آیا امام مهدی ارواحنا فداه در زمان غیبت توقیعاتی برای علمای اسلام نداشتهاند؟ گروهی از شیعیان به واسطهی آنکه اخباری دربارهی بعضی علمایشان مبنی بر ارتباط آنان با امام مهدی شنیدهاند، دعوت علامه خراسانی را دروغین و خلاف دستور امام میدانند؛ چراکه باور دارند اگر دعوت علامه حق بود، امام در توقیعاتش به علما مردم را به این شیوه از زمینهسازی دعوت میکرد.
هیچ توقیعی از ناحیهی امام مهدی علیه السلام برای علما در دورانی که آن را غیبت کبری مینامند، ثابت نشده است. با این حال، در مشهورترین توقیع منسوب به او که برای محمّد بن محمّد بن نعمان معروف به شیخ مفید (د.۴۱۳ق) صادر شده، صریحاً به نقش مردم در غیبت و ظهور مطابق با چیزی که منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی تبیین فرموده، پرداخته شده است. در این توقیع آمده است: «نَحْنُ ... كُنَّا ثَاوِينَ بِمَكَانِنَا النَّائِي عَنْ مَسَاكِنِ الظَّالِمِينَ ... مَا دَامَتْ دَوْلَةُ الدُّنْيَا لِلْفَاسِقِينَ»[۱]؛ «ما در جایی دور از خانههای ستمکاران به سر میبریم، تا هنگامی که حکومت دنیا برای فاسقان است» و این صریح در آن است که علّت غیبت امام مهدی علیه السلام «حکومت فاسقان» بر دنیاست و ظهور او تا هنگامی که حکومت آنان بر دنیا استیلا دارد، ممکن نیست، در حالی که حکومت آنان بر دنیا، برآمده از خواست و حمایت مردم است. بنابراین، تا هنگامی که مردم خواستار و حامی حکومت فاسقانند و خواستار و حامی حکومت امام مهدی علیه السلام نیستند، غیبت او تداوم خواهد داشت و این همان چیزی است که منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی میفرماید. به علاوه، در بخش دیگری از این توقیع، به نقش مردم در ظهور امام مهدی علیه السلام تصریح شده و آمده است: «وَلَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا -وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ- عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ، لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا، وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَصِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا، فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَلَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ»[۲]؛ «اگر دلهای پیروان ما که خدایشان توفیق اطاعت دهد، بر وفای به عهدی که بر عهدهی آنان است مجتمع میشد، یُمنِ دیدار ما از آنها به تأخیر نمیافتاد و اگر ما را به حقّ و راستی میشناختند، خوشبختیِ آنها با مشاهدهی ما پیش میافتاد؛ چراکه چیزی ما را از آنها حبس نمیکند، مگر آنچه به ما میرسد از چیزی که خوش نمیداریم و آن را از آنها نمیپسندیم» و این صریح در آن است که علّت تداوم غیبت، عدم اجتماع دلهای مردم بر طلب امام مهدی علیه السلام و کوتاهی آنان در وفای به عهد الهی یعنی اطاعت و حمایت از اوست که به اطلاعش میرسد و آن را خوش نمیدارد و نمیپسندد. این چه معنایی میتواند داشته باشد جز ضرورت زمینهسازی برای ظهور امام مهدی علیه السلام توسّط مردم که منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی به سوی آن دعوت میکند؟! آیا این عالم صدّیق جز این میفرماید که دلهای خود را بر طلب امام مهدی علیه السلام مجتمع کنید و به عهدی که خداوند از شما برای اطاعت و حمایت از او گرفته است وفا نمایید تا یُمن دیدار او بیش از این به تأخیر نیفتد و خوشبختی شما با مشاهدهی او تحقّق یابد؟! با این وصف، آیا ممکن است که امام مهدی علیه السلام به کاری که خود به آن امر کرده است راضی نباشد و دعوت به سوی آن را ناروا بداند؟! در حالی که پیش از او، جدّش رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و پدرانش امامان اهل بیت علیهم السلام به آن دلالت کردهاند؛ چنانکه در روایات مشهور و متواتر از خروج اهل خراسان در طلب او و برای ساختن زمینهی ظهورش خبر دادهاند و آن را کاری درست و سودمند شمردهاند و پیش از آنان، خداوند به آن ارشاد کرده است؛ چنانکه در کتاب خود فرموده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ﴾[۳]؛ «هرآینه خداوند چیزی را برای قومی تغییر نمیدهد تا آن گاه که آنان چیزی که در خودشان است را تغییر دهند» و پیش از او، عقل سلیم به آن حکم کرده است؛ چراکه نیاز هر حکومتی به خواست و حمایت کافی مردم، یک امر عقلایی و محسوس است.
از اینجا دانسته میشود کسانی که دعوت علامه خراسانی را دروغین و خلاف دستور امام میدانند، در خوابی عمیق به سر میبرند و آنان همانا زیانکارانند.