شنبه ۱ اردیبهشت (ثور) ۱۴۰۳ هجری شمسی برابر با ۱۱ شوال ۱۴۴۵ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 نکته‌ی جدید: نکته‌ی «عید منتظران» نوشته‌ی «حسنا منتظر المهدی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. پرسش جدید: لطفاً بفرمایید که «ترس از خداوند» به چه دلیل است؟ آیا ترس از ذات اوست یا از صفات او؟ با توجّه به اینکه او عادل است و ظلم نمی‌کند و حکیم است و کار عبث نمی‌کند و به عبارتی بدون حکمت ضرری از او به کسی نمی‌رسد. پس چرا باید از او ترسید؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ احادیث صحیحی از پیامبر در این باره؛ حدیث ۲۱. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. نقد جدید: حضرت علامه در نامه‌ی شماره‌ی ۶ فرموده‌اند: «هر چیزی غیر خدا که شما را به خود مشغول کند، شیطان است». می‌خواستم منظور ایشان از این جمله را بدانم. مثلاً اگر درگیر شغلی بودیم برای امرار معاش خود و خانواده باز هم شیطان است؟ برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. گفتار جدید: مناجاتی از آن جناب که در آن راه‌های موجود پیش روی مؤمنان را یاد می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading
مقاله
 

﴿أوَ لَمْ يَسِيرُوا فِي اَلْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ اَلَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثَارُوا اَلْأَرْضَ وَ عَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اَللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ؛[۱] «آیا در زمین گردش نکرده‌اند تا بنگرند که سرانجام کسانی که پیش از اینان بودند چگونه بود؟ آنان قوی‌تر و نیرومندتر از اینان بودند و زمین را زیر و رو کردند و آن را بیش از آن‌چه اینان آبادش کردند، آباد نمودند و پیامبرانشان دلایل روشن برای آنان آوردند؛ پس خدا بر آن نبود که به آنان ستم کند، ولی آنان بودند که به خودشان ستم می‌کردند.»

حاکمیت بر جامعه به دلیل در برداشتن مزایایی چون قدرت، ثروت، شهرت، تسلط بر انسان‌ها و ... از دیر باز یکی از مهم‌ترین یا شاید مهم‌ترین هدف مطامع انسانی بوده است. چه خون‌ها و عرق‌ها که ریخته شده، چه دست‌ها و پاها که قطع شده، چه چشم‌ها که از حدقه بیرون آمده و گوش‌ها و سرها که بریده شده و چه تهمت‌ها زده و آبروها ریخته شده است تا ظالمی این طعمه را از دهان ظالمی دیگر برباید و چند صباحی کشتی هوس بر خون مردمان برانَد و اسب مراد بر اجساد ایشان بتازد.

با این حال انسان خردمند و زیرک با نیم نگاهی به تاریخ، به روشنی درمی‌یابد که هیچ حاکمی عمر جاودان نیافته و هیچ دولتی تا ابد پایدار نمانده است؛ گویی هر حکومتی چون موجودی زنده، تولّد، جوانی، پیری و در نهایت زوال و مرگی دارد؛ چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لَا يَسْتَقْدِمُونَ؛[۲] «برای هر امتی زمانی است، هنگامی که اجلشان سرآید، نه ساعتی پس می‌مانند و نه ساعتی پیش می‌افتند» و می‌فرماید: ﴿قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَ لَا نَفْعاً إِلَّا مَا شَاءَ اَللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لَا يَسْتَقْدِمُونَ؛[۳] «بگو: من برای خود قدرت دفع زیان و جلب سود ندارم، مگر آن‌چه را که خدا بخواهد؛ برای هر امتی سرآمدی معین و اجلی محدود است، هنگامی که اجلشان سرآید، نه لحظه‌ای پس می‌مانند و نه پیش می‌افتند» و می‌فرماید: ﴿مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَ مَا يَسْتَأْخِرُونَ؛[۴] «هیچ ملتی از اجل معین خود نه پیش می‌افتد و نه پس می‌ماند» و می‌فرماید: ﴿وَ لَوْ يُؤَاخِذُ اَللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ مَا تَرَكَ عَلَيْهَا مِنْ دَابَّةٍ وَ لَكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لَا يَسْتَقْدِمُونَ؛[۵] «و اگر خدا مردم را به سبب ستمشان مؤاخذه کند، هیچ جنبنده‌ای را بر روی زمین باقی نمی‌گذارد، ولی آنان را تا مدتی معین مهلت می‌دهد، پس هنگامی که اجلشان سرآید، نه ساعتی پس می‌مانند و نه ساعتی پیش می‌افتند.»

