جمعه ۱۰ فروردین (حمل) ۱۴۰۳ هجری شمسی برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 نکته‌ی جدید: شعر «آوار خویشتن» سروده‌ی «زینب شریعتی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. پرسش جدید: لطفاً درباره‌ی سفیانی توضیحات کامل و مستندی ارائه فرمایید. در روایات اسلامی، چه ویژگی‌ها و اطلاعاتی درباره‌ی او وارد شده است؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. گفتار جدید: مناجاتی از آن جناب که در آن راه‌های موجود پیش روی مؤمنان را یاد می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ احادیث صحیحی از پیامبر که بر این دلالت دارند؛ حدیث ۱۸. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نقد جدید: در روایتی از امام محمّد باقر عليه‌ السلام آمده است که فرمود: «گویا من گروهی را می‌بینم که در مشرق خروج کرده‌اند و حق را می‌طلبند... کشتگانشان شهیدند. آگاه باشید که من اگر آن زمان را درک می‌کردم، جانم را برای صاحب این امر نگاه می‌داشتم». لطفاً بفرمایید که آیا این حدیث معتبر است؟ برخی از کسانی که یاری خراسانی موعود را واجب نمی‌دانند، به این فراز استناد می‌کنند. برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading
مقاله
 

چنانکه در مقاله‌ی قبل بررسی کردیم، وجوب همراهی با جریان مبارک و نهضت ریشه‌دار «بازگشت به اسلام»، شرعاً و عقلاً ثابت است، امّا متأسّفانه برخی مسلمانان علی رغم اعتراف به حقّانیّت آن، با دست‌آویز قرار دادن برخی «شبهِ دلایل» -که ذکر دو موردش گذشت- خویش را معذور از انجام این واجب «عقلی» و «شرعی» می‌پندارند. در این مقاله به بررسی دو مورد دیگر از این دست بهانه‌ها می‌پردازیم إن شاء الله.

۳ . عدم انتشار صوت، تصویر و بیوگرافیِ جناب علّامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی

عدّه‌ای در مواجهه با دعوت نورانی جناب علّامه خراسانی حفظه الله تعالی، همانند حس‌گرایان و شکّاکان برخورد می‌کنند و در نظرشان عدم انتشار صوت و تصویر یا عدم اطّلاع از جزئیّات زندگی ایشان، دلیلی محکم برای همراهی نکردن با حرکت این عالم فرزانه جلوه می‌کند؛ چراکه آن را سبب بطلان یک جریان یا مصداق ترس از رویارویی با موانع بر سر راهش تلقّی می‌نمایند و اظهار می‌دارند که اگر این جریان مردمی تماماً حقّ بود، می‌بایست در همه‌ی جهات به شکل علنی و بی‌پرده عمل می‌کرد؛ همانند بسیاری از عالمان دیگر که در طول تاریخ جان خویش را بر کف گرفته و با خون خویش از اعتقادات خود دفاع کردند.

گاهی هم این دسته از منتقدین مرزهای جهل را فرسنگ‌ها جا به جا کرده و در رویکردی عجیب، پس از آن که وزانت بی‌بدیل آثار این عالم فرزانه برایشان مسجّل شد، اساساً منکر وجود خارجی ایشان می‌شوند و موجودیّت رهبر حکیم این نهضت مبارک را در هاله‌ای از ابهام و تردید تصوّر می‌کنند! کسانی که به چنین وسواس نا به جایی مبتلا هستند، لازم است توجّه داشته باشند که:

اوّلاً واضح و مبرهن است که هر آنچه با چشم سر دیده نمی‌شود، معدوم نیست؛ همچنانکه گفته‌اند: «عدم الوجدان لا یدلّ علی عدم الوجود». مانند «اکسیژن» که دیده نمی‌شود، امّا هیچ انسان عاقلی در وجودش تردید نمی‌کند یا «بهشت» و «دوزخ» که بشر آن را تجربه نکرده است ولی با این حال در نظر عقل وجودش ثابت و ضروری است. همچنین، بنا بر برهان «علیّت» هیچ «معلولی» بی«علّت» نیست و هر «حادثی» نیاز به «مُحدِث» دارد، یعنی امکان ندارد پدیده‌ای بدون پدید آورنده به وجود آمده باشد؛ همچنانکه در روایتی از امیر مؤمنان آمده است: «آثار شتر بر شتر دلالت می‌کند، و آثار درازگوش بر درازگوش و آثار قدم بر رهگذر. پس ساختار آسمانی با این لطافت و مرکز زمینی با این غلظت، چگونه دلالت بر لطیف خبیر و آگاه نکند.»[۱] لذا تردید در وجود آنچه از چشم‌ها پوشیده مانده است، هرگاه آثار و شواهدی مبتنی بر وجود آن موجود باشد، نزد عقلا هیچ جایگاهی ندارد و تنها سفسطه‌گرایانی که دست عقلشان از برهان کوتاه مانده است به آن آلوده می‌شوند!

با این وصف آثار بی‌نظیری همچون کتاب‌های «بازگشت به اسلام» و «هندسه عدالت» و هزاران حکمت دیگر که در پایگاه اطّلاع رسانی نهضت مقدّس «بازگشت به اسلام» منتشر شده و سبب حلّ و فصل مسائل غامض فقهی و کلامی بسیاری گشته است، دلیل و قرینه‌ای محکم بر وجود رهبر عالم و حکیم آن است. فارغ از آن که اخبار متعدّد یاران ایشان از مصاحبت و گفت و گو با جناب علّامه، مؤیّدی متقن و غیر قابل انکار بر این دلایل و شواهد شمرده می‌شود.

