منصور هاشمی خراسانی هم مانند علی محمّد باب و احمد قادیانی و احمد الحسن یمانی و محمد ناصر یمانی و قحطانی و یعقوبی و تهرانی و دهها مدّعی دروغین دیگر به دنبال ضربه زدن به شیعه و تضعیف جایگاه علما و نقش محوری حوزههای علمیّه است و هدفی جز گمراه نمودن جوانان از اسلام ناب و ساختن یک دین جدید ندارد. ولایت فقیه تنها راهکار معقول و مشروع برای مدیریت جامعه در زمان غیبت است و هر کسی که با آن ضدّیت میکند منحرف است.
«تا کی خود را به خواب خواهید زد و تا کی چشم خود را به روی واقعیّت خواهید بست؟ تا کی مزخرف خواهید گفت و خود و دیگران را فریب خواهید داد؟ آیا زمان آن نرسیده است که از توهّم بیرون آیید و در برابر حقیقت تسلیم شوید؟ آیا زمان آن نرسیده است که انصاف دهید و از مغالطه دست بردارید؟» منصور هاشمی خراسانی چه ادّعایی دارد که او را مدّعی دروغین میشمارید و در کنار کسانی نام میبرید که ادّعای مهدویّت، امامت، وصایت، قائمیّت، نیابت، ارتباط با امام مهدی علیه السلام و دهها ادّعای گزاف و بیدلیل دیگر دارند؟ او چه میگوید جز اینکه از جهل و تقلید و اهواء نفسانی و دنیاگرایی و تعصّب و تکبّر و خرافهگرایی بپرهیزید و به سوی اسلام خالص و کامل بازگردید و برای حمایت از امام مهدی علیه السلام به جای حمایت از دیگران به پا خیزید؟ آیا در قاموس شما، این ادّعای دروغین است؟! در این صورت، لعنت بر شما و بر قاموس شما! آیا در ترازوی شما، او با مدّعیان دروغین برابر است؟! در این صورت، لعنت بر شما و بر ترازوی شما! «آیا عقل خود را از دست دادهاید و وجدانتان را دور افکندهاید؟! چگونه نور را از ظلمت تشخیص نمیدهید و چگونه عالم را از جاهل باز نمیشناسید؟! چگونه بینا را با کور یکسان میشمارید و چگونه زنده را مانند مرده میپندارید؟!» در حالی که خداوند مؤکّداً فرموده است: ﴿مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَى وَالْأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ ۚ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾[۱]؛ «مثل دو دسته مانند کور و کر و بینا و شنوا است، آیا در مثل برابرند؟! آیا پس متذکّر نمیشوید؟!» و فرموده است: ﴿وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَلَا الْمُسِيءُ ۚ قَلِيلًا مَا تَتَذَكَّرُونَ﴾[۲]؛ «و کور و بینا برابر نیستند و نه کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و بدکاران، اندکی متذکّر میشوید» و فرموده است: ﴿قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾[۳]؛ «بگو آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند برابرند؟! تنها خردمندان متذکّر میشوند» و فرموده است: ﴿أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ ۚ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ﴾[۴]؛ «آیا کسانی که بدیها را مرتکب شدند پنداشتند که آنان را مانند کسانی قرار میدهیم که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند؟! زندگیشان و مرگشان مانند هم است؟! بد قضاوت میکنند» و فرموده است: ﴿أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ﴾[۵]؛ «آیا کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند را مانند فساد کنندگان در زمین قرار میدهیم یا پرهیزکاران را مانند گناهکاران قرار میدهیم؟!». بیگمان نام بردن الماس در کنار شیشه، از ارزشش نمیکاهد و تشبیه مروارید به سنگریزه، از رونقش نمیاندازد. منصور هاشمی خراسانی عالمی مسلمان و دعوتکننده به سوی امام مهدی علیه السلام در پرتو یقینیّات و مسلّمات اسلامی است و با این وصف، هر کس او را از مدّعیان دروغین و مانند چند اخباری متوهّم میشمارد، در جهالت و ضلالتی آشکار است. نفرین بر زبانهای هرزی که به چنین بهتانی میجنبند و ننگ بر قلمهای آلودهای که چنین دروغی مینویسند، تا حاکمان را در برابر امام مهدی علیه السلام یاری رسانند و مردم را نسبت به زمینهساز ظهور آن حضرت بدبین و سرگشته سازند.
