یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت: روزی نزد منصور هاشمی خراسانی از کشورها و گروههای اسلامی مانند داعش، طالبان، القاعده، التحریر و پیروان ولایت فقیه یاد شد. پس چیزی فرمود که معنای آن این است:
هر یک از آنان شعار مسلمانی میدهد و خود را در پی اقامهی اسلام میشمارد، در حالی که باید راستگوی آنان از دروغگوشان معلوم شود. بیگمان دعوت من به سوی مهدی، برای آنان آزمونی بزرگ است؛ چراکه اگر آن را اجابت نکنند، نفاق خود را آشکار میسازند و به مسلمانان اعلام میدارند که به راستی مسلمان نیستند و اقامهی اسلام را نمیجویند، بلکه تنها در پی قدرتاند و رؤیایی جز سلطنت در سر ندارند؛ مانند جبّارانی که پیش از آنان بودند و جان و مال و ناموس مسلمانان را دستمایهی کامرانی خود ساختند، تا آن گاه که مرگ بر سر آنان فرود آمد مانند عقابی که بر سر بزغاله فرود آید و آنان را از روی زمین برداشت و به میان هاویه انداخت، در حالی که اگر دعوت من به سوی مهدی را اجابت کنند و با من برای رساندن او به حکومت متّحد شوند، زمینهی حکومت او فراهم میشود و غرض آنان به بهترین شکل ممکن حاصل میگردد؛ البته اگر غرض آنان اقامهی اسلام در جهان باشد؛ چراکه اگر غرض آنان چیز دیگری باشد، لعنت خداوند و بندگانش در پی آنان است و دیر یا زود به آنان میرسد و آنان را مانند بادی که خاکستری را از جایی بزداید، در اطراف زمین پراکنده میکند و آن گاه برای آنان جمع کنندهای نخواهد بود!
آیا مسلمانانی که خود را مجاهدین مینامند و به مهاجرین و انصار تقسیم میکنند، نمیدانند که بهترین جهاد، جهاد در رکاب مهدی و بهترین هجرت، هجرت به سوی مهدی و بهترین نصرت، نصرت برای مهدی است؟! پس چرا نمیگرایند به سوی مردی -و با دست به خود اشاره فرمود- که بیهیچ تکلّف و چشمداشتی آنان را به سوی مهدی دعوت میکند و برای وصول به او راه مینماید، در حالی که بر اساس کتاب خداوند و سنّت پیامبرش سخن میگوید و به عقلانیّت فرا میخواند و از جهل و تقلید و اهواء و دنیاگرایی و تعصّب و تکبّر و خرافات باز میدارد و هر چه میگوید را بر عهده میگیرد و خود ضامن آن است؟! به راستی چه چیزی آنان را از اجابت او باز داشته و چه کسی آنان را از مسارعت به سویش مشغول ساخته است؟! آیا شایسته نیست که چهار دست و پا بر روی برف، به سوی او بشتابند و خود را از سرزمینهای دور و نزدیک به او برسانند تا به همراه او برای یاری مهدی بیرون آیند؟! در حالی که او آنان را با هدایت خود، به مهدی خواهد رساند و مهدی آنان را با حکومت خود، به بهترین آرزوها؛ چراکه احکام خداوند را در میانشان جاری خواهد ساخت و عدالت مطلق را در پستوی خانهها و آغل گوسفندانشان داخل خواهد نمود، بل آنان را به سرزمینهای موعودی خواهد رساند که در آنها شیر و عسل جاری است و خاکش زعفران ساییده و سنگریزهاش الماس و مروارید است. وای بر کسانی که مهدی را وا میگذارند تا به گمراهان ملحق شوند؛ چراکه آنان تاریکی را بر نور و کوری را بر بینایی و جهل را بر علم ترجیح میدهند و یوسفی را به چند درهم ناقابل میفروشند؛ مانند کسانی که خداوند دربارهی آنان فرموده است: ﴿وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ﴾[۱]؛ «و او را به بهایی اندک که چند درهم ناچیز بود فروختند و به او رغبتی نداشتند»!
آیا در زیر آسمان، مرد دانایی نیست و بر روی زمین، زن خردمندی یافت نمیشود که ندای منصور را بشنود و برای یاری مهدی بیرون آید؟! نیست باد جهانی که در آن برای هر خرسی یارانی هست و برای هر دیوی پشتوانهای یافت میشود، ولی برای مهدی پشتوانهای نیست و برای دعوتکنندهی به سویش یارانی یافت نمیشود! آیا کسانی که داعی به سوی خویشتن را با جان و مال خود یاری میکنند، ولی داعی به سوی مهدی را خوار میدارند و تنها مینهند، به روز رستاخیز باور ندارند؟! روزی که زمین پیکرهای آنان را استفراغ میکند تا در محکمهی عدل خداوند بر روی یک پای خود ایستاده شوند و به پرسشهای او دربارهی این خیانت بزرگ پاسخ دهند؛ چراکه آنان دعوتکنندهی به سوی خدا را نادیده گرفتند و دعوتکنندهی به سوی ابلیس را اجابت کردند و با این کار خود، قواعد جهان را بر هم زدند و رشتهی طبیعت را از هم گسستند. پس کیفر آنان در دنیا، استیلاء شریران شد تا سرهای مردانشان را ببرند و برای زنهاشان قرعه بیندازند و در آخرت، آتشی سوزان شد که سنگ خاره را ذوب میکند و روغن آنان را میگیرد.
شرح گفتار:
این گونه منصور هاشمی خراسانی، همهی کشورها و گروههای اسلامی در جهان را به سوی بیعت با خداوند و ترک بیعت با غیر او فرا میخواند و از آنان میخواهد که دست از فتنهانگیزی و إفساد در زمین بردارند و جان و مال و ناموس مسلمانان را بیش از این قربانی جاهطلبی و حکومتخواهی خود نکنند؛ زیرا خداوند سرای آخرت را برای کسانی قرار داده است که در زمین برتری نمیجویند و فساد نمیانگیزند و عاقبت برای پرهیزکاران است؛ چنانکه فرموده است: ﴿تِلْكَ الدَّارُ الْـآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا ۚ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۲].
بیگمان هر کس به وعدهی خداوند و پیامبرش ایمان دارد میداند که مهدی برای مسلمانان جهان از رهبران آنان اولی و اصلح است؛ چراکه رهبران آنان چه بسا خود در آرزوی او هستند و شایستگی آن را ندارند که کفشهایش را پیش پایش جفت کنند؛ با توجّه به اینکه مهدی بنا بر کتاب خداوند و سنّت متواتر پیامبرش خلیفهی خداوند در زمین است، ولی اینها بنا بر کتاب خداوند و سنّت متواتر پیامبرش کسی نیستند. با این وصف، برای اینها و پیروانشان بهتر است که دعوت منصور را لبّیک گویند و به سوی مهدی بازگردند، اگر به راستی مسلمانند و در پی اقامهی اسلام هستند؛ وگرنه پرده از نفاق خود بر داشتهاند و در برابر مشیّت و رضای خداوند ایستادهاند و باید در انتظار جریان سنّتهای او دربارهی جبّاران و مفسدان باشند.