۱ . علامه خراسانی در ص۲۶۴ کتاب «بازگشت به اسلام» فرمودهاند: «و من اگر در زمین تمکّن یابم، آنان [حاکمان محارب و مفسد] را به سزای عملشان خواهم رساند؛ چراکه برداشتن آنان از سر راه مهدی، بر هر مسلمانی که متمکّن از آن باشد، واجب است». سؤال این است که آیا ایشان برای انجام این کار از حضرت مهدی اذن دارند و یا به رأی و اجتهاد یقینی خود عمل میکنند؟ منظور از تمکّن تشکیل حکومت است؟ در این صورت فرق این حکومت با سایر حکومتهای اسلامی چیست؟
۲ . در یکی از نامهها ایشان خود را با حضرت مسلم تشبیه نمودهاند. حضرت مسلم از امام زمان خود اذن داشتند. آیا ایشان از حضرت مهدی اذن دارند؟ برخی از علما مثل امام خمینی نیز حرکت انقلابی خود را برگرفته از قیام امام حسین میدانستند، با این حال مدّعی اذن از حضرت مهدی نبودند و به رأی و اجتهاد خود عمل مینمودند که البته طبق نظر علامه رأی و اجتهاد به تنهایی یقین ایجاد نمیکند.
۳ . همان طور که حضرت مهدی (ع) موعود هستند، دعوتکنندگان و زمینهسازان ظهور ایشان به حکم عقل سلیم باید موعود باشند؛ زیرا عقل حکم میکند که رسول خدا و سایر ائمهی اهل بیت به آنها بشارت دهند و مردم را به سوی آنها سوق دهند. حال چگونه است که علامه خراسانی اصرار دارند فقط بر موارد یقینی کتاب «بازگشت به اسلام» تکیه کنیم و به مواردی که به خراسانی موعود در احادیث معتبر اشاره شده تکیه نکنیم؟ در این صورت چگونه به یقین کامل برسیم؟ در مجموع روایاتی که از رسول خدا (ص) و امیر مؤمنان و سایر ائمهی اهل بیت نقل شده به صراحت موارد ذیل برای شناخت یکی از نایبان خاص حضرت مهدی (ع) اشاره شده:
- صاحب پرچمهای سیاه
- هاشمی و خراسانی بودن
- فاطمی بودن
- حسنی یا حسینی بودن
- جوانی زیبا روی
- در کف دست چپش خالی است.
- پیشاپیش لشکرش شعیب بن صالح تمیمی است.
- گنج های طالقان او را اجابت می کنند.
- با بنی امیّهی آخر زمان (سفیانی) جنگ میکند و او را شکست میدهد.
- حضرت مهدی در لشکرش پنهان است و او را هدایت میکند و ...
همهی این موارد نشان از آن دارد که رسول خدا و ائمهی اهل بیت لازم دیدهاند نشانههایی را برای شناسایی او مطرح نمایند، همان طور که سلمان فارسی هنگام ورود به مدینه نشانههایی را که از کتب آسمانی برداشت کرده بود با رسول خدا تطبیق داد و به یقین کامل رسید و به حضرت ایمان آورد. لطفاً در این مورد بیشتر توضیح دهید.