اما اینکه گفتهاید منصور هاشمی خراسانی به دنبال ضربه زدن به شیعه و تضعیف جایگاه علما و نقش محوری حوزههای علمیّه است و هدفی جز گمراه نمودن جوانان از اسلام ناب و ساختن یک دین جدید ندارد، سخنی بیپایه و مانند هذیان است؛ زیرا منصور هاشمی خراسانی آشکارا به دنبال تحقّق حاکمیّت اهل بیت است و هدفی جز ظهور امام مهدی علیه السلام ندارد و با این وصف، اگر نهضت او به شیعه ضربه میزند و جایگاه علما و نقش محوری حوزههای علمیّه را تضعیف میکند، برای آن است که به ظهور امام مهدی علیه السلام و تحقّق حاکمیّت اهل بیت میانجامد و ظهور امام مهدی علیه السلام و تحقّق حاکمیّت اهل بیت، بساط شیعهی تقلّبی را جمع میکند و دکّان علمای خائن و حوزههای علمیّهی وابسته را میبندد و به دوران سلطهی شما بر جان و مال و آبروی مردم پایان میدهد. از اینجا دانسته میشود که شما تنها نگران جایگاه خود هستید و برای حفظ نقش محوری خود حرص میزنید؛ زیرا میدانید که با ظهور امام مهدی علیه السلام و تحقّق حاکمیّت اهل بیت، جایگاه کنونی و نقش محوریتان را از دست میدهید و این چیزی است که نفسهاتان بر نمیتابد و دلبستگیتان به قدرت نمیگذارد. با این حال، از آنجا که جرأت ندارید دشمنیتان با اهل بیت و مخالفتتان با ظهور امام مهدی علیه السلام را علنی کنید، با دعوتکنندهی به سوی آنان و زمینهساز ظهور او دشمنی و مخالفت میکنید، در حالی که با عوامفریبی، خود را دلسوز شیعه و نگران حوزههای علمیّه میشمارید؛ غافل از آنکه خداوند به چیزی که در سینه دارید آگاه است! شما کی هستید که دلسوز شیعه و نگران حوزههای علمیّه باشید؟! آیا جز مشتی مزدور و خودفروخته هستید که به سفارش ظالمان و برای حفظ حکومت نامشروع آنان، قلم به دست گرفتهاید و به جنگ با خداوند و خلیفهاش در زمین برخاستهاید؟! از نفاق و فریبکاری شما همین بس که دعوتکنندهی به سوی امام مهدی علیه السلام با صدایی رسا و بدون هیچ ادّعایی را منحرف و مدّعی دروغین میشمارید، در حالی که مدّعی ولایت مطلقه و اختیارات پیامبر را منحرف و مدّعی دروغین نمیشمارید، بلکه تنها راهکار معقول و مشروع برای مدیریت جامعه میشمارید! وای بر شما ریاکاران که تا این اندازه گستاخ و بیچشم و رو شدهاید؛ چراکه بیشتر مردم را غافل و سادهلوح یافتهاید و این شما را تا این اندازه جری کرده است!
بیگمان کسانی که از آزادگی، آگاهی و انصاف برخوردارند میدانند که منصور هاشمی خراسانی جوانان را از اسلام ناب گمراه نکرده است، بل این شما هستید که آنان را از اسلام ناب گمراه کردهاید؛ چراکه او آنان را به سوی کتاب خداوند و سنّت متواتر پیامبرش در روشنایی عقل سلیم فرا میخواند، در حالی که شما آنان را به سوی تقلید، تعصّب و خرافهگرایی فرا میخوانید؛ همچنانکه میدانند او دین جدیدی نساخته است، بل این شما هستید که دین جدیدی ساختهاید؛ زیرا او به سوی کسی دعوت میکند که از هزاران سال پیش در کتب پیامبران وعده داده شده است، ولی شما به سوی کسی دعوت میکنید که هیچ آیهای دربارهاش نازل نشده و هیچ حدیثی دربارهاش نرسیده است. آری، کسانی که از آزادگی، آگاهی و انصاف برخوردارند تصدیق میکنند که تنها راهکار معقول و مشروع برای مدیریت جامعه حاکمیّت فقیه نیست، بل حاکمیّت خداوند است که از طریق حاکمیّت خلیفهاش در زمین إعمال میشود و حاکمیّت خلیفهاش در زمین مانند حاکمیّت فقیه و حاکمیّت هر کس دیگری در جهان، با قبول و حمایت کافی مردم شکل میگیرد[۶]. بنابراین، از خواب غفلت بیدار شوید و از عناد و لجاجت در برابر حق دست بردارید و نور را مانند ظلمت و زنده را مانند مرده و بینا را مانند کور و شنوا را مانند کر و عالم را مانند جاهل نشمارید، پیش از آنکه خشم خداوند بر شما افروخته شود و عذاب او بر شما فرود آید، در حالی که نه یاوری در زمین دارید و نه شفیعی در آسمان.