پس از وقوع زلزلهی هولناک و فاجعهبار کرمانشاه و انتشار آمار جدّی تلفات و انعکاس آوارگی، بیپناهی و وخامت اوضاع زلزلهزدگان این منطقه، شاهد موج عظیمی از ابراز همدلی و همدردی مردم، بلکه مساعدت و کمکرسانی دلسوزانهی اقشار مختلف آنان بودیم؛ آن چنانکه علی رغم بیکفایتی و سوء مدیریت مسؤولان پر مدّعا و ناتوانی آنان در مدیریت بحران، پویشهای خودجوش و پرشکوه مردمی برای جذب و ارسال کمکها از اقصی نقاط ایران و جهان تشکیل شد و کاروانهای متعدّدی از کمکهای نوعدوستانه را به سوی مناطق زلزلهزده سرازیر نمود و صحنههای زیبا و ماندگاری از عواطف انسانی و همبستگی و یکپارچگی مردم برای رسیدن به هدفی خیر و مشترک را به نمایش گذاشت.
ضمن تشکّر از این مساعی نوعدوستانه و تقدیر از تعاون، همیاری و حضور به هنگام همهی کسانی که در این حادثهی دلخراش، مسؤولانه و دلسوزانه اقدام کردند و به نوبهی خود دست خواهران و برادران مسلمان خویش را به مِهر فشردند، نکتهی مهمّی به ذهن میرسد و آن هم این است که وقتی مردم برای حادثهای در این ابعاد، از تمام وجود مایه میگذارند و با جدّیت و اهتمام وارد میدان میشوند، چگونه است که در مواجهه با بحرانی به مراتب بزرگتر و زلزلهای به مراتب مهیبتر که در بستر جامعه در حال وقوع است، بیتفاوت هستند و اقدام عملی و حضوری، بلکه همدلی و هماندیشی از خود نشان نمیدهند؟! زلزلهای عظیم و بنیانبرانداز که سالهای سال چهار ستون عالم را میلرزاند و هر چه میگذرد قربانیان بیشتری را به کام نابودی و بدبختی فرو میبرد!
لابد میپرسید این کدامین زلزله است که ما آن را حس نمیکنیم و تلفاتش را نمیبینیم؟! در پاسخ باید بگویم که این زلزلهی عظیم، حاکمیّت ستمگران و عدم حاکمیّت خلیفهی خداوند در زمین است؛ زلزلهای که دیانت، اخلاق، فرهنگ، خانواده، اقتصاد و سیاست جوامع را به فساد و انحطاط کشیده و دچار سقوط و اضمحلال کرده و میلیونها زن و مرد و پیر و جوان را به مسلخ برده است! چنانکه پایگاه اطّلاع رسانی علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی در این باره فرموده است:
امروز، کسانی جز خداوند که بر جهان حکم میرانند، از هیچ کوششی برای إفساد در آن فروگذار نمیکنند و به نسلکشی و ویران کردن آبادانیها میپردازند. چه بسیار زنان و مردان بیگناهی که در آتش جنگهای آنان میسوزند و چه بسیار شهرها و روستاهای آبادی که در اثر هجوم آنان به ویرانه تبدیل میشوند! این پیآمد قهری حاکمیّت غیر خداوند بر جهان است؛ زیرا جهانی که خداوند بر آن حکم نمیراند، وادی ابلیس است و جز جهل و کفر و فساد و ظلم در آن یافت نمیشود. این سرنوشت انسانی است که به حاکمیّت غیر خداوند تن داده و هر کس به حاکمیّت غیر خداوند تن بدهد، محکوم به نابودی است. این است که آتش جنگهای آنان خاموش نخواهد شد و آمار فقر و فلاکت آنان کاهش نخواهد یافت؛ چراکه خداوند بر آنان حکومت نمیکند و حکومت آنان در دست غیر اوست؛ بلکه هر روز جنگهای آنان شعلهورتر خواهد شد و آمار فقر و فلاکتشان افزایش خواهد یافت؛ چراکه خداوند حاکم آنان نیست و حاکم آنان طاغوت است؛ چنانکه بندهی خداوند منصور هاشمی خراسانی میفرماید: «چگونه بدون آفتاب، روز را خواهند دید و چگونه بدون آب، سبزی زمین را؟! بلکه شام آنان تا ابد ادامه خواهد داشت و زمین آنان مانند شورهزار خواهد بود؛ چراکه خلیفهی خداوند بر آنان مستولی نیست و احکام او در میانشان جاری نمیشود...»[۱]
