۱ . أَخْبَرَنَا حَمْزَةُ بْنُ جَعْفَرٍ الْقُمِّيُّ، قَالَ: سَأَلْتُ الْمَنْصُورَ الْهَاشِمِيَّ الْخُرَاسَانِيَّ عَنْ أَكْثَرِ الْحَيْضِ، فَقَالَ: مَا يَقُولُونَ هَؤُلَاءِ؟ قُلْتُ: يَقُولُونَ عَشْرَةٌ! قَالَ: أَكْثَرُهُ ثَمَانٍ وَإِنَّمَا تَسْتَظْهِرُ بِيَوْمَيْنِ فَإِنِ انْقَطَعَ عَنْهَا الدَّمُ فَهُوَ مِمَّا بَقِيَ فِي الرَّحِمِ وَإِنْ لَمْ يَنْقَطِعْ فَتَغْتَسِلُ وَتُصَلِّي وَتَقْضِي صَلَاةَ الْيَوْمَيْنِ!
ترجمهی گفتار:
حمزة بن جعفر قمی ما را خبر داد، گفت: از منصور هاشمی خراسانی دربارهی حدّ اکثر حیض پرسیدم، پس فرمود: اینها چه میگویند؟ گفتم: میگویند ده روز است! فرمود: حدّ اکثر آن هشت روز است و جز این نیست که دو روز را صبر میکند، پس اگر خون از او قطع شد، آن از چیزی بوده که در رحم مانده است و اگر قطع نشد، غسل میکند و نماز میگزارد و نماز دو روز را قضا میکند!
۲ . أَخْبَرَنَا ذَاكِرُ بْنُ مَعْرُوفٍ الْخُرَاسَانِيُّ، قَالَ: أَفْتَى الْمَنْصُورُ فِي الْمُسْتَحَاضَةِ إِذَا كَانَ لَهَا أَيَّامٌ مَعْدُودَاتٌ أَنْ تَدَعَ الصَّلَاةَ فِي أَيَّامِهَا ثُمَّ تَغْتَسِلَ وَتَتَوَضَّأَ لِكُلِّ صَلَاةٍ إِلَّا أَنْ يَكُونَ أَيَّامُهَا أَقَلَّ مِنَ الْعَشْرَةِ وَدَمُهَا حَارًّا بَحْرَانِيًّا فَعَسَى أَنْ تَغَيَّرَتْ أَيَّامُهَا فَتَدَعُ الصَّلَاةَ حَتَّى تَرَى دَمًا بَارِدًا أَصْفَرَ أَوْ تَبْلُغَ الْعَشْرَةَ ثُمَّ تَغْتَسِلُ وَتَتَوَضَّأُ لِكُلِّ صَلَاةٍ وَإِنْ سَالَ مِنْهَا كَالْمِيزَابِ!
ترجمهی گفتار:
ذاکر بن معروف خراسانی ما را خبر داد، گفت: منصور دربارهی مستحاضه فتوا داد که هرگاه برای او روزهای معیّنی وجود دارد نماز را در روزهایش واگذارد و سپس غسل کند و برای هر نماز وضو بگیرد، مگر اینکه روزهایش از ده کمتر و خونش گرم و بَحرانی (یعنی تیره و غلیظ) باشد، در این صورت شاید روزهایش تغییر کرده است، پس نماز را وا میگذارد تا آن گاه که خونی سرد و زردرنگ ببیند یا به ده روز برسد، سپس غسل میکند و برای هر نماز وضو میگیرد، اگرچه (خون) مانند ناودان از او روان باشد!
۳ . أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْهَرَوِيُّ، قَالَ: سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ يَقُولُ: يَنْبَغِي لِلْمُسْتَحَاضَةِ إِذَا كَثُرَ عَلَيْهَا الدَّمُ أَنْ تَغْتَسِلَ عِنْدَ الصُّبْحِ فَتُصَلِّيَ الْفَجْرَ، ثُمَّ تَغْتَسِلَ بَعْدَ الظُّهْرِ فَتُصَلِّيَ الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ، ثُمَّ تَغْتَسِلَ بَعْدَ الْمَغْرِبِ فَتُصَلِّيَ الْمَغْرِبَ وَالْعِشَاءَ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْهَا إِذَا غَسَلَتْ عَنْهَا الدَّمَ وَتَوَضَّأَتْ لِكُلِّ صَلَاةٍ أَنْ لَا تَفْعَلَ ذَلِكَ لِأَنَّ الْإِسْتِحَاضَةَ لَيْسَتْ بِحَيْضَةٍ وَإِنَّمَا هِيَ عِرْقٌ فَتَقَهُ الشَّيْطَانُ وَلَوْ فَعَلَتْ لَكَانَ أَحَبَّ إِلَيَّ لِأَنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ!
