شنبه ۲۹ شهریور (سنبله) ۱۴۰۴ هجری شمسی برابر با ۲۷ ربیع الأوّل ۱۴۴۷ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ آیاتی از قرآن در این باره؛ آیه‌ی ۱۱. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. پرسش جدید: آیا قضاء حاجت به سمت قبله حرام است؟ من در کار ساخت و ساز هستم و گاهی چاره‌ای نمی‌بینم جز اینکه در ساخت مستراح جهت آن را مراعات نکنم. تکلیف چیست؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. گفتار جدید: چهار گفتار از آن جناب در بیان اینکه علم حروف و حساب جمّل، اعتباری ندارد، بلکه کهانت محسوب می‌شود. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نکته‌ی جدید: شعر «افتاده یوغ ستم بر گردن جهان...» سروده‌ی «مهدی رضوی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. نقد جدید: حضرت علامه در نامه‌ی شماره‌ی ۶ فرموده‌اند: «هر چیزی غیر خدا که شما را به خود مشغول کند، شیطان است». می‌خواستم منظور ایشان از این جمله را بدانم. مثلاً اگر درگیر شغلی بودیم برای امرار معاش خود و خانواده باز هم شیطان است؟ برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading

همچنانکه این دو دستگی، نه تنها در میان اصحاب آن حضرت، بلکه در میان همسران او نیز وجود داشت و دسته‌ای از آنان عائشه، حفصه، صفیّه و سوده بودند که اهل بیت آن حضرت را دوست نمی‌داشتند و دسته‌ای دیگر امّ سلمه و سایر همسران پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بودند که اهل بیت آن حضرت را دوست می‌داشتند[۱]. با این وصف، مسلمانان پس از آن حضرت، یکی از دو نظر را پی گرفتند: پیروی از کتاب خدا و اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و پیروی از کتاب خدا به تنهایی و تبعاً این دو نظر، تنها نظرات موجود در میان آن‌ها بود و نظر سومی در میان آن‌ها وجود نداشت. نظر سوم تنها در دهه‌های پسین و به دنبال غلبه‌ی نظر دوم بر نظر اول و با انگیزه‌ی پر کردن جای خالی اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) میان مسلمانان پیدا شد و آن همانا پیروی از کتاب خدا و حدیث پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود، در حالی که مسلمانان نخستین، چنین نظری را نداشتند و قرار دادن حدیث پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در کنار کتاب خدا را تأیید نمی‌کردند، بلکه با آن مخالف بودند و به سختی مقابله می‌کردند؛ زیرا حدیث مصطلح، چیزی جز چند روایت ظنّی و عاری از قرائن لازم برای فهم کامل و صحیح که نمی‌توانست در کنار کتاب خدا قرار گیرد و خلأ اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را جبران کند، نبود و قابل پیشبینی بود که در صورت رواج، تنها زمینه‌ی اختلاف امّت در عقاید و اعمال اسلامی و جدایی آنان از کتاب خدا را فراهم سازد. از این رو، آنان با جدّیت از نوشتن حدیث و روایت آن جلوگیری می‌کردند و حتّی کتاب‌ها و یادداشت‌های حدیثی را گرد می‌آوردند و از بین می‌بردند[۲]. این تدبیری بود که آنان، بر خلاف پندار برخی جاهلان، از روی خیرخواهی و با انگیزه‌ی صیانت از اسلام انجام می‌دادند؛ زیرا آنان به درستی می‌دانستند که این احادیث، از یک سو ظنّی است و اعتبار کافی ندارد و از سوی دیگر بسیار ناقص است و از دقت کافی برخوردار نیست و با این وصف، نمی‌تواند مبنای دیانت مسلمانان واقع شود. هر چند آنان در لزوم مراجعه به اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به عنوان مرجعی زنده و یقینی برای شناخت اسلام، اختلاف داشتند، ولی در عدم لزوم مراجعه به اخبار آحاد، اختلافی نداشتند و همگی با تدوین و ترویج آن به عنوان یک مبنای دینی مخالف بودند. در این میان، تنها عناصری جوان و دون‌پایه از آنان مانند ابو هریره، به روایت حدیث اهتمام داشتند و به همین دلیل، کتب حدیث از روایات آنان آکنده شد؛

↑[۱] . نگاه کن به: بخاری، صحیح البخاري، ج۳، ص۱۳۲؛ ابن ابی عاصم، الآحاد والمثاني، ج۵، ص۳۸۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۳، ص۵۰؛ ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج۲، ص۱۴۳.
↑[۲] . برای آگاهی از این اقدامات، نگاه کن به: نجمی، أضواء علی الصّحیحین، ص۴۷ تا ۵۰؛ شهرستانی، منع تدوین الحدیث؛ غیب غلامی، محو السّنّة أو تدوینها.