من نه نویسنده هستم و نه عارف و نه زاهد، بلکه تنها بندهای گنهکار از بندگان خدا هستم. آنچه مینویسم هم حرف دلم است برای برادران و خواهرانی مانند خودم...
برادران و خواهرانم!
بیایید از خودمان بپرسیم به چه دلیل دوازده خلیفهی خدا و پیامبرش تا به امروز همواره در سختی و تنهایی بودهاند و امروز بعد از ۱۴۰۰ سال هیچ یک از آنان در میان ما شناخته شده نیست؟ چه شد که ما یازده خلیفهی خدا و پیامبرش را بیرحمانه و ناجوانمرادنه شهید کردیم و تنها گذاشتیم و دوازدهمین آنها را هم به طور کامل از معادلات خود حذف کردیم و کنار نهادیم؟ آری ما چنین کردیم؛ من و تو با حکومت بخشیدن به صحابی و شاه و شیخ؛ بدون هیچ حجّتی از جانب خداوند و پیامبرش.
بدون شک ما در خون آن یازده خلیفهی خداوند و پیامبرش با گذشتگانمان شریک هستیم؛ زیرا ما خلیفهی زمان خود را مانند آنها یاری نکردیم و حکومت را به او نسپردیم، با این بهانه که به او دسترسی نداریم، در حالی که خودمان باعث و بانی عدم دسترسی به او بودیم! پس عدّهای از ما با این بهانهی پوشالی به نان و نوایی رسیدند و اموال خلیفهی خداوند را به نفع خود مصادره کردند و به جای او حکومت نمودند و مدّعی ولایت شدند! شگفتا از کسانی که ادّعای سیر تا پیاز میکنند و با این وجود دیگران را مدّعیان دروغگو میشمارند!
وای بر ما که بجای ولایتمداری، ولایتمعاش شدهایم! به راستی که ولایتمداری با ولایتمعاشی از آسمان تا زمین فاصله دارد. ولایتمدار کسی است که به ولایت احدی جز خلیفهی خداوند در زمین گردن نمینهد و از قِبل ولایت او پولی نمیگیرد و تا رسیدن به او دست از تلاش بر نمیدارد که یا با هر زحمتی هست به او برسد و یا در راه رسیدن به او شهید شود.
اما ولایتمعاشان کسانی هستند که اولیائی جز خلیفهی خداوند میگیرند و از هر فرصت و بهانهای برای دور زدن خلیفهی خداوند و عبور از او استفاده میکنند؛ یک روز به بهانهی نبودن وصیت، یک روز به بهانهی شورا، یک روز به بهانهی جوان بودن خلیفهی خداوند، یک روز به بهانهی عدم دسترسی به او و روزهای دیگر به بهانههای دیگر که نفسهای آنان پیش میکشد.
شما را به خدا قسم دست از بهانهجویی بردارید و از خواب بیدار شوید؛ کمی تحقیق کنید؛ کمی تدبّر کنید؛ کمی تعصّب را کنار بگذارید و حقجو و حقپذیر باشید. ای کسانی که امروز به زعم خودتان قدرت و اقتداری دارید! چرا از عقل خودتان استفاده نمیکنید؟ چرا تابع دلیل نمیشوید و از اهواء خود پیروی میکنید و به تقلید از رجال میپردازید؟ مگر خودتان نمیگویید که هر کس امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیّت مرده است؟ پس چرا چشم و گوشتان را بستهاید و دعوتکنندهی به سوی امام زمانتان و برقراری حاکمیّت خداوند را تکذیب و استهزاء میکنید؟ وای بر شما که نه دین دارید و نه آزاده هستید؛ چراکه اگر دین داشتید، با کسی که به سوی دین خالص و کامل دعوت میکند، برخورد نمیکردید و اگر آزاده بودید، در مورد مخالف خود دروغپردازی و داستانسرایی نمیکردید و اتّهامات بیاساس نمیزدید.
