۱ . أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْهَرَوِيُّ، قَالَ: سَأَلْتُ الْمَنْصُورَ عَنِ الْخُنْثَى، فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ: ﴿لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ الذُّكُورَ أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَإِنَاثًا ۖ وَيَجْعَلُ مَنْ يَشَاءُ عَقِيمًا ۚ إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ﴾![۱] أَتَرَى فِي هَذَا خُنْثَى؟! قُلْتُ: لَا! قَالَ: فَذَلِكَ خَلْقٌ غَيَّرَهُ الشَّيْطَانُ، فَأَلْحِقُوهُ بِأَحَدِ الْجِنْسَيْنِ مَا اسْتَطَعْتُمْ فَإِنْ أَشْكَلَ عَلَيْكُمْ فَسَاهِمُوا!
ترجمهی گفتار:
محمّد بن عبد الرّحمن هروی ما را خبر داد، گفت: از منصور دربارهی خنثی پرسیدم، پس فرمود: خداوند بلندمرتبه میفرماید: «حکومت آسمانها و زمین برای خداوند است، هر چه میخواهد میآفریند، به هر کس میخواهد دختر میبخشد و به هر کس میخواهد پسر میبخشد، یا پسر و دختر هر دو را برایشان جمع میکند و هر کس را میخواهد نازا میسازد، هرآینه او دانایی تواناست!». آیا در این (سخن خداوند) خنثی میبینی؟ گفتم: نه! فرمود: پس آن خلقتی است که شیطان تغییرش داده است، پس آن را تا جایی که میتوانید به یکی از دو جنس ملحق کنید، پس اگر بر شما مشکل شد قرعه بیندازید!
۲ . أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الشِّيرَازِيُّ، قَالَ: سَأَلْتُ الْمَنْصُورَ عَنِ الْخُنْثَى الْمُشْكِلِ أُقْرِعَ لَهُ فَأُلْحِقَ بِالنِّسَاءِ، قَالَ: إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ فِيهِ، فَلَهُ مَا لَهُنَّ وَعَلَيْهِ مَا عَلَيْهِنِّ! قُلْتُ: كَيْفَ؟! وَقَدْ يَكُونُ لَهُ قَضِيبٌ مِثْلُ قَضِيبِ الْحِمَارِ! فَضَحِكَ مِنْ قَوْلِي وَقَالَ: مَا هُوَ إِلَّا بِضْعَةٌ زَائِدَةٌ!
ترجمهی گفتار:
محمّد بن ابراهیم شیرازی ما را خبر داد، گفت: از منصور دربارهی خنثای مشکل پرسیدم که برای او قرعه انداخته پس به زنان ملحق شده است، فرمود: هرآینه خداوند دربارهی او حکم کرده، پس برای او هر چیزی است که برای زنان است و بر عهدهی او هر چیزی است که بر عهدهی آنان است! گفتم: چگونه؟! در حالی که برای او نرهای مانند نرهی خر است! پس از سخن من خندهاش گرفت و فرمود: آن جز پاره گوشتی اضافی نیست!
۳ . أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حَبِيبٍ الطَّبَرِيُّ، قَالَ: سَأَلْتُ الْمَنْصُورَ عَنْ مِيرَاثِ الْخُنْثَى، فَقَالَ: كَانَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ يُوَرِّثُهُ مِنْ مَوْضِعِ مَبَالِهِ! قُلْتُ: فَإِنْ جَاءَ بَوْلُهُ مِنَ الْمَوْضِعَيْنِ؟ قَالَ: يُوَرَّثُ مِنْ أَيِّهِمَا سَبَقَ! قُلْتُ: وَإِنْ لَمْ يَسْبَقْ مِنْ أَحَدِهِمَا؟ قَالَ: فَمِنْ أَيِّهِمَا اسْتَدَرَّ! قُلْتُ: فَإِنِ اسْتَدَرَّ مِنْهُمَا جَمِيعًا؟ قَالَ: يُنْظَرُ إِلَيْهِ فَإِنْ حَاضَ فَهُوَ امْرَأَةٌ وَإِنِ احْتَلَمَ فَهُوَ رَجُلٌ! قُلْتُ: إِنَّهُ لَا حَيْضَ لَهُ وَلَا احْتِلَامَ أَوْ يُكُونَانِ لَهُ جَمِيعًا! قَالَ: إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَيُقْرِعُ لَهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ أَوْ عَبْدٌ صَالِحٌ مِنْ مَوَالِيهِ فَيَكْتُبُ عَلَى سَهْمٍ «عَبْدَ اللَّهِ» وَعَلَى سَهْمٍ «أَمَةَ اللَّهِ»، ثُمَّ يَذْكُرُ اللَّهَ كَثِيرًا وَيُصَلِّي عَلَى نَبِيِّهِ وَمَعَهُ طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ، ثُمَّ يَقُولُ: «اللَّهُمَّ أَنْتَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ، فَبَيِّنْ لَنَا أَمْرَ مَخْلُوقِكَ هَذَا كَيْفَ يُوَرَّثُ مَا فَرَضْتَ لَهُ فِي كِتَابِكَ؟»، ثُمَّ يُجِيلُ السِّهَامَ فَيُوَرِّثُهُ عَلَى مَا خَرَجَ! قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، إِنِّي سَأَلْتُ الْفُقَهَاءَ عَنْ ذَلِكَ فَخَالَفُوكَ وَقَالُوا: لَهُ نِصْفُ مِيرَاثِ الرَّجُلِ وَنِصْفُ مِيرَاثِ الْمَرْأَةِ! قَالَ: لَيْسَ فِى كِتَابِ اللَّهِ نِصْفُ مِيرَاثِ الرَّجُلِ وَنِصْفُ مِيرَاثِ الْمَرْأَةِ وَلَكِنْ فِيهِ ﴿لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ﴾[۲]! فَلَوْ أَنَّ هَؤُلَاءِ اتَّبَعُونِي لَحَمَلْتُهُمْ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَفِيهِ تِبْيَانٌ لِكُلِّ شَيْءٍ وَلَكِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ! ثُمَّ قَالَ: كُلُّ حَدِيثٍ لَا يُوَافِقُ كِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ بَاطِلٌ!
ترجمهی گفتار:
عبد الله بن حبیب طبری ما را خبر داد، گفت: از منصور دربارهی میراث خنثی پرسیدم، پس فرمود: علی علیه السّلام او را از جای بولش میراث میداد! گفتم: پس اگر بولش از هر دو جا بیاید؟ فرمود: از هر یک از آن دو که پیشی میگیرد! گفتم: و اگر از هیچ یک پیشی نگیرد؟ فرمود: از هر یک از آن دو که (با شدّت بیشتری) روان میشود! گفتم: و اگر از هر دو (با شدّت یکسانی) روان شود؟ فرمود: به او نظر میشود، پس اگر حائض شد زن است و اگر محتلم شد مرد است! گفتم: او نه حیض دارد و نه احتلام یا هر دو را با هم دارد! فرمود: اگر چنین است پس خلیفهی خداوند در زمین یا بندهی صالحی از یارانش برای او قرعه میاندازد، (به این ترتیب که) بر یک گزینه مینویسد «بندهی خدا» و بر گزینهی دیگر مینویسد: «کنیز خدا»، سپس خدا را بسیار یاد میکند و بر پیامبرش درود میفرستد، در حالی که شماری از مؤمنان با او هستند، سپس میگوید: «خداوندا! هیچ خدایی جز تو نیست، تو عالم به پنهان و آشکار هستی! تو میان بندگانت دربارهی چیزی که در آن اختلاف میکنند حکم میفرمایی، پس برای ما کار این آفریدهات را روشن کن که چگونه چیزی که در کتابت برای او تعیین کردهای را میراث میبرد؟»، سپس گزینهها را میآمیزد، پس او را بنا بر گزینهای که بیرون میآید میراث میدهد! گفتم: فدایت شوم، من از فقها در این باره سؤال کردم، پس آنها با تو مخالفت کردند و گفتند: برای او نیمی از سهم مرد و نیمی از سهم زن است! فرمود: در کتاب خداوند نیمی از سهم مرد و نیمی از سهم زن وجود ندارد، ولی در آن است: «برای مرد مانند سهم دو زن است»! پس اگر آنها از من پیروی میکردند هرآینه آنها را به کتاب خداوند وا میداشتم و در آن بیانی برای هر چیزی است، ولی آنها از من روی گرفتند و از امر هر جبّار سرکشی پیروی کردند! سپس فرمود: هر حدیثی که با کتاب خداوند سازگاری ندارد باطل است!
شرح گفتار:
برای خواندن شرحی بر این گفتارهای نورانی و راهگشا، به پرسش و پاسخ ۱۸۵ مراجعه کنید.