چهار شنبه ۵ اردیبهشت (ثور) ۱۴۰۳ هجری شمسی برابر با ۱۵ شوال ۱۴۴۵ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 نکته‌ی جدید: نکته‌ی «عید منتظران» نوشته‌ی «حسنا منتظر المهدی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. پرسش جدید: لطفاً بفرمایید که «ترس از خداوند» به چه دلیل است؟ آیا ترس از ذات اوست یا از صفات او؟ با توجّه به اینکه او عادل است و ظلم نمی‌کند و حکیم است و کار عبث نمی‌کند و به عبارتی بدون حکمت ضرری از او به کسی نمی‌رسد. پس چرا باید از او ترسید؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ احادیث صحیحی از پیامبر در این باره؛ حدیث ۲۱. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. نقد جدید: حضرت علامه در نامه‌ی شماره‌ی ۶ فرموده‌اند: «هر چیزی غیر خدا که شما را به خود مشغول کند، شیطان است». می‌خواستم منظور ایشان از این جمله را بدانم. مثلاً اگر درگیر شغلی بودیم برای امرار معاش خود و خانواده باز هم شیطان است؟ برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. گفتار جدید: مناجاتی از آن جناب که در آن راه‌های موجود پیش روی مؤمنان را یاد می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading

با این همه، بسیاری از مسلمانان، از شاعران چنان تأثیر پذیرفته‌اند که از پیامبران، بل گاهی به اشعار آنان چنان استناد دارند که به آیات قرآن و نقش سروده‌های آنان در شکل‌گیری فرهنگ کنونی مسلمانان، قابل انکار نیست؛ در حالی که خداوند به روشنی از تبعیّت شاعران بر حذر داشته و فرموده است: ﴿وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ ۝ أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ ۝ وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ﴾[۱]؛ «و شاعران را گمراهان پیروی می‌کنند! آیا نمی‌بینی که آنان در هر وادی‌ای سرگشته‌اند؟! و آنان چیزهایی می‌گویند که انجام نمی‌دهند؟!». همچنانکه شعر را به پیامبر خویش نیاموخته و زیبنده‌ی او ندانسته و فرموده است: ﴿وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ﴾[۲]؛ «و او را شعر نیاموختیم و زیبنده‌ی او نیست»؛ بل شاعر شمردن او را توهین تلقّی کرده و منافی با شأن نبوّت او دانسته و فرموده است: ﴿وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ ۚ قَلِيلًا مَا تُؤْمِنُونَ﴾[۳]؛ «و آن گفتار شاعری نیست؛ اندکی ایمان می‌آورید»! از این رو، گزاف نیست که گفته شود، شاعران مانند ساحران، رقیبان پیامبرانند و دانسته یا نادانسته، به معارضه‌ی با آنان برخاسته‌اند؛ چراکه با کلمات شیرین و آهنگین خود، خواسته یا ناخواسته تعلیم مردمان را بر عهده گرفته‌اند، در حالی که تعلیم مردمان شأن آنان نیست، بلکه شأن پیامبران است و شاعران حق ندارند که تعالیم آنان را با اوهام خود بپوشانند. آیا به عنوان مثال، این معارضه‌ی با پیامبران نیست که شاعری توانا، چونان ساحری چیره‌دست بگوید: «هش دار که گر وسوسه‌ی عقل کنی گوش/ آدم‌صفت از روضه‌ی رضوان به در آیی»[۴]؟! در حالی که پیامبران، عقل را معیار شناخت و وسیله‌ی نیل به روضه‌ی رضوان دانسته‌اند و آشکارا به تبعیّت از آن فراخوانده‌اند و روشن است که آدم به تبعیّت از آن، نافرمانی خداوند را نکرد، بلکه به تبعیّت از هوای نفس خود این کار را کرد و ادّعای شاعر درباره‌ی او، بهتانی بیش نیست و با این حال، به قدری زیبا و فریبنده است که غالباً کسی به نادرستی آن توجّه نمی‌یابد و از نفوذ آن در ضمیر خود، محفوظ نمی‌ماند! این بدان معناست که شاعران، آموزه‌هایی نادرست را در پوشش عباراتی موزون و دلپسند، به ذهن مسلمانان تزریق می‌کنند و با نیروی لفّاظی و طنّازی خود، اوهامی بی‌پایه و سخیف را به عنوان نکاتی حکیمانه و ظریف، به آنان می‌قبولانند، در حالی که اصل گفتارشان، هرگاه به نثر درآید و از آرایه‌های رنگارنگ برهنه گردد، به هذیانی بیش نمی‌ماند که معنایی برای آن نیست! از این رو، مسلمانانی که حاضر به ترک عقل نیستند و در عین حال، شعر را دوست می‌دارند و برای شاعران تعصّب می‌ورزند، ناگزیر به تأویل اشعار آنان می‌پردازند و برای سخیف‌ترین سروده‌های آنان، مفاهیمی معقول و قابل قبول می‌بافند!

↑[۱] . الشّعراء/ ۲۲۴-۲۲۶
↑[۲] . یس/ ۶۹
↑[۳] . الحاقّة/ ۴۱
↑[۴] . حافظ شیرازی، دیوان اشعار، غزل ۴۹۴