در همین راستا، به انسان‌ها توصیه می‌کند تا با سیر در زمین و رؤیت احوال گذشتگان به عنوان شاهدی زنده و ملموس، به صورت علمی و تجربی نیز این موضوع را بررسی کنند تا به یقین برسند؛ چنان‌که می‌فرماید: ﴿قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي اَلْأَرْضِ فَانْظُروا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ اَلْمُكَذِّبِينَ؛[۶] «قطعاً پیش از شما سنت‌هایی گذشته است، پس در زمین گردش کنید و با دقت و تامّل بنگرید که سرانجام تکذیب‌کنندگان چگونه بود» و می‌فرماید: ﴿وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي اَلْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ اَلَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدَارُ الْـآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اِتَّقَوْا أَ فَلَا تَعْقِلُونَ؛[۷] «و پیش از تو جز مردانی از اهل آبادی‌ها را که به آنان وحی می‌نمودیم نفرستادیم. آیا به گردش و سفر در زمین نرفتند تا با تأمل بنگرند که عاقبت کسانی که پیش از آنان بودند چگونه بود؟ و مسلماً سرای آخرت برای کسانی که پرهیزکاری کردند، بهتر است؛ آیا نمی‌اندیشید؟» و می‌فرماید: ﴿وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اُعْبُدُوا اَللَّهَ وَ اِجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اَللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي اَلْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ اَلْمُكَذِّبِينَ؛[۸] «و همانا در هر امتی پیامبری فرستادیم که خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید. پس خدا گروهی از آنان را هدایت کرد و گروهی گمراهی بر آنان مقرّر شد. پس در زمین بگردید و با تأمل بنگرید که سرانجام تکذیب‌کنندگان چگونه بود.» و می‌فرماید: ﴿قُلْ سِيرُوا فِي اَلْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ اَلْمُجْرِمِينَ؛[۹] «بگو: در زمین بگردید؛ پس با تأمل بنگرید که سرانجام گنهکاران چگونه بود؟» و می‌فرماید: ﴿أَوَ لَمْ يَسِيرُوا فِي اَلْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ اَلَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ مَا كَانَ اَللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَ لَا فِي اَلْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيماً قَدِيراً؛[۱۰] «آیا در زمین گردش نکرده‌اند تا بنگرند سرانجام کسانی که پیش از اینان زندگی می‌کردند و از اینان نیرومندتر بودند چگونه بود؟ و هیچ‌چیز در آسمان‌ها و زمین نیست که بتواند خدا را عاجز کند؛ زیرا او همواره دانا و تواناست.» و می‌فرماید: ﴿أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي اَلْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ اَلَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ آثَارًا فِي اَلْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اَللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ مَا كَانَ لَهُمْ مِنَ اَللَّهِ مِنْ وَاقٍ؛[۱۱] «آیا در زمین گردش نکرده‌اند تا با تأمل بنگرند که سرانجام کسانی که پیش از آنان بودند، چگونه بود؟ آنان از ایشان نیرومندتر بودند، و در زمین آثاری پایدارتر داشتند، پس خدا آنان را به کیفر گناهانشان گرفت، و در برابر خدا مدافع و حمایت‌گری نداشتند.» و می‌فرماید: ﴿أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي اَلْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ اَلَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثَارًا فِي اَلْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ؛[۱۲] «آیا در زمین گردش نکرده‌اند تا با تأمل بنگرند که سرانجام کسانی که پیش از آنان بودند چگونه بود؟ همانان که نفراتشان از اینان بیش‌تر و از ایشان نیرومندتر بودند، و در زمین آثاری پایدارتر داشتند، ولی آن‌چه به دست می‌آوردند بی‌نیازشان نکرد.» و می‌فرماید: ﴿أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي اَلْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ اَلَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اَللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لِلْكَافِرِينَ أَمْثَالُهَا؛[۱۳] «آیا در زمین گردش نکرده‌اند تا با تأمل بنگرند که سرانجام کسانی که پیش از آنان بودند، چگونه بود؟ خدا آنان را درهم کوبید و نابود کرد و نیز برای این کافران همانند آنان است.»

در بررسی میدانی و تاریخی نیز آثار باقی‌مانده از تمدن‌های کوچک و بزرگ پیشین در قالب آثار باستانی از قبیل خرابه‌ها، برج و باروها، موزه‌ها و ... یا وقایع ثبت شده درکتب تاریخی نیز بر آموزه‌های قرآن صحه می‌گذارند؛ اهرام مصر، تخت‌جمشید، ارگ بم، خرابه‌های ایوان مدائن و ... هر یک در نزد اصحاب عقل و خرد، گنجینه‌ای است برای اطمینان و یقین به این سنت لایتغیر و لایتبدل الهی.

