پنج شنبه ۹ فروردین (حمل) ۱۴۰۳ هجری شمسی برابر با ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 نکته‌ی جدید: شعر «آوار خویشتن» سروده‌ی «زینب شریعتی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. پرسش جدید: لطفاً درباره‌ی سفیانی توضیحات کامل و مستندی ارائه فرمایید. در روایات اسلامی، چه ویژگی‌ها و اطلاعاتی درباره‌ی او وارد شده است؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. گفتار جدید: مناجاتی از آن جناب که در آن راه‌های موجود پیش روی مؤمنان را یاد می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ احادیث صحیحی از پیامبر که بر این دلالت دارند؛ حدیث ۱۸. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نقد جدید: در روایتی از امام محمّد باقر عليه‌ السلام آمده است که فرمود: «گویا من گروهی را می‌بینم که در مشرق خروج کرده‌اند و حق را می‌طلبند... کشتگانشان شهیدند. آگاه باشید که من اگر آن زمان را درک می‌کردم، جانم را برای صاحب این امر نگاه می‌داشتم». لطفاً بفرمایید که آیا این حدیث معتبر است؟ برخی از کسانی که یاری خراسانی موعود را واجب نمی‌دانند، به این فراز استناد می‌کنند. برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading
درس
 
درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند.
آیاتی از قرآن در این باره

آیه‌ی ۲۰

قرار دادن خلیفه‌ای در زمین از میان کسانی که ایمان آورند و کارهای شایسته انجام دهند، وعده‌ی خداوند و سنّت اوست.

قَالَ اللَّهُ تَعَالَى:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ[۱]

ترجمه:

خداوند بلندمرتبه فرموده است:

«خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند وعده داده است که حتماً آنان را در زمین خلیفه گرداند همان طور که کسانی پیش از آنان را خلیفه گرداند».

ملاحظات

۱ . أَخْبَرَنَا هَاشِمُ بْنُ عُبَيْدٍ الْخُجَنْدِيُّ، قَالَ: كُنْتُ جَالِسًا عِنْدَ الْمَنْصُورِ، فَأَقْبَلَ عَلَيَّ وَقَالَ: يَا هَاشِمُ! أَلَا تَرَى إِلَى هَؤُلَاءِ الضَّالِّينَ الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يُبَيِّنِ الْخِلَافَةَ فِي الْقُرْآنِ؟! أَتَرَاهُمْ يَجْهَلُونَ أَمْ يَتَجَاهَلُونَ؟! قُلْتُ: لَا أَدْرِي جُعِلْتُ فِدَاكَ، لَعَلَّهُمْ يَجْهَلُونَ، قَالَ: وَيْلَهُمْ، كَيْفَ يَجْهَلُونَ؟! وَقَدْ يَقْرَؤُونَ فِي الْقُرْآنِ قَوْلَهُ تَعَالَى: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ، أَيُرِيدُونَ قَوْلًا أَبْيَنَ مِنْ هَذَا؟! أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُ قَدْ أَخْلَفَ وَعْدَهُ فَلَمْ يَسْتَخْلِفْ فِيهِمْ كَمَا اسْتَخْلَفَ فِي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ؟! قُلْتُ: وَمَنِ اسْتَخْلَفَ فِي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ؟ قَالَ: دَاوُودَ عَلَيْهِ السَّلَامُ، أَلَا يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي الْقُرْآنِ إِذْ يَقُولُ: ﴿يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ[۲]؟! فَاسْتَخْلَفَهُ وَأَمْثَالَهُ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ، قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، إِنَّهُمْ أَضَلُّ مِنْ ذَلِكَ، إِنَّهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّ اللَّهَ قَدِ اسْتَخْلَفَ فِيهِمْ كُلَّ مَنْ بَايَعُوهُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ بِالْخِلَافَةِ! قَالَ: وَيْلَهُمْ، وَهَلْ بَايَعُوا بَعْدَ الْحَسَنِ إِلَّا كُلَّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ؟! إِنَّمَا وَعَدَ اللَّهُ أَنْ يَسْتَخْلِفَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ، وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَعِدَهُمْ خَيْرًا ثُمَّ يُعْطِيَهُمْ شَرًّا، بَلْ يُنْجِزُ وَعْدَهُ وَيَسْتَخْلِفُ فِي كُلِّ قَرْنٍ رَجُلًا مِثْلَ دَاوُودَ عَلَيْهِ السَّلَامُ، وَهُوَ أَكْثَرُهُمْ إِيمَانًا وَعَمَلًا لِلصَّالِحَاتِ، فَهَلْ يَعْرِفُونَهُ لِيَخْتَارُوهُ؟! كَلَّا، بَلِ اللَّهُ يَعْرِفُهُ وَيَخْتَارُهُ، ﴿وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ[۳].

ترجمه:

هاشم بن عُبید خُجندی ما را خبر داد، گفت: نزد منصور نشسته بودم، پس به من روی کرد و فرمود: ای هاشم! آیا به این گمراهان نمی‌نگری که می‌پندارند خداوند خلافت را در قرآن تبیین نکرده است؟! به نظر تو نمی‌دانند یا خود را به نادانی می‌زنند؟! گفتم: خبر ندارم فدایت شوم، شاید نمی‌دانند، فرمود: وای بر آنان، چگونه نمی‌دانند؟! حال آنکه سخن خداوند را در قرآن می‌خوانند که فرموده است: «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند وعده داده است که حتماً آنان را در زمین خلیفه گرداند همان طور که کسانی پیش از آنان را خلیفه گرداند»، آیا سخنی از این روشن‌تر می‌خواهند؟! یا می‌پندارند که او وعده‌اش را خلاف کرده، پس کسی را در میانشان خلیفه نگردانده است همان طور که در میان کسانی پیش از آنان خلیفه گرداند؟! گفتم: چه کسی را در میان کسانی پیش از آنان خلیفه گرداند؟ فرمود: داوود علیه السلام، آیا او را در قرآن مکتوب نمی‌یابند آنجا که می‌فرماید: «ای داوود! ما تو را خلیفه‌ای در زمین قرار دادیم»؟! پس او و امثال او از پیامبران و صدّیقان را خلیفه گرداند، گفتم: فدایت شوم، آنان گمراه‌تر از این هستند! آنان می‌پندارند که خداوند در میانشان هر کسی که پس از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم با او به عنوان خلیفه بیعت کردند را خلیفه گردانده است! فرمود: وای بر آنان، مگر بعد از حسن[۴]، جز با هر جبّار سرکشی بیعت کردند؟! هرآینه خداوند وعده داد که کسانی از آنان را خلیفه گرداند که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و خداوند چنین نیست که به آنان خیری را وعده دهد و سپس شرّی را برساند، بلکه به وعده‌اش وفا می‌کند و در هر دوره‌ای مردی مانند داوود علیه السلام را خلیفه می‌گرداند و او کسی است که ایمان و کارهای شایسته‌اش از همه‌ی آنان بیشتر است، پس آیا او را می‌شناسند تا انتخابش کنند؟! هرگز، بلکه خداوند او را می‌شناسد و انتخاب می‌کند، «ولی بیشتر آنان نمی‌دانند».

