اگر اهل خیر هستید به اسلامیترین نظام جهان ضربه نزنید! ... مگر قرآن برای آنان که در قلوبشان مرض است باعث ازدیاد مرض نیست؟! مثلاً برای خوارج که «لا حکم الا لله» را ظاهراً چسبیدند و با چنگ زدن به این آیه متشابه به جای محکمات، خود را از وظیفه در برابر ولیّ خدا دور کردند. ایشان دم از موانع شناخت میزند ولی میگوید ... همه میتوانند با امام مهدی (ع) ارتباط برقرار کنند و وظایف اجتماعی- سیاسی خود را مستقیماً از ایشان بگیرند و همراهی با رهبر حکومت جهان تشیع را در طول همراهی با آن حضرت نمیداند! برکات نظام اسلامی ایران در دفاع از فلسطین و غزه و لبنان چقدر است؟ در مورد دفاع در برابر داعش که خطاب به زائرین گفت: برنج زائرین از شما گوشتش از ما نظرشان چی هست؟ آیا «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» نیاز به رهبری ندارد؟... مگر عقل ندارد که خدا عزیز است و «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ» از محکمات است؟! کجا با هرج و مرج عزت به دست میآید؟ ... نکند فکر میکند امام مهدی (ع) است؟! ... خوب ایشان حتماً غذا میخورد، اگر یکی تا او سر سفره مینشیند بگوید: چرا چسبیدهای به خوردن؟ کی میخواهی انسان شوی؟! دقیقاً مثل این جمله ایشان است که «چسبیدهاند به حکومت کی میخواهند دنبال حضرت بروند»؟! ... کجا پیامبر (ص) یک لشکر بدون فرمانده میفرستاد و میفرمود شما همهتان میتوانید از راه دور با من ارتباط بر قرار کنید همان طوری تصمیم بگیرید؟! مگر چند تا اویس قرنی داریم؟! ... لطفاً به وحدت در ایران ضربه نزنید!
برادر گرامی!
سخنان شما مبهم و مضطرب است، ولی میتوان از آن سادهدلی و بیخبریتان را دریافت. از این رو، به اطلاعتان میرسانیم که کتاب «بازگشت به اسلام» نوشتهی علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله دعوت به اسلام خالص و کامل بر کنار از ظنون و اوهام است و در آن چیزی که بر خلاف قرآن کریم و سنّت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و منهج اهل بیت طاهرین و سلف صالحین باشد نیست و چنین کتابی نمیتواند به «اسلامیترین نظام جهان» ضربه بزند! با این حساب، اگر شما خیلی برای این نظام دل میسوزانید، بهتر است از بازگشت آن به اسلام خالص و کامل و اصلاح اندیشه و روشش بر پایهی یقینیّات و مسلّمات اسلامی استقبال کنید؛ زیرا این نظام حتّی اگر «اسلامیترین نظام جهان» باشد بدون عیب نیست و با این وصف، دوست حقیقی آن عالمی است که عیوب آن را برایش تبیین میکند، نه سفیهی که با چاپلوسی و تملّق خود، عیوبش را در نظرش زینت میدهد! بیگمان بزرگترین دشمنان این نظام، دوستان جاهل آنند که میکوشند هر انتقادی را از آن دشمنی با آن جلوه دهند و ضعفش را قوّت و نقصش را کمال معرّفی کنند و در برابر مصلحان دانا و دلسوزش بایستند! آنان بیگمان در ضلالتی آشکارند!
متأسفانه دیدگاههای جنابعالی، هر چند از سر خیرخواهی مطرح شده است، اشکالاتی بنیادین دارد. علّتش هم این است که شما کتاب شریف «بازگشت به اسلام» نوشتهی علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله را به درستی درک نکردهاید و از برخی مباحث آن برداشت غلطی داشتهاید؛ همچنانکه تحت تأثیر برخی شایعات و القائات بیاساس قرار گرفتهاید و دچار یک بدبینی و سوء تفاهم بزرگ شدهاید.
نخستین چیزی که شما باید درک کنید آن است که نویسندهی این کتاب علمی و اسلامی، عالمی محترم و خیرخواه مسلمانان است و دشمنی اسرائیلی یا انگلیسی نیست و این از جای جای کتاب ایشان، هرگاه با انصاف و به دور از پیشداوری و تعصّب خوانده شود، معلوم است.