با این وصف، آنان‌که در خط توحید و بر صراط مستقیم‌اند و گوشی برای «شنیدن» و عقلی برای «اندیشیدن» دارند،[۱۴] به خوبی می‌دانند که تمسّک و توسّل به اسباب مادی -اگر خدا نخواهد- ضامن بقای هیچ حکومت و پایداری هیچ دولتی، هر چند با نیرو و قدرت و نفرات فراوان، نخواهد بود؛ آن‌چه بقای شخص یا حکومت را ضمانت می‌کند، همراهی با «حق» و چیزی که نابودی شخص یا جامعه را رقم می‌زند، خوض در «باطل» است؛ چنان‌که خداوند حکیم می‌فرماید: ﴿وَ لِيُمَحِّصَ اَللَّهُ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكَافِرِينَ؛[۱۵] «و برای آن است که کسانی را که ایمان آورده‌اند تصفیه و پاک کند و کافران را نابود نماید.» و می‌فرماید: ﴿لِيُحِقَّ اَلْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَ لَوْ كَرِهَ اَلْمُجْرِمُونَ؛[۱۶] «تا حق را ثابت و باطل را نابود سازد، هر چند مجرمان خوش نداشته باشند» و می‌فرماید: ﴿وَ يُحِقُّ اَللَّهُ اَلْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ اَلْمُجْرِمُونَ؛[۱۷] «و خدا حق را با دلایل و معجزاتش ثابت و پابرجا می‌کند، گرچه گنهکاران خوش نداشته باشند.» و می‌فرماید: ﴿وَ قُلْ جَاءَ اَلْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقا؛[۱۸] «و بگو: حق آمد و باطل نابود شد؛ بی‌تردید باطل نابودشدنی است.»

حاصل آن‌که تلاش برای بقای حکومت، مانند تلاش برای بخشیدن عمر جاودان به انسان، امری نامعقول و ناممکن است و هرچه در این راه هزینه شود محکوم به فنا است؛ چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: ﴿مَثَلُ مَا يُنْفِقُونَ فِي هَذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَ مَا ظَلَمَهُمُ اَللَّهُ وَ لَكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ؛[۱۹] «داستان آن‌چه در این زندگی دنیا انفاق می‌کنند، مانند بادی آمیخته با سرمایی سخت است که به کشتزار قومی -که بر خود ستم کرده‌اند- برسد و آن را نابود کند؛ و خدا به آنان ستم نکرده است، ولی آنان به خویشتن ستم می‌ورزند.»

انسان موحد (= عاقل) به جای اتلاف سرمایه‌های مادی و معنوی در این جهت، سرمایه‌های خود را در جهت حاکمیت «حق» و تحقق «عدالت» مصرف می‌کند تا از این رهگذر، علاوه بر به جای گذاردن نام نیک در تاریخ دنیا و اذهان مردم، سعادت عقبی را تحصیل نماید؛ چنان‌‌که قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَ مَثَلُ اَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اَللَّهِ وَ تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَ اَللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛[۲۰] «و مثل کسانی که اموالشان را برای طلب خشنودی خدا و استوار کردن نفوسشان انفاق می‌کنند، مانند بوستانی است در جایی بلند که بارانی تند به آن برسد، در نتیجه میوه‌اش را دو چندان بدهد، و اگر باران تندی به آن نرسد باران ملایمی می‌رسد و خدا به آن‌چه انجام می‌دهید، بیناست.»

در یک نظام توحیدی و دینی، که پایه‌های آن بر «حق» و «عدالت» استوار است، حاکم عادل، به لحاظ ملازمت با حق و یقین به دوام آن، در قید دوام حاکمیت خویش نیست و بیش از پایداری حکومت خود، دغدغه‌ی «عدالت» دارد؛ لذا اگر سازمانی جهت کسب «اطلاعات» تشکیل می‌دهد، برای کسب «اطلاع» از میزان عدالت «کارگزاران» در برخورد با مردم و تدبیر امور ایشان است و اگر «امنیتی» جست‌وجو می‌کند، امنیت مال و جان و ناموس رعیت است؛ چنان‌که با تفحص در نامه‌های امام علی علیه السلام به مواردی بر می‌خوریم که «عیون» (بازرسان) آن حضرت از رفتار غیر متعارف برخی کارگزاران گزارش داده‌اند و ایشان کارگزار متخلف را به تناسب خطای وی مؤاخذه یا تنبیه نموده‌اند.[۲۱] حتّی غور در سیره‌ی پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) -که برای مدتی محدود موفق به تشکیل حکومت شدند- نشان می‌دهد این بزرگواران علی‌رغم خطرات فراوان و دشمنان بسیار، پروای حفظ جان نداشتند و بدون محافظ و تشریفات، همچون مردم عادی زندگی و در بازار رفت و آمد می‌کردند.[۲۲] به علاوه پیامبر اکرم (ص) حتی پس از سوء قصد منافقان به جان مبارک ایشان و افشای توطئه، طریق مدارا در پیش می‌گیرند و متعرض سوء قصدکنندگان -که دقیقاً از هویت آن‌ها خبر داشتند- نمی‌شوند؛[۲۳] یا امام علی (ع) پس از ضربت خوردن توسط ابن ملجم، به رعایت عدالت در برخورد با وی (وارد آوردن تنها یک ضربت) سفارش می‌فرمایند و نگرانند مبادا در مجازات وی افراطی صورت پذیرد.

بر این اساس، هر چند فرهنگ حاکم بر جهان، فرهنگی عاری از جهان‌بینی توحیدی و مبتنی بر مادیت و دنیاگرایی است، اما از مسئولان کشوری که داعیه‌ی اسلامی بودن دارند و در رأس هرم قدرتشان بنا به ادعاهای مطرح‌شده، «فقیه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر»[۲۴] قرار دارد، انتظار می‌رود که در برنامه‌ها و سیاست‌ها و تدابیر پیش‌بینی شده برای استحکام پایه‌های نظامشان آموزه‌های مذکور را مد نظر قرار دهند.