۲ . أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ عَبْدِ الْبَارِئِ الْقَنْدَهَارِيُّ، قَالَ: سَأَلْتُ الْمَنْصُورَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ ۗ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ[۵]، فَقَالَ: يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَنْ يَشَاءُ، مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ لِيَخْتَارُوا نَبِيًّا أَوْ مَلِكًا، فَمَنِ اخْتَارَ نَبِيًّا أَوْ مَلِكًا مِنْ دُونِ الَّذِي اخْتَارَهُ اللَّهُ فَقَدْ أَشْرَكَ، وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ، قُلْتُ: مَا سَمِعْنَا فِي الْمَلِكِ شَيْئًا! قَالَ: وَيْحَكُمْ، أَلَمْ تَسْمَعُوا قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِيَاءَ وَجَعَلَكُمْ مُلُوكًا[۶]؟! قُلْتُ: بَلَى، وَلَكِنَّهُ كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ، قَالَ: إِنَّهُ كَانَ مِنْ سُنَنِ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ، وَمَا ذَكَرَهُ اللَّهُ إِلَّا ﴿لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ[۷]، أَلَمْ تَسْمَعُوا قَوْلَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّكُمْ تَرْكَبُونَ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ»[۸]؟! قُلْتُ: وَمَا الْمَلِكُ؟ قَالَ: الْخَلِيفَةُ، قُلْتُ: وَهَلِ اخْتَارَ اللَّهُ خَلِيفَةً بَعْدَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ؟ قَالَ: نَعَمْ، كَمَا اخْتَارَ بَعْدَ الْأَنْبِيَاءِ مِنْ قَبْلِهِ، أَلَمْ يَقُلْ: ﴿لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ؟ قُلْتُ: وَبِمَا دَلَّ عَلَيْهِ؟ قَالَ: بِوَصِيَّةٍ مِنَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، قُلْتُ: كَانَتْ ظَاهِرَةً أَمْ بَاطِنَةً؟ قَالَ: كَانَتْ ظَاهِرَةً، وَلَكِنَّ أَكْثَرَ الْقَوْمِ لَمْ يَفْقَهُوهَا، قُلْتُ: كَيْفَ لَمْ يَفْقَهُوهَا وَكَانَ فِيهِمُ الْمُهَاجِرُونَ وَالْأَنْصَارُ؟! قَالَ: وَمَا تُنْكِرُ مِنْ ذَلِكَ؟! أَلَمْ يَكُونُوا الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِيهِمْ: ﴿فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا[۹]؟! قُلْتُ: أَرَوَوْهَا أَمْ كَتَمُوهَا؟ قَالَ: بَلْ رَوَوْهَا، قُلْتُ: فَمَا بَالُ الَّذِينَ جَاؤُوا مِنْ بَعْدِهِمْ لَمْ يَفْقَهُوهَا؟! وَقَدْ قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: «رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ وَلَا فِقْهَ لَهُ، وَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ»[۱۰]! قَالَ: كَانُوا يَهْتَمُّونَ بِالرِّوَايَةِ، وَلَا يَهْتَمُّونَ بِالدِّرَايَةِ، وَكَانُوا يَقُولُونَ: ﴿إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ[۱۱]، إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمُ اتُّهِمُوا بِالْبِدْعَةِ، قُلْتُ: وَمَنْ كَانَ الْخَلِيفَةُ؟ قَالَ: لَا تَسْأَلْ عَنْ هَذَا، فَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: ﴿لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ[۱۲]، ﴿قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِهَا كَافِرِينَ[۱۳]! قُلْتُ: إِنَّمَا أَطْلُبُ الْعِلْمَ، وَلَا أَتَعَصَّبُ لِمَذْهَبٍ! قَالَ: كَانَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ، أَلَمْ يَبْلُغْكَ قَوْلُ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ خَلِيفَتَيْنِ: كِتَابَ اللَّهِ وَأَهْلَ بَيْتِي»[۱۴]؟! قُلْتُ: كَأَنَّكَ تُرِيدُ عَلِيًّا! قَالَ: وَمَا تُنْكِرُ مِنْ ذَلِكَ؟! إِنَّ دَاوُدَ قَتَلَ جَالُوتَ، فَـ﴿آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ[۱۵]، وَإِنَّ عَلِيًّا قَتَلَ جَوَالِيتَ، مِنْهُمْ طَلْحَةُ بْنُ أَبِي طَلْحَةَ حَامِلُ لِوَاءِ الْمُشْرِكِينَ يَوْمَ بَدْرٍ، وَعَمْرُو بْنُ عَبْدِ وُدٍّ فَارِسُ قُرَيْشٍ يَوْمَ الْأَحْزَابِ، وَمَرْحَبٌ بَطَلُ الْيَهُودِ يَوْمَ خَيْبَرَ! فَمَاذَا تَرَى أَنْ يَفْعَلَ اللَّهُ بِهِ؟! قُلْتُ: لَا أُنْكِرُ مِنْ ذَلِكَ شَيْئًا، وَلَكِنَّهُمْ يَقُولُونَ أَنَّ هَذَا طَعْنٌ فِي أَبِي بَكْرٍ وَعُمَرَ! قَالَ: دَعْهُمْ، فَإِنَّهُمْ يَتَّخِذُونَهُمَا إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْ نَبِيَّيْنِ مِنْ بَعْدِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، وَإِنِّي لَا أَقُولُ فِيهِمَا إِلَّا خَيْرًا، قُلْتُ: فَلَمَّا مَضَى عَلِيٌّ فَهَلِ اخْتَارَ اللَّهُ خَلِيفَةً مِنْ بَعْدِهِ؟ قَالَ: نَعَمْ، إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ خَلِيفَةٍ اخْتَارَهُ اللَّهُ، قُلْتُ: وَبِمَا دَلَّ عَلَيْهِ؟ قَالَ: بِوَصِيَّةٍ مِنْ عَلِيٍّ، وَقَدْ أَوْصَى إِلَى الْحَسَنِ، قُلْتُ: وَهَكَذَا أَبَدًا؟ قَالَ: نَعَمْ، وَذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۱۶]، قُلْتُ: فَمَنِ الْخَلِيفَةُ الْيَوْمَ؟ قَالَ: رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ، فَبِهِمْ فَتَحَ اللَّهُ وَبِهِمْ يَخْتِمُ، قُلْتُ: تُرِيدُ الْمَهْدِيَّ؟ قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: إِنَّهُمْ يَقُولُونَ أَنَّهُ لَمْ يُولَدْ بَعْدُ! قَالَ: وَمَا عِلْمُهُمْ بِذَلِكَ؟! ﴿أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ[۱۷]؟! قُلْتُ: فَتَقُولُ أَنَّهُ وُلِدَ؟ قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: فَمَا الْفَرْقُ بَيْنَكَ وَبَيْنَهُمْ إِذَنْ؟! قَالَ: وَيْحَكَ، لَيْسَ الْمُثْبِتُ كَالنَّافِي، وَلَا الْعَالِمُ كَالْجَاهِلِ، قُلْتُ: فَمَا لَهُ لَا يَظْهَرُ؟! قَالَ: لَئِنْ ظَهَرَ قَبْلَ أَنْ يُنَادَى بِاسْمِهِ فِي الْأَرْضِ وَالسَّمَاءِ فَلَيْسَ بِمَهْدِيٍّ! فَتَدَبَّرْتُ قَوْلَهُ سَاعَةً، ثُمَّ قُلْتُ: وَاللَّهِ لَمْ تَقُلْ شَيْئًا إِلَّا بِالْقُرْآنِ وَالسُّنَّةِ، لَكِنَّهُ عِنْدَهُمْ رَفْضٌ! فَقَالَ: لَا أُبَالِي مَا هُوَ عِنْدَهُمْ بَعْدَ أَنْ قُلْتُهُ بِالْقُرْآنِ وَالسُّنَّةِ! فَإِنْ شَاؤُوا سَمَّوهُ رَفْضًا، وَإِنْ شَاؤُوا سَمَّوهُ كُفْرًا! فَإِنَّهُ الْإِيمَانُ!

