من این آقا را تا قبل از این نمیشناختم و اصلاً نامش را هم نشنیده بودم! بیوگرافی و عکسی هم از او در اینترنت ندیدم! هیچ معلوم نیست که چنین کسی اصلاً وجود داشته باشد! به فرض که وجود داشته باشد هم معلوم نیست که شیعه است یا سنّی! این چطور اسلام خالص و کاملی است که به آن دعوت میکند و در آن ولایت مطلقهی فقیه را رد کرده و نام اهل بیت را بدون «علیه السلام» آورده؟! اگر شیعه است باید نام اهل بیت را با «علیه السلام» میآورد و اگر سنّی است باید نام آنها را حداقل با «رضی الله عنه» میآورد! این بیاحترامی به آنهاست!
اینکه شما پیشتر حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی را نمیشناختید و نامشان را نشنیده بودید، دلیل بر وجود نداشتن ایشان نمیشود؛ چنانکه عاقلان گفتهاند: «نیافتن دلیل بر نبودن نیست»! همچنانکه شما به طور حتم بسیاری دیگر از عالمان جهان اسلام در کشورهای مختلف را نیز نمیشناسید و نامشان را نیز نشنیدهاید و با این حال، آنان وجود دارند و چه شما بدانید و چه شما ندانید، مشغول فعالیّتهای علمی و فرهنگی خود هستند. به علاوه، روشن است که «اینترنت» لوح محفوظ خداوند نیست تا وجود بیوگرافی و عکس همهی بندگان خداوند در آن ضروری باشد، بل شبکهای ساختهی دست کافران و ظالمان برای تبلیغ فرهنگ خود و نشر آن در جهان است و از این رو، بیوگرافی و عکس آنان و دوستانشان در آن فراوان است، ولی بیوگرافی و عکس بسیاری از بندگان صالح خداوند در آن یافت نمیشود! آری، متأسفانه شما تحت تأثیر إلقائات جاهلان و افراد مغرض و بیمار هستید وگرنه میدانید که اتّفاقاً صالحترین بندگان خداوند کسانی هستند که گمنامند و از شهرت میگریزند و این به معنای وجود نداشتن آنان نیست، بلکه چه بسا وجود داشتن دیگران به یمن وجود آنان است و به برکت وجود آنان مهلت داده میشوند! آنان کسانی هستند که به تعبیر برخی روایات مستفیض «در زمین گمنام و ناشناختهاند، ولی در آسمان معروف و مشهورند»! آری، شما نیز مانند برخی دیگر از جوانان احساساتی و سادهدل، تحت تأثیر تبلیغات دروغگویان و جوسازان قرار گرفتهاید وگرنه عجیب است که وجود بیوگرافی و عکس کسی در اینترنت را دلیل بر وجود او میپندارید، ولی وجود کتابی مانند «بازگشت به اسلام» با عمقی بینظیر و دقّتی بیسابقه را دلیلی بر وجود نویسندهی عالم و بزرگوار آن نمیدانید و احتمال میدهید که خود به خود به وجود آمده باشد!! به هر حال، به یاد داشته باشید انسان عاقل کسی است که حق را با افراد نمیشناسد، بلکه افراد را با حق میشناسد، در حالی که انسان جاهل عکس این کار را انجام میدهد و شهرت یا مقام یا عنوان افراد را دلیل بر حق بودنشان و گمنامی آنان را دلیل بر باطل بودنشان میپندارد. این بیگمان جهالتی آشکار است!
اما اینکه مذهب جناب منصور هاشمی خراسانی را نامعلوم شمردهاید، طبیعی است؛ چراکه ایشان مذهبی خاص و کلیشهای از آن سنخ که شما میشناسید و میپسندید ندارد تا معلوم باشد! ایشان همان طور که در کتاب خود تصریح فرموده و از اندیشههایش آشکار است، مسلمانی حنیف شمرده میشود و یک شیعه یا سنّی به معنایی که مورد نظر شماست نیست. البته ایشان تنها به کتاب خداوند و سنّت متواتر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و خلیفهی او در زمین وفادار است و این با نگاهی دیگر میتواند تشیّع راستین و تسنّن راستین شمرده شود.