از این رو است که پایگاه اطّلاع رسانی دفتر جناب علّامه خراسانی حفظه الله تعالی در بخشی از پاسخ خود به فردی که حصول یقین در باره‌ی وجود خارجی این عالم صالح را مشروط به ملاقات با ایشان دانسته، این طور فرموده‌اند:

چگونه می‌توان به شما حقّ داد که در وجود عالمی صاحب مکتب، پایگاه اطّلاع‌رسانی، کتاب‌ها، درس‌ها، نامه‌ها، گفتارها و شاگردان فراوان شک روا دارید، مگر بنا بر مبنای شک‌گرایان که هیچ چیز را تا با چشمان خود نبینند باور نمی‌کنند، هر چند برای آن دلایل و شواهد کافی وجود داشته باشد؟! بدیهی است که این آثار عمیق و دقیق علمی، از آسمان فرو نیفتاده یا از زمین بیرون نیامده، بل طبیعتاً از عالمی بزرگ صادر شده که آن‌ها را گفته و نوشته است و با این وصف، کسی که در وجود چنین عالمی با وجود چنین آثار آشکاری شک روا می‌دارد، نزد عاقلان معذور نیست، بلکه به وسواس و سفسطه متّهم می‌شود؛ خصوصاً با توجّه به اینکه آنان یقین به وجود خداوند و خلیفه‌ی او در زمین را بدون رؤیت آن‌ها و با رؤیت آثارشان، واجب می‌دانند و کسی که به رغم رؤیت آثارشان، در وجود آن‌ها شک روا می‌دارد را کافر یا منحرف می‌شمارند.[۲]

ثانیاً «شناخت» به معنای تمییز یک چیز از چیز دیگر مانند تمییز درست از نادرست یا حق از باطل، در مورد افراد، با دیدن تصویر و شنیدن صدایشان حاصل نمی‌شود؛ چنانکه ممکن است ما در طول یک روز صدها نفر را ببینیم و صدایشان را بشنویم، در حالی که نمی‌توانیم تشخیص بدهیم انسان‌های خوبی هستند یا نیستند و آیا بر مبنای حق رفتار می‌کنند و سخن می‌گویند یا بر مبنای باطل! بلکه برای حصول چنین شناختی راهی به جز بررسی اندیشه‌های افراد وجود ندارد؛ به این معنا که اگر مبانی فکری و اندیشه‌های یک انسان، که آن را مبنای عمل خویش قرار می‌دهد، مطابق با حق باشد، می‌توانیم او را تأیید و در غیر این صورت، می‌توانیم تکذیبش نماییم. از این روست که فرموده‌اند: «المرءُ مَخبوءٌ تحتَ لسانِه»؛ «انسان در زیر زبانش پنهان است» و فرموده‌اند: «اُنظر إلی ما قال و لا تنظر إلی مَن قال»؛ «ببین که چه چیزی می‌گوید و نبین که چه کسی می‌گوید». لذا کسانی که خواستار «شناخت» جناب علّامه خراسانی حفظه الله تعالی هستند و غرضی جز این ندارند، سزاوار است به جای گشتن به دنبال صدا و تصویر ایشان، به بررسی مبانی فکری و آموزه‌های این عالم جلیل القدر بپردازند و در صورتی که آن را حق یافتند به یاری‌اش بشتابند؛ چراکه در این صورت یاری ایشان یاری حق است و یک تکلیف عینی شرعی بر ذمّه‌ی همه‌ی مسلمانان به شمار می‌آید.

از این رو در قسمتی از پایگاه آن جناب آمده است:

انتشار تصویر و مشخّصات علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی پس از انتشار اندیشه‌ها و آرمان‌های ایشان ضرورتی ندارد؛ چراکه اگر اندیشه‌ها و آرمان‌های ایشان باطل باشد، با انتشار تصویر و مشخّصات ایشان حق نمی‌شود و اگر اندیشه‌ها و آرمان‌های ایشان حق باشد، با انتشار تصویر و مشخّصات ایشان باطل نمی‌شود؛ خصوصاً با توجّه به اینکه اندیشه‌ها و آرمان‌های ایشان در پیوند با تصویر و مشخّصات ایشان نیست؛ چراکه ایشان مردم را به سوی خود دعوت نکرده؛ به این معنا که از آنان نخواسته است از ایشان با توجّه به تصویر و مشخّصاتشان و بدون علم به دلایلشان پیروی کنند.[۳]

هم چنین این عالم دلسوز در فرازی از نامه‌ی خود بیان کرده است:

