سال ۹۵ چگونه گذشت؟ از همان آغاز، وقتی «یا مقلّب القلوب و الأبصار» را بر زبان میآوردیم، به یاد مولایمان امام مهدی بودیم و سال جدید شمسی را با صلوات بر پیامبر خدا و اهل بیتش و با سلام بر مهدی آغاز کردیم. چه نوروز غم انگیزی! گرچه از باب صلهی ارحام به دیدن اقوام و دوستان و آشنایانمان میرفتیم، اما بیش از هر چیز دوست میداشتیم که مژدهی ظهور جناب منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی برای زمینهسازی ظهور امام مهدی علیه السلام را به آنها بدهیم.
ماه رجب چگونه بود و روزهای اعتکاف چگونه گذشت؟ تازه امسال فهمیدیم که اعتکاف یعنی خلوت با خدا، روزه گرفتن برای پاک کردن دل است نه فقط حاجت گرفتن! یاد گرفتیم که خود باید به خلوت برویم و برای آشتی با خدا و تقرّب به او سجدهی شکر به جای آوریم، نه اینکه فقط مانند مستمعی بیاراده و بی اختیار، کورکورانه پای منبرها بنشینیم و مغز خودمان را با تقلید و وابستگی فکری و اعتقادی به رجال و شخصیتها پر کنیم.
شعبان چگونه بود؟ سالهای قبل در کنار مردم غافل از مهدی، در نیمهی این ماه پربرکت برای او جشن تولّد میگرفتیم و خرجها میکردیم؛ غافل از اینکه مولایمان مهدی احتیاجی به این مراسم ندارد، بلکه چه بسا از این همه ریخت و پاش و اسراف و غفلت و بیخبری ما غمگین و آزرده میشود. ما باید زمانی جشن بگیریم که امام مهدی به حکومت رسیده باشد نه زمانی که در غیبت و اختفاء از ظالمان به سر میبرد! فهمیدیم که در نیمهی شعبان ما تنها با این کارهای بیاساس و ناشایست دل اماممان را میرنجاندهایم.
ما شرمندهی اماممان مهدی هستیم... هر سال آخر شعبان به مزار میرفتیم و برای رفتگان فاتحه میخواندیم. اگرچه آن، کار خوب و مفیدی بود، اما همهی کاری نبود که باید میکردیم. امسال فهمیدیم که علاوه بر فاتحه خواندن برای اموات باید به أحیاء هم رسیدگی نمود و عقل آنان را بیدار کرد؛ چراکه به تعبیر علامه حفظه الله تعالی، ترک عقل مانند مرگ است و کسانی که عقل خویش را به کناری گذاشتهاند، گویی مردگانند.
دین ما، ما را به سوی عقلانیت و تفکّر دعوت میکند نه تقلید و تعصّب! من یاد گرفتم که در قبر نکیر و منکر است، نه مرجع تقلید! بلکه خود مرجع تقلید هم در قبرش باید جواب نکیر و منکر را بدهد و تنها خدا میداند که از عهدهی آن بر میآید یا نه! پس آنچه برای ما پیش از هر رساله و مرجع تقلیدی حجّت است قرآن کریم، سنّت متواتر رسول اکرم و اهل بیت طاهرین در روشنایی عقل سلیم است و لا غیر. سایرین اگر حکمشان مطابق با این منابع بود، فبها المراد، اگر نبود ما موظّف به تبعیت از آنان نیستیم. این رشد و هدایت بزرگی بود که در این سال به آن رسیدیم.
رمضان چگونه بود؟... در رمضان فهمیدیم که زکات را باید در راه خدا یعنی راه زمینهسازی برای ظهور اماممان مصرف کنیم و به مستحقّان واقعی بدهیم و نباید در اختیار حاکمان جائر بگذاریم. همچنین فهمیدیم که خمس بر خلاف آنچه تبلیغ میکنند، سهم فلان عالم و فلان حاکم نیست، بلکه سهم امام مهدی است و ما حق نداریم سهم خلیفهی خداوند را به کسانی بدهیم که جای او را به غیر حق گرفتهاند، در حالی که امام غریبمان حضرت مهدی معلوم نیست درچه شرایطی به سر میبرد.
راستی روز عرفه چگونه بود؟... مکه خالی بود، خیلی غریب! هیچ زائری از کشور ایران وجود نداشت. به همین خاطر بازارهایشان خلوت بود!! به خانهی کعبه که نگاه میکردی خود به خود اشکهایت جاری میشد. امام مهدی علیه السلام را در کنار کعبه حس میکردی... کجایند؟ یارانت کجایند؟ مردان و زنان مسلمان که ادعا میکنند شیعه و منتظر تواند... آیا هنوز باور نکردهاند که باید با دست خود زمینهی ظهورت را فراهم کنند یا خود را به نادانی زدهاند و درون چاه جمکران به دنبال تو میگردند؟
خلاصه عرفات هم تمام شد، اما حاجیای از مکه نیامد. چه سال عجیبی بود!
خدایا کجایند این حاجیان؟! چه دردناک است وقتی میبینی خانهی خدا را طواغیت مستکبر و شیطانصفت در اختیار گرفتهاند و کسی صدایش در نیامد، در حالی که رهبر ما حضرت علامه دو سال پیش بر روی این موضوع تأکید کرد و فریاد زد که باید برای تصدّی خانهی خدا و خلع ید آل سعود کاری کرد، اما هیچ کس نشنید تا آنکه فاجعهی منا رخ داد... امروز هم ندای «بازگشت به اسلام» از گلوی مبارک این عالم بزرگ و معلّم فرزانه شنیده میشود. بیایید همگی به رهبری این مرد آسمانی به سوی اسلام و به سوی امام مهدی بازگردیم، پیش از آنکه دیر شود و فرصت را از دست بدهیم.