امّا اینکه شما از ننوشتن «علیه السلام» یا «رضی الله عنه» پس از نام اهل بیت برآشفتهاید و آن را نوعی بیاحترامی به آنان شمردهاید، ناشی از سطحینگری و عیبجویی شماست؛ چراکه حضرت منصور هاشمی خراسانی با استناد به قرآن کریم و سنّت متواتر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و اقتضائات روشن عقلی، خلافت اهل بیت را اثبات کرده و بنیان نهضت خود را بر دعوت به سوی آنان قرار داده و در حال تلاش برای ایجاد حاکمیّت آنان در زمین است و این بسیار بیشتر از دو کلمهی «علیه السلام» و «رضی الله عنه» احترام ایشان به آنان را نشان میدهد، بلکه احترامی بالاتر از این به آنان ممکن نیست! با این وصف، عجیب است که کسی مانند شما، با آنکه عناوین اهل بیت را بر غیر آنان اطلاق میکنید و دیگران را در ولایت با آنان برابر میشمارید و با این شیوه، بیشترین بیاحترامی را به آنان میکنید، زمینهساز حکومت آنان و دعوتکنندهی به سویشان را به بیاحترامی به آنان متّهم مینمایید!! شاید به این خاطر که از احترام به آنان، چیزی جز «علیه السلام» یا «رضی الله عنه» را نیاموختهاید؛ همچنانکه از تشیّع آنان کاری جز شعر گفتن و گریستن برایشان را یاد نگرفتهاید!
به هر حال، حضرت منصور هاشمی خراسانی در کتاب شریف «بازگشت به اسلام» با شیوهای حکیمانه و خیرخواهانه، از نوشتن عبارات و الفاظی که به شعاری مشخّص برای مذهبی خاص تبدیل شده، خودداری کرده است تا به جانبداری غیر ضروری از یک مذهب خاص متّهم نشود و بر اختلاف مذاهب اسلامی با یکدیگر دامن نزند. از این رو، ایشان از نوشتن دو کلمهی «علیه السلام» و «رضی الله عنه» پس از نام اهل بیت و پس از نام صحابه خودداری کرده است؛ زیرا اگر پس از نام اهل بیت «علیه السلام» مینوشت گروهی از مسلمانان میگفتند که او شیعه است و اگر پس از نام آنان «رضی الله عنه» مینوشت گروهی دیگر از مسلمانان مانند شما میگفتند که او سنّی است؛ همچنانکه اگر پس از نام اهل بیت «علیه السلام» و پس از نام صحابه «رضی الله عنه» مینوشت نیز همین را میگفتند! به هر حال، روشن است که ایشان هر چیز دیگری مینوشت و هر کار دیگری میکرد کسانی مانند شما از ایشان راضی نمیشدند و خردهی دیگری بر ایشان میگرفتند و بهانهی دیگری برای ملامتشان مییافتند؛ چراکه کسانی مانند شما به دلیل دیگری با ایشان مخالفت میکنید و آن انتقاد ایشان از انحرافات و بدعتهای شما و اولیائی است که جز خداوند گرفتهاید، وگرنه میدانید که در سخنان ایشان انحرافی نیست و کتاب ایشان علمی و اسلامی است. بیگمان اگر ایشان مانند برخی عالمان خائن، در برابر انحرافات و بدعتهای شما سکوت مینمود و به اولیاء شما جز خداوند اظهار ارادت و بندگی میکرد، شما با او مخالفت نمیکردید، بلکه به مقام علمی او اذعان مینمودید و برای او مانند برخی دیگر بیوگرافی و عکس جور میکردید! ولی ایشان از انحرافات و بدعتهای شما در دین و اولیائتان جز خداوند انتقاد کرده و این از نظر شما جرمی بزرگ و نابخشودنی است که هر دروغ و تهمت و توهینی دربارهی ایشان و ردّ مطلق همهی کتابشان را به عنوان مجازاتی عادلانه، حلال بلکه واجب میگرداند! در حالی که ایشان با انتقاد عالمانه و دلسوزانهی خود از شما، به شما خدمت کرده و خیر رسانده است و به شما ظلم نکرده و آسیب نرسانده است و شما اگر خردمند و خیرخواه باشید، از ایشان بابت آن تقدیر و تشکّر میکنید.
خداوند به شما توفیق بصیرت در دین و شناخت حق از باطل را ارزانی دارد و شما را از دام فریبکاران و حیلهگران که به پشتوانهی بیت المال مسلمین، ذهن شما را بیمار و مسموم میسازند رهایی دهد؛ چراکه تنها او قادر به این کار است و اگر او به شما سادهدلان زودباور رحم نکند، از منصور هاشمی خراسانی، بلکه از مهدیّ علیه السلام کاری ساخته نیست!