سه شنبه ۲۹ اسفند (حوت) ۱۴۰۲ هجری شمسی برابر با ۸ رمضان ۱۴۴۵ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 مقاله‌ی جدید: مقاله‌ی «ولایت فقیه؛ آخرین حربه‌ی شیطان» نوشته‌ی «فرهاد گلستان» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. پرسش جدید: لطفاً درباره‌ی سفیانی توضیحات کامل و مستندی ارائه فرمایید. در روایات اسلامی، چه ویژگی‌ها و اطلاعاتی درباره‌ی او وارد شده است؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. گفتار جدید: مناجاتی از آن جناب که در آن راه‌های موجود پیش روی مؤمنان را یاد می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ احادیث صحیحی از پیامبر که بر این دلالت دارند؛ حدیث ۱۸. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نقد جدید: در روایتی از امام محمّد باقر عليه‌ السلام آمده است که فرمود: «گویا من گروهی را می‌بینم که در مشرق خروج کرده‌اند و حق را می‌طلبند... کشتگانشان شهیدند. آگاه باشید که من اگر آن زمان را درک می‌کردم، جانم را برای صاحب این امر نگاه می‌داشتم». لطفاً بفرمایید که آیا این حدیث معتبر است؟ برخی از کسانی که یاری خراسانی موعود را واجب نمی‌دانند، به این فراز استناد می‌کنند. برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading
گفتار
 

۱ . أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الطَّالَقَانِيُّ، قَالَ: سَمِعْتُ الْمَنْصُورَ الْهَاشِمِيَّ الْخُرَاسَانِيَّ يَقُولُ: أَيُّهَا النَّاسُ! إِنَّكُمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَقْتُلُونِي كَمَا قَتَلْتُمُ الصَّالِحِينَ مِنْ قَبْلِي، فَلَا تَفْعَلُوا، فَإِنِّي وَاللَّهِ لَوْ بَقِيتُ فِيكُمْ لَأَشْحَذَنَّ رِجَالًا مِنْكُمْ شَحْذَ الْقَيْنِ النَّصْلَ، أَجْلِي بِالتَّنْزِيلِ أَبْصَارَهُمْ، وَأَرْمِي بِالتَّفْسِيرِ فِي مَسَامِعِهِمْ، وَأَسْقِيهِمْ كَأْسَ الْحِكْمَةِ حَتَّى يَمْتَلِئُوا! أَلَا إِنِّي أَخْتَارُ خِيَارَكُمْ لِلْمَهْدِيِّ كَمَا يَخْتَارُ النَّحْلُ لِيَعْسُوبِهَا خِيَارَ الْأَزَاهِيرِ! ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي لَا أَمْلِكُ مِنَ الدُّنْيَا ثَمَنَ نَعْلَيْنِ، وَلَوْ كَانَ لِي نِصْفُ الدُّنْيَا لَأَنْفَقْتُهُ فِي سَبِيلِكَ.

ترجمه‌ی گفتار:

احمد بن عبد الرحمن طالقانی ما را خبر داد، گفت: شنیدم منصور هاشمی خراسانی می‌فرماید: ای مردم! هرآینه شما می‌خواهید من را بکشید همان طور که صالحان پیش از من را کشتید، پس این کار را نکنید؛ چراکه به خدا سوگند اگر من در میان شما بمانم هرآینه مردانی از شما را آبدیده می‌کنم همان طور که آهنگر تیغه را آبدیده می‌کند! با تنزیل (قرآن) دیدگانشان را جلا می‌دهم و تفسیر (آن) را در گوش‌هاشان می‌ریزم و به آنان از پیمانه‌ی حکمت می‌نوشانم تا پر شوند! آگاه باشید که من بهترین‌های شما را برای مهدی بر می‌گزینم همان طور که زنبور عسل بهترین گل‌ها را برای ملکه‌ی خود گزینش می‌کند! سپس فرمود: خدایا! هرآینه تو می‌دانی که من از دنیا بهای یک جفت کفش را مالک نیستم، در حالی که اگر نصف دنیا برای من بود همه‌ی آن را در راه تو انفاق می‌کردم.

