پنج شنبه ۶ اردیبهشت (ثور) ۱۴۰۳ هجری شمسی برابر با ۱۶ شوال ۱۴۴۵ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 نکته‌ی جدید: نکته‌ی «عید منتظران» نوشته‌ی «حسنا منتظر المهدی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. پرسش جدید: لطفاً بفرمایید که «ترس از خداوند» به چه دلیل است؟ آیا ترس از ذات اوست یا از صفات او؟ با توجّه به اینکه او عادل است و ظلم نمی‌کند و حکیم است و کار عبث نمی‌کند و به عبارتی بدون حکمت ضرری از او به کسی نمی‌رسد. پس چرا باید از او ترسید؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ احادیث صحیحی از پیامبر در این باره؛ حدیث ۲۱. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. نقد جدید: حضرت علامه در نامه‌ی شماره‌ی ۶ فرموده‌اند: «هر چیزی غیر خدا که شما را به خود مشغول کند، شیطان است». می‌خواستم منظور ایشان از این جمله را بدانم. مثلاً اگر درگیر شغلی بودیم برای امرار معاش خود و خانواده باز هم شیطان است؟ برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. گفتار جدید: مناجاتی از آن جناب که در آن راه‌های موجود پیش روی مؤمنان را یاد می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading
درس
 
درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند.
احادیث صحیحی از اهل بیت در این باره

حدیث ۲۶

زمین هیچ گاه از بر پا دارنده‌ی حجّت برای خداوند خالی نمی‌ماند و او یا ظاهر است و یا پنهان به خاطر ترس.

رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ بَابَوَيْهِ [ت۳۸۱ه‍] فِي «كَمَالِ الدِّينِ وَتَمَامِ النِّعْمَةِ»[۱]، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدُِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ وَسَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَعَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَإِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ جَمِيعًا، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ، عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ، عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُنْدُبٍ الْفَزَارِيِّ، عَنْ كُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ النَّخَعِيِّ، قَالَ:

أَخَذَ بِيَدِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ، فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ، ثُمَّ قَالَ: «يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ، إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ، فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا. فَاحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ. النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ، وَمُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ، وَهَمَجٌ رَعَاعٌ، أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ، يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ، لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَلَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ. يَا كُمَيْلُ، الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمَالِ، الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ، وَأَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ، وَالْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ، وَالْعِلْمُ يَزْكُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ، وَصَنِيعُ الْمَالِ يَزُولُ بِزَوَالِهِ. يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ، مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ، بِهِ يَكْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِي حَيَاتِهِ، وَجَمِيلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ، وَالْعِلْمُ حَاكِمٌ، وَالْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ. يَا كُمَيْلُ، هَلَكَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَهُمْ أَحْيَاءٌ، وَالْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ، أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ، وَأَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ. هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْمًا جَمًّا -وَأَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ- لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً، بَلَى أَصَبْتُ لَقِنًا غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ، مُسْتَعْمِلًا آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا، وَمُسْتَظْهِرًا بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ، وَبِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ، أَوْ مُنْقَادًا لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ، يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ. أَلَا لَا ذَا وَلَا ذَاكَ، أَوْ مَنْهُومًا بِاللَّذَّةِ، سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ، أَوْ مُغْرَمًا بِالْجَمْعِ وَالْإِدِّخَارِ. لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْءٍ. أَقْرَبُ شَيْءٍ شَبَهًا بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَةُ. كَذَلِكَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ. اللَّهُمَّ بَلَى، لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ، إِمَّا ظَاهِرًا مَشْهُورًا، وَإِمَّا خَائِفًا مَغْمُورًا، لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَبَيِّنَاتُهُ، وَكَمْ ذَا؟ وَأَيْنَ أُولَئِكَ؟ أُولَئِكَ وَاللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَدًا، وَالْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْرًا، يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَبَيِّنَاتِهِ، حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ، وَيَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ، هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ، وَبَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ، وَاسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ، وَأَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ، وَصَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى. أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ، وَالدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ. آهٍ آهٍ، شَوْقًا إِلَى رُؤْيَتِهِمْ! انْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ -وَفِي رِوَايَةِ فُضَيْلِ بْنِ خُدَيْجٍ: وَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِي وَلَكَ».

