سه شنبه ۲۹ اسفند (حوت) ۱۴۰۲ هجری شمسی برابر با ۸ رمضان ۱۴۴۵ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 مقاله‌ی جدید: مقاله‌ی «ولایت فقیه؛ آخرین حربه‌ی شیطان» نوشته‌ی «فرهاد گلستان» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. پرسش جدید: لطفاً درباره‌ی سفیانی توضیحات کامل و مستندی ارائه فرمایید. در روایات اسلامی، چه ویژگی‌ها و اطلاعاتی درباره‌ی او وارد شده است؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. گفتار جدید: مناجاتی از آن جناب که در آن راه‌های موجود پیش روی مؤمنان را یاد می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ احادیث صحیحی از پیامبر که بر این دلالت دارند؛ حدیث ۱۸. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نقد جدید: در روایتی از امام محمّد باقر عليه‌ السلام آمده است که فرمود: «گویا من گروهی را می‌بینم که در مشرق خروج کرده‌اند و حق را می‌طلبند... کشتگانشان شهیدند. آگاه باشید که من اگر آن زمان را درک می‌کردم، جانم را برای صاحب این امر نگاه می‌داشتم». لطفاً بفرمایید که آیا این حدیث معتبر است؟ برخی از کسانی که یاری خراسانی موعود را واجب نمی‌دانند، به این فراز استناد می‌کنند. برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading
درس
 
درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند.
احادیث صحیحی از پیامبر در این باره

حدیث ۱۲

امّت هیچ گاه از کسی که بر حق است، خالی نمی‌ماند، تا آن گاه که عیسی بن مریم علیه السلام نازل شود.

رَوَى يَعْقُوبُ بْنُ سُفْيَانَ الْفَسَوِيُّ [ت۲۷۷هـ] فِي «الْمَعْرِفَةِ وَالتَّارِيخِ»[۱]، قَالَ: حَدَّثَنِي صَفْوَانُ بْنُ صَالِحٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْوَلِيدُ يَعْنِي ابْنَ مُسْلِمٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرٍو يَعْنِي الْأَوْزَاعِيَّ، عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي كَثِيرٍ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، يَرْوِيهِ -يَعْنِي عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ- قَالَ:

«لَا تَزَالُ عِصَابَةٌ مِنْ أُمَّتِي عَلَى الْحَقِّ ظَاهِرِينَ عَلَى النَّاسِ، لَا يُبَالُونَ مَنْ خَالَفَهُمْ، حَتَّى يَنْزِلَ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ».

قَالَ أَبُو عَمْرٍو: فَحَدَّثْتُ هَذَا الْحَدِيثَ قَتَادَةَ، فَقَالَ: «لَا أَعْلَمُ أُولَئِكَ إِلَّا أَهْلَ الشَّامِ».

ترجمه:

یعقوب بن سفیان فسوی [د.۲۷۷ق] در کتاب «المعرفة والتاریخ» روایت کرده، (به این صورت که) گفته است: صفوان بن صالح من را حدیث کرد، گفت: ولید یعنی ابن مسلم ما را حدیث کرد، گفت: ابو عمرو یعنی اوزاعی ما را حدیث کرد، از یحیی بن ابی کثیر، از ابو هریرة که روایت می‌کند، یعنی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم، که فرمود:

«همواره شماری از امّتم بر حق استوار و بر مردم چیره خواهند بود و به اینکه چه کسی با آنان مخالفت کند اهمّیّتی نخواهند داد، تا آن گاه که عیسی بن مریم نازل شود».

ابو عمرو گفت: این حدیث را برای قتادة نقل کردم، پس گفت: آنان را جز اهل شام نمی‌دانم.