... ای گروه خردمندان! ای برادران و خواهران مسلمان! با شما درباره‌ی شما سخن می‌گویم. آیا سخنم را می‌شنوید و دل می‌سپارید یا گوش خود را می‌گیرید و ره می‌سپارید؟! به خدا سوگند اگر دشمنِ انسان برای او نامه‌ای بنویسد، او آن را با دقّت می‌خواند تا بداند که دشمن او برایش چه نوشته است، در حالی که من دوست دلسوز و برادر خیرخواه شما هستم و سزاوارترم تا بدانید برای شما چه نوشته‌ام. اگر شما من را نمی‌شناسید من شما را می‌شناسم و اگر شما من را دوست نمی‌دارید من شما را دوست می‌دارم. به سخنم گوش بسپارید و نپرسید که کیستم؛ چراکه کیستیِ انسان در سخن او آشکار می‌شود و عاقل به سخن می‌نگرد نه به گوینده‌ی آن! چه بسیار سخنِ راستی که کودکی گوید و چه بسیار سخنِ دروغی که بزرگان گویند! سخنِ راست، راست است اگر چه کودکی گوید و سخنِ دروغ، دروغ است اگر چه بزرگان گویند! از این رو، اگر سخنی را بشناسید، نشناختن گوینده‌ی آن به شما زیانی نمی‌رساند، همچنانکه اگر سخنی را نشناسید شناختن گوینده‌ی آن به شما سودی نمی‌رساند! پس به سخنم گوش بسپارید تا من را بشناسید؛ چراکه انسان در زیر زبانِ خویش پنهان است و کسی شناخته نمی‌شود تا آن‌گاه که به سخن در آید. شما گوش داده نشده‌اید مگر برای شنیدن و چشم داده نشده‌اید مگر برای دیدن و عقل داده نشده‌اید مگر برای تمییزِ آن‌چه می‌شنوید و می‌بینید که کدامین راست و کدامین ناراست است. پس سخنم را با گوش خود بشنوید و با عقل خود بررسید تا اگر راست بود بپذیرید و اگر ناراست بود نپذیرید.[۴]

ثالثاً جناب علّامه خراسانی حفظه الله تعالی آغازگر راهی مهم است که می‌تواند سرانجام جهان را دگرگون سازد و حاکمیّت شیطان را به زیر بکشاند و حاکمیّت الله را برقرار سازد؛ طریقی که در زمانه‌ی ما کسی در آن قدم نگذاشته و در مقام عمل و به طور جدّی اقدام به اظهار خلیفه‌ی خداوند و زمینه‌سازی برای تحقّق حاکمیّتش در زمین نکرده است. از این جهت کاملاً طبیعی است که در این راه پر فراز و نشیب و مملو از خطر، جانب احتیاط رعایت شود تا جان مبارک این رهبر انقلابی از توطئه‌های فراوان ایادی شیطان که به خون این عالم مظلوم تشنه‌اند، حفظ شود و نهضت الهی‌اش ابتر و بی‌ثمر باقی نماند. این مبنای عقلایی ریشه در سخن خداوند دارد که تصریح می‌فرماید: ﴿وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ[۵]؛ «و خودتان را با دستانتان به هلاکت نیندازید». همچنین رفتار مشابه فرستادگان خداوند در شرایط مشابه، با توجه به مسؤولیّت‌های خطیری که بر عهده‌ی آنان بوده، مؤیّد این مسئله است؛ چنانکه به عنوان نمونه امام مهدی علیه السّلام بنا بر اخبار متعدّد به سبب حفظ جانش وادار به غیبت گشت و موسی علیه السّلام به همین دلیل از دیار خویش گریخت؛ چنانکه خداوند به وضوح از آن خبر داده و فرموده است: ﴿وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ ۝ فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ ۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ[۶]؛ «و مردی از دورترین جای شهر آمد در حالی که می‌شتافت، گفت: ای موسی! انجمن درباره‌ی تو مشورت می‌کنند تا تو را بکشند، پس بیرون شو که من برای تو از خیرخواهانم! پس بیرون شد در حالی که ترسان و نگران بود، گفت: پروردگارا! من را از قوم ظالمان نجات بده». لذا آنان که بی‌پروا و بدون اتّخاذ چنین رویّه‌ای به تبلیغ امر خویش ولو حقّ باشد، می‌پردازند، برخلاف قرآن و سنّت انبیاء و اوصیاء عمل می‌نمایند و تنها جان خویش را به هدر می‌دهند و از این جهت اصلاً نمی‌توانند به عنوان الگویی صحیح معرّفی شوند، بلکه این رفتار آنان نشان از سفاهت و بی‌مبالاتی و بی‌توجّهی‌شان نسبت به دستورات قرآن و سنّت خلفای خداوند و موازین بدیهی عقلی است.

وانگهی کسانی که منتقدِ اتّخاذ چنین رویّه‌ای توسّط جناب علّامه و یاران ایشان هستند، رهبرانشان در ده‌ها لایه‌ی امنیّتی و حفاظتی زندگی می‌کنند و رعایت همه‌ی جوانب امنیّتی را برای کارهای روزمرّه‌ی خویش، به جا و معقول می‌شمارند، تا حدّی که اگر از سلامت آبی یا غذایی مطمئن نشوند، حاضر نمی‌شوند جرعه‌ای یا لقمه‌ای از آن بگیرند و ترجیح می‌دهند در بسیاری تجمّعات حضور نیابند و در پشت درهای بسته یا در کاخ‌های خویش و تنها با حضور محافظان سخنرانی کنند! این درحالی است که حاکمیّت آنان طاغوت است و از حمایت مردم و پشتوانه‌ی نظامی قدرتمندی برخوردارند، امّا دعوت جناب علّامه حفظه الله تعالی تنها به سوی حاکمیّت خداوند است و به اندازه‌ی کافی از حمایت مردمی یا نظامی برخوردار نیست و از این جهت بسیار بیشتر از آن‌ها مستحقّ احتیاط کردن است.

