برادر محترم!
لطفاً به نکات زیر توجّه فرمایید:
۱ . ما بارها توضیح دادهایم که ملاک مشروعیّت حکومت در اسلام، شیعه یا سنّی بودن آن نیست، بل «اذن خداوند» است که تنها برای حاکم منصوب از جانب او با نصّ بر عین یا آیت بیّنه وجود دارد و با این وصف، هر حکومت دیگری در جهان نامشروع دانسته میشود، خواه شیعه باشد و خواه سنّی.
۲ . «تنها حکومت شیعه در جهان» اگر در برابر آمریکا و اسرائیل ایستاده، همپیمان روسیه و چین است، در حالی که ظلم روسیه و چین بر مسلمانان چندان از ظلم آمریکا و اسرائیل بر آنان کمتر نیست، بلکه در برخی موارد بیشتر است؛ همچنانکه اینک مسلمانان چین تحت فشار و استبداد حکومت کمونیست آن، سرکوب و از التزام به احکام اسلام منع میشوند. این به معنای آن است که نزاع «تنها حکومت شیعه در جهان» با قدرتهای غربی، نزاع اسلام با کفر نیست تا مقدّس و ستودنی باشد، بل نزاعی سیاسی با پشتیبانی قدرتهای شرقی است که از منافع کوتاهمدّت آن برخاسته و از این رو، هرگاه منافع کوتاهمدّت آن اقتضا کرده، با قدرتهای غربی هم سازش کرده است.
۳ . ما بارها تأکید کردهایم که مخالفت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی با حکومت ایران، بر خلاف مخالفت دیگران با آن، با انگیزهی ایجاد حکومتی آمریکایی و اسرائیلی یا ایجاد حکومتی سکولار و لاییک به جای آن نیست، بل با انگیزهی ایجاد حکومت امام مهدی علیه السلام به جای آن است و با این وصف، تأکید بر جنبهی سلبی این مخالفت بدون تأکید بر جنبهی ایجابی آن، مغالطه و اغراء به جهل است.
۴ . ولایت آقای خامنهای حتّی بر مسلمانان ایران که از طریق مجلس خبرگان او را انتخاب کردهاند ثابت نیست، تا چه رسد به سایر مسلمانان جهان که به هیچ وجهی از وجوه در انتخاب او دخالتی نداشتهاند و چه بسا از آن آگاه هم نبودهاند! به راستی آیا این مصداق غلو و گزافهگویی دربارهی این شخصیّت نیست که از رسانههای رسمی جمهوری اسلامی ایران شنیده میشود؟! یا از قبیل کار داعش نیست که مردی از خود را به اعتبار بیعت چند نفر، «خلیفهی مسلمانان جهان» میشمارد و کسانی که حاضر به قبول خلافت خودخواندهی او نیستند را منحرف و فتنهجو میداند و تعقیب، حبس و اعدام میکند؟! آیا اگر همین عنوان ساختگی بر شخصیّتی غیر آقای خامنهای اطلاق شود، توسّط همین رسانههای رسمی، یک جریان انحرافی و ادّعای دروغین شمرده نمیشود؟! شما ملاحظه میفرمایید که برخی از همین رسانههای رسمی، دعوت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی به سوی امام مهدی علیه السلام را یک جریان انحرافی و ادّعای دروغین میشمارند، در حالی که ایشان با آنکه آشکارا از آقای خامنهای اعلم است، مدّعی ولایت بر مسلمانان جهان نیست!
۵ . علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، آقای خامنهای را از همهی جهات یا از جهت جنایت بر ضدّ بشریّت مانند ابو بکر بغدادی ندانسته است تا به او توهین یا دربارهی او بیانصافی کرده باشد، بلکه از جهت «مهدی نبودن» مانند ابو بکر بغدادی و سایر رهبران گروههای اسلامی دانسته و فرموده است:
قدر مسلّم این است که مهدی، ابو بکر بغدادی یا ایمن ظواهری یا محمد عمر یا علی خامنهای یا امثال آنان نیست؛ چراکه آنان با اینکه خود را خلیفه یا امیر یا ولیّ امر مسلمانان میشمارند، نه با اوصاف و علامات وعده داده شده برای مهدی مطابقاند و نه آیتی از جانب خداوند ارائه مینمایند؛ همچنانکه خود نیز چنین ادّعایی دربارهی خود ندارند و با این وصف، حفاظت، اعانت و اطاعت از آنان، منافی با حفاظت، اعانت و اطاعت از مهدی است و از موانع ظهور او شمرده میشود و از این رو، امید میرود که عاملان آن، هرگاه به راستی در پی اقامهی اسلام کامل و خالص در زمین باشند، دست از آن بردارند و به سوی مهدی بازگردند؛ چراکه اگر رهبرانشان خوب هستند، مهدی برای آنان از رهبرانشان خوبتر است و تبعاً به حفاظت، اعانت و اطاعت آنان سزاوارتر است و این حقیقتی است که در آن اختلافی نیست.