ملاحظه

قَالَ الْمَنْصُورُ حَفِظَهُ اللَّهُ تَعَالَى: ضَلَّ قَتَادَةُ فِي تَأْوِيلِهِ ضَلَالًا مُبِينًا، فَإِنَّ أَهْلَ الشَّامِ لَمْ يَكُونُوا عَلَى الْحَقِّ دَائِمًا، وَلَمْ يَكُونُوا ظَاهِرِينَ عَلَى النَّاسِ دَائِمًا، وَكَانَ أَهْلُ الْبَيْتِ وَأَكْثَرُ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ مِمَّنْ خَالَفَهُمْ مُنْذُ بُويِعَ عَلِيٌّ، فَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ فَضْلٌ إِنْ كَانُوا لَا يُبَالُونَ مَنْ خَالَفَهُمْ، بَلْ كَانَ ذَلِكَ شَرًّا لَهُمْ، وَإِنِّي لَأَتَعَجَّبُ مِنْ قَوْمٍ مَسَخَ اللَّهُ عُقُولَهُمْ حَتَّى حَسِبُوا أَنَّ الطَّائِفَةَ الَّتِي لَا تَزَالُ عَلَى الْحَقِّ أَهْلُ الشَّامِ!

ثُمَّ قَالَ الْمَنْصُورُ حَفِظَهُ اللَّهُ تَعَالَى: يَحْيَى بْنُ أَبِي كَثِيرٍ مُدَلِّسٌ، وَقِيلَ أَنَّهُ لَمْ يَسْمَعْ مِنْ أَحَدٍ مِنَ الصَّحَابَةِ، فَلَعَلَّهُ سَمِعَ هَذَا الْحَدِيثِ مِنْ أَبِي سَلَمَةَ؛ لِأَنَّ عُقْبَةَ بْنَ عَلْقَمَةَ رَوَاهُ عَنِ الْأَوْزَاعِيِّ عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي كَثِيرٍ عَنْ أَبِي سَلَمَةَ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ[۲]، وَأَبُو سَلَمَةَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عُوفٍ ثِقَةٌ عِنْدَهُمْ، وَالْحَدِيثُ ثَابِتٌ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، وَهُوَ مِمَّنْ لَا نَعْتَدُّ بِحَدِيثِهِ إِلَّا إِذَا تُوبِعَ.

ترجمه:

منصور حفظه الله تعالی فرمود: قتادة در تأویلش به گمراهی آشکاری دچار شده است؛ چراکه اهل شام همواره بر حق نبودند و همواره بر مردم چیرگی نداشتند و اهل بیت و بیشتر مهاجران و انصار از زمانی که با علی بیعت شد، از مخالفان آنان بودند، پس فضیلتی برای آنان نبود اگر اهمّیّتی نمی‌دادند که چه کسی با آنان مخالفت می‌کند، بلکه این برایشان بد بود و من تعجّب می‌کنم از گروهی که خداوند عقل‌هاشان را مسخ کرده است، تا جایی که می‌پندارند شماری که همواره بر حق هستند اهل شام هستند!

سپس منصور حفظه الله تعالی فرمود: یحیی بن ابی کثیر اهل تدلیس است و گفته شده که او از هیچ یک از صحابه حدیثی نشنیده است. بنابراین، ممکن است که این حدیث را از ابو سلمة شنیده باشد؛ چراکه عقبة بن علقمة آن را از اوزاعی، از یحیی بن ابی کثیر، از ابو سلمة، از ابو هریرة روایت کرده و ابو سلمة عبد الله بن عبد الرّحمن بن عوف نزد آنان ثقه است و این حدیث از ابو هریرة ثابت است و او از کسانی است که حدیثش را به شمار نمی‌آوریم، مگر هنگامی که کس دیگری با او همراهی کرده باشد.

شاهد ۱

رَوَى ابْنُ مَاجَهْ [ت۲۷۳هـ] فِي «سُنَنِهِ»[۳]، قَالَ: حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ عَمَّارٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ حَمْزَةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَلْقَمَةَ نَصْرُ بْنُ عَلْقَمَةَ، عَنْ عُمَيْرِ بْنِ الْأَسْوَدِ، وَكَثِيرِ بْنِ مُرَّةَ الْحَضْرَمِيِّ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي قَوَّامَةً عَلَى أَمْرِ اللَّهِ، لَا يَضُرُّهَا مَنْ خَالَفَهَا».

ترجمه:

ابن ماجه [د.۲۷۳ق] در سنن خود روایت کرده، گفته است: هشام بن عمّار ما را حدیث کرد، گفت: یحیی بن حمزة ما را حدیث کرد، گفت: ابو علقمة نصر بن علقمة ما را حدیث کرد، از عُمیر بن أسود و کثیر بن مرة حضرمی، از ابو هریره که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «همواره شماری از امّتم قیام‌کننده به امر خداوند خواهند بود و کسی که با آنان مخالفت کند، به آنان زیانی نخواهد رساند».

