دو شنبه ۲۱ مهر (میزان) ۱۴۰۴ هجری شمسی برابر با ۲۱ ربیع الثانی ۱۴۴۷ هجری قمری
منصور هاشمی خراسانی
 پرسش جدید: شخصی دست دختر بچه‌ی بازیگوشی که به امانت به او سپرده شده بود و النگویی در دست داشت را محکم گرفت تا به این طرف و آن طرف ندود، اما بعداً متوجّه شد که جای النگوی دخترک با فشار دست او قرمز شده و اکنون می‌خواهد بداند که آیا دیه‌ای بر گردن اوست؟ برای مطالعه و دریافت پاسخ، اینجا را کلیک کنید. درس جدید: درس‌هایی از آن جناب درباره‌ی اینکه زمین از مردی عالم به همه‌ی دین که خداوند او را در آن خلیفه، امام و راهنمایی به امر خود قرار داده باشد، خالی نمی‌ماند؛ آیاتی از قرآن در این باره؛ آیه‌ی ۱۹. برای مطالعه‌ی آن، اینجا را کلیک کنید. گفتار جدید: چهار گفتار از آن جناب در بیان اینکه علم حروف و حساب جمّل، اعتباری ندارد، بلکه کهانت محسوب می‌شود. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نکته‌ی جدید: شعر «افتاده یوغ ستم بر گردن جهان...» سروده‌ی «مهدی رضوی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید. نقد جدید: حضرت علامه در نامه‌ی شماره‌ی ۶ فرموده‌اند: «هر چیزی غیر خدا که شما را به خود مشغول کند، شیطان است». می‌خواستم منظور ایشان از این جمله را بدانم. مثلاً اگر درگیر شغلی بودیم برای امرار معاش خود و خانواده باز هم شیطان است؟ برای مطالعه و دریافت بررسی، اینجا را کلیک کنید. فیلم جدید: فیلم جدیدی با موضوع «تقلید و اجتهاد (۱)» منتشر شد. برای مشاهده و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. کتاب جدید: نسخه‌ی سوم کتاب ارزشمند «سبل السّلام؛ مجموعه‌ی نامه‌ها و گفتارهای فارسی حضرت علامه منصور هاشمی خراسانی حفظه الله تعالی» منتشر شد. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. نامه‌ی جدید: فرازی از نامه‌ی آن جناب که در آن درباره‌ی شدّت گرفتن بلا هشدار می‌دهد و علّت آن و راه جلوگیری از آن را تبیین می‌کند. برای مطالعه و دریافت آن، اینجا را کلیک کنید. برای مطالعه‌ی مهم‌ترین مطالب پایگاه، به صفحه‌ی اصلی مراجعه کنید.
loading

گفتار بیست و پنجم

خطبه‌ای از آن جناب هنگامی که شنید از او رویگردانند و او را با مدّعیان دروغین قیاس می‌کنند.

«ای مردم! چرا به سخنم گوش نمی‌سپارید و به سویم روی بر نمی‌گردانید؟! آن قدر فریاد کشیده‌ام که صدایم گرفته است و آن قدر نوشته‌ام که دستم خسته شده است! ای کسی که صدایم را می‌شنوی، با تو هستم و ای کسی که نوشته‌ام را می‌خوانی، تو را خطاب می‌کنم! آیا چیزی تو را مفتون ساخته یا کسی تو را افسون نموده است؟! مگر هجوم کفر را نمی‌بینی و غریو ستم را نمی‌شنوی؟! مگر تلخی فقر را نمی‌چشی و تیزی فساد را لمس نمی‌کنی؟! مگر از جنگ خسته نشده‌ای و از استبداد به تنگ نیامده‌ای؟! مگر نمی‌خواهی این حال دگرگون شود و این بدبختی به پایان رسد؟! پس چرا به سخنم گوش نمی‌سپاری و به سویم روی بر نمی‌گردانی؟! من راه را می‌شناسم و از دروازه آگاهی دارم. به سخنم گوش بسپار تا به تو بگویم و به سویم روی بر گردان تا به تو نشان دهم. حکومت خداوند دروازه‌ی خوشبختی است و زمینه‌سازی برای آن راه رستگاری. چرا قدم در این راه نمی‌گذاری و از دروازه عبور نمی‌کنی؟ آیا هنوز می‌پنداری که راه دیگری وجود دارد و در پی دروازه‌ی دیگری هستی؟! مگر صدها راه را نیازمودی و ده‌ها دروازه را تجربه نکردی؟! چند راه دیگر را باید بیازمایی و چند دروازه‌ی دیگر را باید تجربه کنی؟! آیا هیچ عقل در سر تو نیست و هیچ هوش در تو یافت نمی‌شود؟! می‌گویی: <حکومت خداوند را نیز آزموده‌ام و بدبخت‌تر شده‌ام>، ولی دروغ می‌گویی؛ زیرا حکومت فقیهان، حکومت خداوند نیست، بل حکومت کسانی است که به خداوند خیانت کرده‌اند و دین را به دنیا فروخته‌اند. حکومت خداوند، حکومت خلیفه‌ی اوست؛ چونان حکومت داوود و سلیمان و چونان حکومت محمّد و علی که درود خداوند بر آنان باد.