ترجمه:

محمّد بن علی بن بابویه [د.۳۸۱ق] در کتاب «کمال الدین و تمام النعمة» روایت کرده، (به این صورت که) گفته است: محمّد بن حسن بن احمد بن ولید رضي الله عنه ما را حدیث کرد، از محمّد بن حسن صفّار و سعد بن عبد الله و عبد الله بن جعفر حمیری، از احمد بن محمّد بن عیسی و ابراهیم بن هاشم هر دو، از عبد الرحمن بن ابی نجران، از عاصم بن حمید، از ابو حمزه‌ی ثمالی، از عبد الرحمن بن جندب فزاری، از کمیل بن زیاد نخعی که گفت:

امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام دستم را گرفت و من را به بیابان برد. پس چون به صحرا رسیدیم، نفس عمیقی کشید و سپس فرمود: «ای کمیل بن زیاد! این دل‌ها ظرف‌هایی هستند و بهترینشان آن است که نگه‌دارنده‌تر است. چیزی که برایت می‌گویم را به خاطر بسپار. مردم سه کس هستند: عالمی ربّانی و متعلّمی که در راه نجات است و خس و خاشاک؛ آنان که از هر بانگ بلندی پیروی می‌کنند و با هر بادی به سویی می‌گرایند، نه از نور علم روشنی برگرفته‌اند و نه به ستون استواری پناه برده‌اند. ای کمیل! علم بهتر از مال است. علم تو را پاس می‌دارد و تو مال را پاس می‌داری و مال با انفاق کاسته می‌شود و علم با انفاق افزایش می‌یابد و پرورده‌ی مال با زوال آن از بین می‌رود. ای کمیل بن زیاد! دوست داشتن علم، دینی است که به آن گردن نهاده می‌شود؛ انسان با آن در زندگی‌اش طاعت و بعد از مرگش نام نیک را کسب می‌کند و علم فرمانروا و مال فرمانبردار است. ای کمیل! کسانی که اموال را می‌انبارند مرده‌اند در حالی که زنده‌اند و عالمان باقی هستند تا هنگامی که روزگار باقی است؛ خودهاشان مفقود می‌شوند، ولی حکمت‌هاشان در دل‌ها موجود است. آه، در اینجا -و با دست به سینه‌اش اشاره فرمود- علم انبوهی نهفته است، کاش برای آن حاملانی می‌یافتم! آری، کسی را یافتم که نیک در می‌یافت، ولی بر آن امین نبود؛ ابزار دین را برای دنیا به کار می‌گرفت و با حجّت‌های خداوند بر خلقش و با نعمت‌های او بر اولیائش برتری می‌جست، یا کسی که پیرو حاملان علم بود، ولی بصیرتی در پیچ و خم‌های آن نداشت، با نخستین شبهه‌ای که پیش آید شک به دلش راه می‌یافت. بدان که نه این و نه آن؛ یا کسی که تشنه‌ی لذّت‌هاست، مهارش را به شهوت‌ها سپرده، یا کسی که در پی اندوختن و انباشتن است؛ هیچ یک از پاسداران دین نیستند. شبیه‌ترین چیز به آن دو چهارپایان چرنده‌اند. این گونه علم با مرگ حاملانش می‌میرد. آری خداوندا! زمین از قیام‌کننده‌ی برای خداوند به حجّت خالی نمی‌ماند، خواه ظاهر و مشهور باشد و خواه پنهان و گمنام، تا حجّت‌ها و بیّنات خداوند باطل نشود و آنان چند نفرند و کجا هستند؟! آنان به خدا سوگند در شماره اندکند و در منزلت عظیم. خداوند به وسیله‌ی آنان حجّت‌ها و بیّنات خود را حفظ می‌کند، تا اینکه آن‌ها را به نظیر خود بسپارند و در دل مانند خود بکارند. علم با بصیرت راستین به آنان تاخته است و با روح یقین آمیخته‌اند و چیزی که نازپروردگان دشوار پنداشته‌اند را آسان دانسته‌اند و با چیزی که جاهلان از آن وحشت دارند انس گرفته‌اند و با تن‌هایی همنشین دنیایند که جان‌هاشان به جهان بالا آویخته است. آنان خلفاء خداوند در زمینش و دعوت‌کنندگان به سوی دینش هستند. آه آه که چه اندازه مشتاق دیدار آنانم! ای کمیل! هرگاه خواستی برگرد و در روایت فُضیل بن خُدیج آمده است: از خداوند برای خودم و تو آمرزش می‌طلبم».

