لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:
۱ . مراد از «اذن خداوند» نصب اوست که از طریق نصّ پیامبر یا آیتی بیّنه معلوم میشود و مبنای مشروعیّت حکومت در اسلام است و با این وصف، برای کسانی ضرورت دارد که حکومت میکنند یا به سوی حکومت خود فرا میخوانند، مانند حاکمان ایران، نه برای جناب علامه منصور هاشمی خراسانی که نه حکومت میکند و نه به سوی حکومت خود فرا میخواند، بلکه دعوتکنندهای به سوی حکومت مهدی است. روشن است که دعوت به سوی حکومت مهدی، از مصادیق حکومت نیست تا به اذن خاصّ خداوند نیازی داشته باشد، بل از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است که مانند نماز و روزه و حج، با اذن عامّ خداوند انجام میشود و خلط آن دو با یکدیگر، از بزرگترین مغالطات است.
اما پرسش جنابعالی دربارهی اینکه از کجا معلوم فلان حاکم ایران چنین اذنی نداشته، عجیب است؛ زیرا واضح است که اصل بر عدم وجود چنین اذنی است مگر اینکه وجود آن ثابت شود و با این وصف، عدم ثبوت وجود آن، به معنای عدم آن است؛ همچنانکه حاکم مذکور، خود نیز مدّعی وجود آن نبوده است.
۲ . چنانکه بارها «با صغرا و کبرای کامل و روشن و با استدلال صحیح و بیّنهی روشن» توضیح داده شده است، حاکمان فعلی هیچ یک با اذن خداوند حکومت نمیکنند و هر حاکمی که با اذن خداوند حکومت نمیکند طاغوت است و با این وصف، حاکمان فعلی همگی طاغوتاند. دلیل مقدّمهی نخست مشهود و وجدانی است؛ چراکه هیچ یک از حاکمان فعلی دارای نصّی خاص از جانب پیامبر و آیتی بیّنه از جانب خداوند نیستند و با این وصف، منصوب از جانب خداوند شمرده نمیشوند و خود نیز چنین ادّعایی دربارهی خود ندارند و اصل نیز بر عدم انتصاب آنان از جانب خداوند است؛ خصوصاً حاکم مورد اشارهی جنابعالی که علی رغم نداشتن نصّی خاص از جانب پیامبر و آیتی بیّنه از جانب خداوند، مدّعی ولایت مطلقه بوده و اطاعت از خود را مانند اطاعت از خلفاء خداوند واجب میشمرده، بلکه آشکارا حفظ حکومت خود را از حفظ مهدی مهمتر میدانسته؛ چنانکه بدون تعارف و ملاحظه میگفته است: «حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر ولو امام عصر باشد اهمیتش بیشتر است» و این مستلزم جواز قتل آن حضرت برای حفظ جمهوری اسلامی است که از تعارض آن دو با یکدیگر بر میخیزد؛ همچنانکه عموم طاغوتهای گذشته، همین نظر را میداشتند و حفظ حکومت خود را از حفظ ائمهی اهل بیت مهمتر میدانستند و برای تحصیل آن، به قتل آنان اقدام میکردند و دلیل مقدّمهی دوم در مبحث «اختلاف مسلمانان»، «حاکمیّت غیر خداوند» و «توحید خداوند در تحکیم» با تکیه بر منابع یقینی اسلام تبیین شده است.
اما دعوت جناب منصور به سوی مهدی واقعیّتی عینی بر روی زمین است که در گفتارها و نوشتارهای ایشان مشهود است و محور اقدامات فرهنگی ایشان در خراسان شمرده میشود. با این وصف، بفرمایید که اگر دعوت این بزرگوار به اجتماع شماری کافی از مسلمانان برای حمایت از مهدی و گرفتن بیعت از آنان برای او، دعوت به سوی او شمرده نمیشود، پس دعوت به سوی او چگونه است؟! بلکه به عبارت دقیقتر بفرمایید: اگر دعوت به سوی مهدی دعوت به سوی مهدی نیست، پس دعوت به سوی مهدی چیست؟! بیگمان عدم التزام به معیار شناخت و ابتلا به موانع آن خصوصاً تعصّب، انسان را به بیانصافی و انکار محسوسات سوق میدهد.
۳ . در خطوط مورد اشارهی شما آمده است که مهدی یا خود برای جهاد مسلّحانه به همراه مردم اقدام میفرماید و یا «فرستادهای از جانب خود را با آیتی قطعی به نزد آنان میفرستد». آیا جناب منصور هاشمی خراسانی مدّعی شده فرستادهای از جانب مهدی برای جهاد مسلّحانه به همراه مردم است که جنابعالی میپرسید: «آیت قطعی ایشان از طرف مهدی چیست»؟! از جنابعالی که علاقهی فراوانی به صغرا و کبرا دارید بعید است که این گونه به مغالطات فاحش دست بیالایید! البته اگر زمانی مولایمان مهدی مصلحت دید و جناب منصور را برای جهاد مسلّحانه به همراه مردم برانگیخت، بیگمان برای او آیتی قطعی قرار خواهد داد؛ چراکه او از هر گونه رجس پاکیزه است و تبعاً کار واجب را ترک نمیکند و با این وصف، نگرانی از این بابت بیهوده است.
اما فرمایش پایانی جنابعالی، نشان از حسن نیّت شما و تواضعتان در برابر حقّ است و این توفیق بزرگی است که خداوند به شما ارزانی داشته است و امید میرود که شما را با آن هدایت کند؛ زیرا او کسانی را به حق هدایت میکند که حسن نیّت و تواضع دارند و متکبّران را در گمراهی وا میگذارد؛ چنانکه فرموده است: ﴿سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ۚ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ﴾؛ «آیات خود را از کسانی که در زمین به غیر حق تکبّر میورزند باز خواهم داشت و اگر هر آیتی ببینند به آن ایمان نیاورند و اگر راه رشد را ببینند آن را راه خود نگیرند و اگر طریق گمراهی را ببینند آن را طریق خود بگیرند، آن به این سبب است که آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند».
باری تواضع شما در برابر حق، توفیقی است که خداوند به شما داده است و اگر بخواهد شما را با آن هدایت میکند و خوشا به حال آنان که به حق هدایت پیدا میکنند.
پایگاه اطّلاعرسانی دفتر منصور هاشمی خراسانی
بخش بررسی نقدها