شرح گفتار:

ظاهراً «نصف دنیا» در سخن آن جناب، مانند «قنطار» در سخن خداوند[۱]، از باب مثال ذکر شده و کنایه از مال فراوان است، خواه واقعاً نصف دنیا باشد و خواه بیشتر یا کمتر. با این حال، می‌توان در سخن آن جناب حکمت‌های ظریفی را نیز یافت؛ مانند اینکه «اگر همه‌ی دنیا» برای آن جناب بود، دیگر زمینه‌سازی برای ظهور مهدی علیه السلام معنا نداشت؛ چراکه دیگر مانعی برای آن نبود تا با انفاق برطرف شود و مانند اینکه با وجود مهدی علیه السلام، حتّی تصوّر اینکه همه‌ی دنیا برای آن جناب باشد، مناسب و مؤدبانه نیست و مانند اینکه بخل برای کسی ممکن است که بخشی از دنیا برای او نیست؛ زیرا تنها برای او ممکن است که چشم طمع به بخشی دیگر از آن بدوزد. بی‌گمان این قبیل حکمت‌های ظریف در گفتار آن جناب که تنها با تدبّر آشکار می‌شود، گواهی آشکار بر طهارت و عظمت علمی و عملی آن جناب است.

۲ . أَخْبَرَنَا عِيسَى بْنُ عَبْدِ الْحَمِيدِ الْجُوزَجَانِيُّ، قَالَ: رَأَيْتُ الْمَنْصُورَ بِالْأَنْبَارِ عِنْدَ قَبْرِ يَحْيَى بْنِ زَيْدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَهُوَ يَقُولُ لِلنَّاسِ: مَا سَاقَنِي إِلَيْكُمْ إِلَّا مَا سَاقَ ابْنَ عَمِّي هَذَا، فَلَا تَخْذُلُونِي كَمَا خَذَلْتُمُوهُ، فَوَاللَّهِ لَوْ قُتِلْتُ بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ لَيَغْضِبُ اللَّهُ عَلَيْكُمْ وَيُرْجِئُ فَرَجَكُمْ أَلْفَ سَنَةٍ، ثُمَّ لَا تَجِدُونَ لَكُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا! فَرَءآهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ، فَقَالَ: عَلَى أَيِّ مَذْهَبٍ أَنْتُمْ؟ قَالُوا: مَذْهَبِ أَبِي حَنِيفَةٍ! قَالَ: رَحِمَ اللَّهُ أَبَا حَنِيفَةٍ! لَوْ كَانَ حَيًّا لَنَصَرَنِي كَمَا نَصَرَ عَمِّي زَيْدًا!

ترجمه‌ی گفتار:

عیسی بن عبد الحمید جوزجانی ما را خبر داد، گفت: منصور را در شهر انبار (از ولایت سرپل افغانستان) نزدیک قبر یحیی بن زید بن علیّ بن الحسین دیدم در حالی که به مردم می‌فرمود: من را به سوی شما نکشاند مگر چیزی که این پسر عمویم را کشاند! پس من را بدان سان که او را تنها گذاشتید تنها نگذارید؛ چراکه به خدا سوگند اگر من در میان شما کشته شوم هرآینه خداوند بر شما غضب می‌کند و فرج شما را هزار سال دیگر به تأخیر می‌اندازد و آن گاه نه سرپرستی برای خود می‌یابید و نه پشتیبانی! پس آنان را دید که مانند کسانی در آستانه‌ی مرگ به او نگاه می‌کنند، پس فرمود: شما بر چه مذهبی هستید؟ گفتند: مذهب أبو حنیفه! فرمود: خداوند ابو حنیفه را رحمت کند! اگر زنده بود بی‌گمان من را یاری می‌کرد همان طور که عمویم زید را یاری کرد!