از این رو در بخشی از پایگاه اطّلاع رسانی حضرت علامه آمده است:

آیا اگر شما گوهر یکدانه و گران‌بهایی داشته باشید که زندگی‌تان متّکی بر آن است، آن را در معرض دید همگان قرار می‌دهید یا اینکه در مکانی امن و پوشیده نگاه می‌دارید تا از چشم سارقان پنهان بماند و تنها برای افراد شناخته شده و مورد اعتماد قابل مشاهده باشد؟! آری، شکّی نیست که آن را در مکانی امن و پوشیده نگاه می‌دارید و در معرض دید همگان قرار نمی‌دهید، مگر هنگامی که نیرو و امکانات لازم برای محافظت از آن در معرض دید همگان را داشته باشید؛ چراکه اگر به خلاف این عمل کنید، در نظر عاقلان به بی‌مبالاتی و سفاهت متّهم می‌شوید، بلکه اگر به سبب این عمل، گوهر خود را از دست بدهید، در نظر آنان مسؤول و شایسته‌ی ملامت هستید. از اینجا دانسته می‌شود که رویکرد ما در عدم نشر تصویر و إعلام عمومی مکان و مشخّصات جزئی این زمینه‌ساز ظهور مهدی، رویکردی کاملاً عقلایی، طبیعی و قابل درک است...[۷]

بر این مبنا روشن است که هرگاه زمینه‌ی حفاظت از جان این عالم فرزانه توسّط مردم و به حدّ کافی فراهم گردد، دیگر دلیلی برای عدم انتشار صوت و تصویر ایشان نخواهد بود و این مطلب بیش از هر چیز ضرورت همراهی و حمایت مردم از این نهضت مقدّس را تبیین می‌نماید.

رابعاً عدم انتشار صوت و تصویر از این عالم بزرگوار به معنای اختفای ایشان و دست کشیدن از راه خویش نیست تا به ترس و ضعف متهم شوند، بلکه بنا بر نقل یارانشان، این عالم مبارز، شجاعانه در بین مردم رفت و آمد می‌کند و قرآن و سنّت را به آنان تعلیم می‌دهد و گاه در انظار عمومی برای آنان سخنرانی می‌فرماید و محلّ رجوع بسیاری از مردم پیرامون خویش است، با این ملاحظه که آنان تنها از هویّت حقیقی ایشان مطّلع نیستند و بدیهی است که انجام وظایف و تکالیف به نحوی که جان انسان حفظ شود بهتر از حالت و روشی است که منجر به مرگ او گردد!

خامساً اگر صرف دیدن و داشتن ارتباط مستقیم با یک شخص برای شناخت، تصدیق و همراهی او کافی بود، هزاران پیامبر و خلفای ایشان مظلومانه زندگی نمی‌کردند و در غربت به شهادت نمی‌رسیدند. آنان که مقابل انبیاء و اوصیای آنان ایستادند و یکی پس از دیگری ایشان را به قتل رساندند، همگی کسانی بودند که به محضر آن بزرگواران راه داشتند، آنان را می‌دیدند و سخنشان را می‌شنیدند، ولی از درک آن عاجز بودند. لذا این شبهه‌ی سخیف که «تا رهبر این نهضت حق با چشم دیده نشود قابل تصدیق و همراهی نیست»، تنها یک حربه‌ی شیطانی است که در نظر برخی موجّه جلوه کرده است؛ زیرا چنانکه اشاره شد به گواه تاریخ، دیدن یک شخص مادامی که اندیشه‌هایش شناخته و تصدیق نشده است، نه تنها به جبهه‌ی حق کمکی نمی‌کند، بلکه در اغلب موارد به زیان آن و قتل رهبرانش ختم می‌شود.

سادساً افشای برخی اطّلاعات از جزئیّات زندگی این عالم فرزانه، مانند اعلان برخی نام‌ها و مکان‌ها می‌تواند دست‌آویزی برای دشمنان مُغرض ایشان قرار گیرد تا با سوء استفاده از آن‌ها، ایشان و نهضت مقدّسشان را منتسب به گروه‌ها و فرقه‌ها و ملّیت‌های موجود قلمداد کنند؛ در حالی که نهضت مبارک «بازگشت به اسلام» یک جنبش مردمی و مستقل از همه‌ی جناح‌ها و مذاهب و ملّیت‌هاست و با رویکردی تقریبی و اتّحاد آفرین، آغوشش را برای همه‌ی مسلمانان جهان گشوده است.

سابعاً عدم انتشار برخی اطّلاعات درباره‌ی این عالم مصلح به معنای عدم امکان دسترسی مردم به ایشان نیست و هر مسلمانی که به راه و روش این بزرگوار یقین دارد، پس از اثبات حُسن نیّت خویش در مقام عمل، می‌تواند به ملاقات ایشان نائل شود یا در زُمره‌ی شاگردان و همراهانشان قرار گیرد.