ملاحظه

قَالَ الْمَنْصُورُ حَفِظَهُ اللَّهُ تَعَالَى: هَذَا حَدِيثٌ ثَابِتٌ عَنْ كُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ وَكَانَ مِنْ بِطَانَةِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَقَدْ رَوَاهُ عَنْهُ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنِ جُنْدُبٍ وَفُضَيْلُ بْنُ خُدَيْجٍ وَمُجَاهِدٌ وَأَبُو صَالِحٍ وَعُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ التَّيْمِيُّ وَهُوَ أَصَحُّ شَيْءٍ فِي هَذَا الْبَابِ، ذَكَرَهُ ابْنُ عَبْدِ الْبِرِّ [ت۴۶۳ه‍] فِي «جَامِعِ بَيَانِ الْعِلْمِ وَفَضْلِهِ»[۲] وَقَالَ: «هُوَ حَدِيثٌ مَشْهُورٌ عِنْدَ أَهْلِ الْعِلْمِ يُسْتَغْنَى عَنِ الْإِسْنَادِ لِشُهْرَتِهِ عِنْدَهُمْ» وَقَالَ ابْنُ كَثِيرٍ [ت۷۷۴ه‍] فِي «الْبِدَايَةِ وَالنِّهَايَةِ»[۳]: «قَدْ رَوَاهُ جَمَاعَةٌ مِنَ الْحُفَّاظِ الثِّقَاتِ».

ترجمه:

منصور حفظه الله تعالی فرمود: این حدیثی ثابت از کمیل بن زیاد است و او از یاران نزدیک علی علیه السلام بود و عبد الرّحمن بن جندب و فُضیل بن خُدیج و مجاهد و ابو صالح و عبید الله بن عمر تیمی آن را از او روایت کرده‌اند و آن صحیح‌ترین چیز در این باب است؛ (چنانکه) ابن عبد البرّ [د.۴۶۳ق] در کتاب «جامع بیان العلم و فضله» آن را یاد کرده و گفته است: «آن حدیثی مشهور نزد اهل علم است که با توجّه به شهرتش نزد آنان، نیازی به سند ندارد» و ابن کثیر [د.۷۷۴ق] در کتاب «البدایة و النهایة» گفته است: «جماعتی از راویان حافظ و ثقه آن را روایت کرده‌اند».

شاهد ۱

وَرَوَى إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيُّ [ت۲۸۳ه‍] فِي «الْغَارَاتِ»[۴]، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو زَكَرِيَّا يَحْيَى بْنُ صَالِحٍ الْحَرِيرِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي الثِّقَةُ، عَنْ كُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ.

ترجمه:

همچنین، ابراهیم بن محمّد ثقفی [د.۲۸۳ق] در کتاب «الغارات» روایت کرده، گفته است: ابو زکریا یحیی بن صالح حریری من را حدیث کرد، گفت: مردی ثقه من را حدیث کرد، از کمیل بن زیاد.

شاهد ۲

وَرَوَى مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ بَابَوَيْهِ [ت۳۸۱ه‍] فِي «كَمَالِ الدِّينِ وَتَمَامِ النِّعْمَةِ»[۵]، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِي وَمُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَا: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَمُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ وَالْهَيْثَمِ بْنِ أَبِي مَسْرُوقٍ النَّهْدِيِّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ الْهَمْدَانِيِّ قَالَ: حَدَّثَنِي الثِّقَةُ مِنْ أَصْحَابِنَا أَنَّهُ سَمِعَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ: «اللَّهُمَّ إِنَّكَ لَا تُخْلِي الْأَرْضَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ ظَاهِرٍ أَوْ خَافٍ مَغْمُورٍ، لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُكَ وَبَيِّنَاتُكَ».

ترجمه:

همچنین، محمّد بن علی بن بابویه [د.۳۸۱ق] در کتاب «کمال الدین و تمام النعمة» روایت کرده، گفته است: پدرم و محمّد بن حسن رضي الله عنهما ما را حدیث کردند، گفتند: سعد بن عبد الله ما را حدیث کرد، از احمد بن محمّد بن عیسی و محمّد بن حسین بن ابی الخطاب و هیثم بن ابی مسروق نهدی، از حسن بن محبوب، از هشام بن سالم، از ابو اسحاق همدانی که گفت: مردی ثقه از یارانمان من را حدیث کرد که شنید امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «خداوندا! بی‌گمان تو زمین را از حجّتی برای خود بر خلقت خالی نمی‌گذاری، خواه ظاهر و مشهور باشد و خواه پنهان و گمنام، تا حجّت‌ها و بیّناتت باطل نشود».

