدر و مادری غیر انسان به دنیا آمده است که خود زادهی صدها و هزارها نسل از موجودات زندهی گوناگون بودهاند و این نظریهای است که ما آن را رد نکردهایم، بلکه آفریدگار آن را رد کرده است؛ چراکه با صراحت و قاطعیّت فرموده است: ﴿وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِينٍ﴾؛ «آفرینش انسان را از گل آغاز کرد» و فرموده است: ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ﴾؛ «هرآینه ما انسان را از گل خشکیدهای (برگرفته) از گل تیرهرنگ کهنهای آفریدهایم» و فرموده است: ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ﴾؛ «هرآینه ما انسان را از چکیدهای از گل آفریدهایم» و فرموده است: ﴿خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ﴾؛ «انسان را از گل خشک شدهای مانند سفال آفرید» و فرموده است: ﴿إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ﴾؛ «هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من آفرینندهی بشری از گل هستم؛ پس چون او را برابر کردم و از روحم در آن دمیدم برای او به سجده بیفتید» و فرموده است: ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ﴾؛ «و از آیات او این است که شما را از خاک آفرید، پس ناگاه بشری شدید که گسترش مییابید»، بل شبیه این کار را در آفرینش عیسی علیه السلام تکرار کرد تا جایی برای تأویل آن باقی نماند؛ چنانکه فرموده است: ﴿إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ ۖ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾؛ «هرآینه مثل عیسی نزد خداوند مثل آدم است که او را از خاک آفرید، سپس به او فرمود باش، پس شد»، بل آن را به دست عیسی علیه السّلام نیز انجام داد تا کسی احتمال ندهد که «منشأ حیات از آب و خاک بوده، ولی طی همین روند تکاملی داروینی»؛ چنانکه به نقل از او فرموده است: ﴿أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ﴾؛ «هرآینه من برای شما از گل چیزی به شکل پرنده میسازم و سپس در آن میدمم، پس به اذن خداوند پرنده میشود» و روشن است که این آیات و آیات مشابه دیگر، صریح در این معنا هستند، تا حدّی که ارادهی معنایی دیگر از آنها إغراء به جهل است که بر خداوند جایز نیست و با این وصف، بیرون کشیدن نظریهی داروین از آنها، جز با سفسطه و تحکّم امکان ندارد؛ کاری که اگر روا داشته شود، اعتباری برای صریحترین نصوص دینی باقی نمیماند و استوارترین مبانی دین متزلزل، بلکه ویران میگردد؛ چیزی که بعید نیست هدف غایی داروینیها باشد. عجیب است که با این همه، جنابعالی میفرمایید: «این احتمال را بدهید که برداشت شما از منابع دینی صحیح نیست»؛ غافل از آنکه اگر این احتمال را بدهیم، باید فاتحهی دین را بخوانیم؛ چراکه صریحترین نصوص آن هم معنا ندارد و به منزلهی شعر و مغالطه است! با این وصف، بهتر است که شما این احتمال را بدهید که برداشتتان از منابع دینی صحیح نیست؛ چراکه ما صریح آیات قرآن را یاد میکنیم و صریح آیات قرآن، برداشت ما از منابع دینی محسوب نمیشود!