چنانکه در پایگاه اطّلاع رسانی این عالم فرزانه آمده است:

هر کس به حقّانیّت راه و روش و آرمان جناب علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی «ایمان» دارد، می‌تواند با عضویّت فعّال در این پایگاه اسلامی، به جمع یاران و شاگردان ایشان بپیوندد و پس از مدّتی به پشتوانه‌ی «بصیرت» خود، به محضر ایشان برسد و از خرمن دانش ایشان خوشه برچیند ان شاء الله. (همان)

هرچند این امر به سادگی ممکن نیست و به منظور شناسایی معاندین و منافقین، صافی‌هایی برای آن قرار گرفته است.[۸]

در نتیجه، کسانی که به علّت عدم انتشار صوت، تصویر و بیوگرافی جناب علّامه خراسانی حفظه الله تعالی حاضر به همراهی با نهضت اصیل ایشان نیستند، باید بدانند که:

۱ . آثار و حکمت‌های فراوانی که از ایشان منتشر شده است، بهترین گواه بر وجود و علم وافر ایشان است.

۲ . شناخت یک انسان تنها با بررسی اندیشه‌های او ممکن است، نه با دیدن چشم و ابرو و قدّ و قامتش (!) و شناخت جناب علّامه خراسانی حفظه الله تعالی از این قاعده مستثنی نیست.

۳ . مخفی نگاه داشتن پاره‌ای اطّلاعات درباره‌ی این رهبر فرزانه با توجّه به هدف بزرگ و رسالت سترگی که ایشان در پی آن است، یک رویّه‌ی «معقول» و «مشروع» است و ریشه در قرآن، سنّت و عقل دارد.

۴ . این عالم فرزانه ضمن عدم انتشار صوت و تصویر خویش، شجاعانه به انجام وظایف و رسالت خویش می‌پردازد و هرگز در موضع انفعال قرار نگرفته است.

۵ . تاریخ گواه آن بوده است که اغلب کسانی که به رهبران جنبش‌های الهی دسترسی داشته‌اند، نه تنها به یاری آن‌ها نپرداختند، بلکه به علّت عدم درک صحیح مبانی فکری ایشان، زمینه‌ی حبس و زجر و تبعید و قتلشان را فراهم کرده‌اند.

۶ . افشای برخی اطّلاعات از جزئیّات زندگی این عالم حکیم می‌تواند دست‌آویزی برای دشمنانشان جهت تحریف استقلال و آزادگی این نهضت بزرگ و منحرف ساختن افکار عمومی قرار گیرد.

۷ . ملاقات با جناب علّامه خراسانی حفظه الله، علی رغم محدودیت‌هایی که دارد، برای کسانی که به آرمان ایشان یقین دارند و یقین خویش را عملاً با صداقت، حسن نیّت و حسن رفتار خویش ثابت کرده‌اند، ممکن است؛ هر چند تمهیدات و غربال‌های مشخّصی برای تمییز افراد و انگیزه‌های واقعی آن‌ها در نظر گرفته شده است.

۴ . ترس، عافیت‌طلبی و دنیاگرایی

برخی دیگر از افراد بعد از آن که حقّانیّت و درستیِ نهضت «بازگشت به اسلام» را فهمیده و وظیفه‌ی مهمّ خویش را در قبال آن درک کرده‌اند، دچار اضطراب و سراسیمگی می‌شوند و از فرط ترس و تشویش، خود را قادر به همراهی با آن نمی‌بینند، بلکه گاه خانواده و نزدیکان خویش را نیز از آن نهی می‌کنند؛ چراکه می‌ترسند در ازای انجام این تکلیف خطیر، آرامش و عافیت نسبیِ زندگی خود را از دست بدهند و ناگزیر با برخی تهدیدات امنیّتیِ مزدوران طواغیت رو به رو گردند و یا احیاناً ورود به این نهضت مقدّس، از رونق کسب و کار یا اعتبارشان بکاهد. این افراد که واهمه‌شان غالباً ثمره‌ی شوم «حبّ دنیا» و «غفلت از آخرت و روز جزاست»، باید توجّه داشته باشند که:

اوّلاً آن‌ها در شناخت «خطر»، «امنیّت» و «منفعتِ» حقیقی دچار اشتباه شده‌اند و پنداشته‌اند که خطر و گزندی که از سوی دشمنان دین خدا آن‌ها را تهدید می‌کند، از عِقاب و مؤاخذه‌ی پروردگار جهانیان بزرگ‌تر و هولناک‌تر است و تصوّر کرده‌اند که امنیّت پوشالینی که حاکمیّت‌های طاغوت برایشان ایجاد نموده‌اند، نسبت به امنیّت و حمایت خداوند و جنودش از آن‌ها برتری دارد و دچار این توهّم گشته‌اند که آن چه در این دنیا از مال و ثروت می‌اندوزند، از آن چه خداوند در بهشت به آن‌ها وعده داده، ارزشمندتر و پایدارتر است، درحالی که قطعاً چنین نیست و مؤاخذه‌ی اخروی خداوند از هر شدّتی در دنیا سخت‌تر و تحمّل‌ناپذیرتر است؛ چنانکه فرموده است: ﴿وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ[۹]؛ «و اگر کفران کنید البتّه عذاب من شدید است» و فرموده است: ﴿وَ أَنَّ عَذابي هُوَ الْعَذابُ الْأَليم‌[۱۰]؛ «و (آن‌ها را آگاه کن) که عذاب من همان عذاب دردناک است» و فرموده است: ﴿وَ كَذلِكَ نَجْزي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْـآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقى‌[۱۱]؛ «و این‌گونه جزا می‌دهیم کسی را که اسراف کند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورد و عذاب آخرت شدیدتر و پایدارتر است» و از سوی دیگر حفاظت خداوند بیش از هر چیز برای انسان امنیّت به ارمغان می‌آورد؛ چنانکه فرموده است: ﴿فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمين‌[۱۲]؛ «پس خداوند بهترین نگهدار است و او مهربان‌ترینِ مهربانان است» و او خود وعده‌ی حمایت از مؤمنان داده؛ چنانکه فرموده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنُوا[۱۳]؛ «به راستی که خداوند از کسانی که ایمان آورده‌اند دفاع می‌کند» و البتّه آن چه خداوند به مؤمنان در برابر استقامت و شجاعتشان پاداش می‌دهد، از هر آن چه در دنیاست برای آن‌ها نیکوتر است؛ چنانکه فرموده است: ﴿وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌[۱۴]؛ «و هرگز چشم خود را به نعمت‌های مادی که به گروه‌هایی از آن‌ها داده‌ایم میفکن که این‌ها شکوفه‌های زندگی دنیاست و برای آن است که آنان را با آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است» و فرموده است: ﴿وَ ما أُوتيتُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ زينَتُها وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى أَ فَلا تَعْقِلُون‌[۱۵]؛ «و آنچه به شما داده شده متاع زندگی دنیا و زینت آن است و آنچه نزد خدا است بهتر و پایدارتر است آیا اندیشه نمی‌کنید». از این روست که عبد صالح خداوند، منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی در فرازی از خطبه‌ی خویش، خطاب به یارانش می‌فرماید: «به خدا سوگند سختی دنیا پایان می‌پذیرد، اما سختی آخرت همیشگی است؛ همچنانکه آسایش دنیا دیری نمی‌پاید و آسایش آخرت جاودان است.»[۱۶]