شرح گفتار:

ابو حنیفه یکی از معدود عالمانی بود که به وجوب یاری زید بن علیّ بن الحسین -درود خداوند بر آنان باد- فتوا داد و مسلمانان را به یاری او تحریض نمود و خود ۳۰ هزار درهم به او کمک کرد تا در قیام خود هزینه کند. از این رو، جناب منصور با حسن ظنّ به او می‌فرماید که اگر او امروز زنده بود و قیام آن جناب برای تحقّق حاکمیّت مهدی را می‌دید، به طریق اولی از آن حمایت می‌کرد.

اما یحیی بن زید -که درود خداوند بر آن دو باد-، در خروج پدرش زید بر ضدّ هشام بن عبد الملک اموی حضور داشت. از این رو، پس از شهادت پدرش در سال ۱۲۲ قمری در کوفه، هنگامی که دید یاران او متفرّق شده‌اند و فقط ده تن از آنان باقی مانده‌اند، از بیم کشته شدن و به امید رسیدن به آرمان پدر، شبانه به همراه یارانش از کوفه به نینوا و از آنجا به مدائن رفت و چون حاکم عراق در تعقیب او بود از مدائن به ری و از ری به سرخس هجرت کرد و پس از مدتی از سرخس به جانب بلخ شتافت و در آنجا اقامت نمود. با این وصف، گفتار جناب منصور حاکی از اینکه آنچه یحیی را به سوی این مردم کشاند، او را نیز به سوی آن‌ها کشانده، اشاره‌ای به بیم آن جناب از ظالمان و امید او به حمایت این مردم برای رسیدن به آرمان آل محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم است. یحیی تا زمان مرگ هشام، در خانه‌ی یکی از دوستداران اهل بیت در بلخ به نام حریش بن عبد الرحمن ساکن بود. پس از مرگ هشام و روی کار آمدن ولید، یوسف بن عمر ثقفی حاکم عراق برای نصر بن سیار والی خراسان نوشت که یحیی را دستگیر نماید. نصر نیز یحیی و یارانش را دستگیر نمود و به غل و زنجیر کشید و گزارش آن را برای یوسف بن عمر نوشت. گلایه‌ی جناب منصور از مردم این منطقه به سبب همین کوتاهی در حفاظت از یحیی و یاران اوست که آنان را به آسانی تسلیم دژخیمان کردند. با این حال، ولید خلیفه‌ی اموی دستور آزادی آنان را داد و آنان که هفتاد نفر بیشتر نبودند به سرخس و سپس به بیهق رفتند، ولی در آنجا توسّط عمرو بن زراره حاکم ابرشهر و لشکریان او محاصره شدند و ناگزیر به جنگ پرداختند و به رغم شمار اندکشان، با یاری خداوند به پیروزی رسیدند. پس از این پیروزی، آنان نیرو و انگیزه‌ای مضاعف یافتند، تا جایی که تصمیم به قیام دوباره بر ضدّ حکومت اموی گرفتند و لذا از آنجا به هرات بازگشتند و از هرات عازم جوزجان شدند. نصر بن سیار حاکم خراسان، در سال ۱۲۵ قمری لشکری را برای سرکوب قیام یحیی روانه‌ی جوزجان کرد و آن‌ها با او وارد جنگ شدند، ولی یاران او در مقایسه با آن‌ها بسیار اندک بودند؛ چراکه شمار اندکی از مردم برای یاری او به میدان آمده بودند. او سه روز و سه شب با لشکر اموی به جنگ پرداخت تا آنکه همه‌ی یارانش شهید شدند و در پایان کار تیری بر پیشانی او نشست و خود او نیز به شهادت رسید. سپاهیان نصر سر یحیی را جدا کردند و برای ولید فرستادند و بدن او را برهنه بر دروازه‌ی شهر انبار که بعدها سرپل نامیده شد آویختند و پیوسته بدن او بر دار بود تا حکومت اموی متزلزل شد و بنی عباس قدرت پیدا کردند. ابو مسلم خراسانی، قاتل یحیی و همه‌ی کسانی که در قتل او شرکت داشتند را به قتل رساند و بدن یحیی را از دار پایین آورد و غسل داد و کفن نمود و نماز خواند و در همانجا به خاک سپرد. به نظر می‌رسد که جناب منصور هاشمی خراسانی با یادآوری این وقایع دردناک و عبرت‌آموز در صدد آن است که از تکرار آن‌ها در این منطقه جلوگیری کند و مسلمانان را به حمایت از نهضت خویش که ادامه‌ی نهضت یحیی و پدرش زید و جدّش حسین بن علی بن ابی طالب است فراخواند، باشد که زمینه برای قیام مهدی علیه السلام فراهم شود.

