شنبه ۲۹ شهریور (سنبله) ۱۴۰۴ هجری شمسی برابر با ۲۷ ربیع الأوّل ۱۴۴۷ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ آیاتی از قرآن در این باره؛ آیه‌ی ۱۳. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. پرسش جدید: آیا قضاء حاجت به سمت قبله حرام است؟ من در کار ساخت و ساز هستم و گاهی چاره‌ای نمی‌بینم جز اینکه در ساخت مستراح جهت آن را مراعات نکنم. تکلیف چیست؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. گفتار جدید: چهار گفتار از آن جناب در بیان اینکه علم حروف و حساب جمّل، اعتباری ندارد، بلکه کهانت محسوب می‌شود. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نکته‌ی جدید: شعر «افتاده یوغ ستم بر گردن جهان...» سروده‌ی «مهدی رضوی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. نقد جدید: حضرت علامه در نامه‌ی شماره‌ی ۶ فرموده‌اند: «هر چیزی غیر خدا که شما را به خود مشغول کند، شیطان است». می‌خواستم منظور ایشان از این جمله را بدانم. مثلاً اگر درگیر شغلی بودیم برای امرار معاش خود و خانواده باز هم شیطان است؟ برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading

همچنانکه در قرن‌های نخستین، بسیاری از آنان در بیعت حاکمان ظالم بودند و مسلمانان را با روایات دروغین و فتواهای باطل خود می‌فریفتند و به اعانت بر ظلم و گناهان بزرگ وا می‌داشتند، تا آنکه با این شیوه، زمینه‌ی انحراف مسلمانان از جاده‌ی اسلام و پر شدن زمین از ظلم را فراهم ساختند و الگویی برای عالمان متأخّر شدند که بسیاری‌شان به راه و روش آنان سلوک می‌کنند؛ فارغ از آنکه بیشترشان در واقع عالم نیستند؛ زیرا از یک سو، عالم در اسلام کسی است که از خداوند پروا دارد؛ چنانکه فرموده است: ﴿إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ﴾[۱]؛ «تنها از خداوند از میان بندگانش عالمان می‌هراسند» و تبعاً کسانی از بندگانش که از او نمی‌هراسند، عالم شمرده نمی‌شوند و از سوی دیگر، بیشتر آنان از عالمان پیش از خود تقلید می‌کنند و در چهارچوب مذاهب آن‌ها فتوا می‌دهند، در حالی که مقلّد، مسلّماً عالم شمرده نمی‌شود و این چیزی است که در آن اختلافی نیست.

[عدم امکان تقلید از عالمان بر پایه‌ی تقلید از آنان]

با این همه، بسیاری از مسلمانان، خصوصاً در کشورهایی مانند ایران، عراق و لبنان، اختیار مرجعی از آنان برای تقلید را بر هر مسلمانی واجب می‌شمارند و عمل بدون آن را باطل و غیر قابل قبول می‌پندارند؛ در حالی که دلیل بیشتر آن‌ها برای این اعتقاد، فتوای عالمانشان به آن است و این به معنای تقلید آن‌ها بر پایه‌ی تقلید است که دوری باطل و بی‌معناست؛ چراکه مسلّماً تقلید، بر خلاف اصل طبیعی است و تبعاً بی‌نیاز از دلیل نیست و دلیل آن نمی‌تواند مبتنی بر خودش باشد و با این وصف، چاره‌ای جز اجتهاد در تقلید نیست، در حالی که آن‌ها نوعاً در تقلید خود مقلّدند؛ چراکه برای آن دلیلی از شرع یا عقل نمی‌شناسند، مگر توهّمی که برای برخی‌شان پدید آمده مبنی بر اینکه تقلید از عالمان، از باب رجوع عاقلان به متخصّص است، در حالی که این توهّم، از واقعیّت به دور است؛ چراکه متخصّص در نگاه عاقلان، بسته به موضوعی که درباره‌ی آن به او رجوع می‌کنند، متفاوت است و در نگاه آنان، متخصّص در دین کسی است که رجوع به او آنان را به یقین می‌رساند، مانند رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، نه کسی که رجوع به او تنها مفید ظنّ است، مانند مجتهد؛ با توجه به اینکه در امور دینی، بر خلاف امور عرفی و دنیوی، یقین موضوعیّت دارد و ضروری است، در حالی که رجوع به غیر خداوند و کسی که از جانب او سخن می‌گوید، طبعاً موجب یقین نمی‌شود و با این وصف، عقلایی نیست. به علاوه، بنای عاقلان در اموری که متعلّق به خداوند است مستند به امر اوست، اگرچه در اموری که متعلّق به خودشان است استنادی به امر او ندارد و با این وصف، بنای آنان در امور متعلّق به خودشان مانند بنّایی و طبابت، مبنای بنای آنان در امور متعلّق به خداوند مانند دیانت نمی‌شود و روشن است که امر خداوند در امور متعلّق به او یقین است که با تقلید از مجتهدان، به دست نمی‌آید.

↑[۱] . فاطر/ ۲۸