آیا شما آنچه مختار در خصوص خولی انجام داد را تأیید میکنید؟ آیا رفتار مختار با دیگر شرکت کنندگان در واقعهی کربلا را عدالت میدانید؟
گفته شده است که مختار بن أبی عبیدهی ثقفی (د.۶۷ق)، دست و پای خولی بن یزید أصبحی (د.۶۶ق) از قاتلان حسین بن علی علیهما السّلام را برید و جسدش را سوزاند؛ همچنانکه برخی دیگر از جنگ کنندگان با اهل بیت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در کربلا را با شیوههایی مشابه کشت. این در حالی است که کشتن قاتلِ ظالم در اسلام، از یک سو بدون حکم قاضی عادل و اذن ولیّ مقتول جایز نیست و از سوی دیگر نمیتواند با عذابی شدید یا بریدن اعضاء بدن او باشد؛ چنانکه خداوند در کتاب خود فرموده است: ﴿وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ ۖ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا﴾[۱]؛ «و نفسی که خداوند محترم داشته است را جز به حق نکشید و هر کس مظلوم کشته شد برای ولیّ او سلطهای قرار دادهایم، پس در کشتن زیادهروی نکند که او مورد حمایت است». از این رو، امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه السّلام دربارهی قاتل خود فرمود: «أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بِي إِلَّا قَاتِلِي انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ وَلَا تُمَثِّلُوا بِالرَّجُلِ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: إِيَّاكُمْ وَالْمُثْلَةَ وَلَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُورِ»[۲]؛ «در ازای من جز قاتلم را نکشید، بنگرید اگر من با این ضربت او مردم، پس او را یک ضربت بزنید و او را مُثله نکنید؛ زیرا من از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم شنیدم که میفرمود: از مُثله کردن بپرهیزید اگرچه با سگ هار باشد».
با این حال، حق آن است که کشتن محاربان و إفساد کنندگان در زمین، هرگاه مبتنی بر حکم خلیفهی خداوند در زمین و پیش از توبهی آنان باشد، میتواند با عذابی شدید یا بریدن دست و پای آنان باشد؛ چنانکه خداوند در کتاب خود فرموده است: ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْـآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۳]؛ «هرآینه جزای کسانی که با خداوند و پیامبرش ستیزه میجویند و در زمین به فساد میکوشند جز این نیست که به سختی کشته شوند یا به صلیب کشیده شوند یا دستها و پاهاشان از خلاف هم بریده شود یا از زمین رانده شوند، این برایشان یک رسوایی در دنیاست و برایشان در آخرت عذابی عظیم است، مگر کسانی که پیش از دست یافتنتان بر آنان توبه کنند، پس بدانید که خداوند آمرزندهای مهربان است». بنابراین، کشتن کسانی که در کربلا به جنگ با حسین بن علی علیهما السّلام و إفساد در زمین پرداختند و سپس توبه نکردند، هرگاه مبتنی بر حکم فرزند آن حضرت علیّ بن الحسین علیهما السّلام بوده باشد، میتوانسته است با عذابی شدید یا کشیدن آنان بر صلیب یا بریدن دستها و پاهاشان از خلاف هم بوده باشد؛ چنانکه محمّد بن ابراهیم شیرازی ما را خبر داد، گفت:
«قُلْتُ لِلْمَنْصُورِ: إِنَّهُمْ يَقُولُونَ لَيْسَ الرَّجْمُ فِي كِتَابِ اللَّهِ! قَالَ: كَذَبُوا، أَمَا يَقْرَأُونَ قَوْلَهُ تَعَالَى: ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا﴾[۴]؟! قُلْتُ: بَلَى، قَالَ: إِنَّ رَجْمَهُمْ مِنَ التَّقْتِيلِ وَتَحْرِيقَهُمْ بِالنَّارِ مِنَ التَّقْتِيلِ وَهَدْمَ الْجِدَارِ عَلَيْهِمْ مِنَ التَّقْتِيلِ وَقَذْفَهُمْ مِنَ الْجَبَلِ مِنَ التَّقْتِيلِ وَقَدْ بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فِي آثَارِهِمْ فَأَخَذَهُمْ وَقَطَعَ أَيْدِيَهُمْ وَأَرْجُلَهُمْ مِنْ خِلَافٍ وَسَمَلَ أَعْيُنَهُمْ ثُمَّ تَرَكَهُمْ فِي الْحَرَّةِ يَقْضِمُونَ الْحَجَرَ حَتَّى يَهْلِكُوا»[۵]؛ «به منصور گفتم: آنها میگویند که رجم در کتاب خداوند نیست! فرمود: دروغ میگویند، آیا سخن خداوند بلندمرتبه را نمیخوانند که فرموده است: <جزای کسانی که با خداوند و پیامبرش ستیزه میجویند و در زمین به فساد میکوشند جز این نیست که به سختی کشته شوند>؟! گفتم: آری، فرمود: هرآینه رجم کردن آنان، کشتن (آنان) به سختی است و سوزاندن آنان با آتش، کشتن (آنان) به سختی است و ویران کردن دیوار بر روی آنان، کشتن (آنان) به سختی است و پرت کردن آنان از کوه، کشتن (آنان) به سختی است و هرآینه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در پی آنان فرستاد، پس آنان را گرفت و دستها و پاهاشان را از خلاف یکدیگر برید و چشمهاشان را درآورد، سپس آنان را در آفتاب رها کرد که سنگها را بجوند تا اینکه هلاک شوند».
همچنانکه روایت شده است حسن بن علی علیهما السّلام جسد ابن ملجم را پس از کشتنش با یک ضربت، آتش زد[۶]. با این وصف، کار مختار تنها در صورتی قابل توجیه است که با حکم علیّ بن الحسین علیهما السّلام بوده باشد، در حالی که به نظر میرسد با حکم آن حضرت نبوده، بل با حکم عموی آن حضرت محمّد بن حنفیّه بوده که بسیار بیشتر از آن حضرت مورد توجّه و رجوع مختار بوده است، هر چند حکم محمّد بن حنفیّه نیز ثابت نیست و سخن رسیده از او در این باره بسیار کلّی و مجمل است[۷] و با این وصف، میتوان گفت که کار مختار در مجموع خودسرانه و ناشی از احساسات مذهبی یا انگیزههای سیاسی بوده، هر چند طبیعتاً مرگ دشمنان اهل بیت باعث خوشحالی آنان و خشم وابستگان به بنی امیّه شده است. آری، کارهایی مانند ویران کردن خانههای محاربین و مفسدین بر سر خانوادههاشان نیز به او نسبت داده شده[۸] که اگر ثابت باشد، مطلقاً وجهی نداشته است؛ زیرا در اسلام کسی گناه دیگری را بر دوش نمیگیرد؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى﴾[۹] و این قطع نظر از عقاید اوست که متناقض و آمیزهای از حقّ و باطل بوده؛ همچنانکه بیعت و تعاون او با عبد الله بن زبیر (د.۷۳ق) در تضادّ آشکار با مبانی اسلام و منهج اهل بیت قرار داشته است.