با این وصف کسی که از خطر حقیقی می‌ترسد و به دنبال امنیّت واقعی می‌گردد و در پیِ تحصیل بزرگ‌ترین سودهاست، گزیری ندارد جز این که به اهل حق بپیوندد و با آن‌ها همراه شود و با شجاعت وظایفش را به انجام رساند.

از این رو در پایگاه جناب علّامه خراسانی حفظه الله تعالی به نقل از برخی یارانشان آمده است:

جناب منصور به من فرمود: آیا برادرت فلانی به نزد ما نمی‌آید که ما را در بندگی خداوند کمک کند؟ گفتم: من او را دعوت کردم -فدایت شوم- ولی پنداشت که می‌ترسد! فرمود: نه به خدا سوگند نمی‌ترسد و اگر می‌ترسید به نزد من می‌آمد اگرچه سینه‌خیز بر روی برف! در این هنگام جبیر بن عطاء خجندی بر آن جناب وارد شد، پس آن جناب فرمود: این می‌ترسد -و برای او چهار فرزند خردسال بود که آن‌ها را برای هجرت به سوی خداوند وا گذاشت- سپس فرمود: چه کسی من را معذور می‌دارد درباره‌ی کسانی که از ترسِ باطل به حق نمی‌پیوندند و از ترسِ دوزخ به بهشت نمی‌روند؟! آنان به راستی که زیان‌کارانند![۱۷]

آری نباید فراموش کرد که هدف از آفرینش انسان، خوردن و خوابیدن در دنیای دون نبوده و او تنها برای اطاعت و بندگی پروردگارش خلق شده است؛ چنانکه فرموده است: ﴿وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُون‌[۱۸]؛ «و جن و انس را نیافریدم مگر برای آنکه مرا عبادت کنند» و نباید از یاد برد که معضلات و مشکلات زندگی، ثمره‌ی غفلت از یاد خدا و سستی در اطاعت‌پذیری از اوست؛ چنانکه فرموده است: ﴿وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‌[۱۹]؛ «و هر که از یاد من روی گرداند پس زندگی تنگی خواهد داشت و روز قیامت کور محشورش کنیم». برای اطّلاع بیشتر در این مورد مراجعه کنید به دو خطبه‌ی شگفت از جناب علّامه خراسانی حفظه الله تعالی با عنوان «خطبه‌ای از آن جناب که مردم را در آن پند می‌دهد و از دلبستگی به دنیا و فراموشی آخرت بر حذر می‌دارد»[۲۰] و «گفتاری از آن جناب در نهی از دنیاگرایی و امر به کار برای آخرت»[۲۱].