آزادمردی آن است که اهل شرافت و صداقت باشید و سخن حق را اگرچه بر خلاف امیال و منافعتان باشد قبول کنید، نه آنکه بندهی پول و قدرت و امنیت پوشالی باشید و هر طرف باد وزید به همان طرف بروید. من به شما هشدار میدهم که از گناهان خود بترسید و توبه کنید و به جای ولایتمعاش بودن، ولایتمدار باشید و به جای پذیرفتن ولایت این و آن به دنبال ولایت مهدی باشید. به الله متعال قسم آنچه به شما میگویم، توهّم و خیال و احساسات نیست، بلکه حرف حقّی است که از عقل سلیم برخاسته و از قرآن کریم و سنّت پیامبر نشأت گرفته و واقعیّتی یقینی و غیر قابل تردید است. شما علامه منصور هاشمی خراسانی این دعوتکنندهی به سوی امام مهدی را متّهم به وابستگی به شرق و غرب میکنید، در حالی که واقعیّت دقیقاً عکس این مدّعا است؛ زیرا این شما هستید که آشکارا به قدرتهای شرق و غرب وابستهاید و برای حفظ نظام و موقعیّت خود هر روز هم بر این وابستگی میافزایید و بیشتر امتیاز میدهید، نه علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی که آشکارا در برابر همهی حکومتهای شرق و غرب ایستاده است و خالصانه و در نهایت غربت و مظلومیت، فقط و فقط به سوی امام مهدی علیه السلام دعوت میکند. لذا من میخواهم از شما بپرسم که تا به کی میخواهید دست به دامان روس و چین باشید و به آمریکا و انگلیس باج دهید تا چند صباح دیگر سلطهی خود را حفظ کنید؟! امروز شما بیش از هر زمان دیگری به دامان شرق و غرب فرو غلتیدهاید، در حالی که شایسته است خود را در دامان مهدی و حکومت او بیندازید. تا به کی میخواهید از امام خود غافل باشید و او را در چاهها و سردابها جستجو کنید؟! تا به کی میخواهید اهل بیت پیامبرتان را تنها و تنها در نزد قبرهاشان به یاد آورید و برای گرفتن حاجات خود دوست بدارید؟!
وای بر شما که ولایتمعاشی را ولایتمداری میپندارید؛ درست مانند گذشتگانتان که ولایت بتهای سنگی و چوبی را پذیرفته بودند و درست مانند احبار و رهبان یهود که از مردم قربانی و پول میگرفتند و بر آنان حکومت میکردند. امروز جای آن بتهای سنگین و چوبین را بتهایی از گوشت و پوست و استخوان گرفته است و به جای آن احبار و کاهنان، عالمنماهای ریاکار و قدرتطلب آمدهاند؛ چنانکه منادی حق علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی ندا میدهد و میفرماید:
هلا ای مردم! بیمناک باشید؛ چراکه شما بدون هدایتی از جانب خدا دینداری کردهاید و به راههایی ناشناخته گام نهادهاید و در گیر و دار دگرگونیهای زمان رنگ باختهاید و در کشاکش فتنههای جهان در هم شکستهاید و اکنون پیرو کسانی شدهاید که خداوند پیروی آنان را از شما نخواسته است؛ پس اولیائتان شما را از نور به تاریکی بیرون آوردهاند و برایتان در دین چیزی را تشریع کردهاند که خداوند به آن اذن نداده ... همانا اسلام، غریب آغاز شد و اکنون به غربت آغازینِ خود باز گشته است؛ جز آنکه غربتِ واپسین از غربت آغازین بزرگتر است؛ زیرا در غربتِ آغازین، مردم بتهایی از سنگ و چوب را میپرستیدند و در غربت واپسین، مردم بتهایی از گوشت و خون را میپرستند![۱]
پس بترسید از روزهای خدا که نزدیک است، به خاطر گوش نکردن به دعوت و نصایح و حقایقی که این ید الله علامه منصور هاشمی خراسانی برای شما تبیین میکند. بترسید از آن روزی که مستحق عذاب الهی شوید. از کسانی که پیش از شما بودند عبرت بگیرید و به راه آنها نروید؛ آنهایی که با بهانهها و لجاجتهای کودکانه سرنوشت خود را تباه کردند و هلاک شدند؛ چنانکه شما را انذار کرده و فرموده است:
پس دعوتم را اجابت کنید و به سوی مهدی بازگردید، تا گناهانتان آمرزیده شود و کارهاتان سامان یابد، پیش از آنکه روزی بر شما برسد که بر عاد و ثمود و قوم نوح رسید.[۲]
آنچه گفتم اشارهای بود برای اهل بشارت.
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست؟!
والسلام علیکم و رحمت الله