در پاسخ به این پرسش که چرا علّت اصلی مشکلات یکی است، باید گفت: چون عامل اصلی پیشگیری و رفع مشکلات یکی است و علّت اصلی مشکلات، چیزی جز عدم آن نیست. به عبارت دیگر، وقتی عامل اصلی پیشگیری و رفع مشکلات یکی باشد، ناگزیر علّت اصلی مشکلات نیز یکی خواهد بود؛ چراکه علّت اصلی مشکلات، چیزی جز به کار نگرفتن عامل اصلی پیشگیری و رفع آنها نیست و یکی بودن عامل اصلی پیشگیری و رفع آنها، با دلیل عقلی و شرعی اثبات شده است. وانگهی وجود ارتباط علّی-معلولی میان مشکلات جامعه که امری ثابت و محسوس است، مستلزم یکی بودن علّت اصلی آنهاست؛ چراکه با توجّه به عدم امکان تسلسل، عللِ غیر متناهی به علّت واحد، نمیتوانند وجود داشته باشند. فارغ از اینکه در جهانبینی توحیدی، به طور کلّی نمیتوان علّت اصلی چیزی را متعدّد دانست؛ چراکه علّت اصلی خیر، خداوند است و تبعاً علّت اصلی شر نیز کلّیِ واحدی تحت عنوان غیر اوست؛ چنانکه فرموده است: ﴿ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ﴾؛ «آن از این روست که خداوند، او حقّ است و هر چیزی غیر او که میخوانند، آن باطل است».
از اینجا دانسته میشود که تشبیه مشکلات جامعه به «دایرههای تودرتو» و «شاخ و برگ و ریشهی درخت» در گفتار علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، صرفاً یک مثال نیست، بلکه تصویری واضح و واقعی از مشکلات جامعه است.
پایگاه اطّلاعرسانی دفتر منصور هاشمی خراسانی
بخش بررسی نقدها