لذا این سؤال مهمّی است که چرا مردم نوعدوست در مواجهه با زلزلهای که چند صد تن را به کام مرگ کشانده و هزاران نفر را آواره و بیخانمان کرده است، برمیآشوبند و با احساس مسؤولیت و شور و حرارتی وصفناپذیر از هر نژاد و زبان و قومیّتی با یکدیگر متّحد میشوند و یک بسیج عمومی برای برونرفت از بحران تشکیل میدهند، اما در مواجهه با میلیونها کشته و زخمی و زندانی و تبعیدی و ... که قربانی جنایات و جنگها و جاهطلبیهای حاکمان ظالم و طواغیت مستکبر هستند، این گونه آشفته و پریشان نمیشوند و با یکدیگر متّحد نمیگردند و برای برپایی حاکمیّت عدل و برقراری حکومت خلیفهی خداوند دست به کار نمیشوند؟!
مشکل آن است که از یک سو مردم نقش خود را در برقراری عدالت فراموش کردهاند و خود را در جایگاهی نمیبینند که برای زمینهسازی ظهور مهدی اقدام کنند و در این عرصه نقشی را ایفا نمایند، بلکه گمان میکنند ظهور مهدی حادثهای غیر منتظره، بیمقدّمه و بیارتباط با آنان است؛ در حالی که عالم بصیر و وارستهی دوران ما حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی، بطلان این توهّم شوم و جبرگرایانه را آشکار نموده و تبیین فرموده است که مردم همان طور که در طول تاریخ، حاکمان زیادی را ساقط کردهاند و حاکمان دیگری را بر سر کار آوردهاند، میتوانند حاکمان کنونی را کنار بزنند و مهدی را طلب، یاری و حمایت کنند و این گونه زمینه را برای حاکمیّت او فراهم نمایند. از همین روست که پایگاه اطّلاع رسانی این عالم بزرگ در جایی به زیبایی و اختصار این موضوع را تبیین کرده و فرموده است:
یکی از مهمترین حقایق تبیینشده توسّط جناب منصور در کتاب شریف «بازگشت به اسلام» که میتوان آن را مبنای نظری انقلاب جهانی مهدی و نقطهی عزیمت به سوی ظهور آن حضرت دانست، امکان ظهور آن حضرت در صورت اجتماع شماری کافی از مسلمانان برای حفاظت و حمایت از اوست. بر این اساس، هدف جناب منصور، تشکیل این اجتماع و رساندن آن به مهدی است تا بتواند با یاری آن ظهور کند. با این وصف، حکومتی که جناب منصور در صدد تشکیل آن است، حکومت مهدی است که مانند هر حکومت دیگری، در صورت تحقّق زمینههای آن قابل تشکیل است و مشروعیّت تحقّق زمینههای آن با محوریّت تشکیل اجتماع مذکور، از توابع مشروعیّت حکومت مهدی است؛ به این معنا که وقتی حکومت مهدی مشروع است، زمینهسازی برای آن نیز مشروعیّت دارد و این از باب تحصیل مقدّمهی واجب است که عقلاً واجب محسوب میشود.[۲]
همچنانکه خود ایشان در جایی دیگر دربارهی نحوهی یاری مهدی علیه السلام میفرمایند:
آیا در میان شما آزادگانی نیستند که برای یاری این مرد گرد آیند، باشد که خویش را به آنان بشناساند؟! به خدا سوگند اگر شماری کافی از شما گرد آیند که او را با مال و جان یاری رسانند و از پدر و مادر و زن و فرزند دوستتر دارند، هرآینه خویش را به آنان میشناساند و آنان را در راه خداوند رهبری میفرماید...[۳]
از سوی دیگر، حقیقت آن است که مردم، زلزلهی مادّی و محسوس را درک میکنند، اما زلزلهی معنوی و معقول را درک نمیکنند؛ از همین روست که با دیدن اوّلی واکنش نشان میدهند و به تکاپو میافتند، اما از دوّمی غافل هستند و به آن اعتنایی نمیکنند. مردم همواره به ظواهر و محسوسات خو کردهاند و چیزی را به عنوان خطر ارزیابی میکنند که برایشان ملموس و مرئی باشد؛ اگرچه امروز زلزلهای که من از آن سخن میگویم نیز چیز چندان پنهان و پوشیدهای نیست و دست کم تبعات و پیامدهای سوء آن مرئی و عینی شده و با اندکی دقّت و تفحّص قابل مشاهده است.
