لطفاً به نکات زیر توجه فرمایید:
۱ . روشن است که اگر به جای دیگران، دوازده خلیفهی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به حکومت دست مییافتند، همهی احکام اسلام جاری و همهی اهداف آن محقّق میشد؛ چنانکه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در روایاتی متواتر از این حقیقت خبر داده و حکومت آنان را ضامن مناعت، عزّت، قیام، مضا، ظهور، صلاح و استقامت اسلام تا روز قیامت شمرده بود و این نکتهای است که حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی در کتاب شریف «بازگشت به اسلام» تبیین کرده و فرموده است:
<بسیاری از اصحاب پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم مانند جابر بن سمره، عبد الله بن مسعود، عبد الله بن عمر، عبد الله بن عباس، عبد الله بن عمرو، أنس بن مالک، عبد الله بن أبی أوفی، عباس بن عبد المطلب، جابر بن عبد الله، ابو جحیفه، ابو قتاده، عایشه و دیگران، برای دهها نفر از تابعانشان و بواسطهی آنان برای صدها نفر از مسلمانان، از آن حضرت روایت کردهاند که تعداد خلفاء پس از خود را دوازده نفر شمرده و به انحاء مختلف فرموده است: «يَكُونُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ»؛ «پس از من دوازده خلیفه خواهند بود که همهیشان از قریشاند» و تأکید نموده است که اسلام با تکیه بر خلافت آنان، تا روز قیامت «منیع»، «عزیز»، «قائم»، «ماضی»، «ظاهر»، «صالح» و «مستقیم» خواهد بود و این مبتنی بر سنّت خداوند در امّتهای گذشته است که برای آنان دوازده پیشوا قرار داده؛ چنانکه به عنوان نمونه فرموده است: ﴿وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا ۖ﴾؛ «و هرآینه خداوند پیمان بنی اسرائیل را گرفته و از آنان دوازده پیشوا برانگیخته» و روشن است که سنّت خداوند در امّتهای گذشته، در این امّت نیز جاری است و تغییری نمیپذیرد؛ چنانکه فرموده است: ﴿سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا﴾؛ «سنّت خداوند در کسانی که از پیش گذشتند چنین بود و هرگز برای سنّت خداوند تغییری نمییابی»>.
با این وصف، محرومیّت امّت از حاکمیّت این خلفاء دوازدهگانه را باید بزرگترین ضایعه پس از درگذشت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به حساب آورد.
۲ . بازتعریف مهدویّت بر پایهی یقینیّات اسلام و به دور از خرافات و موهومات عامیانه، احساس نیاز به آن در میان مردم را بیدار میکند و این کار مبارکی است که علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی آغاز کرده و در حال گسترش آن به سراسر جهان است. امّا نیاز به مهدی، از باب نیاز به شناخت احکام خداوند و اقامهی آنهاست که جز از طریق خلیفهی او در زمین حاصل نمیشود و روشن است که شناخت احکام خداوند و اقامهی آنها برای بندگی او و تبعاً رستگاری مردم در دنیا و آخرت ضروری است و با این وصف، هیچ چیز نمیتواند مردم را از مهدی بینیاز کند. بدون شک آرمان اسلام، تنها تعالی انسان در بُعد مادّی و فعلیّت یافتن استعدادهای حیوانی او نیست تا ادّعا شود که در کشورهای غربی و ژاپن تحقّق یافته، بل تعالی او در همهی ابعاد و فعلیّت یافتن همهی استعدادهای اوست که یقیناً در این کشورها تحقّق نیافته است و جز با شناخت احکام خداوند و اقامهی آنها تحقّق نخواهد یافت؛ چنانکه فرموده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ﴾؛ «هرآینه خداوند کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند را به بهشتهایی داخل میکند که از زیرشان جویها جاری است و کسانی که کافر شدند، لذّت میبرند و میخورند همان طور که چهارپایان میخورند و آتش جای آنان است». آری، در جهانبینی اسلامی، انسان تنها برای خوردن و خوابیدن آفریده نشده، بلکه برای تکامل همهجانبه و نیل به رضوان الهی آفریده شده و این چیزی است که تنها با حاکمیّت خلیفهی خداوند در زمین امکان مییابد و با این وصف، تنها کسانی نیاز به چنین حاکمی را انکار میکنند که نیازی به تکامل همهجانبه و نیل به رضوان الهی نمیبینند. وانگهی روشن است که بخش زیادی از مشکلات خاورمیانه و کشورهای مستضعف، ناشی از سیاستهای استکباری همین کشورهای مقتدر و ثروتمند است و با این وصف، واضح است که پیشرفت ظالمانه و یکجانبهی آنها به این سبب بوده است که مهدی نداشتهاند!
خداوند مسلمانان را از وابستگی به کافران و شیفتگی به غرب رهایی دهد و به دامان اسلام راستین که مایهی عزّت و سعادت آنان است بازگرداند، تا تحت رهبری خلیفهاش در زمین به الگوی جهانیان در همهی ابعاد تبدیل شوند، همان طور که خود خواسته و خود ترسیم فرموده است.
پایگاه اطّلاعرسانی دفتر منصور هاشمی خراسانی
بخش بررسی نقدها