ثالثاً تکامل و انتخاب طبیعی در موجودات به معنای بقاء صفات مفید و زوال صفات مضر در آنها به مرور زمان، میتواند واقعیّت داشته باشد، ولی نه در حدّی که جایگزینی برای آفرینش الهی باشد؛ چراکه آفرینش الهی از نیازمندی حادث به محدث و عدم امکان تسلسل لازم میآید و از دفعی بودن یا تدریجی بودن حدوث تبعیّت نمیکند؛ همچنانکه نمیتواند مبیّن چگونگی پیدایش آدم علیه السلام به عنوان نخستین انسان باشد؛ زیرا تکامل و انتخاب طبیعی حتّی اگر یک رویّه در میان موجودات باشد، رویداد خلاف رویّه همواره ممکن است و با این وصف، نمیتوان بر پایهی آن پیدایش همهی موجودات را توضیح داد؛ همچنانکه به عنوان مثال، نمیتوان پیدایش عیسی علیه السلام بدون پدر و آفرینش پرنده از گل به دست او و زنده شدن چهار پرندهی له شده به دست ابراهیم علیه السلام و زنده شدن الاغ پوسیده در برابر عزیر علیه السلام را توضیح داد. به دیگر سخن، اگر پیدایش یک موجود بر پایهی تکامل و انتخاب طبیعی ممکن است، آفرینش دفعی یک موجود توسّط خداوند نیز امکان دارد و واقع شده است و با این وصف، زیستشناسی نمیتواند مشخص کند که کدام موجود به صورت دفعی آفریده شده و کدام موجود صرفاً ناشی از تکامل و انتخاب طبیعی بوده است؛ مگر از طریق تمثیل و استقراء ناقص که صرفاً مفید ظن و تخمین هستند. تنها چیزی که میتواند این کار را انجام دهد، وحی است و وحی مشخص کرده که آدم علیه السلام به عنوان نخستین انسان، ناشی از تکامل و انتخاب طبیعی نبوده، بلکه توسّط خداوند و بدون پدر و مادر آفریده شده و با این وصف، اصرار بر اینکه او ناشی از تکامل و انتخاب طبیعی بوده و برادر خونی شامپانزه، گوریل و اورانگوتان است، پیروی از ظن و تخمین در برابر وحی است؛ چنانکه خداوند دربارهی اهل آن فرموده است: ﴿إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ﴾؛ «آنان جز از ظن پیروی نمیکنند و آنان جز تخمین نمیزنند».
رابعاً پیشنهاد ما همان چیزی است که اسلام فرموده و آن آفرینش آدم علیه السلام از گل با دست قدرت پروردگار است؛ کاری که ممکن است هزاران سال یا زمانی کوتاه مشابه زمان ساختن مجسّمهی گلی توسّط عیسی علیه السلام طول کشیده باشد، ولی در هر حال واقع شده و تصدیق آن بر هر مسلمانی واجب است. اما آیا ممکن است سایر جانوران، دست کم در سطح زیرراستهها یا خانوادهها، از طریق تکامل و انتخاب طبیعی آفریده شده باشند، به این ترتیب که مثلاً همهی گربهسانان، از یک نیا و همهی سگسانان، از یک نیا و همهی خرسواران، از یک نیا پدید آمده باشند؟ آری؛ چراکه خداوند از چگونگی پیدایش آنها خبر نداده؛ مگر جن که دربارهی آن فرموده است: ﴿وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ﴾؛ «و جن را از زبانهای از آتش آفرید».
بنابراین، وجود تکامل و انتخاب طبیعی در میان مخلوقات، ممکن است، ولی نه به صورت قانونی همگانی و غیر قابل تخلّف که داروینیها میپندارند و بر پایهی آن، آفرینش آدم علیه السلام و گاه حتّی وجود آفریدگار را نفی میکنند، بل به صورتی محدود که وحی از آن خبر داده است. از این رو، به جنابعالی توصیه میکنیم که فریفتهی تبلیغات غربیان نشوید و تصوّر نکنید که سخن آنان در این باب، سخن آخر است؛ چنانکه خداوند دربارهی امثال آنان فرموده است: ﴿مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا﴾؛ «من آنان را بر آفرینش آسمانها و زمین و بر آفرینش خودشان شاهد نساختم و هرگز گمراه کنندگان را بازوی خود قرار ندادم»؛ خصوصاً با توجّه به اینکه سخن دانشمندان در این باب یکسان نیست، بلکه بسیاری از آنان مخالف نظریهی داروین هستند و اشکالات متعدّدی را بر آن وارد میدانند و حتّی برخی معتقد هستند که این نظریّهی غلط و کوتهبینانه، به پایان عمر خود رسیده است.
پایگاه اطّلاعرسانی دفتر منصور هاشمی خراسانی
بخش پاسخگویی به پرسشها