اگر ویژگی‌های فوق در خصوص رهبر جمهوری اسلامی را بپذیریم، قاعدتاً رهبر نظام «اسلامی» باید آگاه‌ترین فرد به مضامین قرآن و عامل‌ترین فرد به آموزه‌های آن بوده، بیش از دیگران سنت‌های تغییرناپذیر و تبدیل‌نشدنی خداوند را باور داشته و به آن‌ها عامل باشد. ایشان باید بهتر از هر کس دیگری بداند که اگر راه‌اندازی سازمان‌های مخوف امنیتی و اطلاعاتی ضامن بقای حکومت می‌بود، قطعاً سازمان KGB با ساختار پیش‌رفته و دقیق و اشراف بر جزئیات زندگی مردم -که در خصوصی‌ترین لایه‌های زندگی مردم نفوذ داشت- می‌توانست از فروپاشی ابرقدرت شوروی سابق جلوگیری کند، یا ساواک می‌توانست مانع شکل‌گیری انقلاب ۵۷ و فروپاشی سلسله‌ی پهلوی شود. در حالی که امروز از شوروی سابق و دستگاه اطلاعاتی پیشرفته‌اش جز یادی در کتاب‌ها و از ساواک شاه، جز خاطراتی بر زبان‌ها و «موزه‌ی عبرت»ی برابر دیده‌ها باقی نمانده است.

با این حال، در عمل مشاهده می‌کنیم که نظام اسلامی (!) با الگوگیری از سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی کشورهای فاقد نظام توحیدی، سازمانی مشابه تدارک دیده است که نشان از فاصله‌ی عمیق این نظام با قرآن و عترت علیهم السلام از یک سو و قرابت آن با حاکمان سایر کشورها از سوی دیگر دارد و جالب آن‌که به موازات آن، سازمان‌ها و ساختارهای مشابهی با همان رویکرد و مقصود مشغول فعالیت‌اند![۲۵] این نه تنها در حوزه‌ی نظر، شالوده‌ی نظریه را سست و پایه‌های ادعا را ویران می‌کند که در میدان عمل نیز به فتوای عقل و فطرت، ناقض غرض است.

با عنایت به مطالب فوق و نظر به واقعیت‌های کنونی جامعه‌ی ایران و نظام حاکم بر آن موارد زیر قابل ذکر است که امید می‌رود همچون تلنگری، مسئولان اطلاعاتی و امنیتی نظام را به خود بیاورد تا بیش از این با برخوردهای ناشیانه، نامعقول و احساس‌محور، بذر کینه و نفرت در دل‌های مردم نکارند و با نام اسلام و عدالت چهره‌ی زیبای دین را مخدوش نسازند:

چنان‌که در ابتدا ذکر شد، آن‌چه سبب افول و سرنگونی حکومت‌ها می‌شود، فرو رفتن در باطل است که منجر به ظلم، فساد، تجمل و اشرافیت می‌گردد. قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَ إِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا اَلْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيراً؛[۲۶] «هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را نابود کنیم، مرفّهین و خوش‌گذران‌هایش را فرمان می‌دهیم، چون در آن شهر به فسق و فجور روی آورند، عذاب بر آنان لازم و حتم می‌شود، پس آنان را به شدت درهم می‌کوبیم.» بنابراین، آن‌چه تیشه بر ریشه‌ی نظام می‌زند، اموری از قبیل قرار دادن رهبر نظام در هاله‌ای از قداست به عنوان سپری در برابر هر نوع نقد و نظارت (جایگاهی که حتی معصومین هم برای خویش قائل نبودند!)، سکوت علما و مراجع دینی در برابر ظلم و فساد گسترده و روزافزون، فساد اداری و سوء مدیریت و چپاول بیت المال، بی‌توجهی مسئولان نظام به مشکلات جامعه و هم‌زمان تلاش برای اثبات اقتدارشان در جهان به قیمت نابودی اکثریت مردم در زیر چرخ‌های ماشین اقتدارگرایی و قدرت‌طلبی، ایجاد جوّ خفقان و برخورد امنیتی با هر صدا و سلیقه‌ی متفاوت (و نه حتی مخالف)، عدم توجه به نصایح خیرخواهانه‌‌ی صاحبان معرفت و منادیان حکمت اعم از اندیشمندان و متفکران حوزه و دانشگاه و تلاش برای همراه یا ساکت کردن ایشان از طریق تهدید و تطمیع، سپردن مصادر امور مردم به افرادی بی‌کفایت، جاهل، سفیه، بی‌تقوا، نوکیسه و بی‌تدبیر و ده‌ها مورد مشابه این امور است.