شاهد ۲

وَرَوَى أَحْمَدُ بْنُ عَمْرٍو الْبَزَّارُ [ت۲۹۲هـ] فِي «مُسْنَدِهِ»[۴]، قَالَ: حَدَّثَنَا زُهَيْرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ يَزِيدَ، قَالَ: حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ أَبِي أَيُّوبَ، قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَجْلَانَ، عَنِ الْقَعْقَاعِ بْنِ حَكِيمٍ، عَنْ أَبِي صَالِحٍ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «لَا يَزَالُ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ عِصَابَةٌ مِنْ أُمَّتِي، لَا يَضُرُّهُمْ خِلَافُ مَنْ خَالَفَهُمْ حَتَّى يَأْتِيَهُمْ أَمْرُ اللَّهِ».

ترجمه:

همچنین، احمد بن عمرو بزّار [د.۲۹۲ق] در مسند خود روایت کرده، گفته است: زهیر بن محمّد ما را حدیث کرد، گفت: عبد الله بن یزید ما را خبر داد، گفت: سعید بن ابی ایّوب ما را حدیث کرد، گفت: محمّد بن عجلان من را حدیث کرد، از قعقاع بن حکیم، از ابو صالح، از ابو هریره، از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم که فرمود: «همواره گروهی از امّتم بر این امر خواهند بود، مخالفت کسی که با آنان مخالفت کند به آنان زیانی نمی‌رساند، تا آن گاه که کار خداوند آنان را فرا رسد».

شاهد ۳

وَرَوَى عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الرِّبْعِيُّ [ت۴۴۴هـ] فِي «فَضَائِلِ الشَّامِ وَدِمَشْقَ»[۵]، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو الْحَسَنِ فَاتِكُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُزَاحِمِيُّ بِصُورٍ، حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ طَاهِرٍ بِصُورٍ، حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ الْمَلِكِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ الْوَاحِدِ بْنِ جَرِيرِ بْنِ عَبْدُوسٍ، حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ أَيُّوبٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ قَسِيمٍ، عَنِ السَّرِيِّ بْنِ بُزَيْعٍ، عَنِ السَّرِيِّ بْنِ يَحْيَى، عَنِ الْحَسَنِ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي يُقَاتِلُونَ عَلَى أَبْوَابِ بَيْتِ الْمَقْدِسِ وَمَا حَوْلَهَا، وَعَلَى أَبْوَابِ أَنْطَاكِيَةَ وَمَا حَوْلَهَا، وَعَلَى أَبْوَابِ دِمَشْقَ وَمَا حَوْلَهَا، وَعَلَى أَبْوَابِ الطَّالَقَانِ وَمَا حَوْلَهَا، ظَاهِرِينَ عَلَى الْحَقِّ، لَا يُبَالُونَ مَنْ خَذَلَهُمْ وَلَا مَنْ نَصَرَهُمْ، حَتَّى يُخْرِجَ اللَّهُ كَنْزَهُ مِنَ الطَّالَقَانِ، فَيُحْيِي بِهِ دِينَهُ كَمَا أُمِيتَ مِنْ قَبْلُ».

ترجمه:

همچنین، علی بن محمّد ربعی [د.۴۴۴ق] در کتاب «فضائل الشام و دمشق» روایت کرده، گفته است: ابو الحسن فاتک بن عبد الله بن مزاحمی در صور (شهری در لبنان) ما را خبر داد، (گفت:) ابو القاسم علی بن محمّد بن طاهر در صور ما را حدیث کرد، (گفت:) ابو عبد الملک محمّد بن احمد بن عبد الواحد بن جریر بن عبدوس ما را حدیث کرد، (گفت:) موسی بن ایوب ما را حدیث کرد، (گفت:) عبد الله بن قسیم ما را حدیث کرد، از سریّ بن بُزیع، از سریّ بن یحیی، از حسن، از ابو هریره، از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم که فرمود: «همواره گروهی از امّتم بر دروازه‌های بیت المقدس و اطراف آن و بر دروازه‌های انطاکیه و اطراف آن و بر دروازه‌های دمشق و اطراف آن و بر دروازه‌های طالقان و اطراف آن می‌جنگند، در حالی که بر حق استوارند، به اینکه چه کسی آنان را یاری نمی‌کند و چه کسی آنان را یاری می‌کند، اهمّیّتی نخواهند داد، تا آن گاه که خداوند گنجش را از طالقان بیرون آورد، پس دینش را به وسیله‌ی آن زنده می‌گرداند همان طور که پیش‌تر میرانده شده است».

