باز هم محرم دیگری آمد و مردم چه مشتاقانه مشغول بر پا کردن بساط عزاداریهای مفصل هستند!
ولی چرا با خود فکر نمیکنند که عزاداری برای حسین بدون یاری فرزندش فایدهای ندارد؟!
مشکی پوشیدن در عزای حسین و در عین حال بیتوجه بودن به فریادهای «هَل مِن ناصرٍ یَنصُرنی» فرزندش چه فایدهای میتواند داشته باشد؟!
به راستی مگر کسانی که حسین را کشتند، هر صبح و شام نماز نمیخواندند و به ظواهر دین ملتزم نبودند؟
یا مگر کسانی که در مدینه عرصه را بر محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم تنگ کردند، به امید یاری آخرین فرستادهی خدا به آنجا کوچ نکرده بودند؟
به راستی که تاریخ تکرار می شود.
روزی برای حسین دعوتنامه میفرستند و سپس برای جنگ با او به لشکر ظالمان میپیوندند و روزی دیگر برای حسین عزاداری میکنند، ولی فرزندش را در مصاف ظالمان تنها میگذارند و حاضر نیستند که برای ظهور او کاری کنند و به زمینهساز حکومتش کمکی برسانند...
هان ای کسانی که برای حسین بر سر و سینه میزنید! امروز مهدی، فریادِ یاری سر میدهد. چرا با او همان میکنید که کوفیان با حسین کردند؟!
حسین نشانهای است تا ما بدانیم آن چیزی که ما را از مرگ جاهلیت نجات میدهد، شناخت حسینِ زمانمان است؛ نه عزاداری برای کسی که کشته شدن در راه خدا آرزوی او بود تا ما بصیرت پیدا کنیم و به این وسیله، خودمان را از چنگ یزیدیان زمان برهانیم و از تکرار عاشورایی دیگر جلوگیری کنیم. بعید میدانم که خداوند در روز حساب کسی را به دلیل عزاداری نکردن بر حسین مؤاخذه کند، ولی یقین دارم که برای یاری نکردن امام زمانش حتماً مؤاخذه خواهد کرد؛ آن هم چه مؤاخذهای...
به راستی اگر امروز، حسین علیه السلام بود چه انتظاری از ما داشت؟
ساعتی تفکّر و تعقّل از عمری عبادت بالاتر است...