گفتار چهاردهم
خطبهای از آن جناب که در آن مردم را به سوی مهدی دعوت میکند و از فتنهی داعش خبر میدهد.
برخی یارانمان ما را خبر دادند، گفتند: جناب منصور هاشمی خراسانی پیش از آنکه فتنهی داعش آغاز شود، گروهی از مردم را به شناخت اسلام و زمینهسازی برای ظهور مهدی دعوت میکرد. پس روزی در مسجد شنید که میگویند: او دروغ میبندد! پس بر منبر رفت و خدا را ستود و بر پیامبرش درود فرستاد و سپس فرمود:
«هان ای مردم! به کجا میروید و کجا راهتان زدند؟! آیا میپندارید که من دروغ میبندم؟! بر چه کسی؟! بر خدا؟! در حالی که بر خلاف شما چیزی را از روی ظن به او نسبت نمیدهم! یا بر خلیفهی خدا؟! در حالی که شما را جز به سوی او دعوت نمیکنم و اگر از آسمان پرتاب شوم برایم خوشتر از آن است که بر او دروغ ببندم. نه به خدا سوگند، من دروغ نبستهام، ولی از فهم سخنم عاجز شدهاید و به زودی به صدق آن پی خواهید برد، هنگامی که فتنهها چون موجهای خروشان شما را در میان گیرند و آشوبها چون گردبادهای ویرانگر به شما نزدیک شوند و کسی جز من را نیابید که راه نجات را به شما نشان دهد. وای بر شما! آیا میپندارید که از سر هوا سخن میگویم؟ در حالی که میبینید بر بیّنهای از جانب پروردگارم هستم! یا میپندارید که چشمی به دنیایتان دوختهام؟ در حالی که میبینید از شما چیزی نمیطلبم و خود را آماج تیرهای بلا ساختهام! یا میپندارید که بر شما ریاست میجویم؟ در حالی که از ریاست بر شما جز رنج روز و بیداری شب نمییابم! نه، هرگز این گمانها را بر من راهی نیست. من به راه قرآن ره میسپارم و چراغ سنّت را بر میافروزم و به سوی مهدی فرا میخوانم