ملاحظه

قَالَ الْمَنْصُورُ حَفِظَهُ اللَّهُ تَعَالَى: هَذَا تَأْوِيلٌ مِنْ بَعْضِ الرُّوَاةِ، وَقَدْ أَدْخَلُوهُ فِي الْحَدِيثِ تَقْوِيَةً لِأَهْلِ الثُّغُورِ، وَمُرَادُهُمْ بِكَنْزِ اللَّهِ الَّذِي يُخْرِجُهُ اللَّهُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ فَيُحْيِي بِهِ دِينَهُ كَمَا أُمِيتَ مِنْ قَبْلُ هُوَ الَّذِي يَخْرُجُ مِنْ خُرَاسَانَ مَعَ رَايَاتٍ سُودٍ فَيُوَطِّئُ لِلْمَهْدِيِّ سُلْطَانَهُ، وَالطَّالَقَانُ مَدِينَةٌ قَدِيمَةٌ فِي خُرَاسَانَ، فَتَحَهَا الْأَحْنَفُ بْنُ قَيْسٍ فِي سَنَةِ اثْنَتَيْنِ وَثَلَاثِينَ، وَخَرَجَ مِنْهَا رِجَالٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ آمِلِينَ أَنْ يَكُونُوا ذَلِكَ الْكَنْزَ، وَهَذَا يَدُلُّ عَلَى شُهْرَةِ الْحَدِيثِ فِي الْقُرُونِ الْأُولَى، وَأَصْلُهُ مَا رَوَاهُ ابْنُ أَعْثَمَ [ت۳۱۴هـ] فِي كِتَابِ «الْفُتُوحِ» عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ أَنَّهُ وَصَفَ لِعُمَرَ بِلَادَ خُرَاسَانَ تَرْغِيبًا لَهُ فِي فَتْحِهَا، فَوَصَفَ لَهُ مَرْوَ وَخَوارَزْمَ وَبُخَارَا وَسَمَرْقَنْدَ وَالشَّاشَ وَفَرْغَانَةَ وَأَسْفِيجَابَ، ثُمَّ قَالَ: «وَيْحًا لِلطَّالَقَانِ، فَإِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ بِهَا كُنُوزًا لَيْسَتْ مِنْ ذَهَبٍ وَلَا فِضَّةٍ، وَلَكِنْ بِهَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ، وَهُمْ أَنْصَارُ الْمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمَانِ»، فَرَغِبَ عُمَرُ فِي فَتْحِهَا[۶]، وَاللَّهُ أَعْلَمُ.

ترجمه:

منصور حفظه الله تعالی فرمود: این تأویلی از برخی راویان است که برای تقویت مرزبانان در حدیث داخل کرده‌اند و مرادشان از گنج خداوند که در آخر الزمان آن را خارج می‌کند، پس دینش را به وسیله‌ی آن زنده می‌گرداند همان طور که پیش‌تر میرانده شده، کسی است که از خراسان با پرچم‌های سیاه خروج و برای حکومت مهدی زمینه‌سازی می‌کند. اما طالقان شهری کهن در خراسان است که احنف بن قیس در سال سی و دو هجری آن را فتح کرد و مردانی از بنی هاشم به امید اینکه گنج مذکور باشند، از آن جا خروج کردند و این بر شهرت حدیث در قرن‌های نخستین دلالت دارد و اصل حدیث چیزی است که ابن اعثم [د.۳۱۴ق] در کتاب «الفتوح» از علی علیه السلام روایت کرده، (به این صورت که گفته است:) آن حضرت شهرهای خراسان را به منظور ترغیب عمر برای فتحشان برای او وصف کرد، پس مرو و خوارزم و بخارا و سمرقند و تاشکند و فرغانه و اسپیجاب را برای او وصف کرد، سپس فرمود: «شگفتا از طالقان! هرآینه برای خداوند عزّ و جلّ در آن گنج‌هایی است که از طلا و نقره نیستند، بل مردانی مؤمنند که خداوند را آن گونه که شایسته‌ی اوست شناخته‌اند و آنان یاران مهدی در آخر الزمان خواهند بود»، پس (به این ترتیب) عمر به فتح آن مشتاق شد و الله أعلم.