۳ . أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حَبِيبٍ الطَّبَرِيُّ، قَالَ: إِنَّ الْمَنْصُورَ لَقِيَ بَلَاءً وَتَطْرِيدًا، وَإِنِّي رَأَيْتُهُ فِي بَعْضِ هَذِهِ الْأَسْوَاقِ وَهُوَ خَائِفٌ مُتَرَقِّبٌ يَمْشِي وَيَقُولُ: مَنْ يَعْصِمُنِي حَتَّى أُعَلِّمَ النَّاسَ الْقُرْآنَ كَمَا أُنْزِلَ وَأَعْمَلَ بِمَا فِيهِ؟! أَمَّنْ يُجِيرُنِي حَتَّى أَتَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ فِيهَا بَلَاغٌ لِقَوْمٍ عَابِدِينَ؟! أَمَّنْ يُعِينُنِي حَتَّى أُبَيِّنَ أُمُورًا وَأُغَيِّرَ أُخْرَى؟! اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي لَوْ ثَبَتَتْ لِي قَدَمَايَ لَوَطَّئْتُ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ سُلْطَانَهُ.

ترجمه‌ی گفتار:

عبد الله بن حبیب طبری ما را خبر داد، گفت: هرآینه منصور بلاها و رانده شدن‌های بسیاری را دید و هرآینه من او را در برخی از این کوچه‌ها دیدم که با ترس و نگرانی گام بر می‌داشت و می‌فرمود: چه کسی من را پاس می‌دارد تا به مردم قرآن را همان گونه که نازل شده است بیاموزم و به چیزی که در آن است عمل کنم؟! یا چه کسی من را پناه می‌دهد تا به کلمه‌ای متکلّم شوم که در آن کفایتی برای گروه عابدان است؟! یا چه کسی من را کمک می‌کند تا چیزهایی را روشن کنم و چیزهایی را تغییر دهم؟! خدایا! تو می‌دانی که من اگر دو پایم برایم استوار شود زمینه‌ی حکومت صاحب این امر را می‌سازم.

۴ . أَخْبَرَنَا وَلِيدُ بْنُ مَحْمُودٍ السِّجِسْتَانِيُّ، قَالَ: إِنَّ الْمَنْصُورَ يَعْرِضُ نَفْسَهُ عَلَى أَهْلِ الْبُلْدَانِ وَيَقُولُ: أَلَا رَجُلٌ يَحْمِلُنِي إِلَى قَوْمِهِ؟! فَإِنَّ هَذَيْنِ الْقَوْمَيْنِ مَنَعَانِي أَنْ أَقُومَ بِأَمْرِ رَبِّي! وَسَمِعْتُهُ يَقُولُ: مَنْ يُؤْوِينِي حَتَّى أُوَطِّئَ لِمَلَكُوتِ رَبِّي وَلَهُ الْجَنَّةُ؟! إِنَّ مَلَكُوتَ رَبِّي يُصْلِحُ الْأَرْضَ وَيَمْلَأُهَا قِسْطًا!

ترجمه‌ی گفتار:

ولید بن محمود سجستانی ما را خبر داد، گفت: منصور خود را بر اهل سرزمین‌ها عرضه می‌کند و می‌فرماید: آیا مردی نیست که من را به سوی قوم خود ببرد؟! زیرا این دو قوم من را مانع شدند از اینکه به امر پروردگارم قیام کنم! و شنیدم که می‌فرماید: چه کسی من را جای می‌دهد تا برای ملکوت پروردگارم زمینه‌سازی کنم و برای او بهشت باشد؟! بی‌گمان ملکوت پروردگارم زمین را اصلاح می‌کند و از عدالت پر می‌گرداند!