ثانیاً در سراسر تاریخ همواره مسلمانان مکلّف به ایستادگی در برابر ظلم ظالمان بوده‌اند و از این جهت می‌توان گفت این ایستادگی و تقابل یک آزمایش الهیِ یکسان برای همه‌ی امّت‌ها بوده است؛ چراکه بنا بر إخبار خداوند حاکمان ظالم و پیروان آن‌ها همیشه با جریان‌های وابسته به حق جنگیده‌اند و از آن جا که در اغلب موارد از زور و زر بیشتری نسبت به مؤمنان برخوردار بوده‌اند، به آزار و اذیت و قتل پیامبران و پیروانشان می‌پرداختند؛ چنانکه فرموده است: ﴿إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ يَقْتُلُونَ الَّذينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليم‌[۲۲]؛ «همانا کسانی که به آیات خدا کفر می‌ورزند و پیامبران را به نا حق به قتل می‌رسانند و نیز مردمی را که امر به عدالت می‌نمایند به قتل می‌رسانند، به مجازات دردناک بشارت بده» و این توالی فاسد تا زمان برقراری حاکمیّت خلیفه‌ی خداوند در زمین ادامه خواهد داشت و مردم امروز نباید تصوّر کنند که ایستادگی در برابر طاغوت تنها وظیفه‌ی گذشتگان بوده است و آن‌ها بدون آنکه همانند گذشتگان مبتلا به این آزمون الهی شوند و به صرف آن که با زبان به حقانیّت دین خداوند اقرار کنند، به سعادت و رستگاری خواهند رسید؛ چنانکه فرموده است: ﴿أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُون‌[۲۳]؛ «آیا مردم گمان می‌کنند با صرف اینکه بگویند ایمان آورده‌ایم رها شوند و امتحان نگردند»، بلکه خود در جایگاهی قرار گرفته‌اند که اجدادشان در آن آزموده شدند و نباید کاری را انجام دهند که گذشتگان خود را به خاطرش ملامت می‌کنند؛ چنانکه فرموده است: ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَريب‌[۲۴]؛ «یا گمان کرده‌اید که داخل بهشت شوید، حال آنکه نظیر حوادثی که گذشتگان دیده‌اند به شما نرسیده آن‌ها گرفتاری و آسیب دیدند و متزلزل شدند تا آنجا که پیامبر و مؤمنان که با او بودند گفتند یاری خدا کی خواهد رسید بدانید که یاری خدا نزدیک است».

از طرفی اگر ایستادگیِ مردم دیروز توسّط مردم امروز ادامه پیدا نکند، زحمات و مشقّت‌های آن‌ها بی‌ثمر خواهد ماند و از این جهت مسلمانان کنونی در قبالِ رنج‌هایی که گذشتگان متحمّل شدند، مسؤولند و باید دَین خویش را به آنان ادا کنند. از این رو پایگاه اطّلاع رسانی دفتر جناب علّامه خراسانی حفظه الله تعالی در بخشی از پاسخ به فردی که خود را یکی از عالمان در ایران معرّفی کرده و به حقّانیّت نهضت «بازگشت به اسلام» اعتراف کرده بود، لکن به لحاظ وجود خفقان سیاسی و فشارهایی که از جانب ارگان‌های امنیّتی به مخالفان و منتقدانِ حکومت در این کشور وارد می‌گردد، به خاطر عدم همراهی‌اش با نهضت جناب علّامه حفظه الله تعالی عذرخواهی کرده بود، این گونه فرموده‌اند:

ایشان هرگز عذر شما را نمی‌پذیرد و اگر ایشان بپذیرد، خداوند نخواهد پذیرفت؛ چراکه حمایت از حق، همیشه هزینه‌هایی دارد و با مشقّت‌ها و خطراتی همراه است و اگر این برای کسی عذر محسوب شود، هیچ گاه از حق حمایت نخواهد شد. شما که اهل علم هستید، چرا این را می‌گویید؟! آیا نمی‌دانید که اسلام با استقامت پیامبر و یاران او در برابر انواع مشقّت‌ها و خطرات شکل گرفت و استوار شد؟! اگر آنان نیز نگرش شما را داشتند و حفظ مال و مقام و آبروی خود را بر حمایت از حق مقدّم می‌دانستند، آیا اصلاً دینی شکل می‌گرفت و استوار می‌شد تا شما امروز عالمش باشید و از قِبَلش مال و مقام و آبرو کسب کنید، بی‌آنکه حاضر باشید برایش هزینه‌ای بپردازید؟! شما به اسلام مدیون هستید و باید دین خود را به آن ادا کنید. شما به پیامبر و همه‌ی مسلمانانی که جان خود را برای اسلام دادند، بدهکار هستید و باید بدهی خود را بپردازید و این با شجاعت، ایثار و قبول زحمت ممکن است، نه با بزدلی، خودخواهی و فرار از زیر بار مسؤولیت.[۲۵]

ثالثاً این یک قاعده‌ی محسوس و وجدانی است که آن کس که همه چیز دارد جز خدا را، در واقع هیچ ندارد و آن کس که هیچ ندارد جز خدا را، در واقع همه چیز دارد؛ چراکه خداوند منشأ همه‌ی قدرت‌هاست. لذا مسلمانان نباید مرعوب چنگ و دندان نشان دادن دشمنان حق شوند و از تهدیدات آن‌ها بهراسند و به آسایش دروغین و فریبنده‌ای که به وابستگان و همراهان خود وعده می‌دهند، دل ببازند و مقابل آن‌ها در موضع انفعال قرار بگیرند. دفن قارون در خاک و غرق فرعون در آب و استیصال نمرود از یک پشه، نشان می‌دهد که ثروت و قدرت بشری در برابر قدرت الهی، حتّی به اندازه‌ی بال مگسی کارساز نخواهد بود. در نتیجه مسلمانان باید در این برهه‌ی خطیر استقامت ورزند و آگاه باشند که راه در امان ماندن از دزدان بی‌رحمی که برای گرفتن جان و مال و ناموس انسان به خانه‌اش وارد شده‌اند، پناه بردن به سایه‌ی شمشیر است نه خزیدن در پستوی خانه و مماشات با آن‌ها و نیز بدانند که هرگاه با اخلاص پا به میدان عمل بگذارند، خداوند نصرت‌ها و امدادهای غیبی خود را بر آن‌ها نازل خواهد کرد و آن‌ها را پیشوایان و وارثان زمین قرار خواهد داد؛ چنانکه از آن خبر داده است: ﴿وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين‌[۲۶]؛ «و می‌خواهیم بر کسانی که در زمین ضعیف شمرده شدند منّت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان قرار دهیم».

