جمعه ۷ اردیبهشت (ثور) ۱۴۰۳ هجری شمسی برابر با ۱۷ شوال ۱۴۴۵ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 نکته‌ی جدید: نکته‌ی «عید منتظران» نوشته‌ی «حسنا منتظر المهدی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. پرسش جدید: لطفاً بفرمایید که «ترس از خداوند» به چه دلیل است؟ آیا ترس از ذات اوست یا از صفات او؟ با توجّه به اینکه او عادل است و ظلم نمی‌کند و حکیم است و کار عبث نمی‌کند و به عبارتی بدون حکمت ضرری از او به کسی نمی‌رسد. پس چرا باید از او ترسید؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ احادیث صحیحی از پیامبر در این باره؛ حدیث ۲۱. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. نقد جدید: حضرت علامه در نامه‌ی شماره‌ی ۶ فرموده‌اند: «هر چیزی غیر خدا که شما را به خود مشغول کند، شیطان است». می‌خواستم منظور ایشان از این جمله را بدانم. مثلاً اگر درگیر شغلی بودیم برای امرار معاش خود و خانواده باز هم شیطان است؟ برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. گفتار جدید: مناجاتی از آن جناب که در آن راه‌های موجود پیش روی مؤمنان را یاد می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading

از اینجا دانسته می‌شود که ختم نبوّت، مستلزم ختم وحی نیست و خطاب خداوند به مباشر در تطبیق احکامش پس از نبیّ خاتم، به نحوی که مقتضی رساندنش به دیگران نباشد، ممکن است؛ چنانکه به روشنی از آن خبر داده و فرموده است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ۝ نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ۖ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ﴾[۱]؛ «بی‌گمان کسانی که گفتند پروردگارمان خداوند است و سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند که نترسید و اندوه نخورید و به بهشتی که وعده داده شدید، شادمان باشید! ما در زندگی دنیا و در آخرت دوستان شما هستیم و برای شما در آن هر چیزی است که خودهاتان خوش دارید و برای شما در آن هر چیزی است که درخواست می‌کنید»، با توجّه به اینکه ظاهر در فرود آمدن و گفتگوی فرشتگان با آنان در زندگی دنیاست و فرد متیقّن از آنان، مباشر در تطبیق احکام خداوند به اذن اوست.

فارغ از این‌ها، روشن است که تنها خداوند از همه‌ی گفتار و کردار پیامبر آگاه است؛ زیرا تنها اوست که حساب همه‌ی اعمال بندگانش را دارد و همه‌ی گفتارها و کردارهای گذشتگان را احصا کرده؛ چنانکه فرموده است: ﴿وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ ۝ وَكُلُّ صَغِيرٍ وَكَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ﴾[۲]؛ «و هر چیزی که انجام دادند در نامه‌هایی است و هر کوچک و بزرگی نوشته شده است»! بنابراین، کسی جز او قادر نیست که آیندگان را از همه‌ی سنّت پیامبر آگاه سازد، در حالی که آنان بدون آگاهی از همه‌ی سنّت پیامبر، قادر به اقامه‌ی همه‌ی اسلام نیستند و با این وصف، بر خداوند واجب است که آنان را از همه‌ی سنّت پیامبر آگاه سازد و این کاری است که از طریق جعل خلیفه‌ای برای پیامبر، انجام می‌دهد؛ خلیفه‌ای که توسّط او و پیامبرش، از همه‌ی سنّت پیامبر آگاه شده و به آگاه کردن دیگران از آن، تکلیف یافته است.

از اینجا دانسته می‌شود که مسلمانان، صلاحیّت اختیار خلیفه‌ی پیامبر را ندارند و رأی آنان درباره‌ی او معتبر نیست و وظیفه‌ی آنان تنها شناخت و پذیرش خلیفه‌ای است که خداوند برای پیامبرش تعیین و بواسطه‌ی کتاب خود و خبر متواتر او به آنان معرّفی کرده است؛ چنانکه فرموده است: ﴿وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ ۗ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾[۳]؛ «و پروردگارت هر چیزی که می‌خواهد را می‌آفریند و اختیار می‌کند؛ آنان را اختیاری نیست؛ خداوند پاک‌تر و والاتر از چیزی است که شریک قرار می‌دهند»

↑[۱] . فصّلت/ ۳۰-۳۱
↑[۲] . القمر/ ۵۲-۵۳
↑[۳] . القصص/ ۶۸