ترجمه:

ابو بکر بن عبد الباری قندهاری ما را خبر داد، گفت: از منصور درباره‌ی سخن خداوند پرسیدم که فرموده است: «و پروردگارت هر چه می‌خواهد را می‌آفریند و اختیار می‌کند، آنان را اختیاری نیست، خداوند پاکیزه و برتر از چیزی است که شریک می‌گیرند»، پس فرمود: (خداوند) هر چه می‌خواهد را می‌آفریند و هر کس را می‌خواهد اختیار می‌کند، آنان را اختیاری نیست تا پیامبر یا حاکمی اختیار کنند، پس هر کس پیامبر یا حاکمی اختیار کند که خداوند اختیارش نکرده، شریک گرفته و خداوند پاکیزه و برتر از چیزی است که شریک می‌گیرند. گفتم: درباره‌ی حاکم چیزی نشنیده‌ایم! فرمود: وای بر شما، آیا سخن خداوند را نشنیده‌اید که فرموده است: «میان شما پیامبرانی قرار داد و (برخی از) شما را حاکمانی قرار داد»؟! گفتم: چرا، ولی آن در بنی اسرائیل بوده است، فرمود: آن از سنّت‌های کسانی بوده است که پیش از شما بودند و خداوند آن را یاد نکرده است مگر «از این رو که برای شما تبیین کند و شما را به سنّت‌های کسانی که پیش از شما بودند هدایت فرماید»، آیا سخن پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را نشنیده‌اید که فرموده است: «هرآینه بر شما مانند سنّت‌های کسانی که پیش از شما بودند خواهد گذشت»؟! گفتم: حاکم کیست؟ فرمود: خلیفه، گفتم: آیا خداوند پس از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم خلیفه‌ای اختیار کرد؟ فرمود: آری، همان طور که پس از پیامبران گذشته اختیار کرد، آیا نفرموده است: «آنان را خلیفه می‌گرداند، همان طور که کسانی پیش از آنان را خلیفه کرد»؟! گفتم: با چه چیزی بر او دلالت فرمود؟ فرمود: با وصیّتی از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم، گفتم: (آن وصیّت) آشکار بود یا پنهان؟ فرمود: آشکار بود، ولی بیشتر مردم آن را درنیافتند، گفتم: چگونه آن را درنیافتند، در حالی که مهاجران و انصار در میانشان بودند؟! فرمود: کجای این برای تو عجیب است؟! آیا آنان همان کسانی نبودند که خداوند درباره‌ی‌شان فرمود: «این مردم را چه می‌شود که نزدیک نیست سخنی را دریابند؟!» گفتم: آن (وصیّت) را روایت کردند یا کتمان نمودند؟ فرمود: بلکه روایت کردند، گفتم: پس چرا کسانی که پس از آنان آمدند آن را درنیافتند؟! در حالی که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرموده است: «چه بسیار حامل دانشی که خود دانشی ندارد و چه بسیار حامل دانشی برای کسی که از او دانشمندتر است»، فرمود: آنان به روایت اهتمام داشتند و به درایت (یعنی تحلیل و فهم آن) اهتمام نداشتند و می‌گفتند: «ما پدرانمان را بر شیوه‌ای یافته‌ایم و با پیروی از آنان هدایت‌یافتگانیم»، مگر اندکی از آنان که به بدعت متّهم شدند. گفتم: آن خلیفه چه کسی بود؟ فرمود: در این باره سؤال نکن؛ چراکه خداوند فرموده است: «درباره‌ی چیزهایی سؤال نکنید که اگر برایتان روشن شود، بدتان می‌آید»، «پیش از شما گروهی درباره‌ی آن سؤال کردند، سپس به آن کافر گردیدند»! گفتم: من تنها به دنبال علم هستم و برای هیچ مذهبی تعصّب نمی‌ورزم! فرمود: او مردی از اهل بیت بود، آیا سخن پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به تو نرسیده است که فرمود: «من در میان شما دو خلیفه باقی می‌گذارم: کتاب خداوند و اهل بیتم»؟! گفتم: گویا منظورت علی است! فرمود: چه چیزی از آن را انکار می‌کنی؟! هرآینه داود جالوت را کشت، پس «خداوند به او حکومت و حکمت داد و از هر علمی که خواست به او بخشید»، در حالی که علی چندین جالوت را کشت، مانند طلحة بن أبی طلحة پرچمدار مشرکان در روز بدر و عمرو بن عبد ودّ تک‌سوار قریش در روز احزاب و مرحب پهلوان یهود در روز خیبر! پس گمان می‌کنی که خداوند با او چه کرده باشد؟! گفتم: چیزی از آن را انکار نمی‌کنم، ولی آن‌ها می‌گویند که این طعن بر ابو بکر و عمر است! فرمود: آن‌ها را رها کن؛ چراکه آن‌ها آن دو را خدایانی جز خداوند یا پیامبرانی پس از محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم گرفته‌اند، در حالی که من درباره‌ی آن دو جز خیر نمی‌گویم. گفتم: پس هنگامی که علی درگذشت، آیا خداوند خلیفه‌ی دیگری پس از او اختیار کرد؟ فرمود: آری؛ چراکه زمین از خلیفه‌ای که خداوند اختیار کرده باشد خالی نمی‌ماند، گفتم: با چه چیزی بر او دلالت کرد؟ فرمود: با وصیّتی از علی و او به حسن وصیّت کرد، گفتم: و همین طور تا ابد؟ فرمود: آری و این سخن خداوند است که فرموده است: «ذرّیّه‌ای که برخی از برخی دیگر هستند و خداوند شنوایی داناست»، گفتم: امروز خلیفه چه کسی است؟ فرمود: مردی از اهل بیت؛ چراکه خداوند با آنان آغاز کرد و با آنان به پایان می‌رساند، گفتم: منظورت مهدی است؟ فرمود: آری، گفتم: آن‌ها می‌گویند که او هنوز متولّد نشده است! فرمود: از کجا می‌دانند؟! «آیا نزد آن‌ها (علم) غیب است، پس آن را می‌نویسند؟!» گفتم: پس می‌فرمایی که او متولّد شده است؟ فرمود: آری، گفتم: در این صورت، فرق تو با آن‌ها چیست؟! فرمود: وای بر تو، اثبات‌کننده مانند نفی‌کننده و کسی که می‌داند مانند کسی که نمی‌داند نیست، گفتم: پس چرا ظهور نمی‌کند؟! فرمود: اگر پیش از اینکه در زمین و آسمان به نامش ندا داده شود ظهور کند، مهدی نیست! پس ساعتی در سخن او اندیشه کردم و سپس گفتم: به خدا سوگند چیزی را جز با قرآن و سنّت نگفتی، ولی آن نزد آن‌ها رفض است! پس فرمود: اهمّیّتی نمی‌دهم که آن نزد آن‌ها چیست، پس از اینکه آن را با قرآن و سنّت گفتم! پس اگر می‌خواهند آن را رفض بنامند و اگر می‌خواهند آن را کفر؛ چراکه آن ایمان است!