حاصل آنکه کسانی که به خاطر ترس از دنیای خویش حاضر به همراهی با نهضت «بازگشت به اسلام» نیستند، باید بدانند که:

۱ . امنیّت، منفعت، آرامش و آسایش حقیقی فقط در سایه‌ی حمایت و حفاظت خداوند و در نتیجه‌ی اتّصال به اوست و تنها عذاب و مؤاخذه‌ی الهی شایسته‌ی ترسیدن است.

۲ . استقامت و مقابله با دشمنان حق یک آزمایش الهی برای همه‌ی مسلمانان در طول تاریخ بوده است و مسلمانان امروز نسبت به مرارت‌ها و مشقّت‌هایی که گذشتگان با جانبازی در این راه متحمّل شدند، مسؤولند و باید دین خویش را به آن‌ها ادا نمایند.

۳ . نباید از زور و زر دشمنان خدا ترسید؛ چراکه قدرت حقیقی تنها در اختیار خداوند است و او هرگاه مؤمنانِ مخلص را در میدان عمل ببیند، نصرت‌هایش را برایشان آشکار می‌سازد.

والحمد لله رب العالمین

↑[۱] . جامع الاخبار، ص‌۳۵، ح‌۱۳؛ بحارالانوار، ج‌۳، ص‌۵۵، ح‌۲۷
↑[۵] . البقرة/ ۱۹۵
↑[۶] . القصص/ ۲۰-۲۱
↑[۸] . برای اطّلاع بیشتر رجوع کنید به: پایگاه اطّلاع رسانی، گفتار ۱۴۳: دوازده گفتار از آن جناب درباره‌ی ملاقات و مصاحبت با او و دلایل دشواری و محدودیّت آن.
↑[۹] . إبراهیم/ ۷
↑[۱۰] . الحجر/ ۵۰
↑[۱۱] . طه/ ۱۲۷
↑[۱۲] . یوسف/ ۶۴
↑[۱۳] . الحجّ/ ۳۸
↑[۱۴] . طه/ ۱۳۱
↑[۱۵] . القصص/ ۶۰
↑[۱۸] . الذّاریات/ ۵۶
↑[۱۹] . طه/ ۱۲۴
↑[۲۲] . آل عمران/ ۲۱
↑[۲۳] . العنکبوت/ ۲
↑[۲۴] . البقرة/ ۲۱۴
↑[۲۶] . القصص/ ۵
هم‌رسانی
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک گذارید، تا به گسترش علم و معرفت دینی کمک کنید. شکرانه‌ی یاد گرفتن یک نکته‌ی جدید، یاد دادن آن به دیگران است‌.
رایانامه
تلگرام
فیسبوک
توییتر
اگر با زبان دیگری آشنایی دارید، می‌توانید این مطلب را به آن ترجمه کنید. [فرم ترجمه]
نوشتن مقاله یا نکته
کاربر گرامی! شما می‌توانید مقالات، نظرات، خاطرات و دل‌نوشته‌های خود را در فرم زیر بنویسید و برای ما ارسال کنید تا پس از ارزیابی و ویرایش، در این بخش منتشر شود.
توجّه: ممکن است که نام شما به عنوان نویسنده‌ی مقاله یا نکته، در پایگاه نمایش داده شود.
توجّه: از آنجا که پاسخ ما به پست الکترونیک شما ارسال می‌شود و لزوماً بر روی پایگاه قرار نمی‌گیرد، لازم است که آدرس خود را به درستی وارد کنید.
توجّه: شرایط لازم برای انتشار مقاله یا نکته در این پایگاه به قرار زیر است:
۱ . عدم انتشار در فضای مجازی یا حقیقی پیش از انتشار در این پایگاه
۲ . داشتن موضوع مرتبط با معارف اسلامی یا رویدادهای مهم و معضلات جهان اسلام
۳ . سازگاری با مبانی فکری علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی و انعکاس دیدگاه‌های آن جناب درباره‌ی موضوع
۴ . خالی بودن از توهین یا حملات لفظی تند به شخصیت‌های علمی یا مذهبی یا سیاسی مورد احترام مردم
۵ . داشتن تحلیل منطقی، قابل فهم و شخصی از موضوع
۶ . داشتن یک پیام یا نتیجه‌ی علمی یا تربیتی مشخّص و درخور توجّه
۷ . بخش‌بندی مقاله یا نکته‌ی طولانی با رعایت یکپارچگی و انسجام مطلب
۸ . داشتن استنادات ضروری و عدم کپی‌برداری از مطالب دیگران بدون ارجاع صریح و دقیق به آن‌ها
۹ . معتبر و معروف بودن منابع در مواردی که به منابعی استناد شده است.
۱۰ . خالی بودن از نقل قول‌های متعدّد، طولانی و غیر ضروری از دیگران به نحوی که بیشتر حجم مقاله یا نکته را به خود اختصاص داشته باشد.
۱۱ . داشتن حجم مناسب و کمتر از ۶۰۰۰ کلمه
* در صورت تمایل، می‌توانید فایل Word مقاله یا نکته‌ی خود را به پست الکترونیکinfo@alkhorasani.com ارسال کنید.