هیچ تردیدی نیست که اگر مسلمانان در مواجهه با زلزلهی مهیب ظلم و فساد و بیعدالتی همان اندازه حسّاس بودند که در مواجهه با زمین لرزهی کرمانشاه حسّاساند؛ اگر همین طور که برای کمک به زلزلهزدگان فوج فوج بسیج میشوند و کاروان اعزام میکنند، برای حمایت از امام مظلوم خویش بسیج میشدند و کاروان اعزام میکردند؛ اگر همان اندازه که برای کمک به زلزلهزدگان کرمانشاه هزینه میکنند و وقت میگذارند، برای کمک به برقراری حاکمیّت مهدی هزینه میکردند و وقت میگذاشتند، بیتردید امروز شاهد حاکمیّت آن حضرت و برقراری صلح و ثبات و امنیت و عدالت جهانی بودیم.
آری، کمک به زلزلهزدگان و نیازمندان حادثهدیده، عملی بسیار نیکو، پسندیده و ضروری است، اما نکته اینجاست که وقتی مردم برای خسارتی کمتر و حادثهای کوچکتر چنین اهتمام درخوری از خود نشان میدهند، باید به هنگام مواجهه با خسارتی بزرگتر و حادثهای مهیبتر، اهتمام بیشتری از خود نشان دهند و همّت والاتری داشته باشند؛ چراکه مسؤولیّت آنها نسبت به آن به مراتب بزرگتر است.
با این وصف، میتوان درس مهمّی از زلزلهی کرمانشاه و گردهمایی مردم برای یاری زلزلهزدگان گرفت و آن این است که اگر شماری کافی از مسلمانان جهان، آن چنانکه برای چنین حوادثی با هم متّحد میشوند و با همگرایی هدفی جمعی و خیر را تحقّق میبخشند، برای حمایت، حفاظت و اعانت امام خود نیز احساس مسؤولیت کنند و دست به دست یکدیگر دهند، بیتردید آن حضرت ظهور خواهد کرد و با عدالت خود آلام مظلومان و مستضعفان جهان را التیام خواهد بخشید؛ همچنانکه باید دانست در صورت استنکاف آنان از این وظیفهی مهم و حیاتی، عذاب خداوند در قالب زلزلهها، توفانها، خشکسالیها و سایر پدیدههای مرگبار طبیعی و غیر طبیعی بر آنان نازل خواهد شد؛ چنانکه حضرت منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی با تأکید بر دعوت خود به سوی مهدی در این باره هشدار داده و فرموده است:
پس دعوتم را اجابت کنید و به سوی مهدی بازگردید، تا گناهانتان آمرزیده شود و کارهاتان سامان یابد، پیش از آنکه روزی بر شما برسد که بر عاد و ثمود و قوم نوح رسید.[۴]