وانگهی معلوم است که ایشان به هیچ رو ادّعای مهدویّت ندارد و خواهان هرج و مرج در جامعه نیست، بلکه به سوی امام مهدی علیه السلام دعوت میکند و تحقّق حاکمیّت او را مانند تحقّق حاکمیّت دیگران ممکن میداند. ایشان سعی دارد به شما و سایر مسلمانان جهان بفهماند که میتوانید همان طور که زید و عمرو را به حکومت میرسانید، مهدی را به حکومت برسانید و با این وصف، ایشان به سوی بیحکومتی دعوت نمیکند، بلکه به سوی حکومت مهدی دعوت میکند؛ چراکه از نظر ایشان، مهدی به حکم ﴿إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ﴾[۱] بشری مانند دیگران است و موجودی افسانهای در لامکانی ماورایی نیست و میتوان با تضمین امنیّت او به سادگی به او دسترسی پیدا کرد و با تضمین اعانت و اطاعت او به سادگی حکومت او را محقّق ساخت. با این وصف، کسی که برای تحقّق حکومت او تلاش میکند، خواستار هرج و مرج نیست، بلکه خواستار اقامهی عدالت در جهان است و از کسانی که برای تحقّق حکومت دیگران تلاش میکنند، خیرخواهتر است. از اینجا دانسته میشود که تمثیل شما دربارهی خوردن غذا و نصب امیر برای سرایا، به کلّی نامربوط و بیگانه است؛ زیرا ایشان منکر ضرورت حکومت نیست تا به ایشان گفته شود حکومت مانند غذا ضروری است یا پیامبر برای سرایا امیر نصب میکرد! بل معتقد است که حکومت برای مهدی است و ایجاد آن مانند ایجاد هر حکومت دیگری ممکن است و اگر مردم کاری که برای ایجاد حکومتهای موجود کردهاند را برای ایجاد حکومت او بکنند، حکومت او ایجاد میشود و این بالکلّ متفاوت با چیزی است که شما برداشت کردهاید!
وانگهی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی در کتاب شریف «بازگشت به اسلام» تنها به جمهوری اسلامی ایران نظر نداشته، بلکه به عموم کشورهای اسلامی نظر داشته است که هر کدام در جهتی به انحرافی از مسیر اسلام ناب دچار شدهاند و لازم است انحراف خود را تصحیح کنند. اینکه رهبر ایران به فلسطین خدماتی کرده است، باعث نمیشود که اگر اشکالی هست تذکّر داده نشود. آیا این منطقی است که چون کسی خدماتی به جهان اسلام داشته است، مطلقاً تأیید شود و به او هیچ تذکّری داده نشود و اگر تذکّری داده میشود، حمل بر عداوت با او یا انکار خدماتش شود؟! روشن است که این منطقی نیست؛ چراکه نه خدمات کسی مانع از لحاظ اشکالات اوست و نه اشکالات کسی مانع از لحاظ خدمات او و در میزان عدالت، خدمات و اشکالات هر کس ملحوظ است. از این رو، حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی بر مبنای ادلّهی عقلی و شرعی اشکال کار را «ولایت مطلقهی فقیه» میداند، نه حمایت از مردم فلسطین یا ایستادن در برابر داعش!
به علاوه، مخالفت ایشان با داعش در بخشهای مختلفی از کتابشان با تکیه بر منابع یقینی اسلام آشکار است، تا جایی که شاید هیچ کسی به اندازهی ایشان قادر به ایستادن در برابر این گروه مفسد و منحرف، از لحاظ اعتقادی و ایدئولوژیک نباشد و از این رو، باید از ایشان در برابر این گروه حمایت کرد؛ چراکه افساد و انحراف این گروه، بیش از هر چیز جنبهی اعتقادی و ایدئولوژیک دارد و تبعاً مقابلهی سیاسی و نظامی با آن کافی نیست، بلکه مقابلهی فکری و ایدئولوژیک با آن مؤثّرتر است و این مقابلهای است که تنها از نهضت «بازگشت به اسلام» با رهبری حضرت منصور هاشمی خراسانی ساخته است. به همین دلیل، پرچمهای سیاه ایشان را باید بیش از هر چیز اعلام تقابلی با پرچمهای سیاه این گروه سرکش و خونریز دانست و این نکتهی ظریفی است که از برخی عبارات ایشان در کتاب استفاده میشود و بر اهل دقّت و فراست پوشیده نیست.
به علاوه، روشن است که وحدت برای همهی مسلمانان ضروری است نه فقط برای ایران و سخن گفتن دربارهی وحدت در ایران تا هنگامی که میان این کشور و سایر کشورهای اسلامی نهایت تضاد و تخاصم برقرار است، بیمعناست. از نگاه علامه منصور هاشمی خراسانی، وحدت عموم مسلمانان و کشورهای اسلامی، تنها به گرد مهدی ممکن است؛ زیرا تنها اوست که مورد قبول همهی آنان از فرقهها و مذاهب گوناگون است و میتواند مبنای اتّحاد و همبستگی آنان با هر زبان و ملّیت واقع شود. از این رو، این عالم نیکاندیش آنان را به سوی مهدی به عنوان تنها عامل وحدت آنان دعوت میکند و معتقد است که دعوت آنان به سوی هر کسی جز از او، دعوتی تفرقهانگیز و جاهلی است.
خداوند به همهی مسلمانان توفیق درک این معارف عمیق را ارزانی دارد؛ زیرا مهمترین عامل موضعگیری در برابر آنها عدم درک آنهاست و انسان متأسف میشود از این همه کوتهبینی و سطحینگری.