در این میان به جرأت می‌توان ادعا کرد که برخوردهای ناشیانه و عاری از عقلانیت با مخالفان گفتمان حاکم -و حتی نظریات و عقاید متفاوت- کاری‌ترین ضربه را به پیکره‌ی نظام‌های سیاسی وارد آورده و می‌آورد؛ رویکردی مبتنی بر جهل، تعصب، تکبر و استبداد رأی که در طول تاریخ سوابق فراوانی دارد و هیچ‌گاه ثمری جز گسترش ظلم و فساد در جوامع و سرانجامی جز سقوط جوامع و حکومت‌ها در پی نداشته است.

شاید با کار اطلاعاتی و برخورد امنیتی، بتوان با غائله‌هایی چون گروهک‌های تروریستی، بمب‌گذاری، تجمعات و میتینگ‌های خرابکارانه، راهپیمایی و ... مبارزه کرد، اما چنین برخوردی با جریان‌های فکری و عقیدتی مخالف یا متفاوت نه تنها کاری از پیش نمی‌برد که نتیجه‌ی عکس می‌دهد. هر گفتمان یا جریان فکری همچون نهالی رو به رشد، به مرور در لابه‌لای کتاب‌ها، صفحات روزنامه‌ها، خبرها، گفت‌وگوهای روزمره و نهایتاً در اذهان مردم ریشه می‌دواند و رشد می‌کند. تعقیب، دستگیری، حبس، اعدام و برخوردهای فیزیکی ممکن است مدتی سبب کند شدن حرکت رو به رشد جریان شود، اما از آن‌جا که فکر و عقیده در اذهان جا دارد و دسترسی و کنترل ذهن‌ها ممکن نیست، متوقف نمی‌شود.

بدین ترتیب مشخص می‌شود که احمقانه‌ترین کار، برخوردهای فیزیکی با «اشخاص» و «نوشته‌ها» و «آموزه‌ها»یی است که عقیده و نحله‌ی فکری خاصی را دنبال می‌کنند. راه درست برخورد با این جریان‌ها، چنان‌که در ابتدا ذکر شد، تمسک به آیات قرآن کریم و سیره و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام است؛ برخوردی معقول، منطقی و مبتنی بر علم و شناخت.

توضیح این‌که هر عقیده یا نحله‌ی فکری برآمده از اندیشه‌ی غیر معصوم، طبیعتاً آمیخته‌ای از گزاره‌ها و آموزه‌های درست (حق) و نادرست (باطل) است. مؤمنان حقیقی و متقیان مخلص، به دلیل داشتن ملکه‌ی «فرقان» به راحتی حق را از باطل تفکیک می‌کنند؛ حق را آشکار و باطل را رسوا می‌سازند و هم خود و هم جامعه را از انحراف مصون می‌دارند،[۲۷] دشمنان مکار، در پوشش پیروی از گزاره‌های درست، گزاره‌های نادرست را پیروی می‌کنند و فتنه می‌انگیزند[۲۸] و عده‌ای سست‌ایمان جاهل هم در این میان بازی می‌خورند و در فتنه‌ها سقوط می‌کنند.[۲۹]

امیر مؤمنان علی علیه السلام به زیبایی این حقیقت را تشریح می‌کنند، آن‌جا که می‌فرمایند: «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ يَنْجُو الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْن»[۳۰]؛ «ابتدای ظهور فتنه‌ها هواهایی است که پیروی می‌شود، و احکامی که در چهره‌ی بدعت خودنمایی می‌کند، در این فتنه‌ها و احکام با کتاب خدا مخالفت می‌شود، و مردانی مردان دیگر را بر غیر دین خدا یاری و پیروی می‌نمایند. اگر باطل از آمیزش با حق خالص می‌شد راه بر حق جویان پوشیده نمی‌ماند. و اگر حق در پوشش باطل پنهان نمی‌گشت زبان دشمنان یاوه گو از آن قطع می‌گشت. ولی پاره‌ای از حق و پاره‌ای از باطل فراهم شده و در هم آمیخته می‌شود، در این وقت شیطان بر دوستانش مسلط می‌شود، و آنان که لطف حق شاملشان شده نجات می‌یابند».

با این وصف، راه صحیح برخورد با گفتمان‌ها، مکتب‌ها، نحله‌های فکری و امثال آن‌ها، مطالعه، بررسی، پالایش و اطلاع‌رسانی دقیق به جامعه در مورد گزاره‌های درست یا نادرست آن‌ها است.

بدین ترتیب از یک سو مردم علم و آگاهی کسب می‌کنند و می‌آموزند که به جای پیروی و حمایت از شخص، گروه، جناح، حزب و... پیرو و حامی «حق» باشند؛ چنان‌که حضرت علی علیه السلام در پاسخ مردی که بین تشخیص حق و باطل حیران مانده بود، فرمود: «إنك لملبوس عليك، إن الحق و الباطل، لا يعرفان بأقدار الرجال إعرف الحقّ تعرف أهله و إعرف الباطل تعرف أهله»؛ «همانا حقیقت بر تو مشتبه شده است. به درستی که حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمی‌توان شناخت. اول حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی و باطل را نیز بشناس تا اهل آن برایت آشکار گردد.» و از سوی دیگر عقاید، اعتقادات و آموزه‌های باطل رسوا می‌شوند و حامیان خود را از دست می‌دهند و خودبه‌خود از بین می‌روند.