۳ . أَخْبَرَنَا ذَاكِرُ بْنُ مَعْرُوفٍ وَعَلِيُّ بْنُ دَاوُودَ وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ حَبِيبٍ وَغَيْرُهُمْ، قَالُوا: كُنَّا جَمَاعَةً عِنْدَ الْمَنْصُورِ وَهُوَ يَنْكُتُ الْأَرْضَ وَيَقُولُ بِهَمْسٍ: مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ! مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ! مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ! ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَيْنَا وَقَالَ: اكْتُبُوا! فَأَخَذْنَا نَكْتُبُ، فَقَالَ: مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا: «مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ خَلِيفَةٍ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ»، وَقَدْ عَلِمُوا أَنَّهُ جَعَلَ فِي الْأُمَمِ مِنْ قَبْلِهَا، وَمَا كَانَ لِيُبَدِّلَ سُنَّتَهُ إِلَّا إِذَا أَخْبَرَ عَنْ تَبْدِيلٍ، وَقَدْ أَخْبَرَ عَنْ خَتْمِ النُّبُوَّةِ، وَلَمْ يُخْبِرْ عَنْ خَتْمِ الْخِلَافَةِ، بَلْ قَالَ فِي الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ: ﴿لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ، فَقَدْ بَقِيَتْ سُنَّتُهُ فِي اسْتِخْلَافِ رِجَالٍ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ بَعْدَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ ثَابِتَةً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، وَإِذَا ذَكَّرْتُ بِهَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ نَسُوهَا يُطَالِبُونَنِي بِالْبَيِّنَةِ، وَمَا الْبَيِّنَةُ إِلَّا عَلَيْهِمْ؛ لِأَنَّهُمْ يَدَّعُونَ تَبْدِيلَ سُنَّةٍ يُقِرُّونَ بِثُبُوتِهَا فِي الْأُمَمِ السَّابِقَةِ، وَأَنَا أُنْكِرُهُ، وَقَدْ عَلِمُوا أَنَّ الْبَيِّنَةَ عَلَى الْمُدَّعِي وَلَيْسَتْ عَلَى الْمُنْكِرِ! ثُمَّ إِنِّي قَدْ جِئْتُهُمْ بِبَيِّنَةٍ، وَهِيَ مَا أَتْلُو عَلَيْهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ، فَيُحَاجُّونَنِي بِفِعْلِ آبَائِهِمْ! يَقُولُونَ: «أَنْتَ أَفْقَهُ أَمِ الصَّحَابَةُ وَالتَّابِعُونَ؟!»، وَهُمْ يَرْوُونَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ: «رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ وَلَا فِقْهَ لَهُ، وَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ»، وَيَقُولُونَ: «هَذِهِ بِدْعَةٌ»، وَمَا الْبِدْعَةُ إِلَّا مَا أَحْدَثَ آبَاؤُهُمْ فِي السَّقِيفَةِ، إِذْ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ كَمَا نَسَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ، فَقَالُوا: «مِنَّا أَمِيرٌ وَمِنْكُمْ أَمِيرٌ»، ثُمَّ بَايَعُوا أَبَا بَكْرٍ وَهُمْ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَأْمُرْهُمْ بِمُبَايَعَتِهِ، فَقَالَ عُمَرُ لَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ: «كَانَتْ بَيْعَةُ أَبِي بَكْرٍ فَلْتَةً وَقَى اللَّهُ شَرَّهَا، فَمَنْ عَادَ إِلَى مِثْلِهَا فَلَا بَيْعَةَ لَهُ»، فَعَادَ إِلَى مِثْلِهَا كُلُّ عَائِدٍ فَبَايَعُوهُ وَقَالُوا: «هَكَذَا كَانَتْ بَيْعَةُ أَبِي بَكْرٍ»! فَاتَّبَعُوا عُمَرَ فِيمَا أَخْطَأَ وَلَمْ يَتَّبِعُوهُ فِيمَا أَصَابَ! فَإِذَا ذَكَّرْتُهُمْ بِهَذَا لِيَتُوبُوا وَيُصْلِحُوا تَأْخُذُهُمُ الْحَمِيَّةُ حَمِيَّةُ الْجَاهِلِيَّةِ، يَقُولُونَ: «يَا وَيْلَتَى! أَتُخَطِّئُ أَبَا بَكْرٍ وَعُمَرَ؟!» وَهُمْ يَعْلَمُونَ أَنَّهُمَا لَمْ يَكُونَا إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَا نَبِيَّيْنِ مِنْ بَعْدِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، وَإِنَّمَا كَانَا رَجُلَيْنِ صَالِحَيْنِ أَصَابَا فِي شَيْءٍ وَأَخْطَئَا فِي شَيْءٍ، وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَتَّبِعَهُمَا فِيمَا أَخْطَئَا فِيهِ، وَقَدْ خَالَفَهُمَا الصَّحَابَةُ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ، وَأَفْتَى الْفُقَهَاءُ بِخِلَافِ مَا أَفْتَيَا بِهِ فِي مَسَائِلَ كَثِيرَةٍ، فَلَمْ يُنْكِرْ هَؤُلَاءِ عَلَيْهِمْ وَلَمْ يَقُولُوا: «يَا وَيْلَتَى! خَطَّأُوا أَبَا بَكْرٍ وَعُمَرَ»! حَتَّى إِذَا جَمَعْتُ لَهُمْ مَا فَرَّقُوهَا عَلَيْهِمْ وَجِئْتُهُمْ بِهَا بَيْضَاءَ نَقِيَّةً كَبُرَتْ عَلَيْهِمْ وَقَالُوا: «هَذَا دِينٌ جَدِيدٌ»! وَمَا هُوَ بِدِينٍ جَدِيدٍ، بَلْ هُوَ الدِّينُ الْأَوَّلُ، إِلَّا أَنْ يُرِيدُوا بِالْجَدِيدِ مَا يَرْوُونَهُ عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ فِيهِمْ رِجَالًا يُجَدِّدُونَ لَهُمْ دِينَهُمْ، فَقَدْ جَدَّدْتُ لَهُمْ دِينَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا انْدَرَسَ، وَلَا أَمْلِكُ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا، وَمَا أَنَا عَلَيْهِمْ بِحَفِيظٍ!

ترجمه:

ذاکر بن معروف و علیّ بن داوود و عبد الله بن حبیب و دیگران ما را خبر دادند، گفتند: ما جماعتی نزد منصور بودیم، در حالی که او اندیشناک زمین را لمس می‌کرد و به آهستگی می‌فرمود: خداوند را چنانکه سزاوار است نشناختند! خداوند را چنانکه سزاوار است نشناختند! خداوند را چنانکه سزاوار است نشناختند! سپس سر خود را به سوی ما بالا آورد و فرمود: بنویسید! پس شروع کردیم به نوشتن، پس فرمود: خداوند را چنانکه سزاوار است نشناختند هنگامی که گفتند: «خداوند در این امّت خلیفه‌ای قرار نداد»، در حالی که می‌دانند در امّت‌های پیشین قرار داد و هیچ گاه سنّت خود را تغییر نمی‌دهد، مگر اینکه خود از تغییری خبر دهد و از ختم نبوّت خبر داده و از ختم خلافت خبر نداده، بل درباره‌ی کسانی از این امّت که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند فرموده است: «حتماً آنان را در زمین خلیفه می‌گرداند همان طور که کسانی پیش از آنان را خلیفه گرداند»، پس سنّت او در خلیفه قرار دادن مردانی از اهل ایمان و کارهای شایسته پس از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم تا روز قیامت به قوّت خود باقی است، ولی چون آن را به اینان که فراموشش کرده‌اند یادآوری می‌کنم، از من بیّنه طلب می‌کنند، در حالی که بیّنه جز بر عهده‌ی آنان نیست؛ زیرا آنان تغییر سنّتی را ادّعا می‌کنند که به ثبوت آن در امّت‌های پیشین اقرار دارند و من منکر تغییر آن هستم و آنان می‌دانند که بیّنه بر عهده‌ی مدّعی است و بر عهده‌ی منکر نیست! با این حال، من برای آنان بیّنه آورده‌ام و آن آیاتی از قرآن است که بر آنان می‌خوانم، ولی آنان در پاسخ من به کار پدرانشان استناد می‌کنند! می‌گویند: «تو داناتری یا صحابه و تابعین؟!» در حالی که خود از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت می‌کنند: «چه بسیار ناقل دانشی که خود دانشی ندارد و چه بسیار ناقل دانشی برای کسی که از او داناتر است»[۱۸] و می‌گویند: «این بدعت است»، در حالی که بدعت چیزی بود که پدرانشان در سقیفه بنیان نهادند[۱۹]، هنگامی که بخشی از آنچه یادآوری شدند را از یاد بردند، همان طور که گذشتگان از یاد بردند[۲۰]، پس گفتند: «از ما امیری باشد و از شما امیری»[۲۱]، سپس با ابو بکر بیعت کردند، در حالی که می‌دانستند خداوند آنان را به بیعت با او امر نکرده است، پس عمر هنگامی که کار از کار گذشت گفت: «بیعت با ابو بکر کاری عجولانه و نسنجیده[۲۲] بود که خداوند از شرّ آن حفظ کرد، پس هر کس مانند آن را تکرار کند، بیعتی برای او نیست»[۲۳]، ولی هر تکرار کننده‌ای مانند آن را تکرار کرد و آنان با او بیعت کردند و گفتند: «بیعت با ابو بکر همین طور بود»! پس از عمر در خطایش پیروی کردند و در چیزی که به درستی گفت پیروی نکردند! پس چون این را به آنان یادآوری می‌کنم تا توبه و اصلاح کنند، تعصّب جاهلی آنان را فرا می‌گیرد، می‌گویند: «ای وای! آیا می‌گویی که ابو بکر و عمر خطا کردند؟!»، در حالی که می‌دانند آن دو خدایانی جز خداوند یا پیامبرانی پس از محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم نبودند، بل دو مرد صالح بودند که در برخی چیزها درست عمل کردند و در برخی چیزها خطا و هیچ مؤمنی را نمی‌رسد که از آن دو در خطایشان پیروی کند؛ چنانکه صحابه در بسیاری از امور، با آن دو مخالفت کردند و فقها در مسائل بسیاری بر خلاف فتوای آن دو فتوا دادند و اینان نیز بر آنان عیب نگرفتند و نگفتند: «ای وای! ابو بکر و عمر را در خطا دانستند»! تا آن گاه که من آنچه آنان برایشان پراکنده گفتند را برایشان یک‌جا کردم و آن را روشن و بی‌پیرایه برایشان آوردم، پس بر آنان گران آمد و گفتند: «این دین جدیدی است»! در حالی که آن دین جدیدی نیست، بلکه همان دین نخستین است، مگر اینکه منظورشان از جدید چیزی باشد که از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت می‌کنند که خداوند در میانشان مردانی را بر می‌انگیزد که دینشان را برایشان تازه کنند[۲۴]؛ زیرا من دینشان را پس از اینکه مندرس شده بود، برایشان تازه کردم و برایشان در برابر خداوند اختیار چیزی را ندارم و نگهبان آنان نیستم.

۴ . أَخْبَرَنَا ذَاكِرُ بْنُ مَعْرُوفٍ، قَالَ: سَمِعَ الْمَنْصُورُ قَارِئًا يَقْرَأُ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى، فَرَفَعَ صَوْتَهُ فَقَالَ: اسْمَعُوا! اسْمَعُوا! إِنَّمَا خَلِيفَةُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ مَنْ يَحْكُمُ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا يَتَّبِعُ الْهَوَى، فَلَا يَغُرَّنَّكُمُ الَّذِينَ يَتَكَلَّفُونَ الْخِلَافَةَ وَهُمْ ظَالِمُونَ! ثُمَّ هَمَسَ فَقَالَ: إِنَّ هَذِهِ الْأُمَّةَ لَا تَعْدِمُ خَلِيفَةً مِثْلَ دَاوُودَ، فَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: ﴿كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ، وَقَدِ اسْتَخْلَفَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَاوُودَ!

ترجمه:

ذاکر بن معروف ما را خبر داد، گفت: منصور شنید که یک قاری این سخن خداوند را قرائت می‌کند: «ای داوود! ما تو را خلیفه‌ای در زمین قرار دادیم، پس میان مردم به حق حکم کن و از هوای خود پیروی نکن»، پس صدای خود را بالا آورد و فرمود: گوش دهید! گوش دهید! خلیفه‌ی خداوند در زمین تنها کسی است که میان مردم به حق حکم می‌کند و از هوای خود پیروی نمی‌کند، پس کسانی که ادّعای خلافت می‌کنند در حالی که ظالم هستند، شما را فریب ندهند! سپس صدای خود را پایین آورد و فرمود: هرآینه این امّت بدون خلیفه‌ای مانند داوود نمی‌ماند؛ چراکه خداوند فرموده است: «همان طور که کسانی پیش از آنان را خلیفه گرداند» و پیش از آنان داوود را خلیفه گرداند.