ترجمهی گفتار:
محمّد بن عبد الرّحمن هروی ما را خبر داد، گفت: شنیدم منصور میفرماید: برای مستحاضه شایسته است که وقتی خون بر او فزونی میگیرد، به هنگام صبح غسل کند و نماز صبح را بگزارد، سپس بعد از ظهر غسل کند و نماز ظهر و عصر را بگزارد، سپس بعد از مغرب غسل کند و نماز مغرب و عشا را بگذارد و گناهی بر او نیست که این کار را انجام ندهد هرگاه خون را از خود بشوید و برای هر نماز وضو بگیرد؛ چراکه استحاضه حیض نیست و تنها رگی است که شیطان آن را گشوده است و اگر این کار را انجام دهد نزد من محبوبتر است؛ چراکه خداوند پاکیزگان را دوست میدارد!
۴ . أَخْبَرَنَا عَبْدُ الشَّكُورِ بْنُ زُلْمَيَ الْوَرْدَكِيُّ، قَالَ: سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ يَقُولُ: إِنَّ سَهْلَةَ بِنْتَ سُهَيْلِ بْنِ عَمْرٍو اسْتُحِيضَتْ فَأَتَتْ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فَسَأَلَتْهُ عَنْ ذَلِكَ فَأَمَرَهَا بِالْغُسْلِ عِنْدَ كُلِّ صَلَاةٍ، فَلَمَّا جَهَدَهَا ذَلِكَ أَمَرَهَا أَنْ تَجْمَعَ بَيْنَ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ بِغُسْلٍ وَبَيْنَ الْمَغْرِبِ وَالْعِشَاءِ بِغُسْلٍ وَتَغْتَسِلَ لِلصُّبْحِ! قُلْتُ: أَكَانَ ذَلِكَ أَمْرًا وَاجِبًا؟ قَالَ: لَوْ كَانَ أَمْرًا وَاجِبًا لَهَلَكَ النَّاسُ وَلَكِنْ كَانَ وَاللَّهِ أَحَبَّ الْأَمْرَيْنِ إِلَيْهِ!
ترجمهی گفتار:
عبد الشّکور بن زُلمی وردکی ما را خبر داد، گفت: شنیدم منصور میفرماید: سهله دختر سهیل بن عمرو مستحاضه شد، پس به نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم آمد و دربارهی آن پرسید، پس آن حضرت او را به غسل کردن پیش از هر نماز امر فرمود، پس چون برای او دشوار شد او را امر فرمود که میان ظهر و عصر با یک غسل و میان مغرب و عشا با یک غسل جمع کند و برای صبح نیز غسل نماید! گفتم: آیا این امری واجب بود؟ فرمود: اگر امری واجب بود مردم هلاک میشدند، ولی به خدا سوگند محبوبترین دو کار نزد آن حضرت بود!
۵ . أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الطَّالَقَانِيُّ، قَالَ: قَالَ الْمَنْصُورُ: إِنَّ امْرَأَةً مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ كَتَبَتْ إِلَى ابْنِ عَبَّاسٍ: أَنِّي قَدِ اسْتَحَضْتُ كَذَا وَكَذَا فَسَأَلْتُ النَّاسَ عَنْ ذَلِكَ فَقَالُوا: كَانَ عَلِيٌّ يَقُولُ: تَغْتَسِلُ لِكُلِّ صَلَاةٍ! فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: مَا نَجِدُ لَهَا غَيْرَ مَا قَالَ عَلِيٌّ! فَقِيلَ لَهُ: إِنَّ الْكُوفَةَ أَرْضٌ بَارِدَةٌ! فَقَالَ: تُؤَخِّرُ الظُّهْرَ وَتُعَجِّلُ الْعَصْرَ وَتَغْتَسِلُ غُسْلًا وَتُؤَخِّرُ الْمَغْرِبَ وَتُعَجِّلُ الْعِشَاءَ وَتَغْتَسِلُ غُسْلًا وَتَغْتَسِلُ لِلْفَجْرِ غُسْلًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَابْتَلَاهَا بِأَشَدَّ مِنْ ذَلِكَ! ثُمَّ قَالَ الْمَنْصُورُ: رَحِمَ اللَّهُ ابْنَ عَبَّاسٍ! كَانَ يَقُولُ: إِذَا حَدَّثَنَا الثِّقَاتُ عَنْ عَلِيٍّ بِفُتْيَا لَا نَعْدُوهَا!