بر مبنای معیارهای یادشده، تلاش مذبوحانه از طریق تعقیب و مراقبت و دستگیری و بازجویی و شکنجه و حبس و ... برای خاموش کردن ندای حق‌طلبانه‌ی مظلومان و ستم‌دیدگان یا فریاد منتقدان، کاری قبیح و خلاف عقل و منطق و شرع است.

متأسفانه این رویکردی است که نهادهای امنیّتی ایران در مواجهه با نهضت بازگشت به اسلام در پیش گرفته‌اند؛ به این ترتیب که هر چند از گاهی یکی از دوستداران حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی را به جرم همفکری و همنوایی با ایشان دستگیر می‌کنند و تحت انواع فشار قرار می‌دهند تا دست از عقیده‌ی خود بردارد و بر ضدّ این عالم مظلوم سخنی بگوید یا کاری انجام دهد و در این میان طبیعی است که برخی مقاومت می‌کنند و برخی دیگر به فتنه می‌افتند. این در حالی است که نهضت بازگشت به اسلام، یک فرقه‌ی انحرافی وابسته به کشورهای خارجی با رویکرد سیاسی و فعالیت‌های تروریستی نیست تا مستحقّ چنین برخورد خشن و سرکوبگرانه‌ای باشد، بلکه یک جنبش اسلامی غیر وابسته با رویکرد علمی و فعالیت‌های فرهنگی است که اگر از حکومت ایران انتقادی دارد، از روی دلسوزی و با انگیزه‌ی اصلاح است. به راستی درک این واقعیت که رهبر حکیم و فرزانه‌ی این نهضت فکری، متعهّد و ملتزم به قرآن، سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و سیره‌ی اهل بیت طاهرین علیهم السلام است و هدفی جز زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی علیه السلام ندارد، کار دشواری نیست و تنها به اندکی انصاف و اطلاع از آثار و آموزه‌های ایشان نیاز دارد. با این حال، اگر مسئولان و مأموران امنیتی، دانش یا وقت لازم برای مطالعه و بررسی آثار و آموزه‌های ایشان را ندارند، به آسانی می‌توانند از اساتید مستقل و کارشناسان معتدل برای این کار کمک بگیرند، ولی متأسفانه مشاهده می‌کنیم که آنان یا نگاهی صد در صد سیاسی و امنیّتی به این گفتمان علمی و جریان فرهنگی دارند و یا مطالعه و بررسی آن را به افرادی وابسته، کم‌سواد، متعصّب و بی‌اخلاق سپرده‌اند که جز توهین، تهمت و حاشیه‌سازی کاری بلد نیستند و هدفی جز تحریف و تخریب گفتمان علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی با هر شیوه‌ی ممکن ندارند. غافل از آنکه این عالم مظلوم از آن‌جا که در روشنایی عقل سلیم به عنوان تنها نجات بخش انسان از شقاوت[۳۱] و با تمسک به قرآن و عترت علیهم السلام به عنوان دو دستاویز هدایت و ضامن عدم گمراهی[۳۲] برای یاری دین خدا و خلیفه‌ی او قیام کرده است، یقیناً تحت عنایت و حمایت خداوند متعال قرار دارد؛ چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اَللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ؛[۳۳] «ای مؤمنان! اگر خدا را یاری کنید، خدا هم شما را یاری می‌کند و گام‌هایتان را محکم و استوار می‌سازد» و می‌فرماید: ﴿وَ لَيَنْصُرَنَّ اَللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اَللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ؛[۳۴] «و قطعاً خدا به کسانی که او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است.» و می‌فرماید: ﴿وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ اَلْمُؤْمِنِينَ؛[۳۵] «و یاری مؤمنان حقّی بر عهده‌ی ماست» و می‌فرماید: ﴿إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ؛[۳۶] «بی تردید ما پیامبران خود و مؤمنان را در زندگی دنیا و روزی که گواهان به پا ایستند، یاری می‌کنیم.» بنابراین هر حاکم، عالم یا عاملی که با نهضت مقدس بازگشت به اسلام دراُفتد، با اراده‌ی شکست‌ناپذیر خداوند در افتاده است و سرانجامی جز شکست و هلاکت نخواهد داشت؛ چنان‌که قرآن می‌فرماید: ﴿يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اَللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ اَللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ؛[۳۷] «می‌خواهند نور خدا را با دهان‌هایشان خاموش کنند در حالی که خدا کامل کننده‌ی نور خود است، گرچه کافران خوش نداشته باشند.» و می‌فرماید: ﴿وَ مَنْ يُشَاقِقِ اَلرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ اَلْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ سَاءَتْ مَصِيراً؛[۳۸] «و هرکس بعد از آن‌که [راه] هدایت برایش روشن و آشکار شد، با پیامبر مخالفت و دشمنی کند و از راهی جز راه مؤمنان پیروی نماید، او را به همان سو که رو کرده واگذاریم، و به دوزخ درآوریم؛ و آن بد بازگشت‌گاهی است.»