بیگمان این سخن حقّی است که در آن جای هیچ مناقشهای نیست و کسانی که آن را «توهین» و «نهایت بیانصافی» میشمارند، در تعصّبی آشکارند؛ همچنانکه ادّعای اینکه «نظام ما هر عیبی داشته باشد قابل مقایسه با نظامها و گروههای دیگر نیست»، چیزی جز تعصّبی آشکار نیست؛ زیرا واضح است که «عیب» در هر نظامی عیب است و نظام ایران و نظام دیگران در این جهت فرقی با هم ندارند، بلکه عیب در نظام ایران به دلیل ادّعای بیشترش بدتر است! با این وصف، نظام ایران اگر «هر عیبی داشته باشد»، هیچ فرقی با «نظامها و گروههای دیگر» ندارد، بلکه از آنها بدتر است و در این صورت، حمایت از آن جز بر بنیاد عصبیّت و حمیّت جاهلی ممکن نیست؛ چنانکه اعراب جاهلی میگفتند: «أُنْصُرْ أَخَاكَ ظَالِمًا كَانَ أَوْ مَظْلُومًا»؛ «از برادرت حمایت کن، خواه ظالم باشد و خواه مظلوم!»
۶ . شما مطمئن باشید که اگر این نظام از علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی حمایت نکند، خداوند نظام دیگری را به جای آن میآورد که از ایشان حمایت کند؛ چنانکه فرموده است: ﴿فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ﴾؛ «پس اگر اینان به آن کافر شوند، گروه دیگری را بر آن میگماریم که به آن کافر نباشند»؛ چراکه خداوند به این نظام نیازمند نیست، بلکه این نظام به خداوند نیازمند است و با این وصف، برای این نظام بهتر است که بر خداوند تکبّر نکند و خود را از دیگران برتر نپندارد. البته ما از همراهی این نظام مسلمان با خود استقبال میکنیم و دست آن را هرگاه به سویمان دراز کند میفشاریم؛ همچنانکه همکاری سایر نظامهای مسلمان را مغتنم میشماریم؛ زیرا خطّ قرمزی جز گرفتن کمک از نظامهای غیر مسلمان نمیشناسیم و همهی مسلمانان جهان را برادران خود میدانیم؛ چنانکه خداوند فرموده است: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾؛ «جز این نیست که مؤمنان برادران یکدیگرند» و فرموده است: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ﴾؛ «و مردان و زنان مؤمن برخی اولیاء برخی دیگرند». با این وصف، برای نظام ایران شایسته است که انتقادپذیر باشد و نصایح دلسوزانهی یک عالم مسلمان را حمل بر دشمنی با خود نکند، بلکه خود را علاقهمند به همراهی با ایشان و اصلاح عیوب خود نشان دهد؛ زیرا واضح است که گردنفرازی در برابر حقیقت و چنگ و دندان نشان دادن به منادی آن، عاقبت خوبی ندارد و به خوار شدن در دنیا و عذاب شدن در آخرت میانجامد.
۷ . انتشار تصویر و مشخّصات علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی پس از انتشار اندیشهها و آرمانهای ایشان ضرورتی ندارد؛ چراکه اگر اندیشهها و آرمانهای ایشان باطل باشد، با انتشار تصویر و مشخّصات ایشان حق نمیشود و اگر اندیشهها و آرمانهای ایشان حق باشد، با انتشار تصویر و مشخّصات ایشان باطل نمیشود؛ خصوصاً با توجّه به اینکه اندیشهها و آرمانهای ایشان در پیوند با تصویر و مشخّصات ایشان نیست؛ چراکه ایشان مردم را به سوی خود دعوت نکرده؛ به این معنا که از آنان نخواسته است از ایشان با توجّه به تصویر و مشخّصاتشان و بدون علم به دلایلشان پیروی کنند و با این وصف، انتشار تصویر و مشخّصات ایشان، تنها به کار کسانی میآید که یا مانند دشمنان ایشان در پی شناسایی، دستگیری و نابودی ایشان هستند و یا مانند دوستان نادان ایشان در پی پیروی از ایشان با توجّه به تصویر و مشخّصاتشان و بدون علم به دلایلشان که یک رویکرد انحرافی از سنخ رویکردهای رایج در میان پیروان مدّعیان دروغین است.