شاهد ۳

وَرَوَى مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ [ت۳۲۹ه‍] فِي «الْكَافِي»[۶]، قَالَ: حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ أَبِي أُسَامَةَ، عَنْ هِشَامٍ وَمُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَبِي حَمْزَةَ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، قَالَ: حَدَّثَنِي الثِّقَةُ مِنْ أَصْحَابِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ أَنَّهُمْ سَمِعُوا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ فِي خُطْبَةٍ لَهُ: «اللَّهُمَّ وَإِنِّي لَأَعْلَمُ أَنَّ الْعِلْمَ لَا يَأْرِزُ كُلُّهُ، وَلَا يَنْقَطِعُ مَوَادُّهُ، وَأَنَّكَ لَا تُخْلِي أَرْضَكَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ، ظَاهِرٍ لَيْسَ بِالْمُطَاعِ أَوْ خَائِفٍ مَغْمُورٍ، كَيْلَا تَبْطُلَ حُجَجُكَ وَلَا يَضِلَّ أَوْلِيَاؤُكَ بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَهُمْ، بَلْ أَيْنَ هُمْ؟ وَكَمْ؟ أُولَئِكَ الْأَقَلُّونَ عَدَدًا وَالْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ قَدْرًا، الْمُتَّبِعُونَ لِقَادَةِ الدِّينِ، الْأَئِمَّةِ الْهَادِينَ، الَّذِينَ يَتَأَدَّبُونَ بِآدَابِهِمْ وَيَنْهَجُونَ نَهْجَهُمْ، فَعِنْدَ ذَلِكَ يَهْجُمُ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْإِيمَانِ، فَتَسْتَجِيبُ أَرْوَاحُهُمْ لِقَادَةِ الْعِلْمِ، وَيَسْتَلِينُونَ مِنْ حَدِيثِهِمْ مَا اسْتَوْعَرَ عَلَى غَيْرِهِمْ، وَيَأْنَسُونَ بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْمُكَذِّبُونَ وَأَبَاهُ الْمُسْرِفُونَ، أُولَئِكَ أَتْبَاعُ الْعُلَمَاءِ، صَحِبُوا أَهْلَ الدُّنْيَا بِطَاعَةِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى وَأَوْلِيَائِهِ، وَدَانُوا بِالتَّقِيَّةِ عَنْ دِينِهِمْ وَالْخَوْفِ مِنْ عَدُوِّهِمْ، فَأَرْوَاحُهُمْ مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى، فَعُلَمَاؤُهُمْ وَأَتْبَاعُهُمْ خُرْسٌ صُمْتٌ فِي دَوْلَةِ الْبَاطِلِ، مُنْتَظِرُونَ لِدَوْلَةِ الْحَقِّ، وَسَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَمْحَقُ الْبَاطِلَ. هَا هَا طُوبَى لَهُمْ عَلَى صَبْرِهِمْ عَلَى دِينِهِمْ فِي حَالِ هُدْنَتِهِمْ وَيَا شَوْقَاهُ إِلَى رُؤْيَتِهِمْ فِي حَالِ ظُهُورِ دَوْلَتِهِمْ، وَسَيَجْمَعُنَا اللَّهُ وَإِيَّاهُمْ فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ».

ترجمه:

همچنین، محمّد بن یعقوب کلینی [د.۳۲۹ق] در کتاب «الکافي» روایت کرده، گفته است: علی بن محمّد من را حدیث کرد، از سهل بن زیاد، از ابن محبوب، از ابو اسامة، از هشام؛ همچنین، محمّد بن یحیی من را حدیث کرد، از احمد بن محمّد، از ابن محبوب، از هشام بن سالم، از ابو حمزة، از ابو اسحاق که گفت: مردی ثقه از یاران امیر المؤمنین علیه السلام من را حدیث کرد که شنیدند در خطبه‌ای می‌فرماید: «خداوندا! من می‌دانم که علم همه‌اش منزوی می‌شود و سرچشمه‌هایش نمی‌خشکد و تو زمینت را از حجّتی برای خود بر خلقت خالی نمی‌گذاری، خواه ظاهر باشد و اطاعت نشود و خواه پنهان و گمنام باشد، تا حجّت‌هایت باطل نگردد و دوستانت پس از اینکه هدایتشان کردی گمراه نشوند، بلکه آنان کجایند و چند نفر هستند؟ آنان در شماره اندکند و در منزلت نزد خداوند جلّ ذکره بزرگ؛ پیرو پیشوایان دین -امامان هدایت- هستند و به آداب آنان مؤدّب می‌شوند و به شیوه‌ی آنان گام بر می‌دارند، پس آن گاه علم با حقیقت ایمان به آنان هجوم می‌آورد، پس جان‌هاشان پیشوایان علم را اجابت می‌کند و سخن‌های آنان که بر دیگران گران است را آسان می‌شمارند و با چیزی که تکذیب‌کنندگان از آن وحشت دارند و اسراف کنندگان از آن سر باز می‌زنند، انس می‌گیرند. آنان پیروان علما هستند که با اهل دنیا با اطاعت از خداوند تبارک و تعالی و اولیائش مصاحبت می‌کنند و با تقیّه در مورد دینشان و ترس از دشمنشان دینداری می‌نمایند، پس جان‌هاشان به جهان بالا آویخته است. علمای آنان و پیروانشان در دولت باطل خاموش و ساکتند و در انتظار دولت حق به سر می‌برند و به زودی خداوند حق را با کلمات خود تحقّق می‌بخشد و باطل را از بین می‌برد. آه آه، خوشا به حال آنان به خاطر صبرشان بر دینشان در دوران سکونشان و چه مشتاقم به دیدارشان در دوران ظهور دولتشان! خداوند ما و آنان را به همراه پدران و همسران و فرزندان صالحشان در بهشت‌های عدن جمع خواهد کرد».