و اما سخن آخر:

با توجه به برخوردهای نهادهای امنیتی از یک سو و اصرار عجیب و نامعقول عده‌ای برای رؤیت تصویر جناب علامه، به نظر می‌رسد که عده‌ای با تلاشی بی‌حاصل در پی شناسایی این عالم فرزانه به منظور آسیب رساندن به «شخص» ایشان هستند.

نگارنده توصیه‌ای برای این افراد دارد:

پیش از آن که در پی شناسایی و دست‌یابی به «شخص» این بزرگوار باشید، سعی کنید «شخصیت» ایشان را بشناسید؛ چراکه این شناخت به دلیل سهولت دسترسی به آموزه‌های ایشان هزینه‌ای اندک و زحمتی کم‌تر دارد و یقیناً در صورت شناخت صحیح این حکیم فرزانه و با عنایت به مطالب فوق، به روشنی درخواهید یافت که جولان شما در «عرصه‌ی سیمرغ» جز بردن عِرض شما و تحمیل اندکی زحمت به ما حاصلی نخواهد داشت.

﴿هُوَ اَلَّذِي أَخْرَجَ اَلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ اَلْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اَللَّهِ فَأَتَاهُمُ اَللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ اَلرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَيْدِي اَلْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ؛[۳۹] «اوست که کافرانِ از اهل کتاب را در نخستین بیرون راندن دسته‌جمعی از خانه‌هایشان بیرون راند. [شما اهل ایمان] رفتنشان را گمان نمی‌بردید، و خودشان پنداشتند که حصارها و دژهای استوارشان در برابر خدا [از تبعید و دربه‌دری آنان] جلوگیری خواهد کرد، ولی [اراده‌ی کوبنده‌ی] خدا از آنجا که گمان نمی‌کردند به سراغشان آمد و در دل‌هایشان رعب و ترس افکند به گونه‌ای که خانه‌هایشان را به دست خود و به دست مؤمنان ویران کردند. پس ای صاحبان بینش و بصیرت! عبرت گیرید».