شاهد ۴

وَرَوَى ابْنُ أَبِي عَاصِمٍ [ت۲۸۷هـ] فِي «الْآحَادِ وَالْمَثَانِي»[۷]، قَالَ: حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ عَمَّارٍ، حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ حَمْزَةَ، حَدَّثَنَا أَبُو عَلْقَمَةَ، عَنْ عُمَيْرِ بْنِ الْأَسْوَدِ، وَكَثِيرِ بْنِ مُرَّةَ قَالَا: إِنَّ أَبَا هُرَيْرَةَ وَابْنَ السِّمْطِ كَانَا يَقُولَانِ: لَا يَزَالُ الْمُؤْمِنُونَ فِي الْأَرْضِ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ، وَذَلِكَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي قَوَّامَةً عَلَى أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ، تُقَاتِلُ أَعْدَاءَهَا، كُلَّمَا ذَهَبَ حَرْبُ قَوْمٍ تَسْتَحْرِبُ قَوْمَ أُخْرَى، يَرْفَعُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ قُلُوبَ قَوْمٍ لِيَرْزُقَهُمْ مِنْهُ، حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ كَأَنَّهَا قِطَعُ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ».

ترجمه:

همچنین، ابن ابی عاصم [د.۲۸۷ق] در کتاب «الآحاد و المثاني» روایت کرده، گفته است: هشام بن عمّار ما را حدیث کرد، (گفت:) یحیی بن حمزه ما را حدیث کرد، (گفت:) ابو علقمة ما را حدیث کرد، از عُمیر بن اسود و کثیر بن مرّة که گفتند: ابو هریره و ابن سمط می‌گفتند: همواره مؤمنان در زمین خواهند بود تا آن گاه که قیامت فرا رسد و این سخن رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم است که فرمود: همواره گروهی از امّتم بر امر خداوند استوار خواهند بود، کسی که با آنان مخالفت کند به آنان زیانی نمی‌رساند، با دشمنان خود می‌جنگند، هرگاه جنگ با گروهی به پایان رسد برای جنگ با گروهی دیگری آماده می‌شوند، خداوند عزّ و جلّ دل‌های گروهی را بر ضدّ آنان می‌انگیزد تا آنان را از آن‌ها روزی رساند، تا آن گاه که قیامت چونان پاره‌های شب تاریک آنان را فرا رسد.

ملاحظه

قَالَ الْمَنْصُورُ حَفِظَهُ اللَّهُ تَعَالَى: لَمْ يَنْفَرِدْ بِهِ هِشَامُ بْنُ عَمَّارٍ، بَلْ تَابَعَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ يُوسُفَ وَمُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ حَمْزَةَ، وَابْنُ السِّمْطِ هُوَ شُرَحْبِيلُ بْنُ السِّمْطِ الْكِنْدِيُّ مِنْ طُغَاةِ أَهْلِ الشَّامِ، شَهِدَ صِفِّينَ مَعَ مُعَاوِيَةَ، وَلَهُ بِهَا أَثَرٌ عَظِيمٌ[۸]، وَقَالَ الْبُخَارِيُّ وَأَبُو أَحْمَدَ الْحَاكِمُ: «لَهُ صُحْبَةٌ»[۹]، وَلَكِنْ لَمْ يَتَبَيَّنْ لِي ذَلِكَ، وَالْأَشْبَهُ عِنْدِي أَنَّهُ لَمْ يَسْمَعْ مِنَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ شَيْئًا، وَرِوَايَتُهُ هَذِهِ مُرْسَلَةٌ، وَلَعَلَّهُ رَوَاهَا عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، وَقَدْ رُوِيَ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: «دَخَلْتُ عَلَى مُعَاوِيَةَ، وَعَنْ يَمِينِهِ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ، وَعَنْ يَسَارِهِ ذُو الْكَلَاعِ، وَحَوْلَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَامِرِ بْنِ كُرَيْزٍ، وَأَخُوهُ عُتْبَةُ بْنُ أَبِي سُفْيَانَ، وَعَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ خَالِدِ بْنِ الْوَلِيدِ، وَشُرَحْبِيلُ بْنُ السِّمْطِ، وَبَيْنَ يَدَيْهِ أَبُو هُرَيْرَةَ، وَالنُّعْمَانُ بْنُ بَشِيرٍ، وَأَبُو أُمَامَةَ الْبَاهِلِيُّ»[۱۰].

