میخواهم نظر شما را درباره پیشرویهای ارتش عراق در استانهای تحت سلطهی داعش و شکست داعش در عراق و سرکوب آن در سوریه جویا شوم. به نظرتان با نابودی داعش در عراق و سوریه آیا باز هم دلیلی برای جهاد هست؟ چون شما نقشهی راه خود را بیان نکردید یا کاملاً روشن بیان ننمودید. با فراهم نمودن نیرو در آسیای میانه باید از ایران عبور کنید که اجازه نخواهند داد. بعد باید به عراق بروید و بعد به سوریه و فلسطین. آیا این چنین راهی هست یا نه؟ هدف چه مناطقی است؟ شما از مبارزه صحبت کردید، ولی از کمیت و کیفیت آن نه. با چه ابزاری؟ فقط ابزار فرهنگی کافی است یا نه؟ اگر هدف اسرائیل است که هر گونه اقدام نظامی علیه آن نیاز به حمایت همهجانبهی مسلمانان دارد که در غیر این صورت با حمایت همهجانبهی غرب از اسرائیل مواجه خواهیم شد. نظر شما در این باره چیست؟
برادر گرامی!
لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:
اولاً از ما و شما خواسته نشده است که به پیشگویی حوادث آینده بپردازیم؛ بل از ما و شما خواسته شده است که وظیفهی خود در حال حاضر را انجام بدهیم و آن این است که حق را در روشنایی عقل و بر پایهی کتاب خداوند و سنّت یقینی پیامبرش بشناسیم و یاری کنیم، قطع نظر از اینکه به نتیجهی دلخواهمان در دنیا میرسد یا نمیرسد؛ چراکه ما و شما مالک کار خود هستیم و مالک نتیجهی آن نیستیم و نتیجهی آن در دست خداوند است. با این وصف، کسانی که به جای شناخت حق و یاری آن، به پیشگویی حوادث آینده مشغولاند، در خطایی آشکارند. از آنان کسانی هستند که بر اساس حدسیّات و ذهنیّات خود، تصویری از آینده ترسیم کردهاند و آن را چونان معیاری برای شناخت گرفتهاند؛ تا جایی که اگر تحرّکی در منطقه، با تصویر مورد نظر آنان از آینده سازگار باشد، بدون بررسی آن را تأیید میکنند و اگر تحرّکی در منطقه، با تصویر مورد نظر آنان از آینده سازگار نباشد، بدون بررسی آن را رد میکنند! واضح است که این انحرافی آشکار است؛ چراکه مسلّماً حدسیّات و ذهنیّات آنان، ظنّی بیش نیست و ظن در اسلام اعتباری ندارد؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ ۖ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ ۖ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا﴾[۱]؛ «و آنان را به آن علمی نیست، آنان جز از ظن پیروی نمیکنند، در حالی که ظن چیزی را از حق کفایت نمیکند» و فرموده است: ﴿إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ﴾[۲]؛ «آنان جز از ظن پیروی نمیکنند و جز تخمین نمیزنند».
ثانیاً روشن است که حوادث آینده، لزوماً به گونهای که شما توقّع دارید، واقع نخواهد شد؛ چراکه خداوند مقدّرات خود را دارد و از مقدّرات مردم تبعیّت نمیکند؛ چنانکه فرموده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا﴾[۳]؛ «خداوند کار خودش را انجام میدهد؛ خداوند برای هر چیزی اندازهای قرار داده است»؛ همچنانکه به خاطر عجلهی آنان عجله نمیکند و کاری که هنوز زمانش نرسیده است را انجام نمیدهد؛ چنانکه فرموده است: ﴿أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ﴾[۴]؛ «کار خداوند میآید، پس در آن عجله نکنید» و فرموده است: ﴿خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ ۚ سَأُرِيكُمْ آيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ﴾[۵]؛ «انسان از عجله آفریده شد! نشانههایم را نشانتان خواهم داد؛ پس عجله نکنید». با این وصف، کسانی که برای حوادث آینده، وقت تعیین میکنند، دروغ میبندند و کسانی که برای تحقّق آنها عجله دارند، به فتنه میافتند؛ چنانکه بارها بر زبان منصور هاشمی خراسانی جاری شده است: «كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَهَلَكَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَنَجَى الْمُسَلِّمُونَ وَإِلَيْنَا يَصِيرُونَ»؛ «تعیینکنندگان وقت دروغ میگویند و عجلهکنندگان هلاک میشوند و تسلیمشوندگان نجات مییابند و به سوی ما باز میگردند». آری، اگر تعیینکنندگان وقت و کسانی که عجله دارند، به صبر بازگردند و به جای متشابهات از محکمات پیروی کنند و به جای کنجکاوی دربارهی آینده، وظیفهی فعلی خود را انجام دهند، خداوند در فرج آنان تعجیل میکند و برخی چیزهایی که بر آنان پوشیده است را آشکار میگرداند؛ چراکه او بسیار بخشنده و مهربان است.
ثالثاً نقشهی راه منصور هاشمی خراسانی جز این نیست که در هر زمانی به وظیفهی خود در آن عمل کند و وظیفهی او در هر زمان، تابعی از توانایی اوست که با حمایت مردم از او نضج میگیرد؛ چراکه خداوند هیچ کس را بیشتر از تواناییاش موظّف نمیکند و توانایی پیشوایان، از حمایت پیروانشان مایه میگیرد. با این وصف، اگر امثال جنابعالی همان جا بایستید و تنها نظارهگر باشید که منصور هاشمی خراسانی چه میکند، او کاری جز این که اکنون میکند انجام نمیدهد و آن همانا شناساندن اسلام خالص و کامل به مردم و تعلیم و تزکیهی آنان بر پایهی کتاب خداوند و سنّت یقینی پیامبر او در روشنایی عقل است که کاری فرهنگی شمرده میشود؛ ولی اگر امثال جنابعالی قبول زحمت بفرمایید و به حمایت از این عالم مصلح و مجاهد بپردازید، او کارهای بسیاری میتواند انجام دهد تا زمینه برای ظهور مهدی آماده شود و این تفسیر نام او «منصور» است؛ چراکه «منصور» به معنای «یاریشونده»، با یاری او معنا مییابد و بدون «ناصر»، «منصوری» نیز ظهور نمیکند؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ﴾[۶]؛ «و وعدهی ما برای بندگان فرستادهیمان پیشی گرفته است که آنان همانا یاریشونده خواهند بود».
رابعاً ممکن است حوادث شام و عراق، سرآغاز حوادثی باشد که از پیش وعده داده شده است؛ زیرا هیچ بلایی نیست که مستدام باشد، مگر بلای دوزخ که کاستی نمیپذیرد؛ چنانکه خداوند دربارهی آن فرموده است: ﴿خَالِدِينَ فِيهَا ۖ لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ﴾[۷]؛ «جاودان در آن میمانند؛ نه عذاب از آنها تخفیف داده میشود و نه مهلت مییابند» و با این وصف، فراز و فرود فتنههای دنیا طبیعی است. پس هنگامی که در فرازند ناامید نشوید و هنگامی که در فرودند ایمن نگردید؛ تا آنگاه که خداوند فرجتان را برساند و زمین را از عدالت پر کند پس از آنکه از ظلم پر شده باشد و عاقبت برای پرهیزکاران است.