۸ . غیبت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی از غیبت امام مهدی علیه السلام بزرگتر نیست و با این وصف، نمیتوان ایشان را به سبب آن ملامت کرد؛ زیرا چیزی که ایشان را به این غیبت وا داشته، چیزی است که امام مهدی علیه السلام را به این غیبت وا داشته و آن همانا ترس از نظامهای جبّار و سرکوبگر از جمله نظام ایران است. با این وصف، اگر نظام ایران از ایشان حمایت میکرد، ایشان مجبور نبود به تعبیر شما «بلند شود و برود سر کوهها و در مناطق دورافتادهی افغانستان و تاجیکستان و خودش را از مردم پنهان کند و تصویر و مشخّصاتش را منتشر نکند»، بلکه میتوانست به سادگی با مردم ارتباط بگیرد و تشنگان را از دریای علم خود سیراب فرماید؛ چنانکه یکی از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«إِنَّ الْمَنْصُورَ لَقِيَ بَلَاءً وَتَطْرِيدًا، وَإِنِّي رَأَيْتُهُ فِي بَعْضِ هَذِهِ الْأَسْوَاقِ وَهُوَ خَائِفٌ مُتَرَقِّبٌ يَمْشِي وَيَقُولُ: مَنْ يَعْصِمُنِي حَتَّى أُعَلِّمَ النَّاسَ الْقُرْآنَ كَمَا أُنْزِلَ وَأَعْمَلَ بِمَا فِيهِ؟! أَمَّنْ يُجِيرُنِي حَتَّى أَتَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ فِيهَا بَلَاغٌ لِقَوْمٍ عَابِدِينَ؟! أَمَّنْ يُعِينُنِي حَتَّى أُبَيِّنَ أُمُورًا وَأُغَيِّرَ أُخْرَى؟! اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي لَوْ ثَبَتَتْ لِي قَدَمَايَ لَوَطَّئْتُ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ سُلْطَانَهُ»؛ «هرآینه منصور بلاها و رانده شدنهای بسیاری را دید و هرآینه من او را در برخی از این کوچهها دیدم که با ترس و نگرانی گام بر میداشت و میفرمود: چه کسی من را پاس میدارد تا به مردم قرآن را همان گونه که نازل شده است بیاموزم و به چیزی که در آن است عمل کنم؟! یا چه کسی من را پناه میدهد تا به کلمهای متکلّم شوم که در آن کفایتی برای گروه عابدان است؟! یا چه کسی من را کمک میکند تا چیزهایی را روشن کنم و چیزهایی را تغییر دهم؟! خدایا! تو میدانی که من اگر دو پایم برایم استوار شود زمینهی حکومت صاحب این امر را میسازم».
همچنانکه یکی دیگر از یارانمان ما را خبر داد، گفت:
«إِنَّ الْمَنْصُورَ يَعْرِضُ نَفْسَهُ عَلَى أَهْلِ الْبُلْدَانِ وَيَقُولُ: أَلَا رَجُلٌ يَحْمِلُنِي إِلَى قَوْمِهِ؟! فَإِنَّ هَذَيْنِ الْقَوْمَيْنِ مَنَعَانِي أَنْ أَقُومَ بِأَمْرِ رَبِّي! وَسَمِعْتُهُ يَقُولُ: مَنْ يُؤْوِينِي حَتَّى أُوَطِّئَ لِمَلَكُوتِ رَبِّي وَلَهُ الْجَنَّةُ؟! إِنَّ مَلَكُوتَ رَبِّي يُصْلِحُ الْأَرْضَ وَيَمْلَأُهَا قِسْطًا»؛ «منصور خود را بر اهل سرزمینها عرضه میکند و میفرماید: آیا مردی نیست که من را به سوی قوم خود ببرد؟! زیرا این دو قوم من را مانع شدند از اینکه به امر پروردگارم قیام کنم! و شنیدم که میفرماید: چه کسی من را جای میدهد تا برای ملکوت پروردگارم زمینهسازی کنم و برای او بهشت باشد؟! بیگمان ملکوت پروردگارم زمین را اصلاح میکند و از عدالت پر میگرداند».
از اینجا دانسته میشود که هرگاه نظام ایران یا نظام مسلمان دیگری صادقانه از ایشان دعوت و حمایت کند، ایشان از حالت اختفاء خارج میشود و با مردم ارتباط مستقیم میگیرد و با این وصف، اگر شما از وضعیّت ایشان در حال حاضر خرسند نیستید، نباید به ایشان اعتراض کنید؛ چراکه ایشان نقشی در این وضعیّت نداشته و خود از آن ناخرسند است، بل باید به نظام ایران و سایر نظامهای مسلمان منطقه اعتراض کنید که چرا تاکنون از ایشان دعوت و حمایت نکردهاند؟! البته تا هنگامی که وضعیّت کنونی باقی است، همهی حامیان و دوستداران این عالم بزرگوار میتوانند با پر کردن فرم «پیوستن به نهضت» در پایگاه ایشان، به آگاهیهای بیشتری دربارهی ایشان دست یابند و حتّی در صورت اثبات وثاقت خود، به جمع همراهان و شاگردان ایشان بپیوندند و به محضر ایشان برسند و با این وصف، دلیلی برای «بدگمانی به ایشان و از دست رفتن فرصتها» نیست.
پایگاه اطّلاعرسانی دفتر منصور هاشمی خراسانی
بخش بررسی نقدها