ترجمه:

منصور حفظه الله تعالی فرمود: هشام بن عمّار در روایت این حدیث تنها نیست، بلکه عبد الله بن یوسف و محمّد بن یحیی بن حمزه با او همراهی کرده‌اند و ابن سمط همان شُرَحبیل بن سِمط کندی از گردن‌کشان اهل شام است که در صفین همراه معاویه حاضر بود و در آن نقش مهمّی داشت و بخاری و ابو احمد حاکم گفته‌اند: «او پیامبر را دیده است»، ولی این برای من معلوم نشده و شبیه‌تر نزد من آن است که او از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم چیزی نشنیده و این روایت او مرسل است و چه بسا آن را از ابو هریره روایت کرده است؛ چنانکه از اصبغ بن نباتة روایت شده است که گفت: «بر معاویه وارد شدم، در حالی که عمرو بن عاص در سمت راستش، ذو الکلاع در سمت چپش، عبد الله بن عامر بن کریز و برادرش عتبة بن ابی سفیان و عبد الرّحمن بن خالد بن ولید و شرحبیل بن سمط در اطرافش و ابو هریره و نعمان بن بشیر و ابو امامه باهلی در برابرش بودند»[۱۱].

↑[۱] . المعرفة والتاريخ للفسوي، ج۲، ص۳۰۱
↑[۲] . بنگرید به: تاريخ دمشق لابن عساكر، ج۱، ص۲۵۹.
↑[۳] . سنن ابن ماجه، ج۱، ص۵
↑[۴] . مسند البزار، ج۱۵، ص۳۶۰
↑[۵] . فضائل الشام ودمشق للربعي، ص۷۵
↑[۶] . بنگرید به: الفتوح لابن أعثم، ج۲، ص۳۲۰.
↑[۷] . الآحاد والمثاني لابن أبي عاصم، ج۵، ص۲۵۴
↑[۸] . بنگرید به: أنساب الأشراف للبلاذري، ج۲، ص۲۷۵، ج۱۰، ص۲۰؛ تاريخ الطبري، ج۴، ص۵۷۴، ج۵، ص۷؛ الإستيعاب في معرفة الأصحاب لابن عبد البر، ج۲، ص۶۹۹؛ الكامل في التاريخ لابن الأثير، ج۲، ص۶۳۰؛ أسد الغابة لابن الأثير، ج۲، ص۶۲۱؛ مرآة الزمان في تواريخ الأعيان لسبط بن الجوزي، ج۶، ص۱۹۵؛ إكمال تهذيب الكمال لمُغَلْطاي بن قَلِيج، ج۴، ص۲۴؛ الإصابة في تمييز الصحابة لابن حجر، ج۳، ص۲۶۷.
↑[۹] . التاريخ الكبير للبخاري، ج۴، ص۲۴۸؛ الأسامي والكنى لأبي أحمد الحاكم، ج۴، ص۱۹۷
↑[۱۰] . مرآة الزمان في تواريخ الأعيان لسبط بن الجوزي، ج۶، ص۱۹۸
↑[۱۱] . برای خواندن شواهد و ملاحظات بیشتر، به پایگاه عربی مراجعه کنید.
هم‌رسانی
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک گذارید، تا به گسترش علم و معرفت دینی کمک کنید. شکرانه‌ی یاد گرفتن یک نکته‌ی جدید، یاد دادن آن به دیگران است‌.
رایانامه
تلگرام
فیسبوک
توییتر
می‌توانید این مطلب را به زبان‌های زیر نیز مطالعه کنید:
اگر با زبان دیگری آشنایی دارید، می‌توانید این مطلب را به آن ترجمه کنید. [فرم ترجمه]