شاهد ۴

وَرَوَى مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ بَابَوَيْهِ [ت۳۸۱ه‍] فِي «كَمَالِ الدِّينِ وَتَمَامِ النِّعْمَةِ»[۷]، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مُسْلِمٍ، عَنْ سَعْدَانَ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ -يَعْنِي جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ-، عَنْ آبَائِهِ، عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ أَنَّهُ قَالَ فِي خُطْبَةٍ لَهُ عَلَى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ: «اللَّهُمَّ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِأَرْضِكَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ، يَهْدِيهِمْ إِلَى دِينِكَ وَيُعَلِّمُهُمْ عِلْمَكَ، لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَّتُكَ وَلَا يَضِلَّ أَتْبَاعُ أَوْلِيَائِكَ بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَهُمْ بِهِ، إِمَّا ظَاهِرٌ لَيْسَ بِالْمُطَاعِ أَوْ مُكْتَتَمٌ مُتَرَقِّبٌ، إِنْ غَابَ عَنِ النَّاسِ شَخْصُهُ فِي حَالِ هُدْنَتِهِمْ، فَإِنَّ عِلْمَهُ وَآدَابَهُ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ مُثْبَتَةٌ، فَهُمْ بِهَا عَامِلُونَ».

ترجمه:

همچنین، محمّد بن علی بن بابویه [د.۳۸۱ق] در کتاب «کمال الدین و تمام النعمة» روایت کرده، گفته است: پدرم رضي الله عنه ما را حدیث کرد، گفت: سعد بن عبد الله ما را حدیث کرد، گفت: هارون بن مسلم ما را حدیث کرد، از سعدان، از مسعدة بن صدقة، از ابو عبد الله -یعنی جعفر بن محمّد صادق-، از پدرانش، از علی علیهم السلام که در ضمن خطبه‌ای بر منبر کوفه فرمود: «خداوندا! ناگزیر برای زمینت حجّتی از جانب تو بر خلقت وجود دارد که آنان را به دین تو هدایت کند و علم تو را به آنان بیاموزد، تا حجّت تو باطل نشود و پیروان اولیائت پس از اینکه هدایتشان کردی، گمراه نشوند، خواه ظاهر باشد و فرمان برده نشود و خواه پنهان و مترصّد. اگر خودش از مردم در حال تن‌آسانی‌شان غایب شود، علم و آدابش در دل‌های مؤمنان ماندگار است و آنان به آن عمل می‌کنند»[۸].

↑[۱] . كمال الدين وتمام النعمة لابن بابويه، ص۲۸۹ و ۲۹۰
↑[۲] . جامع بيان العلم وفضله لابن عبد البر، ج۲، ص۹۸۴
↑[۳] . البداية والنهاية لابن كثير، ج۹، ص۵۷
↑[۴] . الغارات للثقفي، ج۱، ص۱۴۷
↑[۵] . كمال الدين وتمام النعمة لابن بابويه، ص۳۰۲
↑[۶] . الكافي للكليني، ج۱، ص۳۳۵
↑[۷] . كمال الدين وتمام النعمة لابن بابويه، ص۳۰۲
↑[۸] . برای خواندن شواهد بیشتر، به پایگاه عربی مراجعه کنید.
هم‌رسانی
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک گذارید، تا به گسترش علم و معرفت دینی کمک کنید. شکرانه‌ی یاد گرفتن یک نکته‌ی جدید، یاد دادن آن به دیگران است‌.
رایانامه
تلگرام
فیسبوک
توییتر
می‌توانید این مطلب را به زبان‌های زیر نیز مطالعه کنید:
اگر با زبان دیگری آشنایی دارید، می‌توانید این مطلب را به آن ترجمه کنید. [فرم ترجمه]