۱ . أَخْبَرَنَا عِيسَى بْنُ عَبْدِ الْحَمِيدِ الْجُوزَجَانِيُّ، قَالَ: رَأَى الْمَنْصُورُ صَاعِقَةً عَظِيمَةً فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ فَصَلَّى فَأَطَالَ، ثُمَّ قَالَ: مَا يَمْنَعُهُمْ إِذَا جَاءَهُمْ شَيْءٌ مِمَّا عَذَّبَ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا أَنْ يَرْكَعُوا؟! أَمَا بَلَغَهُمْ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۱]؟!
ترجمهی گفتار:
عیسی بن عبد الحمید جوزجانی ما را خبر داد، گفت: منصور در روزی توفانی صاعقهای عظیم دید، پس نماز گزارد و (آن را) طولانی کرد و سپس فرمود: چه چیزی آنان را باز میدارد از اینکه وقتی چیزی از آنچه خداوند با آن بندگانش را در زندگی دنیا عذاب کرده است میآیدشان، رکوع کنند؟! آیا سخن خداوند به آنان نرسیده است که میفرماید: «پس چرا هنگامی که عذاب ما به سویشان آمد تضرّع نکردند؟! بلکه دلهاشان سخت شد و شیطان کاری که انجام میدادند را برایشان آراست»؟!
۲ . أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الطَّالَقَانِيُّ، قَالَ: لَمَّا جَاءَتْ زَلْزَلَةُ بَدَخْشَانَ دَخَلْتُ عَلَى الْمَنْصُورِ فَوَجَدْتُهُ يُصَلِّي، فَلَمَّا فَرِغَ مِنْ صَلَاتِهِ سَأَلَنِي عَنِ النَّاسِ فَقُلْتُ: عَافَاهُمُ اللَّهُ وَقَدْ فَزِعُوا، فَحَمِدَ اللَّهَ عَلَى عَافِيَتِهِمْ، ثُمَّ قَالَ: وَهَلْ وَجَدْتَهُمْ رَاكِعِينَ؟ قُلْتُ: لَا وَلَا يَرَى أَكْثَرُهُمْ فِيهَا صَلَاةً! قَالَ: إِنَّ هَؤُلَاءِ لَغَافِلُونَ! ﴿وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ﴾[۲]! ثُمَّ قَامَ فَصَلَّى صَلَاةً أُخْرَى!
ترجمهی گفتار:
احمد بن عبد الرّحمن طالقانی ما را خبر داد، گفت: هنگامی که زلزلهی بدخشان آمد، بر منصور داخل شدم، پس او را در حال نماز یافتم، پس چون از نماز خود فارغ شد از من دربارهی مردم پرسش کرد، پس گفتم: خداوند آنان را به سلامت داشت، ولی سخت ترسیدهاند، پس خداوند را بر سلامت آنان سپاس گفت و سپس فرمود: آیا آنان را در حال رکوع یافتی؟ گفتم: نه و بیشتر آنان در آن نمازی نمیبینند! فرمود: آنان همانا غافلانند «و هرآینه آنان را به عذاب دچار کردیم، پس برای پروردگارشان فروتنی نکردند و تضرّع نمیکنند، تا آن گاه که به روی آنان دری دارای عذابی شدید بگشاییم، پس ناگاه در آن ناامید شوند»! سپس برخاست و نمازی دیگر گزارد.
۳ . أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْهَرَوِيُّ، قَالَ: سَأَلْتُ الْمَنْصُورَ عَنْ صَلَاةِ الْكُسُوفِ، فَقَالَ: السُّنَّةُ فِيهَا عَشْرُ رَكَعَاتٍ وَلَوْ رَكَعَ أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ لَمَا كَانَ بِهِ بَأْسٌ إِذَا أَطَالَ الرُّكُوعَ!
ترجمهی گفتار:
محمّد بن عبد الرّحمن هروی ما را خبر داد، گفت: از منصور دربارهی نماز کسوف پرسیدم، پس فرمود: سنّت در آن ده رکوع است، ولی اگر کمتر از آن رکوع کند اشکالی ندارد هرگاه رکوع را طولانی کند.
۴ . أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَلْخِيُّ، قَالَ: قَالَ الْمَنْصُورُ: وَقْتُ صَلَاةِ الزَّلْزَلَةِ مَا لَمْ يَذْهَبِ الْخَوْفُ، فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ فَقَدْ ذَهَبَ وَقْتُ الصَّلَاةِ وَقَالَ فِيمَنْ فَاتَتْ عَنْهُ صَلَاةُ الْآيَاتِ: إِنْ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ فِي الْوَقْتِ فَقَدْ أَجْزَأَتْهُ وَلَيْسَ عَلَيْهِ قَضَاءٌ -يَعْنِي فِي الْآيَاتِ كُلِّهَا!
ترجمهی گفتار:
عبد الله بن محمّد بلخی ما را خبر داد، گفت: شنیدم منصور میفرماید: وقت نماز زلزله تا هنگامی است که ترس از بین نرفته است، پس چون ترس از بین رفت وقت نماز گذشته است و دربارهی کسی که نماز آیات از او فوت شده است فرمود: اگر در وقت (نماز آیات)، دو رکعت نماز (با نیّت نافله یا هر نیّتی) گزارده باشد او را کفایت کرده است و دیگر بر او قضائی نیست -یعنی در همهی آیات.
شرح گفتار:
برای خواندن شرحی بر این گفتارهای نورانی، به پرسش و پاسخ ۱۹۰ مراجعه کنید.