لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:
۱ . قدر هر کس، چیزی است که خداوند حکیم برای او قرار داده؛ چنانکه فرموده است: ﴿قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا﴾؛ «خداوند برای هر چیزی قدری قرار داده» و عاقل کسی است که قدر خود را میداند و به آن قانع است و این مبنای «عدالت» محسوب میشود؛ چنانکه علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی در نامهی یازدهم فرموده است: «عدل آن است که هر چیز قدر خود را بداند و در جایی که خداوند برای او قرار داده است قرار گیرد و ظلم آن است که چیزی قدر خود را نداند و از جای خود بیرون آید و جای دیگری که خداوند برای او قرار نداده است را بگیرد و فساد فرزند ظلم است». بنابراین، حقّ هر کس به اندازهی قدر اوست و تکلیف او این است که به قدر خود قانع باشد و در جایی قرار بگیرد که مستحقّ آن است و به قدر دیگران احترام بگذارد و در جای آنان قرار نگیرد و روشن است که تکلیف جنبهی تشریعی دارد، نه تکوینی و از این رو، جبر محسوب نمیشود. با این وصف، میتوان گفت که در حکومت امام مهدی علیه السلام، مردم مجبور نخواهند بود، بل مختار خواهند بود که به حقّ خود قانع باشند یا فراتر از آن را بجویند؛ با این تفاوت که اگر به حقّ خود قانع باشند، امام مهدی علیه السلام آنان را تشویق و حمایت میکند و اگر فراتر از آن را بجویند، امام مهدی علیه السلام آنان را تنبیه و مجازات میکند و در این صورت، اختیار آنان از بین نخواهد رفت؛ چراکه تنبیه و مجازات ظالم، با اختیار او منافات ندارد، بلکه ناشی از تکلیف و مسؤولیّت اوست و این مبنای احکام و قوانین کیفری در شریعت و سیرهی عقلا محسوب میشود.
۲ . تمایل مردم به اشغال مقام و مسؤولیتی که شایستگی آن را ندارند، ناشی از «جهل» یا «طمع» آنان است؛ به این معنا که آنان یا استعداد و توانمندی خود را نمیشناسند، یا به حقّ خود قانع نیستند و در هر دو صورت، نیاز به «تعلیم» و «تربیت» امام مهدی علیه السلام دارند. در صورت اوّل، امام مهدی علیه السلام آنان را «تعلیم» میدهد تا از جهل رهایی یابند و استعداد و توانمندی خود را بشناسند و در صورت دوم، امام مهدی علیه السلام آنان را «تربیت» میکند تا طمع را کنار بگذارند و به حقّ خود قانع باشند و انتظار میرود که پس از این تعلیم و تربیت او، تمایلی به اشغال مقام و مسؤولیتی که شایستگی آن را ندارند، نداشته باشند و با رضا و رغبت، مقام و مسؤولیتی را بپذیرند که شایستگی آن را دارند. با این حال، اگر کسی تربیتپذیر نباشد و همچنان به اشغال مقام و مسؤولیتی که شایستگی آن را ندارد متمایل باشد، در عمل مجال آن را نمییابد؛ چراکه با وجود مقرّرات و صافیهای متناسب تحت مدیریت و نظارت امام مهدی علیه السلام، شرایط برای آن مساعد نیست و او ناگزیر به سوی مقام و مسؤولیتی سوق داده میشود که شایستگی آن را دارد و آن را اگرچه با ناراحتی و کراهت میپذیرد و اگر برای اشغال مقام و مسؤولیتی که شایستگی آن را ندارد، مرتکب تعدّی شود، توسّط امام مهدی علیه السلام مجازات خواهد شد. بدون این تعلیم و تربیت و سیاست مهدوی، اصلاح جهان ممکن نخواهد بود و ظلم از آن برچیده نخواهد شد؛ زیرا همیشه هستند کسانی که به حقّ خود قانع نیستند و چیزی را میجویند که استحقاق آن را ندارند و اگر امام مهدی علیه السلام با وجود علم خود از خواهشهای آنان پیروی کند، او آن هنگام از ظالمان و گمراهان خواهد بود؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ۙ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ﴾؛ «و اگر تو پس از علمی که برایت آمد از خواهشهای آنان پیروی کنی، تو آن هنگام از ظالمان خواهی بود» و فرموده است: ﴿قُلْ لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ ۙ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ﴾؛ «بگو من از خواهشهای شما پیروی نمیکنم، من آن هنگام گمراه شدهام و از هدایت یافتگان نیستم».
۳ . آرمان امام مهدی علیه السلام این است که هیچ یک از رعیّت او از موقعیّتی که استحقاقش را دارد بیرون نباشد و این آرمانی است که در حدّ امکان حاصل میشود؛ یعنی در حدّی که دنیا با وجود محدودیّتهای ذاتی و طبیعیاش، قابلیّت آن را دارد و مراد از «عدالت مطلق جهانی» همین است، نه چیزی فراتر از آن تا خیالی و انتزاعی محسوب شود. وانگهی روشن است که این آرمان، به محض حاکمیّت امام مهدی علیه السلام حاصل نمیشود؛ چراکه حاکمیّت او ﴿كُنْ فَيَكُونُ﴾ نمیکند، بلکه مانند هر حاکمیّت دیگری در جهان، به برنامهریزی و تلاش برای رسیدن به آرمان خود میپردازد و این میتواند زمانی کوتاه یا بلند -بسته به کمّیّت و کیفیّت حمایت مردم- را در بر بگیرد. بنابراین، توقّع مردم از حکومت امام مهدی علیه السلام، باید توقّعی منطقی، واقعبینانه و توأم با احساس مسؤولیت باشد.
پایگاه اطّلاعرسانی دفتر منصور هاشمی خراسانی
بخش بررسی نقدها