۵ . أَخْبَرَنَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُنْدُوزَ، قَالَ: رَأَيْتُ فِي سُوقِ الصَّرَّافِينَ شَابًّا حَسَنَ الْوَجْهِ، مَرْبُوعَ الْقَامَةِ، أَسْوَدَ الشَّعْرِ، كَثَّ اللِّحْيَةِ، قَدْ قَامَ عَلَى سَرِيرٍ وَيُنَادِي: مَنْ يُبْلِغُنِي مَأْمَنًا وَيَكُونُ لَهُ الْجَنَّةُ؟! أَلَا وَاللَّهِ لَوْ أَبْلَغْتُمُونِيهِ لَمَلَأْتُ مَا بَيْنَ لَابَتَيْهَا عَدْلًا! فَقُلْتُ لِرَجُلٍ: مَنْ هَذَا؟ قَالَ: شَابٌّ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ يُقَالُ لَهُ مَنْصُورٌ!

ترجمه‌ی گفتار:

مردی از اهل قندوز ما را خبر داد، گفت: در بازار صرّافان جوانی زیبارو، میانه‌قامت، سیه‌مو، با ریشی پیچیده و انبوه را دیدم که بر روی سریری ایستاده است و ندا می‌دهد: کیست که من را به جای امنی برساند و (در عوض این کار) برای او بهشت باشد؟! آگاه باشید که به خدا سوگند من را به آنجا نمی‌رسانید مگر اینکه میان دو سرش را از عدالت پر می‌کنم! پس به مردی گفتم: این کیست؟ گفت: جوانی از بنی هاشم است که به او منصور می‌گویند!

شرح گفتار:

مراد آن جناب از اینکه میان دو سر جهان را از عدالت پر می‌کند، آن است که زمینه‌ی ظهور مهدی را فراهم می‌کند و آن حضرت میان دو سر جهان را از عدالت پر می‌کند و علّت پناه خواستن آن جناب از مسلمانان این است که برای رهبری کامل آنان به سوی مهدی، چاره‌ای از ظهور ندارد و برای ظهور به آزادی و امنیّت کافی نیازمند است؛ چراکه اگر به محض ظاهر شدن برای آنان، توسّط ظالمان دستگیر یا کشته شود، ممکن است نهضت مبارک او عقیم ماند و امید مستضعفان جهان ناامید شود. از این رو، هر مسلمانی که می‌تواند با انتقال آن جناب به سرزمین یا قوم خود و یا پاسداری از او در پیرامونش، در تأمین امنیّت و آزادی او سهمی را ایفا کند مکلّف است که وارد میدان شود و پاداش این ورودش به میدان، هرگاه منجر به تأمین امنیّت و آزادی آن جناب شود، بهشت خواهد بود إن شاء الله.

↑[۱] . نگاه کنید به: النّساء/ ۲۰.
هم‌رسانی
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک گذارید، تا به گسترش علم و معرفت دینی کمک کنید. شکرانه‌ی یاد گرفتن یک نکته‌ی جدید، یاد دادن آن به دیگران است‌.
رایانامه
تلگرام
فیسبوک
توییتر
می‌توانید این مطلب را به زبان‌های زیر نیز مطالعه کنید:
اگر با زبان دیگری آشنایی دارید، می‌توانید این مطلب را به آن ترجمه کنید. [فرم ترجمه]
دانلود مجموعه‌ی گفتارهای حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی
نام کتاب: مناهج الرّسول صلّی الله علیه و آله و سلّم؛ مجموعه‌ی گفتارهای حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی
ناشر: دفتر منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی
نسخه: ششم
زمان انتشار: مهر (میزان) ۱۳۹۸ هجری شمسی
مکان انتشار: بلخ؛ افغانستان