ترجمهی گفتار:
احمد بن عبد الرّحمن طالقانی ما را خبر داد، گفت: منصور فرمود: زنی از اهل کوفه برای ابن عبّاس نوشت: من سخت دچار استحاضه شدهام، پس از مردم دربارهی آن سؤال کردم، پس گفتند که علی میگفت: برای هر نمازی غسل کند! پس ابن عبّاس گفت: برای او چیزی جز آنچه علی میگفت سراغ نداریم! پس به او گفته شد: کوفه سرزمین سردی است (و غسل کردن برای هر نماز سخت است)! پس گفت: نماز ظهر را عقب و نماز عصر را جلو بیندازد و یک غسل کند و نماز مغرب را عقب و نماز عشا را جلو بیندازد و یک غسل کند و برای نماز صبح هم یک غسل کند و اگر خداوند میخواست او را به چیزی سختتر از این مبتلا میکرد! سپس منصور فرمود: خداوند ابن عبّاس را رحمت کند! میگفت: هرگاه افراد مورد اعتماد ما را از علی به فتوایی آگاه کنند از آن تخطّی نمیکنیم!
۶ . أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الشِّيرَازِيُّ، قَالَ: سَأَلْتُ الْعَالِمَ عَنِ الصُّفْرَةِ تَرَاهَا الْمَرْأَةُ، فَقَالَ: إِنْ رَأَتْهَا فِي أَيَّامِ حَيْضِهَا فَهِيَ مِنَ الْحَيْضِ وَإِنْ رَأَتْهَا فِي غَيْرِ أَيَّامِ حَيْضِهَا فَلَيْسَتْ بِشَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَرَاهَا فِي يَوْمَيْنِ قَبْلَ الْحَيْضِ أَوْ بَعْدَهُ فَإِنَّهُ رُبَّمَا يَتَعَجَّلُ فِيهِمَا أَوْ يَتَأَخَّرُ!
ترجمهی گفتار:
محمّد بن ابراهیم شیرازی ما را خبر داد، گفت: از عالم دربارهی لکّهای پرسیدم که زن میبیند، پس فرمود: اگر آن را در روزهای حیض خود ببیند آن از حیض است و اگر آن را در غیر روزهای حیض خود ببیند آن چیزی نیست، مگر اینکه آن را در دو روز پیش از حیض یا پس از آن ببیند؛ چراکه گاهی حیض این مقدار پیشی میگیرد یا پس میماند!
۷ . أَخْبَرَنَا هَاشِمُ بْنُ عُبَيْدٍ الْخُجَنْدِيُّ، قَالَ: قُلْتُ لِلْعَبْدِ الصَّالِحِ: لِمَاذَا كَتَبَ اللَّهُ عَلَى الْحَائِضِ قَضَاءَ صَوْمِهَا وَلَمْ يَكْتُبْ عَلَيْهَا قَضَاءَ صَلَاتِهَا وَالصَّلَاةُ أَكْبَرُ؟ قَالَ: لِأَنَّ الصَّوْمَ غَيْرُ مَشْرُوطٍ بِالطَّهَارَةِ وَإِنَّمَا وُضِعَ عَنِ الْحَائِضِ تَخْفِيفًا عَنْهَا فِي حَالِ حَيْضِهَا لِئَلَّا يُصِيبَهَا مَرَضٌ أَوْ ضَعْفٌ لِسَيَلَانِ دَمِهَا وَهِيَ صَائِمَةٌ فَلِذَلِكَ كُتِبَ عَلَيْهَا الْقَضَاءُ بَعْدَ أَنْ طَهُرَتْ وَعَادَتْ قُوَّتُهَا كَمَا كُتِبَ عَلَى الْمَرِيضِ وَلَكِنَّ الصَّلَاةَ مَشْرُوطَةٌ بِالطَّهَارَةِ وَقَدْ سَلَبَهَا اللَّهُ مِنْهَا إِذْ جَعَلَ عَلَيْهَا الرِّجْسَ فَلَمْ تَكُنْ مِنْهَا فِي تِلْكَ الْحَالِ صَلَاةٌ حَتَّى يَكُونَ لَهَا قَضَاءٌ!
ترجمهی گفتار:
هاشم بن عبید خجندی ما را خبر داد، گفت: به بندهی صالح (یعنی منصور) گفتم: برای چه خداوند بر حائض قضاء روزهاش را واجب کرده، ولی قضاء نمازش را واجب نکرده، در حالی که نماز بزرگتر (از روزه) است؟! فرمود: برای اینکه روزه مشروط به طهارت نیست و تنها به خاطر تخفیفی برای حائض در حال حیضش از او برداشته شده است تا بیماری یا ضعفی به سبب خونریزیاش در حال روزه به او نرسد، پس به این خاطر قضا پس از اینکه پاکیزه شد و نیرویش بازگشت بر او نوشته شده همان طور که بر مریض نوشته شده است، ولی نماز مشروط به طهارت است، در حالی که خداوند آن را از او سلب کرده، هنگامی که (بدون اراده یا اقدامی از جانب او) نجاست را بر او قرار داده، پس نمازی توسّط او در آن حال ممکن نبوده است تا برایش قضایی باشد!
شرح گفتار:
برای خواندن شرحی بر این گفتارهای نورانی، به پرسش و پاسخ ۱۷۶ مراجعه کنید.