↑[۱] . الرّوم/ ۹
↑[۲] . الأعراف/ ۳۴
↑[۳] . یونس/ ۴۹
↑[۴] . الحجر/ ۵
↑[۵] . النّحل/ ۶۱
↑[۶] . آل عمران/ ۱۳۷
↑[۷] . یوسف/ ۱۰۹
↑[۸] . النّحل/ ۳۶
↑[۹] . النّمل/ ۶۹
↑[۱۰] . فاطر/ ۴۴
↑[۱۱] . غافر/ ۲۱
↑[۱۲] . غافر/ ۸۲
↑[۱۳] . محمّد/ ۱۰
↑[۱۴] . قرآن کریم به صراحت دلیل جهنمی شدن برخی را «نشنیدن» و «نیندیشیدن» می‌داند: ﴿وَ قَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ اَلسَّعِيرِ (الملک/ ۱۰)؛ «و می‌گویند: اگر ما شنیده بودیم، یا تعقّل کرده بودیم، در میان اهل آتش سوزان نبودیم.»
↑[۱۵] . آل عمران/ ۱۴۱
↑[۱۶] . الأنفال/ ۸
↑[۱۷] . یونس/ ۸۲
↑[۱۸] . الإسراء/ ۸۱
↑[۱۹] . آل عمران/ ۱۱۷
↑[۲۰] . البقرة/ ۲۶۵
↑[۲۱] . رجوع کنید به: نهج البلاغه، نامه‌های ۴۰، ۴۱، ۴۳، ۴۵، ۵۳.
↑[۲۲] . ﴿وَ قَالُوا مَا لِهَذَا اَلرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْ لَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيراً (الفرقان/ ۷)؛ «و گفتند: این چه پیامبری است که غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟ چرا فرشته‌ای به سوی او نازل نشده که همراه او بیم دهنده باشد؟»
↑[۲۳] . رجوع کنید به تفسیر آیه‌ی ۷۴ سوره‌ی مبارکه‌ی توبه و نقشه‌ی منافقان برای ترور پیامبر هنگام بازگشت از جنگ تبوک
↑[۲۴] . اصل ۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: «در زمان غیبت حضرت ولی عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده‌ی فقیه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که بنا بر اصل یکصد و هفتم عهده‌دار آن می‌گردد.»
↑[۲۵] . به عنوان نمونه، سازمان اطلاعات سپاه (ساس) و حراست‌های موجود در ادارات و ارگان‌های مختلف
↑[۲۶] . الإسراء/ ۱۶
↑[۲۷] . خداوند به مؤمنان حقیقی وعده‌ی اعطای قدرت تشخیص حق از باطل را داده‌است: ﴿يَا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اَللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اَللَّهُ ذُو اَلْفَضْلِ اَلْعَظِيمِ (الأنفال/ ۲۹)؛ «ای اهل ایمان! اگر [در همه امورتان] از خدا پروا کنید، برای شما [بینایی و بصیرتی ویژه] برای تشخیص حق از باطل قرار می‌دهد، و گناهانتان را محو می‌کند، و شما را می‌آمرزد؛ و خدا دارای فضل بزرگ است.» لذا این افراد در عمل به توصیه‌ی قرآن بدون نگرانی از گمراه شدن، با فراغ بال سخنان گوناگون را می‌شنوند و حق را از باطل جدا می‌کنند؛ حق را به کار می‌بندند و باطل را دور می‌ریزند؛ چنان‌که قرآن می‌فرماید: ﴿اَلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ اَلْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ اَلَّذِينَ هَدَاهُمُ اَللَّهُ وَ أُولَئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبَابِ (الزّمر/ ۱۸)؛ «آنان که سخن را می‌شنوند و از بهترینش پیروی می‌کنند، اینانند کسانی که خدا هدایتشان کرده، و اینان همان خردمندانند.»
↑[۲۸] . ﴿فَأَمَّا اَلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ اَلْفِتْنَةِ وَ ابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ (آل عمران/ ۷)؛ «ولی کسانی که در دل‌هاشان انحراف [از هدایت الهی] است برای فتنه‌انگیزی و طلب تفسیرِ [نادرست و به تردید انداختن مردم و گمراه کردن آنان] از آیات متشابهش پیروی می‌کنند.»
↑[۲۹] . ﴿أَلَا فِي اَلْفِتْنَةِ سَقَطُوا (التّوبة/ ۴۹)؛ «آگاه باش که در فتنه فرو افتادند».
↑[۳۰] . نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۵۰
↑[۳۱] . ﴿إِلَّا مَنْ أَتَى اَللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ (الشّعراء/ ۸۹)؛ «مگر کسی که دلی (عقلی) سالم به پیشگاه خدا بیاورد.»
↑[۳۲] . به استناد حدیث متواتر و مشهور ثقلین
↑[۳۳] . محمّد/ ۷
↑[۳۴] . الحجّ/ ۴۰
↑[۳۵] . الرّوم/ ۴۷
↑[۳۶] . غافر/ ۵۱
↑[۳۷] . الصّفّ/ ۸
↑[۳۸] . النّساء/ ۱۱۵
↑[۳۹] . الحشر/ ۲
مقاله‌ها و نکته‌های دیگر از این نویسنده:
هم‌رسانی
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک گذارید، تا به گسترش علم و معرفت دینی کمک کنید. شکرانه‌ی یاد گرفتن یک نکته‌ی جدید، یاد دادن آن به دیگران است‌.
رایانامه
تلگرام
فیسبوک
توییتر
اگر با زبان دیگری آشنایی دارید، می‌توانید این مطلب را به آن ترجمه کنید. [فرم ترجمه]
نوشتن مقاله یا نکته
کاربر گرامی! شما می‌توانید مقالات، نظرات، خاطرات و دل‌نوشته‌های خود را در فرم زیر بنویسید و برای ما ارسال کنید تا پس از ارزیابی و ویرایش، در این بخش منتشر شود.
توجّه: ممکن است که نام شما به عنوان نویسنده‌ی مقاله یا نکته، در پایگاه نمایش داده شود.
توجّه: از آنجا که پاسخ ما به پست الکترونیک شما ارسال می‌شود و لزوماً بر روی پایگاه قرار نمی‌گیرد، لازم است که آدرس خود را به درستی وارد کنید.
توجّه: شرایط لازم برای انتشار مقاله یا نکته در این پایگاه به قرار زیر است:
۱ . عدم انتشار در فضای مجازی یا حقیقی پیش از انتشار در این پایگاه
۲ . داشتن موضوع مرتبط با معارف اسلامی یا رویدادهای مهم و معضلات جهان اسلام
۳ . سازگاری با مبانی فکری علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی و انعکاس دیدگاه‌های آن جناب درباره‌ی موضوع
۴ . خالی بودن از توهین یا حملات لفظی تند به شخصیت‌های علمی یا مذهبی یا سیاسی مورد احترام مردم
۵ . داشتن تحلیل منطقی، قابل فهم و شخصی از موضوع
۶ . داشتن یک پیام یا نتیجه‌ی علمی یا تربیتی مشخّص و درخور توجّه
۷ . بخش‌بندی مقاله یا نکته‌ی طولانی با رعایت یکپارچگی و انسجام مطلب
۸ . داشتن استنادات ضروری و عدم کپی‌برداری از مطالب دیگران بدون ارجاع صریح و دقیق به آن‌ها
۹ . معتبر و معروف بودن منابع در مواردی که به منابعی استناد شده است.
۱۰ . خالی بودن از نقل قول‌های متعدّد، طولانی و غیر ضروری از دیگران به نحوی که بیشتر حجم مقاله یا نکته را به خود اختصاص داشته باشد.
۱۱ . داشتن حجم مناسب و کمتر از ۶۰۰۰ کلمه
* در صورت تمایل، می‌توانید فایل Word مقاله یا نکته‌ی خود را به پست الکترونیکinfo@alkhorasani.com ارسال کنید.