۵ . أَخْبَرَنَا ذَاكِرُ بْنُ مَعْرُوفٍ الْخُرَاسَانِيُّ، قَالَ: قُلْتُ لِلْمَنْصُورِ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، إِنَّهُمْ يَقُولُونَ: مَا بَالُ صَاحِبِكُمْ يَدْعُو إِلَى رَجُلٍ لَيْسَ فِي كِتَابِ اللَّهِ اسْمُهُ؟! فَغَضِبَ فَقَالَ: كَذَبَ النَّوْكَى! أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ قَالَ لَهُمْ فِي كِتَابِهِ: ﴿أَقِيمُوا الصَّلَاةَ[۲۵] وَلَمْ يَقُلْ لَهُمْ: اثْنَيْنِ وَلَا أَرْبَعًا وَلَا ثَلَاثًا حَتَّى بَيَّنَ لَهُمْ رَسُولُهُ، وَقَالَ لَهُمْ فِي كِتَابِهِ: ﴿وَآتُوا الزَّكَاةَ[۲۶] وَلَمْ يَقُلْ لَهُمْ: فِي مِائَتَيْنِ خَمْسَةُ دَرَاهِمَ حَتَّى بَيَّنَ لَهُمْ رَسُولُهُ، وَقَالَ لَهُمْ فِي كِتَابِهِ: ﴿وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ[۲۷] وَلَمْ يَقُلْ لَهُمْ: بِالْبَيْتِ سَبْعًا وَبِالصَّفَا وَالْمَرْوَةِ سَبْعًا حَتَّى بَيَّنَ لَهُمْ رَسُولُهُ؟! فَكَذَلِكَ قَالَ لَهُمْ فِي كِتَابِهِ: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا[۲۸] وَلَمْ يَقُلْ لَهُمْ: بِإِمَامٍ عَادِلٍ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ يُقَالُ لَهُ الْمَهْدِيُّ حَتَّى بَيَّنَ لَهُمْ رَسُولُهُ! ثُمَّ قَالَ: مَنِ اسْتَغْنَى بِكِتَابِ اللَّهِ عَنْ سُنَّةِ رَسُولِهِ فَقَدْ فَرَّقَ بَيْنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ، وَمَنْ فَرَّقَ بَيْنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ فَهُوَ كَافِرٌ حَقًّا، وَذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا ۝ أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا ۚ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا[۲۹]! قُلْتُ: وَمَا يُرِيدُونَ بِقَوْلِهِمْ: ﴿نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ؟! قَالَ: يُؤْمِنُونَ بِمَا جَاءَهُمْ عَنِ اللَّهِ وَيَكْفُرُونَ بِمَا جَاءَهُمْ عَنْ رُسُلِهِ!

ترجمه:

ذاکر بن معروف خراسانی ما را خبر داد، گفت: به منصور گفتم: فدایت شوم، آن‌ها می‌گویند: صاحب شما را چه می‌شود که به سوی مردی دعوت می‌کند که نام او در کتاب خداوند نیامده است؟! پس آن جناب به غضب آمد و فرمود: دروغ گفتند احمق‌ها! آیا ندانستند که خداوند در کتاب خود به آن‌ها فرمود: «نماز را بر پا دارید» و نفرمود: دو یا چهار یا سه (رکعت)، تا آن گاه که پیامبرش برای آن‌ها تبیین نمود و در کتاب خود به آن‌ها فرمود: «و زکات بدهید» و نفرمود: در دویست (درهم) پنج درهم، تا آن گاه که پیامبرش برای آن‌ها تبیین نمود و در کتاب خود به آن‌ها فرمود: «و برای خداوند بر عهده‌ی مردم حجّ خانه است» و نفرمود: گرد خانه هفت بار و میان صفا و مروه هفت بار، تا آن گاه که پیامبرش برای آن‌ها تبیین نمود؟! پس بدین سان در کتاب خود به آن‌ها فرمود: «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند وعده داد که در آینده حتماً آنان را در زمین خلیفه می‌گرداند همان طور که گذشتگان آنان را خلیفه ساخت و حتماً دین‌شان را که برایشان پسندید، برایشان به مکنت می‌رساند و حتماً پس از ترسشان آنان را امنیّت می‌بخشد» و نفرمود: با امامی عادل از فرزندان فاطمه که به او مهدی گفته می‌شود تا آن گاه که پیامبرش برای آن‌ها تبیین نمود! سپس آن جناب فرمود: هر کس خود را با کتاب خداوند از سنّت پیامبرش بی‌نیاز شمارد هرآینه میان خداوند و پیامبرش جدایی انداخته و هر کس میان خداوند و پیامبرش جدایی اندازد، به راستی کافر است و این سخن خداوند بلندمرتبه است که فرموده است: «هرآینه کسانی که به خداوند و پیامبرانش کفر می‌ورزند و می‌خواهند که میان خداوند و پیامبرانش جدایی بیندازند و می‌گویند که به یکی ایمان می‌آوریم و به دیگری کافر می‌شویم و می‌خواهند که میان آن دو راهی پیش گیرند؛ آنان به راستی که کافرانند و ما برای کافران عذابی خوار کننده فراهم ساخته‌ایم»! گفتم: منظور آنان از این سخن که «به یکی ایمان می‌آوریم و به دیگری کافر می‌شویم» چیست؟! فرمود: به چیزی که از خداوند به آنان رسیده است ایمان می‌آورند و به چیزی که از پیامبرانش به آنان رسیده است کافر می‌شوند!

↑[۱] . النّور/ ۵۵
↑[۲] . ص/ ۲۶
↑[۳] . الأنعام/ ۱۱۱
↑[۴] . منظور حسن بن علی بن ابی طالب است.
↑[۵] . القصص/ ۶۸
↑[۶] . المائدة/ ۲۰
↑[۷] . النّساء/ ۲۶
↑[۸] . الجامع لمعمر بن راشد، ج۱۱، ص۳۶۹؛ تفسير عبد الرزاق، ج۲، ص۸۸؛ مصنف ابن أبي شيبة، ج۷، ص۴۷۹؛ مسند أحمد، ج۱۴، ص۸۱؛ صحيح البخاري، ج۴، ص۱۶۹؛ صحيح مسلم، ج۸، ص۵۷؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۲۲؛ سنن الترمذي، ج۴، ص۴۷۵
↑[۹] . النّساء/ ۷۸
↑[۱۰] . مسند أبي داود الطيالسي، ج۱، ص۵۰۵؛ مسند الشافعي، ص۲۴۰؛ مسند أحمد، ج۲۷، ص۳۰۱ و ۳۱۸، ج۳۵، ص۴۶۷؛ مسند الدارمي، ج۱، ص۳۰۱ و ۳۰۲؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۸۴، ۸۵ و ۸۶، ج۲، ص۱۰۱۵؛ سنن أبي داود، ج۳، ص۳۲۲؛ سنن الترمذي، ج۵، ص۳۴؛ السنن الكبرى للنسائي، ج۵، ص۳۶۳؛ مسند أبي يعلى، ج۱۳، ص۴۰۸؛ صحيح ابن حبان، ج۱، ص۵۵۱؛ المستدرك على الصحيحين للحاكم، ج۱، ص۱۶۲، ۱۶۳ و ۱۶۴
↑[۱۱] . الزّخرف/ ۲۲
↑[۱۲] . المائدة/ ۱۰۱
↑[۱۳] . المائدة/ ۱۰۲
↑[۱۴] . حدیثى متواتر که بیش از ۳۰ صحابى آن را روایت کرده‌اند.
↑[۱۵] . البقرة/ ۲۵۱
↑[۱۶] . آل عمران/ ۳۴
↑[۱۷] . الطّور/ ۴۱
↑[۱۸] . کتانی آن را از احادیث متواتر دانسته است؛ چراکه شانزده صحابی آن را از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت کرده‌اند و ابن منده در تذکره‌ی خود گفته است که بیست و چهار صحابی آن را روایت کرده‌اند و نام آن‌ها را آورده است و در شرح کتاب المواهب اللّدنیّة آمده: حافظ گفته که آن حدیث مشهوری است و برخی آن را متواتر دانسته‌اند؛ چراکه از طریق بیست و چهار صحابی رسیده و در شرح التقریب سیوطی آمده که آن از حدود سی صحابی رسیده است (بنگرید به: نظم المتناثر من الحديث المتواتر للکتاني، ص۳۴).
↑[۱۹] . منظور سقیفه‌ی بنی ساعده است که گروهی از مهاجرین و انصار پس از درگذشت پیامبر در آن جمع شدند تا برای مردم امیری انتخاب کنند.
↑[۲۰] . اشاره به سخن خداوند درباره‌ی یهود و نصاری که فرموده است: ﴿نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ (المائدة/ ۱۳-۱۴)؛ «آنان بخشی از آنچه یادآوری شدند را از یاد بردند».
↑[۲۱] . این سخن انصار به مهاجرین بود هنگامی که مهاجرین خود را از آنان به حکومت سزاوارتر دانستند (بنگرید به: كتاب الردّة للواقدي، ص۳۸؛ مصنف عبد الرزاق، ج۵، ص۴۴۴؛ السيرة النبوية لابن هشام، ج۲، ص۶۶۰؛ الطبقات الكبرى لابن سعد، ج۲، ص۱۹۸ و ۲۳۵، ج۳، ص۱۶۳، ۱۶۷، ۵۲۶ و ۵۶۹؛ مصنف ابن أبي شيبة، ج۲، ص۱۱۸، ج۷، ص۴۳۲؛ مسند أحمد، ج۱، ص۴۵۳، ج۶، ص۳۰۹؛ صحيح البخاري، ج۵، ص۶، ج۸، ص۱۷۰؛ أنساب الأشراف للبلاذري، ج۱، ص۵۸۰-۵۸۴؛ سنن النسائي، ج۲، ص۷۴؛ تاريخ الطبري، ج۳، ص۲۰۲-۲۱۹ و منابع فراوان دیگر).
↑[۲۲] . «فلتة»
↑[۲۳] . و در روایت دیگری از او آمده است: «پس هر کس مانند آن را تکرار کرد، او را بکشید». بنگرید به: مصنف عبد الرزاق، ج۵، ص۴۴۱ و ۴۴۵؛ السيرة النبوية لابن هشام، ج۲، ص۶۵۸؛ مصنف ابن أبي شيبة، ج۷، ص۴۳۱؛ مسند أحمد، ج۱، ص۴۵۱؛ صحيح البخاري، ج۸، ص۱۶۹؛ أنساب الأشراف للبلاذري، ج۱، ص۵۸۴؛ مسند البزار، ج۱، ص۳۰۲؛ تاريخ اليعقوبي، ج۲، ص۱۵۸؛ السنن الكبرى للنسائي، ج۶، ص۴۰۸ و ۴۱۰؛ البدء والتاريخ للمقدسي، ج۵، ص۱۹۰.
↑[۲۴] . اشاره به روایت آنان از پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم که در آن آمده است: «إِنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ لِهَذِهِ الْأُمَّةِ عَلَى رَأْسِ كُلِّ مِائَةِ سَنَةٍ مَنْ يُجَدِّدُ لَهَا دِينَهَا» (سنن أبي داود، ج۴، ص۱۰۹؛ المعجم الأوسط للطبراني، ج۶، ص۳۲۴؛ المستدرك على الصحيحين للحاكم، ج۴، ص۵۶۷؛ معرفة السنن والآثار للبيهقي، ج۱، ص۲۰۸)؛ «خداوند برای این امّت در هر صد سال کسی را بر می‌انگیزد که دینشان را برایشان تازه کند».
↑[۲۵] . البقرة/ ۱۱۰
↑[۲۶] . البقرة/ ۱۱۰
↑[۲۷] . آل عمران/ ۹۷
↑[۲۸] . النّور/ ۵۵
↑[۲۹] . النّساء/ ۱۵۰-۱۵۱
هم‌رسانی
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک گذارید، تا به گسترش علم و معرفت دینی کمک کنید. شکرانه‌ی یاد گرفتن یک نکته‌ی جدید، یاد دادن آن به دیگران است‌.
رایانامه
تلگرام
فیسبوک
توییتر
می‌توانید این مطلب را به زبان‌های زیر نیز مطالعه کنید:
اگر با زبان دیگری آشنایی دارید، می‌توانید این مطلب را به آن ترجمه کنید. [فرم ترجمه]